بنینضیر قبیلهی یهودی ساکن در مدینه تا نخستین سالهای هجرت و نام یکی از غزوات پیامبر در سال چهارم هجری است.
قبیله بنینضیر پیش از ظهور اسلام در یثرب (مدینه) ساکن شدند. درباره منشأ آنان روایات متفاوت است. یعقوبی آنها را طایفهای از قبیلة جُذام میداند که یهودی شدند و در کوه نضیر اقامت گزیدند و از آن پس به نام این کوه خوانده شدند (ج۲، ص۴۹).
روایت دیگر آنان را از نسل هارون بن عمران دانسته که پس از وفات موسی (ع) و پیش از مهاجرت قبایل عرب اوس و خزرج بدانجا که بهسبب سیل عَرِم صورت گرفت، در آن ناحیه ساکن شده بودند (ابوالفرج اصفهانی، ج۲۲، ص۳۴۳ـ۳۴۴؛ ابناثیر، ج۱، ص۴۱۰)
بر پایهی گزارشهایی از این دست، بهدنبال جنگ رومیان با یهود (۷۰ میلادی) بنینضیر نیز مانند دیگر قبایل یهود به حجاز گریختند و در بُطْحان از نواحی مدینه ساکن شدند (ابوالفرج اصفهانی، ج۲۲، ص۳۴۴؛ یاقوت حموی، ج۵، ص۲۹۰؛ د. جودائیکا، ذیل «نضیر»). ابنسعد (ج۲، ص۵۷) منزلگاه آنان را ناحیة الغَرْس ذکر کرده است.
بنینضیر و سایر یهودیان ساکن مدینه ثروت فراوانی گرد آوردند. پس اوس و خزرج برای غلبه بر یهودیان از غسانیان کمک خواستند. غسانیان با سپاهی به حجاز آمدند و بسیاری از یهودیان را کشتند و از آن پس اوس و خزرج بر یهودیان مسلّط شدند (ابوالفرج اصفهانی، ج۲۲، ص۳۴۴ـ ۳۴۵)، بعدها بنینضیر، در نزاعهای اوس و خزرج جانب اوس را میگرفتند (حلبی، ج۲، ص۲۶۴).
مقارن ظهور اسلام، و پیش از جنگ اُحد، قبیله بنینضیر ظاهراً با ابوسفیان ارتباط داشتند (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «نضیر، بنو»). پس از هجرت پیامبر به مدینه، بنینضیر در شمار دیگر یهودیان، با مسلمانان پیمان مصالحه بستند و عهد کردند که در صورت حملهی دشمنان به مدینه در کنار مسلمانان به دفاع بپردازند و از تأمین مالی و جانی کفار قریش و برقراری روابط تجاری با آنان خودداری کنند (ابنهشام، ج۲، ص۱۴۸ـ۱۵۰).
اما از آنجا که بنینضیر پیمان خود را زیر پا گذاشتند، در ربیعالاول سال چهارم هجری (ابنسعد، همانجا؛ قس ذهبی، ص۲۴۳) غزوه بنینضیر بهوقوع پیوست.
پیامبر (ص) برای اینکه از منویات و طرز تفکر یهودیان بنینضیر آگاه گردد، همراه گروهی از افسران خود، عازم قلعه آنها گردید؛ اما هدف ظاهری پیامبر از تماس با بنینضیر این بود که در این سال، عمرو بن امیه که از بئر مَعونَه بازمیگشت دو تن از افراد قبیله بنیعامر را، که از پیامبر اَمان داشتند، کُشت. عامر بن طُفَیل از پیامبر دیه طلب کرد (ابنهشام، ج۳، ص۱۹۹؛ حلبی، ج۲، ص۲۶۳) و پیامبر (ص) برای پرداخت دیه از بنینضیر که همپیمان بنیعامر بودند کمک خواست (ابنسعد، همانجا؛ طبری، ج۲، ص۵۵۱؛ واقدی، ج۱، ص۳۶۴).
بنینضیر کمک به پیامبر (ص) را پذیرفتند، اما در توطئهای برای قتل ایشان، عمرو بن جِحاش را مأمور کردند که آن حضرت را در پای دیوار قلعه با سنگی از پای درآورد (ابنهشام، ج۳، ص۱۹۹ـ۲۰۰). پیامبر (ص) از طریق وحی از نیرنگ آنان آگاه شد و به ایشان ده روز مهلت داد تا با اموال منقول خود، جز اسلحه، از مدینه خارج شوند و سالانه برای برداشت محصول خرما بازگردند (واقدی، ج۱، ص۳۶۹؛ ابنهشام؛ یعقوبی؛ د. جودائیکا، همانجا).
عبدالله بن اُبَی رئیس منافقان مدینه، بنینضیر را از اطاعت پیامبر (ص) بازداشت و وعده داد که همراه با بنیقُرَیظَه از آنان دفاع کند (واقدی، ج۱، ص۳۶۸؛ طبری، ج۲، ص۵۵۳).
از اینرو پیامبر (ص)، عبداللّه بن مَکتوم را در مدینه جانشین خود قرار داد و با لشکری به فرماندهی علی (ع) (واقدی، ج۱، ص۳۷۱؛ ابنهشام، همانجا)، پانزده روز (طبری؛ ابنسعد، همانجاها) یا شش شب (ابنهشام، ج۳، ص۲۰۰) بنینضیر را در محاصره گرفت.
در دورهی محاصره، عَزْوَک یهودی به پیامبر سوءقصد کرد که بهدست علی (ع) کشته شد (واقدی، ج۱، ص۳۷۱). سپس پیامبر فرمان داد تا درختان خرمای بنینضیر در بُوَیْرَة را قطع کنند (یاقوت حموی، همانجا؛ ابنکثیر، ج۴، ص۷۷؛ بکری، ج۱، ص۲۸۵).
سرانجام یهودیان تسلیم شدند و پذیرفتند که تنها با یک بار شتر از اموالشان، بجز اسلحه و نقره و طلا، از مدینه خارج شوند (یعقوبی، ج۲، ص۴۸ـ۴۹؛ حلبی، ج۲، ص۲۶۶؛ واقدی، ج۱، ص۳۷۲).
بعضی از آنان از جمله حُیَیّ بن اَخطب که دخترش صفیه پس از فتح خیبر در سال هفتم هجری به همسری پیامبر (ص) درآمد و ابیالحقیق (همسر اول صفیه)، به خیبر رفتند، و برخی به شام مهاجرت کردند (حلبی، ج۲، ص۸۴، ۲۰۷؛ ابنکثیر، ج۴، ص۷۵ـ۷۶، ۱۹۶ـ ۱۹۸؛ ابناثیر، ج۲، ص۱۲۲).
از آنجا که جنگی در نگرفته بود اموال برجای مانده در حکم غنیمت نبود و تصرّف در آن به اختیار پیامبر (ص) بود (حشر: ۶ـ ۸) از اینرو پیامبر (ص) با توافق انصار آن را میان مهاجران تقسیم کرد تا وظیفهی حمایت از مهاجران توسط انصار پایان پذیرد (ابنهشام، ج۳، ص۲۰۱ـ۲۰۲؛ ابناثیر، ج۲، ص۱۱۹؛ حلبی، ج۲، ص۸۵؛ حسنی، ص۴۳۹).
سوره حشر (آیات ۱ـ۱۷) درباره غزوه بنینضیر و اخراج این قبیله است.
نویسنده: فاطمه حاجیقاسم
منابع:
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵
ابنسعد، الطبقات الکبری، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵
ابنکثیر، البدایة و النهایة، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵
ابنهشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقّا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، مصر ۱۹۳۶
علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت ۱۹۵۵
عبدالله بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقّا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳
هاشم معروف حسنی، سیرة المصطفی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶
علی بن ابراهیم حلبی، السیرة الحلبیّة، بیروت [بیتا]
محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، المغازی، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰
عفیف عبدالفتاح طباره، یهود از نظر قرآن، ترجمه علی منتظمی، تهران ۱۳۵۲ش
محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت [۱۳۸۲ـ۱۳۸۷ / ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷]
محمد بن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونز، لندن ۱۹۶۶
یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹
احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت [بیتا]
EI 2 , s.v. “Nad ¦ â ¤ r, Banu’l” (by V. Vacca);
Encyclopaedia s.v. Judaica , Jerusalem 1978-1982, “Nad ¦ â ¤ r” (by Eli Davis).
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: