سعد بن ابی‌وقاص نفوذی یهود

سعد بن ابی‌وقاص؛ نفوذی یهود

مهره‌های نفوذی یهود در عرصه‌ی سیاسی (۳) سعد بن ابی‌وقاص

سعد بن مالک بن وهیب مشهور به سعد بن ابی‌وقاص، از صحابه پیامبر اکرم (ص) است که در مکه مسلمان شد. همان‌گونه که در جریان‌شناسی بنی‌امیه نیز بیان کردیم (اینجا)، نَسَب سعد بن ابی‌وقاص، با تردیدهایی روبه‌رو بود! از همین‌روست که سعد هرکه را در نسب او تردید کند، لعنت کرد! [۱]

مادر وی حمنه، دختر سفیان بن امیة بن عبدشمس بود. [۲] ماجرای تردید در نسب سعد آن‌جا جدی‌تر می‌شود که وقتی میان او و عبدالله بن مسعود درگیری لفظی پیش آمد، ابن‌مسعود گفت: «من زاده‌ی مسعودم، ولی تو زاده‌ی حمنه هستی!» [۳]

در ماجرایی دیگر، سعد بر سلمان شورید که: نسب تو چیست؟ سلمان گفت: «من فرزند اسلامم.» خبر که به خلیفه دوم رسید، سعد را ملاقات کرد و گفت: «سعد! نسب تو چیست؟» سعد گفت: «تو را به خدا رها کن!» ظاهراً سعد منظور خلیفه را فهمیده بود، ولی عمر کوتاه نیامد مگر آن‌که سعد نسب خود را گفت. [۴]

به‌گفته‌ی واقدی:

«شوهر دایه وی یکی از مسیحیان حیره به‌نام جفینة العبادی بود که عبیدالله بن عمر، او و دو پسرش را نیز به اتهام مشارکت با ابولؤلؤ، کشت!» [۵]

طبق اکثر نقل‌ها، سعد در هفده سالگی و توسط ابوبکر اسلام آورده است. [۶] وی از مهاجرین و کسانی است که قبل از پیامبر (ص) به مدینه هجرت کرد. [۷] عبدالله بن عمرو بن عاص، سعد را از زبان رسول‌الله (ص)، «رجل من أهل الجنة» معرفی کرد. [۸] هم‌چنین سعد ادعا داشت به‌خاطر او، چهار آیه‌ی قرآن نازل شده است! [۹]

سعد بن ابی‌وقاص نفوذ یهود

شرح تصویر۱: سعد حاکم کوفه شد و مبلغ هنگفتی را از بیت‌المال قرض کرد!

سعد از جمله اولین کسانی بود که در سقیفه بنی‌ساعده با ابوبکر بیعت کرد. ابن‌قتیبه در این‌باره می‌نویسد:

«بعد از وفات پیامبر (ص) مردم دور ابوبکر جمع شدند و بیشتر مسلمانان در آن روز با ابوبکر بیعت کردند، شخصیت‌های بنی‌هاشم در خانه‌ی على جمع شده بودند، زبیر هم با آنان بود و خود را مردی از بنی‌هاشم می‌دانست… بنی‌امیه دور عثمان را گرفتند، بنی‌زهره دور سعد و عبدالرحمن جمع شده و همگی در مسجد گرد آمده بودند. عمر بن خطاب به سراغ آنان رفت و پرسید: چه شده است که شما دور هم جمع شده‌اید؟! برخیزید و با ابوبکر بیعت کنید، زیرا مردم و انصار با او بیعت کردند، عثمان و کسانی از بنی‌امیه که با او بودند و سعد و عبدالرحمن و کسانی از بنی‌زهره که با آن دو بودند، برخاستند و با ابوبکر بیعت نمودند.» [۱۰]

در دوران کوتاه خلافت ابوبکر، سعد از ملازمان وی بوده است. همان‌گونه که در دوران عمر بن خطاب نیز، سعد از نفوذ قابل ملاحظه‌ای برخوردار بود [۱۱]، تا آن‌جا که در سال ۱۶قمری، فرماندهی سپاه خلیفه در نبرد قادسیه علیه ساسانیان را به وی داد [۱۲] و سپس به ولایت کوفه منصوب نمود.[۱۳]

بر اثر شکایت مردم، عمر بن خطاب سعد را برکنار کرد، ولی در دوران عثمان وی دوباره او را بر کوفه گمارد. اما او هم که با شکایت مردم روبه‌رو شد، سعد را برکنار و ولید بن عقبه را به‌جای او گمارد. [۱۴]

در ماجرای شورای شش نفره، سعد یکی از کسانی بود که توسط خلیفه دوم، جزو شورا قرار گرفت؛ با این‌که عمر بن خطاب وی را مؤمنی ضعیف [۱۵] و بددل [۱۶] می‌دانست! این توصیفات حاکی از این است که سعد از نظر خلیفه، لیاقت خلافت را ندارد، با این حال خلیفه دوم درباره‌ی شش نفر اعضای شورا معتقد بود:

«لایق خلافت نیست، مگر على [ع] و عثمان و زبیر و طلحه و عبدالرحمن بن عوف و سعد». [۱۷]

سعد بن ابی‌وقاص، یار و مشاور مورد اعتماد خلیفه دوم بود. عمر حتى اصرار داشت خلیفه‌ی بعد نیز، از سعد به‌عنوان مشاور استفاده کند. در این زمینه از او نقل شده است:

«اگر سعد را به خلافت برسانید که هیچ، وگرنه هرکه خلیفه شد با او مشورت کند؛ من هم اگر او را برکنار کردم، به‌خاطر نارضایتی نبود.» [۱۸]

سعد بن ابی‌وقاص از نفوذیان یهود

شرح تصویر۲: رئیس بیت‌المال عده‌ای را فرستاد و گفت بروید اموال را از داخل خانه‌اش بیرون بکشید؛ سعد هم عده‌ای دیگر را برای مقابله فرستاد و جنجال بزرگی به‌وجود آمد!

امیرمؤمنان علی (ع) در ماجرای شورا، با سعد ملاقات کرد و او را سوگند داد با عبدالرحمن بن عوف به نفع عثمان هم‌دست نشود. [۱۹] اما سعد به نفع عبدالرحمن بن عوف رأی داد و در نهایت منجر به انتخاب عثمان گردید. وی نیز کمک‌هایی به سعد می کرد، از جمله قریه‌ای به‌نام «قریه‌ی هرمز» را به إقطاع [۲۰] به سعد داد. [۲۱]

بعد از خلافت امیرمؤمنان (ع)، سعد بن ابی‌وقاص از جمله کسانی است که با آن حضرت بیعت نکرد و خطاب به امام گفت:

«بیعت نمی‌کنم تا همه‌ی مردم بیعت کنند، به خدا مایه‌ی زحمت نخواهم شد.» [۲۲]

سعد درباره‌ی بیعت نکردن و عدم همراهی خود با امام على (ع) سخنان و دلایل گوناگونی به زبان آورده است. گاه خود را سزاوارتر به خلافت می‌دانست، و گاه مشخص نبودنِ جبهه حق از باطل را دلیل عدم شرکت خود در نبردها ذکر می‌کرد!! [۲۳]

امام علی (ع) کسانی را که با او بیعت نکرده و او را یاری نکرده بودند، طایفه‌ای می‌دانست که حق را ضایع کرده و باطل را هم یاری نکردند. [۲۴]

سید حمیری نیز، در شعری به این نکته اشاره می‌کند که به‌خاطر یاری نکردن سعد و قبیله‌اش در جنگ صفین، حضرت على (ع) نتوانست بر معاویه پیروز شود و زمینه‌ی پیروزی و به قدرت رسیدن معاویه فراهم شد:

«قوم سعد از راه راست خدا بگشتند؛ فرومایه‌ای را بخواندند که پیشوای آن‌ها شد. اگر سستی بنی‌زهره (قوم سعد) نبود، به پیشوایی نمی‌رسید.» [۲۵]

سعد هیچ علاقه‌ای به نقل حدیث از رسول‌الله (ص) نداشت، به‌گونه‌ای که گزارش شده است:

«از مدینه به‌همراه سعد به مکه رفتیم؛ ولی در مسیر رفت و برگشت حتی یک حدیث از رسول‌الله (ص) از زبان او نشنیدیم!» [۲۶]

مرگ او در قصری که در وادی عقیق، در فاصله‌ی ده میلی از مدینه داشت، اتفاق افتاد. [۲۷] به‌گفته‌ی دخترش عایشه:

«سعد، دویست‌وپنجاه هزار درهم از خود به جا گذاشت.» [۲۸]

سعد بن ابی‌وقاص و نفوذ یهود

شرح تصویر۳: رئیس بیت‌المال گفت: پول بیت‌المال را بده. سعد بن ابی‌وقاص گفت: ندارم! بینشان حرف شد؛ جناب هاشم بن عتبة که از اصحاب امیرالمؤمنین (ع) بود جلو آمد که جدایشان کند!

سعد، رابطه‌ی نزدیک و خوبی با یهودیان داشت. این نکته از برخی ماجراهای تاریخی، به‌دست می‌آید:

الف. کمک گرفتن از یهود

سعد بن ابی‌وقاص در برخی جنگ‌ها از یهودیان کمک می‌گرفت و به‌عنوان پاداش، بخشی از غنایم را به آن‌ها می‌داد. [۲۹] در پاره‌ای دیگر از منابع، شاهد روایات مشکوکی درباره‌ی کمک گرفتن رسول‌الله (ص) از نیروهای یهودی هستیم. [۳۰] به‌نظر می‌رسد این دسته از گزارش‌ها در جهت توجیه رفتار امثال سعد و تطهیر یهودیان ساخته و پرداخته شده است؛ چراکه از یک‌سو برخی، تمامی گزارش‌های یاری‌جستن رسول‌الله (ص) از یهودیان را ضعیف السند گفته‌اند [۳۱] و از سوی دیگر می‌دانیم که در جریان جنگ احد، رسول‌الله (ص) به هیچ‌وجه حاضر به کمک گرفتن از یهودیان نشد. [۳۲]

ب. اجازه به ازدواج مسلمانان با زنان یهودی

هم‌چنین از جابر بن عبدالله انصاری گزارش شده است که در زمان فتوحات و وقتی که تحت امر سعد بن ابی‌وقاص در کوفه بودند، به‌خاطر کمبود زنان مسلمان، با زنان اهل کتاب ازدواج می‌کردند. جابر می‌افزاید هنگام بازگشت به مدینه، آن زنان را طلاق دادند. [۳۳]

این گزارش نیز شک برانگیز و قابل تأمل است. از یک‌سو اگر سرزمین عراق با جنگ آزاد شده است، مردم آن مناطق حکم کنیز را خواهند داشت و ازدواج با کنیز معنا ندارد، و از سوی دیگر باید به این یهودیان، آفرین گفت که دختران خود را به ازدواج دشمنانشان درمی‌آوردند!! به‌نظر می‌رسد این کار نیز با هدف نفوذ در میان مسلمانان، و با چراغ سبز سعد صورت پذیرفته است.

پی‌نوشت‌ها:

[۱] تاریخ مدینة دمشق، ج۲۰، ص۲۸۶.
[۲] تاریخ مدینة دمشق، ج۲۰، ص۲۸۶.
[۳] تاریخ مدینة دمشق، ج۲۰، ص۳۴۳ و۳۴۴.
[۴] سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۵۴۴.
[۵] فتوح البلدان، ج۳، ص۵۸۳.
[۶] طبقات الکبری، ج۳، ص۱۴۰ و نیز تاریخ‌نامه طبری، ج۳، ص۴۰.
[۷] ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۹.
[۸] تاریخ مدینة دمشق، ج۲۰، ص۳۲۵؛ انس بن مالک این ماجرا را سه شب متوالی نقل کرده است! همان، ص۳۲۶.
[۹] همان، ص۳۳۱.
[۱۰] ابن‌قتیبه دینوری، الإمامة والسیاسة، ج۱، ص۲۸ و ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۲، ص۳۶۶.
[۱۱] ابن‌اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۱۵.
[۱۲] همان؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۵۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۸.
[۱۳] ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۰۸؛ بلاذری، فتوح البلدان، صص۲۷۰-۲۷۱.
[۱۴] المعارف، ص۲۴۲.
[۱۵] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص ۴۸-۴۷.
[۱۶] ابن‌قتیبه دینوری، الامامة والسیاسة، ج۱، ص۴۱؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۱، ص۱۸۵.
[۱۷] سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۸۷.
[۱۸] کنزالعمال، ج۱۲، ص۶۸۷ از ابن سعد.
[۱۹] نویری، نهایة الارب، ج۴، ص۳۲۳.
[۲۰] اِقطاع، اصطلاحی در امور ارضی، مالیاتی و دیوانی در قلمرو اسلام، و آن واگذاری زمین، آب، معدن یا منافع حاصل از آن، با واگذاری حقِ گردآوری خراج و مالیات، یا واگذاری محلی برای کسب و کار است به کسی، به‌طور محدود و در زمانی معین یا نامحدود.
[۲۱] بلاذری، فتوح البلدان (ترجمه)، ۱۳۳۷ش، ص۳۸۹.
[۲۲] مفید، الجمل، ص۱۳۱.
[۲۳] ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۴۳.
[۲۴] ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۱۰.
[۲۵] مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۵.
[۲۶] تاریخ مدینة دمشق، ج۲۰، ص ۳۶۲.
[۲۷] همان، ص۳۶۶.
[۲۸] همان، ص۳۶۳.
[۲۹] المحلى، ج۷، ص۳۳۴؛ السنن الکبری بیهقی، ج۹، ص۶۴؛ معرفة السنن والآثار، ج۱۳، ص۱۷۸؛ المصنف ابن أبی‌شیبة، ج۶، ص۴۸۸؛ المجموع نووی، ج۱۹، ص۲۸۴.
[۳۰] کتاب الأم، ج۴، ص۲۷۶؛ سنن سعید بن منصور، ج۲، ص۲۸۴.
[۳۱] در این زمینه می‌توان به بیهقی که تمامی این گزارش‌ها را ضعیف و منقطع دانسته (معرفة السنن والآثار، ج۶، ص۵۳۷ و۵۳۸) و ابن جریج (الجرح والتعدیل، ج۱، ص۲۴۵) اشاره داشت.
[۳۲] المدونة الکبرى، ج۲، ص۴۱؛ المعجم الأوسط، ج۵، ص۲۲۱ و۲۲۲؛ مجمع الزوائد، ج۵، ص۳۰۳؛ الدرر، ص۱۴۶؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص۴۳۴-۴۳۵ از ابن نجار.
[۳۳] المصنف عبدالرزاق، ج۷، ص۱۷۸ و۱۷۹.

منبع: دشمن شدید، دفتر دوم (برگرفته از دروس تاریخ تطبیقی استاد مهدی طائب)، چاپ دوم، تابستان۹۸، انتشارات شهید کاظمی، صص۱۷۳-۱۷۸؛ با اندکی تصرف.

««« پایان »»»

آشنایی با رنگ‌های به‌کار رفته در مقاله‌ی فوق:

رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوه‌ای برای نقل‌قول استفاده می‌شود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینک‌دادن استفاده شده.

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

همچنین ببینید

سند تاریخی از شهادت امیرالمؤمنین (ع) به دست معاویه

تاریخ سبئوس که نگارش آن در زمان خلافت معاویه به پایان رسیده برخلاف مشهورات سُست تاریخی شهادت امیرالمؤمنین (ع) را به خود معاویه منسوب می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست − یک =