یزید و کربلا

نقش جریان مسیحی – یهودی در تربیت یزید (۱)

نقش مسیحیت صهیونیستی در تاریخ اسلام به خصوص واقعه کربلا جای بسی تأمل دارد، در واقع کشیشان مسیحی یهودی شرایط را به گونه‌ای ترسیم کردند که حادثه کربلا به وقوع پیوست، بارزترین فردی که با نقشه طراحی شده کشیشان، تغییرات اساسی مبانی اسلام را دنبال می‌کرد، یزید بود، در واقع یزید با اجازه معاویه تحت تربیت «یوحنا» یا سرجیوس قرار گرفت، وی یک کشیش صلیبی صهیونیست (البته به تعبیر امروزی) است، وقتی دید که اوضاع شهر کوفه آشفته شد، سرجیوس (مشاور و محرم اسرار معاویه) به یزید پیشنهاد داد که عبیدالله بن زیاد را به فرمانروایی کوفه برگزیدند و….
در خصوص زمینه جریان‌شناسی مسیحیت در زمان امام حسین علیه‌السلام و نقش مسیحیت تبشیری در شکل‌گیری قیام عاشورا خبرگزاری فارس با حجت‌الاسلام سیدمحمدرضا طباطبایی کارشناس ادیان و مذاهب گفت‌وگو کرده است که قسمت اول آن در ادامه می‌آید:

* در زمینه جریان‌شناسی مسیحیت در زمان امام حسین (ع) و نقش آنان در شکل‌گیری قیام عاشورا توضیحاتی را ارائه می‌کنید؟

-بحث جریان‌شناسی مسیحیت در صدر اسلام و به ویژه عصر امام حسین (ع) بسیار مبسوط و گسترده است، اما تا مقداری که ممکن است گوشه‌هایی از بحث را مطرح خواهم کرد.
طلیعه بحث را با این آیه شریفه آغاز می‌کنیم که خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى، ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ (المائدة: ٨٢) به طور مسلم، دشمن‌ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانی می‌یابی که می‌گویند: «ما نصاری هستیم»؛ این به خاطر آن است که در میان آن‌ها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند و آن‌ها (در برابر حق) تکبّر نمی‌ورزند.»

یهودیان دشمن‌ترین پیروان ادیان در گفت‌وگو و تعامل با مسلمانان هستند

* در این آیه مسیحیان را به عنوان نزدیک‌ترین دوستان مسلمانان معرفی کرده است؟! به عبارتی دیگر یعنی با توجه به آیه ذکر شده، نزدیک‌ترین دین به اسلام مسیحیت است؟!

-‌ این آیه یک جریان‌شناسی دقیقی را از مسیحیت به ما نشان می‌دهد و آن اینکه هر وقت یک جریان مسیحی یهودیزه شود، همان عداوت و دشمنی یهود که در زمره شدیدترین دشمنی‌ها علیه مسلمانان است، در خون و اندیشه آن‌ها جاری می‌شود، هر جریان مسیحی‌ای هم که از یهودیت و دسیسه‌های آنان فاصله بگیرد، به همان میزان تعاملش با مسلمانان بهتر خواهد بود.
بر اساس آیه مذکور، یهودیان به عنوان دشمن‌ترین پیروان ادیان در گفت‌وگو و تعامل با مسلمانان و مسیحیان به عنوان دوست، اهل ودّ و محبت معرفی شده‌اند.
اما درباره سؤال دوم شما بگویم، این گونه نیست،‌ مبانی اعتقادی مسیحیت فاصله نجومی با اسلام دارد. از آموزه گناه اولیه گرفته تا فدا، تثلیث، تجسد مسیح و الوهیت ایشان و…، اما در اعتقادات و شریعت نزدیک‌ترین دین به اسلام، یهودیت است.

هنگامی که خدا مهر ذلت بر یهودیان زد

* پس چرا این آیه شریفه به این صورت مطرح می‌‌کند؟

– دلیل آن این است که این آیه در صدد مقایسه عقاید نیست. بلکه در صدد بیان مسأله در گفت‌وگوی بین ادیان است، در گفت‌وگوی پیروان ادیان، یهودیان بسیار دسیسه‌چین و دسیسه‌جو هستند، اما مسیحیان این گونه نیستند، نکته کلیدی قضیه هم در نگاه نژادی است.

* به عبارت دیگر شما می‌فرمایید از نظر موحد بودن (صرف نظر از موضوع مهم خداشناسی) و نیز اهتمام به شریعت، ما بیشترین شباهت را به یهودیت داریم تا مسیحیت؟

-دقیقاً همین طور است. اما نژاد یهود نژادی است که خصلت استکباری آن سبب می‌شود در گفت‌وگوی ادیان با مسلمانان کنار نیایند، بنی‌اسرائیل تا زمانی که به عهد خود با خداوند پایبند بودند،‌ در عصر خود بر تمام نژادهای دیگر در عالم برتری داشتند، «وَلَقَدْ آتَیْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ (الجاثیة: ١٦) ما بنی اسرائیل را کتاب (آسمانی) و حکومت و نبّوت بخشیدیم و از روزی‌های پاکیزه به آن‌ها عطا کردیم و آنان را بر جهانیان (و مردم عصر خویش) برتری بخشیدیم.»
اما مشکل وقتی آغاز شد که عهدشکنی‌ها متعددی کردند و خداوند هم مهر ذلت و خواری را بر پیشانی آن‌ها زد، به طوری که علیرغم نفوذ فراوانی که در دنیا دارند، امروزه در زمره‌ی خوارترین اقوام هستند. قرآن کریم خیلی زیبا این موضوع را مطرح می‌کند: «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِّنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَةُ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ الْأَنبِیَاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ ذلِکَ بِمَا عَصَوا وَّکَانُوا یَعْتَدُونَ (آل‌عمران: ١١٢) هر جا یافت شوند، مهر ذلت بر آنان خورده است؛ مگر با ارتباط به خدا، (و تجدیدنظر در روش ناپسند خود،) و (یا) با ارتباط به مردم (و وابستگی به این و آن)؛ و به خشم خدا، گرفتار شده‌اند؛ و مهر بیچارگی بر آن‌ها زده شده؛ چرا که آن‌ها به آیات خدا، کفر می‌ورزیدند و پیامبران را به ناحق می‌کشتند. اینها به خاطر آن است که گناه کردند و (به حقوق دیگران،) تجاوز می‌‌کردند.»
الان هنوز این نگاه نژادپرستانه در اکثر یهودیان دنیا وجود دارد. به طوری که شما وقتی با یک یهودی صحبت کنید،‌ حتی از یهودیان ایران که من بارها از آنان شنیده‌ام، در گفت‌وگوی با جوانان شیعه خود را نژاد برتر می‌دانند.

* آیا در قرآن کریم نیز به حساسیت یهودیان نسبت به نژاد بنی‌اسرائیل بودن، اشاره شده است؟

– بله! آیه ۸۰ سوره بقره نشان می‌دهد که از دیرباز چنین خصلت بارزی در بین یهود رایج بوده است: «وَقَالُوا لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَّعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَن یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (البقرة: ٨٠) و گفتند: هرگز آتش دوزخ، جز چند روزی، به ما نخواهد رسید. بگو: آیا پیمانی از خدا گرفته‌اید؟! -و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمی‌ورزد- یا چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت می‌دهید؟!»
جالب است بدانید که یهودیان نسل و نژاد خود را از طریق مادر محاسبه می‌کنند، لذا یهودی‌زاده‌ای که مادرش یهودی بوده باشد، یهودی محسوب می‌شود، اما اگر مادر او یهودی نباشد و فقط پدرش یهودی باشد، یهودی محسوب نمی‌شود.

یهودیانی که به خاطر ایمان به پسر اسحاق به مدینه آمدند!

* در دوران کودکی در شهری که زندگی می‌کردیم، یهودیانی بودند که در محله‌های اطراف ما زندگی می‌کردند. اما ادعای خودبرتربینی در آنان نمی‌دیدیم، هر چند حیله‌گری صفت رایجشان بود.

-بله! در ظاهر همین گونه است و تا زمینه طرح موضوع آن پیش نیاید، قابل کشف نیست، حقیر شخصاً با چندین مورد مواجه شدم که در گفت‌وگوها چنین ویژگی‌ای را داشتند، آنان در گفتگوهای عادی هرگز ابراز نمی‌کنند. چون صفتی است که گفتن آن چندان مناسب نیست، اما در گفت‌وگوهای صمیمی به راحتی بیان می‌کنند، در هر صورت امروزه وقتی بحث مسیحیت صهیونیسم مطرح می‌شود، یکی از شاخصه‌هایی که برای این جریان گفته می‌شود، نگاه بنیادگرایانه آنان به نفع یهودیت و اسرائیل است. آن هم به نفع یهودیت نژادپرست که همان صهیونیسم باشد.
شبیه همین جریان در صدر اسلام در زمان پیامبر گرامی اسلام (ص) و در زمان فرزندان ایشان و به ویژه در زمان امام حسین (ع) نیز وجود داشت، آنان به منطقه سلع و فاران آمده بودند، برای ایمان آوردن به شخصی که تصور می‌کردند از نژاد خودشان و از نسل اسحاق است.

اشعیا ۴۲: ۱۱ صحرا و شهرهایش‌ و قریه‌هایی‌ که‌ اهل‌ قیدار در آنها ساکن‌ باشند، آواز خود را بلند نمایند و ساکنان‌ سالع‌ ترنّم‌ نموده‌، از قله‌‌کوه‌ها نعره‌ زنند!
حبقوق ۳: ۳ خدا از تیمان‌ آمد و قدّوس‌ از جبلِ فاران‌، سِلاه‌. جلال‌ او آسمان‌ها را پوشانید و زمین‌ از تسبیح‌ او مملّو گردید.

در آیه اولی از سفر اشعیا سالع همان جایی است که جنگ خندق اتفاق افتاد و نزدیکی محلی که موضوع نبرد امیرالمومنین (ع) با عمرو بن عبدود را مطرح می‌کنند (البته به فرض صحت روایت تاریخی این نبرد). یهودیان در این منطقه آمده بودند و ساکن شده بودند، محض همین بشارت کتاب اشعیا. حتی داخل شهر هم نرفته بودند و در پای همین کوه مستقر شدند، نکته جالب اینجاست که الان اسم این منطقه سلع هست و مسیحیان فارس و عرب‌زبان برای این‌که مسلمانان نتوانند در بحث تطبیقی خود موفق باشند، سلع را به صورت سالع می نویسند: sala ، در مورد فاران نیز قضیه به همین صورت است.

تأسیس کشوری جعلی اسرائیل به همت انگلیس پروتستان رخ داده است

* آیا این‌ها همان دو منطقه‌ای نیست که در دعای سمات هم به آن‌ها اشاره شده است؟

-‌ بله! بحث‌های زیبایی در مورد این دو مکان که در دعای سمات هم به آن اشاره شده وجود دارد.

* در دانشنامه جودائیکا خوانده بودم که مارتین لوتر ضمن طرح اینکه یهودیان جهت رساندن پیام خداوند به تمامی جهانیان انتخاب شده‌اند، آن‌ها را مورد ستایش قرار می‌دهد، او می‌گوید که یهودیان حامل برترین خون‌ها در رگ‌های خود هستند، روح القدس به واسطه آن‌ها کتاب مقدس را به اقصا نقاط دنیا برد، آن‌ها فرزندان خدایند، ما در مقابل آن‌ها بیگانه‌ایم، همان طور که در داستان سگ کنعانی آورده شده، ما همچون سگانی هستیم که از خرده نان‌های بر زمین ریخته اربابان خود ارتزاق می‌کنیم!

-‌ بله! نکته ای که فرمودید صحیح است و به دلیل همین نگاه لوتر به یهودیت است که مسیحیت پروتستان که به لوتر شناخته می‌شود، در شکل‌گیری اسرائیل نقش جدی داشته است. پروتستانتیسم در آلمان آغاز شد، اما در انگلستان مرکزیت یافت و برنامه‌ریزی و حمایت از تأسیس کشوری به نام اسرائیل در فلسطین اشغالی امروزی، در همین انگلیس پروتستان اتفاق می‌افتد، به دلیل همان نگاهی که در بحث بازگشت مجدد مسیح و بازسازی معبد و … برتری نژاد یهود مطرح می‌شود، مستندات تصویری و کلیپ‌های متعددی از کشیشان مسیحی صهیونیست منتشر شده که به مسیحی صهیونیست بودن و حمایت کورکورانه خودشان از نژاد یهود افتخار می‌کنند. با مشاهده این‌ها، نگاه لوتر را به خوبی متوجه خواهید شد که چیست.

یهودیان هرگز انتظار نداشتند پیامبر آخرالزمان از نسل حضرت اسماعیل باشد

* برگردیم به بحث یهودیان زمان پیامبر (ص)، نسل پیامبر اسلام برای یهودیان عصر پیامبر چقدر اهمیت داشته؟‌ اصلاً چرا آنان منتظر پیامبری از نسل و نژاد اسحاق بودند نه اسماعیل؟

-‌ آنان هرگز انتظار نداشتند پیامبر آخرالزمان از نسل شخصی بیاید که تورات تحریف شده‌شان او را العیاذبالله وحشی می‌نامد:

پیدایش ۱۶: ۱۲ و او مردی‌ وحشی‌ خواهد بود، دست‌ وی‌ به‌ ضد هر کس‌ و دست‌ هر کس‌ به‌ ضد او، و پیش‌ روی‌ همه برادران‌ خود ساکن‌ خواهد بود.

چنین عبارتی در تورات ناجوانمردانه به حضرت اسماعیل (ع) حمله کرده است. شخصیت حضرت اسماعیل (ع)،‌ به طور کلی بسیار مظلوم است، اساساً یکی از ریشه‌های نگاه غرب مسیحی به جامعه مسلمان به عنوان یک جامعه خشن و وحشی و… همین عبارت کتاب مقدس است، کاری به حقیقتی که در جوامع مسلمان وجود دارد، ندارند، لذا اگر هم وحشیتی در اسلام وجود نداشته باشد، با به کارگیری داعش و القاعده خودشان آن را طراحی می‌کنند تا بگویند کتاب مقدس ما راست می‌گوید.

* یعنی اگر از نسل اسحاق بودند می‌پذیرفتند؟!

-‌ بله! آمده بودند که بپذیرند، عربستان یهودی نداشت، یهودیان در زمان پیامبر و معاصر با ایشان و عده اندکی قبل از ایشان در آن منطقه آمده بودند، ساکن شده بودند تا اولین کسانی باشند که به آن حضرت ایمان بیاورند.

* عجیب است که نسل برای آنان این قدر مهم بوده؟!

-‌ آنان آن قدر صفات پیامبر(ص) را در تورات خوانده بودند و شفاهی از او شنیده بودند که به خوبی حتی روحیات و شخصیت پیامبر را نیز می‌شناختند‌، «الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ (الأنعام:٢٠) آنان که کتاب آسمانی به ایشان داده‌ایم، به خوبی او (پیامبر) را می‌شناسند، همان‌گونه که فرزندان خود را می‌شناسند؛ فقط کسانی که سرمایه وجود خود را از دست داده‌اند، ایمان نمی‌آورند.»
برای ما نسل مهم نیست. اما برای یک یهودی نژاد همه‌ی هستی اوست، کسانی که فرزند دارند می‌دانند که علم انسان نسبت به شخصیت فرزندش چگونه علمی است، حتی گاهی پیشاپیش حدس می‌زند فرزندش در فلان مسأله چگونه برخورد خواهد کرد، لذا نزد پیامبر (ص) می‌آمدند و سؤالاتی می‌پرسیدند و خودشان هم حدس می‌زدند که الان ایشان باید فلان جواب را بگوید، در روایات متعدد این سؤالات یهودیان از پیامبر اسلام نقل شده است.
چنان که اگر در روایات رسیده مانند آنچه مرحوم طبرسی در الاحتجاج نقل می‌کنند، بررسی کنید می‌بینید پیوسته سؤالاتی عجیب و غریب از پیامبر اسلام می‌پرسیدند و برخی ایمان می‌آوردند و برخی نیز خیر، «الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِیقًا مِّنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ (البقرة: ١٤٦) کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده‌ایم، او (پیامبر) را همچون فرزندان خود می‌شناسند؛ (ولی) جمعی از آنان، حق را آگاهانه کتمان می‌کنند!» متن کامل الاحتجاج در اینترنت موجود و قابل دسترسی است.

ادامه دارد…

قسمت بعدی این مقاله

تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم:

تلگرام اندیشکده مطالعات یهود

Check Also

سند تاریخی از شهادت امیرالمؤمنین (ع) به دست معاویه

تاریخ سبئوس که نگارش آن در زمان خلافت معاویه به پایان رسیده برخلاف مشهورات سُست تاریخی شهادت امیرالمؤمنین (ع) را به خود معاویه منسوب می‌کند.

۲ comments

  1. سلام عليكم، يهوديان در تمام دنيا پراكنده شدند و در همه جا شغلهاى كليدى طبابت و امورمالى را بدست گرفتند در شبه جزيره عربستان در كنار مدينه هم كه ساكن شدند نه براى ايمان آوردن بوده، بلكه براى اين بوده كه با دين جديد مبارزه كنند يا آنرا از بين ببرند يا در آن رسوخ نموده و منويات خويش را بوسيله آن پيش ببرند، همانطور كه در متن بالا اشاره شده آنان پيامبر اكرم (ص) را مانند فرزندان خود ميشناختند پس چگونه نميدانستند از نسل حضرت اسماعيل (ع) هستند و بعد ازينكه فهميدند سر به مخالفت بردارند، خير، آنان تعمدا در مدينه جمع شدند تا بساط اسلام را برچينند و آنهايى كه به اصطلاح ايمان آوردند هم جزو مارانوها بودند يعنى يهوديانى كه در جوامع غيريهودى به ظاهر به دين غالب جامعه درمى آيند اما در حقيقت يهودى باقى ميمانند تا بتوانند راحتتر و بهتر مقاصدشان را دنبال نمايند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو + 15 =