تبار انحراف ؛ پژوهشی در دشمنشناسی تاریخی (قسمت بیست و دوم) نفوذ یهود
«آیندهای بس روشن و سعادتبخش و انسانی، که شر و فساد از بیخ و بن برکنده خواهد شد، در انتظار بشریت است. این نظریه، الهامی است که دین میکند. نوید مقدس قیام و انقلاب مهدی موعود علیهالسلام در اسلام، در زمینه این الهام است». (۱)
شهادت رسول الله صلیاللهعلیهوآله
مطابق روایات معتبر، رسول گرامی اسلام، با شهادت از دنیا رفته است. (۲) برخی شهادت حضرت را بر اثر سمّی دانستهاند که زنی یهودی در عملیات خیبر در گوشت گوسفند کرده و به ایشان خورانده بود. (۳) اما اشکال بزرگی بر این نظر وارد است؛ با توجه به فاصله چهار سالهی عملیات خیبر تا شهادت پیامبر (ص) آیا اثر کردن این زهر چهار سال طول کشیده است؟! بنابراین، نمیتوان پذیرفت که این سم مربوط به خیبر باشد.
شاید در تاریخ دست برده و کلمه «خیبر» را بدان افزوده باشند تا خطی را در کورهراههای تاریخ گم کنند. شهادت رسولالله (ص) در برههی حساس و مهمی رخ داد. درست در زمانی که آن حضرت سپاه اسامه را بسیج کرده بود تا به سوی موته پیش رود و شکست پیشین مسلمین را در این منطقه جبران کند، به یکباره و بدون هیچ سابقهای، حال پیامبر (ص) دگرگون شد. اگر اسامه در این نبرد پیروز میشد، سد مستحکم یهود به سوی قدس فرو میریخت و از سوی دیگر با شکست یهود، نفاق نیز در مدینه شکست میخورد و یهود آخرین پایگاه امید خویش را هم از دست میداد.
بنابراین، یهود برای جلوگیری از فتح قدس به دست پیامبر اسلام (ص) دست به کار شد. اگر پیامبر (ص) تنها یک ماه دیگر زنده میماند و این سپاه به جنبش درمیآمد، مرگ یهود قطعی بود، اینجا بود که منافقان مدینه، برای حفظ حیات خویش و یهود، به پیامبر (ص) زهر نوشاندند. (۴)
یهودیان دو چهره
گفتیم که یهود برای مقابله با پیامبر (ص) عملیاتی را در سه مرحله تعریف کرده بود:
۱- ترور یا جلوگیری از تولد پیامبر (ص)
2- ایجاد استحکامات و موانع بر سر راه پیامبر (ص) برای جلوگیری از رسیدن ایشان به قدس؛ که آخرین عملیات در موته با وفات پیامبر اکرم (ص) متوقف شد.
3- نفوذ در سیستم حکومتی پیامبر (ص) در صورت تشکیل آن.
تاکنون به دو محور نخست عملیات یهود پرداختهایم. اکنون میخواهیم چگونگی نفوذ یهود در سیستم حکومتی پیامبر (ص) را بررسی کنیم.
یهود درباره اسلام، اطلاعات جامعی داشت؛ نه تنها درباره نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله (۵)، بلکه اطلاعات مربوط به جانشینان او را نیز در کتابهای خود داشت و اهلبیت علیهمالسلام را همانند فرزندان خود میشناخت، علائم ظهور منجی آخرالزمان (ع) در کتابهای دانیال، ارمیا، حزقیل و اشعیا آمده بود. یهود میدانست که بر این اساس، رسالت نبی اکرم (ص) با جانشینان او ادامه مییابد.
بنابراین، اگر پرچمی که در موته متوقف شده بود، به دست علی (ع) بلند میشد و او آن عملیات را ادامه میداد و قدس را میگرفت، گویی پیامبر (ص) آن را گرفته و فتح کرده بود. پس اگر علی (ع) هم سرزمینی را فتح میکرد، دیگر آن سرزمین از دست مسلمین بیرون نمیرفت. اگر آنها توانستند نبی اکرم (ص) را در موته متوقف کنند، علی (ع) پس از پیامبر (ص) به این کار (فتح قدس) مبادرت میکرد و به هر حال، یهود شکست میخورد. پس میبایست برای این شرایط نیز تدبیری میچیدند؛ و این گره، جز با نفوذ دادن عواملشان، باز نمیشد.
یهود برای نفوذ در حکومت مسلمانان، گروهی را سازماندهی کرد و درون حکومت پیامبر (ص) فرستاد. این گروه که برخی از آنان را با نام منافقان میشناسیم، کسانی بودند که در ظاهر، اسلام آورده بودند، ولی دل در گرو آن نداشتند و درصدد یافتن فرصتی مناسب برای ضربه زدن به اسلام بودند.
خداوند در آیات بسیاری، آنان را سرزنش کرده است و صفاتشان را بر میشمارد. به گزارش تاریخ، بسیاری از این افراد، پیش از اسلام ظاهری خویش، یا در کسوت یهودی بودهاند، یا با یهودیان ارتباط مکرر داشتهاند. برخی کتابها به نام این افراد نیز اشاره کردهاند. (۶)
هرچند نام برخی دیگر را نمیتوان در کتابها یافت، از نحوهی سلوک آنان و تاریخ زندگی و چگونگی اسلام آوردنشان میتوان به یهودی بودن یا ارتباطشان با یهود پی برد، بلاذری، از رفت و آمد اهل نفاق به کنیسه یهود خبر داده (۷) و در جای دیگر ضمن برشمردن عالمان یهودی پناهنده شده به اسلام، میگوید: مالک بن ابی قوقل، عالم یهودی بود که به اسلام پناه آورده بود، ولی اخبار رسول خدا (ص) را به یهودیان میداد. (۸)
به دلیل یهودی بودن شماری از منافقان، رابطه خوبی میان این دو گروه درصدر اسلام وجود داشت. تلاش عبدالله بن ابی، یکی از منافقان رسوا شده، در دو حادثه بنیقینقاع و بنینضیر، برای نجات دوستان یهودیاش، دلیل دیگری بر این مطلب است.
یهود با نفوذ پیروزمند خویش در دین مسیح، مسیحیت یهودستیز و اصلاحگر را به دینی بیمحتوا و بیپایه تبدیل کرد تلاشهای پولس، نفوذی یهود در مسیحیت، بهاندازهای به بار نشست که پس از یک قرن، اثری از مسیحیت راستین بر زمین نماند. این تجربه موفق یهود، در جلوگیری از گسترش اسلام به کار یهود آمد، اما آنان اینبار، نه پس از رسول الله (ص)، بلکه همزمان با آغاز رسالت او، تلاش خویش را برای نفوذ در دین اسلام آغاز کردند. از این روی، میان پیامبر اسلام (ص) و همه پیامبران پیشین تفاوت اساسی وجود دارد. همین نفوذ دشمن و جلب قلوب عوامالناس بود که پیامبر (ص) را میآزرد؛ بهاندازهای که زبان به شکوه گشود و فرمود:
«ما أوذی احدٌ مثل ما اُوذیتَ (۹) هیچ پیامبری همانند من آزار ندید».
عناصر نفوذی یهود در دو چهره ظاهر شدند: برخی همانند عبدالله بن ابی، رفاعة بن زید، مالک بن ابیقوقل و… با تلاشهای یهودپسندانه و دفاع از یهودیان، خواسته یا ناخواسته، ماهیت خویش را به دیگر مسلمانان نمایانده بودند؛ اما برخی، وظیفهای دیگر برعهده داشتند و مامور بودند که هرگز ماهیت خویش را ابراز نسازند و حتی با ظاهرسازیهای دروغین، تا راس هرم قدرت نیز پیش روند. البته چنین نیست که این افراد، هیچ ردپایی از خویش به جای نگذاشته باشند؛ میتوان نفوذ آنان را اثبات کرد، اما آنان توانستند کار خویش را به درستی پیش برده، همچنان قلوب عوامالناس را همراه خود سازند و حمایت آنان را پس از رسول الله (ص) به دست آورند.
از آنجا که بسیاری از یاران پیامبر (ص) تحمل پذیرش حقیقت را نداشتند، رسوا ساختن آن نفوذیها نیز کاری از پیش نمیبرد؛ چنانکه پیامبر (ص) بارها این کار را کرد، اما تاثیر چندانی در روند تاریخ و نفوذ یهود نداشت. پس از پیامبر (ص)، امیرالمومنین (ع) نیز برای رسوایی خط نفاق بسیار تلاش کرد. خطبه شقشقیه آن حضرت (۱۰) در کوفه که شهر ارادتمندان آن حضرت بود، ایراد شده است؛ اما او پس از بیان مقدماتی، از سخن، بازماند؛ چرا که مخاطبان ظرفیت پذیرش نداشتند.
در واقع، سازمان نفاق، متشکل از عدهای یهودی، عدهای قدرتطلب و عدهای بود که تنها با پیامبر (ص) دشمن بودند: مشرکان، قدرتطلبان و یهودیان.
بسیاری از مشرکان، همانند ابوسفیان که دشمن پیامبر (ص) بود، به دروغ مسلمان شدند؛ آنها هنگامی اسلام را پذیرفتند که اسلام رشد و گسترش یافته بود و آنها توان مقابله با آن را نداشتند. در واقع با این کار، ابتدای جان خویش را حفظ کردند و سپس زمینه دست یافتن به قدرت را در زمانهای بعد فراهم آوردند. گروهی نیز مسلمانی بودند که در پی قدرت بودند. بنابراین از این عده نیز استفاده میشد. دسته سوم نیز اصالتاً یهودی بودند و هرگز ایمان نیاوردند، اما به ظاهر اسلام را پذیرفتند.
افراد این سازمان باید بهاندازهای قدرت و پایگاه مییافت که بتواند پس از رسول خدا (ص) قدرت را به دست گیرد؛ به اندازهای که جانشین رسول خدا (ص) را کنار زند و در راس هرم قدرت جایگزین شود.
اما چرا پس از حضرت رسول (ص) مردم به دنبال علی بن ابیطالب (ع) نرفتند؟ چندگونه میتوان به این پرسش پاسخ داد:
۱- پیامبر اکرم (ص) هرگز حضرت علی (ع) را معرفی نکرده بود. این پاسخ غلط است؛ چرا که به دلایل پرشمار و متواتر، پیامبر (ص) در غدیر خم، علی (ع) را به ولایت و وصایت منصوب کرده و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه». (۱۱)
2- مردم علی (ع) را نمیشناختند. این نیز غلط است؛ چرا که رسولالله (ص) در حوادث مختلف، شأن علی (ع) را به مردم معرفی کرده بود. افزون برآن، علی (ع) دارای چنان مناقبی بود که مردم نمیتوانستند او را نشناسند.
3- مردم پیامبر (ص) را قبول نداشتند. این نیز غلط است؛ چرا که تودههای مردم مدینه، پیامبر (ص) را به گونهای دوست داشتند که نمیگذاشتند آب وضوی او بر زمین بریزد، بلکه برای تبرک برمیداشتند. (۱۲)
4- بر اثر نفوذ سازمان نفاق در اصحاب پیامبر (ص)، مردم، کسان دیگری را نیز به موازات پیامبر (ص) قبول داشتند و به اوامرشان گوش میسپردند؛ به اندازهای که با پیروی از آنان، از بیعت با علی (ع) سر باز زدند. این فرمانبری به حدی بود که زهرا (س) پس از پدر آزارهای بسیار دید و در راه رسوا ساختن خط نفاق و دفاع از ولایت به شهادت رسید؛ اما مردم زبان به اعتراض نگشودند و عاملان شهادت او، بر اریکهی قدرت باقی ماندند. این در حالی است که مردم دیده بودند رسولالله (ص) بارها دهان فاطمه (س) را میبوسید و میگفت: «فاطمه پارهی تن من است. هرکس او را بیازارد، مرا آزرده است؛ (۱۳) رضایت خدا در خشنودی او و خشم خداوند در خشم اوست»؛ (۱۴) و یا میفرمود: «او سرور زنان جهانیان است». (۱۵)
…پایان سلسله مقالات كتاب تبار انحراف
پینوشتها:
1- مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی، ص ۵۹.
2- تفسیر العیاشی، ج۱، ص ۲۰۰؛ تهذیب الاحکام، ج۶، ص ۲.
3- السیرة النبویة، ج۲، صص ۳۳۷ و ۳۳۸.
4- ر.ک: تفسیر العیاشی، ج۱، ص ۲۰۰.
5- قرآن در دو آیه به این نکته اشاره دارد: بقره، آیه ۱۴۶؛ انعام، آیه ۲۰.
6- السیرة النبویة، ج۱، ص ۵۲۷؛ انساب الاشراف، ج۱، صص ۲۷۴-۲۸۲.
7- انساب الاشراف، ج۱، ص ۲۷۷.
8- همان، ج۱، ص ۲۸۵.
9- الجامع الصغیر، ج۲، ص ۴۸۸.
10- نهج البلاغه، خطبه۲، معروف به خطبه شقشقیه.
11- الکافی، ج۸، ص ۲۷.
12- اعلام الوری، ج۱، ص ۲۲۱؛ مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص ۱۷۸.
13- السنن الکبری، ج۵، ص ۹۷.
14- الامالی مفید، ص ۲۶۰.
15- اعلام الوری، ج۱، صص ۲۹۵ و ۲۹۶.
منبع: حجتالاسلام مهدی طائب (۱۳۹۲)، تبار انحراف ، قم: ولاء منتظر، چاپ هشتم.
نفوذ یهود
واریز كمک نقدی برای حمایت از اندیشكده |
نفوذ یهود
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
فوق العاده بود این سلسله مقاله ها. تشکر