«ابولبابه انصاری»، بشیر بن عبدالمنذر، صحابی پیامبر (ص) و جانشین ایشان در مدینه در برخی غزوهها بود که ستون توبه در مسجدالنبی به او منسوب است.
نام و نسب
اَبولُبابه انصاری، بشیر بن عبدالمنذر بن زَنْبَر یا زُبَیر [۱][۲][۳] از تیرهی بنی عمرو بن عوف و از قبیلهی اوس بود. [۴][۵][۶]
جانشین پیامبر در مدینه
ابولبابه انصاری هنگام وقوع جنگ بدر نخست با دیگر لشکریان همراه شد، ولی پیامبر (ص) او را بهعنوان جانشین خود در مدینه، از میانهی راه بازگرداند و سپس از غنائم جنگی بهرهی او را پرداخت. [۷][۸][۹][۱۰] او در غزوه سویق [۱۱] و نیز در غزوه بنیقینقاع [۱۲] هم جانشین پیامبر (ص) در مدینه بود، اما در دیگر غزوات در رکاب پیامبر (ص) پیکار کرد. [۱۳]
مقام ابولبابه در تونس
حضور در جنگ
ابولبابه انصاری در غزوه احد به سال سوم قمری و دیگر جنگهای پس از آن نیز شرکت داشت. [۱۴][۱۵] امّا بنا به نقل یعقوبی، پیامبر (ص) در فتح مکّه، او را جانشین خود در مدینه قرار داد. [۱۶]
خیانت و توبه ابولبابه انصاری
آنچه سبب شهرت ابولبابه در تاریخ اسلام شده است، داستان خیانت او و توبهاش در جریان محاصرهی یهود بنیقریظه و نیز تخلّفش از غزوه تبوک و بستن خود به ستون مسجد و نزول آیاتی در شأن او است. بر پایهی گزارشی، پیامبر (ص) او را در غزوه بنیقریظه به سال پنجم قمری امیر نبرد کرد. [۱۷] این شاید از آن روی بود که قبیلهی او همپیمان یهود بنیقریظه بودند.
مقام ابولبابه در تونس
در غزوه بنیقریظه، چون یهودیان از محاصره به تنگ آمدند، درخواست صلح کردند، اما پیامبر (ص) بهسبب خیانت و عهدشکنی بنیقریظه در غزوه احزاب، پیشنهاد صلح ایشان را نپذیرفت؛ لذا کسی را نزد پیامبر (ص) فرستادند و تقاضا کردند ابولبابه را که از همپیمانان آنان بود، پیش ایشان بفرستد. [۱۸]
پیامبر (ص) نیز به درخواست آنان، ابولبابه انصاری را که همپیمانشان بود، نزدشان فرستاد. آنان نظر او را دربارهی تسلیم شدن و پذیرش حکمیّت سعد بن معاذ جویا شدند. وی با اشاره به گلوی خود به آنان فهماند که حتی در این صورت نیز کشته خواهند شد!! [۱۹][۲۰] و بدینترتیب، آنان را از تسلیم شدن بازداشت؛ اما اندکی بعد، چنان از کار خود پشیمان شد که به مسجد رفت و خود را به ستونی از ستونهای مسجد پیامبر (ص) بست و سوگند خورد که تا خداوند توبه وی را قبول نکند، خود را از ستون باز نگشاید. [۲۱]
بهگفتهی خود ابولبابه، پس از خیانت هنوز گامی برنداشته بود که احساس گناه وجودش را فراگرفت. برای رهایی از عذاب وجدان، بهجای آن که نزد رسول خدا (ص) رود و گزارش دهد، یکسره به مسجد رفت و خود را با طناب به یکی از ستونهای آن بست و سوگند یاد کرد که اجازه ندهد جز پیامبر (ص) کسی او را از ستون باز کند. [۲۲][۲۳]
مقبره ابولبابه در تونس
پیامبر (ص) با آگاهی از این ماجرا فرمودند: اگر او نزد من میآمد، برایش آمرزش میخواستم. اما اکنون که کار به اینجا کشیده است، تا هنگامی که خداوند او را نبخشاید، وی را از ستون نمیگشایم. [۲۴][۲۵] سرانجام پس از شش، [۲۶][۲۷] هفت، [۲۸] و یا بیست شبانهروز [۲۹] و در پی نزول آیهی ۲۷ از سورهی انفال و ۱۰۲ از سورهی توبه، توبهی او پذیرفته شد. [۳۰][۳۱]
اُمّ سلمه، همسر رسول خدا، گزارش کرده که سحرگاهان پیامبر (ص) را خندان دید و چون علت را پرسید، ایشان از پذیرش توبه ابولبابه خبر داد. امّ سلمه این مژده را با اجازهی پیامبر (ص) به ابولبابه داد. مردم به سوی او هجوم آوردند تا وی را از ستون باز کنند. اما او جز به انجام این کار به دست پیامبر راضی نشد تا آنگاه که پیامبر (ص) او را از ستون باز کرد. [۳۲][۳۳][۳۴]
مقبره ابولبابه در تونس
به اعتقاد برخی، اموال و فرزندان ابولبابه که نزد بنیقریظه بود، او را به این خیانت واداشتند. [۳۵] به گزارشهای دیگر، مظلومنمایی یهودیان و فشار عاطفی ناشی از گریستن آنان، سبب این خیانت بود. [۳۶][۳۷]
علامه طباطبایی در اینباره مینویسد:
ابولبابه از طائفه اوس بود و با یهودیان بنیقریظه سابقهی دوستى داشت و به همین جهت وقتى به پیشنهاد خود یهودیان و اجازهی رسول خدا (ص) به میان قلعه رفت، زنها و کودکان دورش را گرفتند و فریاد به گریه و شیون بلند کردند، ابولبابه تحت تاثیر قرار گرفت و با علم به اینکه نباید اسرار را به دشمن گفت اشاره به گلوى خود کرد که همهی شما کشته میشوید. [۳۸]
بر پایهی گزارشی غیرمشهور، ابولبابه از شرکت در آخرین غزوهی پیامبر (ص) یعنی تبوک در سال نهم قمری سر پیچید و پس از پشیمانی، خود را به ستونی در مسجد پیامبر بست [۳۹][۴۰] و چون خداوند توبهی سرپیچندگان از تبوک را پذیرفت، پیامبر (ص) وی را از ستون باز کرد. او از پیامبر (ص) درخواست کرد، که انفاق همهی اموالش را در راه خدا بپذیرد. پیامبر (ص) نیز پس از نزول آیهی «خُذ مِن اَموَالِهِم صَدَقَةً…» [توبه : ۱۰۳] بخشی از اموال او را پذیرفت. [۴۱][۴۲][۴۳]
ستون توبه (ستون ابولبابه) در مسجدالنبی
ستون توبه
ستونی که ابولبابه خود را بدان بست، از همان زمان به ستون توبه [۴۴][۴۵] یا ستون ابولبابه [۴۶][۴۷][۴۸] معروف شد. ستون توبه از مکانهای بافضیلت مسجدالنبی است. بهروایتی، پیامبر اسلام (ص) بیشترین نمازهای نافلهی خود را کنار این ستون میگذارد. [۴۹]
ابولبابه در شأن نزول
مفسّران در ذیل چند آیه از ابولبابه انصاری نام بردهاند:
الف. خیانت ابولبابه
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَمَانَاتِکمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُکمْ وَ أَوْلَادُکمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ [انفال : ۲۷-۲۸] ای کسانیکه ایمان آوردهاید، به خدا و پیامبر خیانت نکنید و (نیز) در امانتهای خود خیانت روا مدارید؛ درحالیکه میدانید (این کار، گناه بزرگی است) و بدانید که اموال و اولاد شما وسیله آزمایش است و (برای کسانیکه از عهده امتحان برآیند) پاداش عظیمی نزد خدا است.»
واحدی [۵۰]، زمخشری [۵۱]، طبرسی [۵۲]، از کلبی، زهری و قتاده، روایت کردهاند که این آیه دربارهی خیانت ابولبابه در ماجرای محاصرهی یهود بنیقریظه نازل شده است.
ستون توبه (ستون ابولبابه) در مسجدالنبی
ب. نفی دوستی با یهود
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یتَوَلَّهُمْ مِنْکمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللهَ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ [مائده : ۵۱] ای کسانیکه ایمان آوردهاید! یهود و نصارا را ولیّ (و دوست و تکیهگاه خود) نگیرید. آنان اولیای یکدیگرند و کسانیکه از شما با آنان دوستی کنند، از آنها هستند. خداوند، جمعیت ستمکار را هدایت نمیکند.»
نقل شده که این آیه دربارهی ابولبابه و داستان خیانت او نازل شده است. [۵۳][۵۴]
«یا أَیهَا الرَّسُولُ لَا یحْزُنْک الَّذِینَ یسَارِعُونَ فِی الْکفْرِ مِنَ الَّذِینَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ [مائده : ۴۱] ای فرستاده (خدا!) آنها که در مسیر کفر شتاب میکنند و با زبان میگویند: ایمان آوردیم؛ حال آنکه قلب آنها ایمان نیاورده است، تو را اندوهگین نسازد.»
طبری [۵۵] از سدّی نقل میکند که آیهی فوق نیز دربارهی ابولبابه انصاری و داستان خیانت او است.
ستون توبه (اسطوانه ابولبابه) در مسجدالنبی
ج. اعتراف به گناه
«وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحاً وَ آخَرَ سَیئاً عَسَى اللهُ أَنْ یتُوبَ عَلَیهِمْ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ [توبه : ۱۰۲] و گروهی دیگر، به گناهان خود اعتراف کردند و کار خوب و بد را به هم آمیختند. امید است که خداوند توبه ایشان را بپذیرد. همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.»
بنا به نقل مفسّران، این آیه دربارهی ابولبابه و همراهان او در تخلّف از غزوه تبوک و توبهی آنان نازل شده؛ [۵۶][۵۷][۵۸] امّا بر اساس پارهای روایات، این آیه دربارهی او و ماجرای بنیقریظه فرود آمده است. [۵۹][۶۰]
ستون توبه (اسطوانه ابولبابه) در مسجدالنبی
د. صدقه ابولبابه
«خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکیهِمْ بِهَا وَ صَلِّ عَلَیهِمْ إِنَّ صَلَاتَک سَکنٌ لَهُمْ وَ اللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ [توبه : ۱۰۳] از اموال ایشان صدقهای (زکات) بگیر تا با آن آنها را پاکسازی و پرورش دهی و (هنگام گرفتن زکات) برای آنها دعا کن که دعای تو، مایه آرامش آنها است و خداوند شنوا و دانا است.»
بعضی از مفسّران گفتهاند: پس از آنکه خداوند توبهی متخلّفان از جنگ تبوک را پذیرفت و پیامبر (ص) آنها را از ستون باز کرد، ابولبابه انصاری همهی اموال خود را پیش رسول خدا (ص) آورده، از حضرت خواست که آنها را در راه خدا انفاق کند. پیامبر (ص) فرمود: هنوز دستوری در اینباره بر من نازل نشده است. چیزی نگذشت که آیهی فوق نازل شد و فرمان داد که پیامبر قسمتی از اموال آنها را بگیرد. [۶۱] [۶۲][۶۳]
پینوشتها:
۱. ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۴۰۷.
2. ابنحزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، ص۳۳۴.
3. ابنعبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۷۴۰.
4. ابنالاثیر، ابوالحسن علی بن ابیالکرم، اسد الغابه، ج۱، ص۱۹۵.
5. ابوحاتم ابنحِبّان، محمد بن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۲.
6. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۷۴۰.
7. ابنسعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۴۵۷.
8. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۴۷۸.
9. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، معرفة الصحابه، ج۲، ص۱۰۷۴.
10. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۰۳.
11. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۰.
12. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۴۸۱.
13. ابنالاثیر، ابوالحسن علی بن ابیالکرم، اسد الغابه، ج۵، ص۲۸۴.
14. ابنسعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۴۵۷.
15. ابنعبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۷۴۰.
16. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۸.
17. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۰۶.
18. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۰۶.
19. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۰۶-۵۰۷.
20. شیخ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵.
21. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۰۷.
22. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۰۹.
23. ابنسعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۴۵۷.
24. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۰۷.
25. ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۴، ص۱۳۷.
26. ابنسیدالناس، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۲، ص۵۲.
27. ابنهشام، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۲۳۸.
28. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۰۷.
29. ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۴، ص۱۳۷.
30. واحدی، علی بن احمد، اسباب النزول، ص۲۳۵.
31. ابنسیدالناس، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۲، ص۵۲.
32. ابنالاثیر، ابوالحسن علی بن ابیالکرم، اسد الغابه، ج۲، ص۱۸۳.
33. ابنسیدالناس، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۲، ص۵۲.
34. جمالالدین الزیلعی، عبدالله بن یوسف، تخریج الأحادیث والآثار الواقعة فی تفسیر الکشاف للزمخشری، ج۲، ص۲۳.
35. شیخ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵.
36. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۸۴.
37. ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۴، ص۱۳۷.
38. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص۶۳۷.
39. ابنالاثیر، ابوالحسن علی بن ابیالکرم، اسد الغابه، ج۱، ص۲۴۵.
40. ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۱، ص۲۹۴.
41. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۱۰۷۲.
42. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۶۵۸.
43. شمس شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، ج۵، ص۴۷۸.
44. ابنخُزَیمه نیشابوری، ابوبکر محمد بن اسحاق، صحیح ابنخزیمه، ج۲، ص۱۰۶۷.
45. ابوبکر بیهقی، احمد بن حسین بن علی، السنن الکبری، ج۵، ص۴۰۵.
46. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۰.
47. شمس شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، ج۵، ص۸.
48. انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۳، ص۲۴۴.
49. سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، ج۲، ص۴۲.
50. واحدی، علی بن احمد، اسباب النزول، ص۲۳۵.
51. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۲۱۳-۲۱۴.
52. شیخ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵.
53. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۳۹۸.
54. شیخ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۵۵.
55. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۳۹۸.
56. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۴۴۸.
57. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۹۰.
58. شیخ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۱۵.
59. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۴۵۱.
60. شیخ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۱۶.
61. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۴۵۴.
62. شیخ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۱۵.
63. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان، ج۱۰، ص۲۶.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ نارنجی در تیترهای فرعی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
رنگ سبز برای آیات قرآن استفاده شده.
ابولبابه انصاری ، ابولبابه انصاری
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: