اشاره: در خصوص اینکه تحذیرات و عقوبتهای خدای تعالی در آیات نخستین سورهی إسراء آیا واقع شده است یا نه، در میان علما و مفسران قرآن اختلاف نظرهایی دیده میشود. برخی از ایشان معتقدند هر دو عقوبت یهود پیش از ظهور اسلام واقع شده است. عدهای نیز فقط به وقوع یافتن عقوبت اول قائلند، و جمعی نیز میگویند این دو عقوبت مربوط به جنگهای آخرالزمان است و لذا هیچکدام از آنها تاکنون رخ نداده است. آقای امیر اهوارکی در این مقاله قصد دارد تا حقیقت این مسئله را مورد بررسی قرار دهد.
*****
خداوند سبحان در آغاز سورهی مبارکهی اسراء با ذکر سیر شبانهی حضرت رسولالله (ص) از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی در ابتدای سفر معراج، علت این سفر شبانه را مبارک بودن و ظهور معجزات در آن سرزمین بیان فرموده و سپس اهمّ آن معجزات عجیب خود را در ضمن نقل ماجراهای بنیاسرائیل مذکور داشته است. نخست به متن این آیات و ترجمهی راقم توجه فرمایید:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم سُبْحانَ الَّذِی أسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسجِدِ الْحَرامِ إلَى الْمَسجِدِ الأقصَى الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِن آیاتِنا إنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ ۱ وَ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِی إسْرائِیلَ ألاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِی وَکِیلاً ۲ ذُرِّیَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ إنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً ۳ وَ قَضَیْنا إلى بَنِی إسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً ۴ فَإذا جاءَ وَعْدُ اُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا اُولِی بَأسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولاً ۵ ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أمْدَدْناکُمْ بِأمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أکْثَرَ نَفِیراً ۶ إنْ أحْسَنْتُمْ أحْسَنْتُمْ لِأنْفُسِکُمْ وَ إنْ أسَأتُمْ فَلَها فَإذا جاءَ وَعْدُ الآخِرَةِ لِیَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِیُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِیراً ۷ عَسى رَبُّکُمْ أنْ یَرْحَمَکُمْ وَ إنْ عُدْتُمْ عُدْنا وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ حَصِیراً ۸ إنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أنَّ لَهُمْ أجْراً کَبِیراً ۹ وَ أنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً ألِیماً ۱۰
به نام خداوند بخشایندهی مهربان. سبحان است آن کسی که بندهاش (محمد) را شبانه از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی سیر داد ـ (مسجدی) که در پیرامونش برکت نهادیم ـ تا آیاتمان (معجزاتمان) را به وی بنمایانیم، همانا که او خدای شنوا و بینا است ۱ و به موسی کتاب دادیم و آن را برای بنیاسرائیل سبب هدایت ساختیم، که بجز مرا وکیل (سرپرست) مگیرید ۲ ـ به این سبب که (آنها) از ذریهی کسی هستند که با نوح (در کشتی) حمل کردیم که او بندهی شاکری بود ـ ۳ و برای بنیاسرائیل در کتاب (تورات) حکم کردیم که محققاً شما دو نوبت در (این) زمین فساد کرده و گردنکشی بزرگی میکنید ۴ پس هنگامی که موعد اول رسید بر شما مخلوقاتی از خودمان را که بسیار زورمندند برانگیختیم، پس (شما را) در میان شهرها جستوجو (و تعاقب) کردند و این وعده به انجام رسید ۵ سپس (اوضاع) برای شما برگشت تا بر آنها بتازید، و با اموال و پسران بر شما امداد کنیم و شما را در نفرات کثرت بخشیم ۶ (پس) اگر نیکی کنید به سود خویش نیکی کردهاید و اگر بدی کنید پس (عقوبت آن) بر خودتان است. هنگامیکه وعدهی دیگر (دوم) آمد، پس برای آن است که (از اندوه) روی شما را زشت گردانند و برای آنکه وارد مسجد (الاقصی) شوند چنانکه نوبت اول بدان داخل شده بودند و برای آنکه بر آنچه دست یابند نابودش کنند، نابود کردنی ۷ شاید پروردگارتان بر شما رحم آورَد و اگر بازمیگشتید (توبه میکردید) ما هم باز میگشتیم (به شما اقبال میکردیم)، و (البته) جهنم را زندان کافران ساختهایم ۸ همانا این قرآن آن (قومی) را که استوارتر است هدایت میکند و به مؤمنانی که کارهای شایسته میکنند بشارت میدهد که برای ایشان پاداشی بزرگ (مهیّا) است ۹ و اینکه کسانی که به روز پسین ایمان نمیآورند عذاب دردناکی برای ایشان آماده کردیم ۱۰
این پیشگویی خداوند حکیم در تورات (که حضرتش در اینجا برای مسلمانان بازگو فرموده) حقیقتاً نوعی تحذیر و اتمام حجت بر یهود بوده است تا خوف خداوند ذوالجلال را همیشه در دل داشته باشند. ولیکن باید گفت که آنچه خدای تعالی تحذیر داده بود فیالواقع همگی رخ داده و دشمنان قوم یهود در دو نوبت معبد مقدس این قوم را نیز تخریب کردهاند. به این ترتیب خداوند به یهود فهمانده است که عبادت آنها را نمیخواهد و این زمین مقدس را به اقوامی که بهتر از آنها باشند خواهد داد.
شش قرن بعد، با ورود اسلام به فلسطین مسجدی بر زمین مقدس آن معبد ساخته شد و همانطور که قرآن مسمّی فرموده بود مسجد الاقصی نام گرفت (اسراء/ ۱). با این نامگذاری خداوند خبر داده است که مردم از اقصی نقاط زمین برای زیارت این مسجد به آنجا خواهند رفت.
دلایل مفسران برای عدم وقوع دو عقوبت
آنچه باعث شده است تا عدهای از محققان علیرغم تمام دلایل و شواهد موجود در متن آیات، به عدم وقوع آن افساد و عقوبتها قائل شوند تنها دو دلیل است:
نخست، احادیثی است که عمدتاً در تفاسیر روایی و اخباری، در ذیل این آیات شریفه نقل میشود. در این احادیث، جمله به جملهی این آیات به تاریخ اسلام ربط یافته و مصداق آن فسادها را نیز در بنیامیه و امثالهم دانسته، و اینکه عقوبتهای خداوند بر یهود و دخول در مسجد نیز به دست حضرت قائم (عج) و یاران مؤمن او صورت خواهد گرفت.
و دلیل دوم عبارت «عِباداً لَنا» در آیهی پنجم است که ظاهراً به «بندگان خوب خداوند» و احتمالاً به یاران حضرت صاحبالزمان (عج) اشاره دارد.
دو نفر از علمای لبنان در عصر حاضر یعنی محمد جواد مغنیه (۱۴۰۰-۱۳۲۲ ق.) صاحب تفسیر الکاشف و علی کورانی نویسنده کتاب «عصر ظهور» از پیروان نظریه عدم وقوع عقوبت دوم هستند.
نقل دلیل اول و ردّ آن
عروسی حویزی (قرن ۱۱ هجری) در تفسیر نورالثقلین در ذیل آیات مورد بحث سورهی اسراء به نقل از جلد هشتم الکافی اینچنین نوشته است:
۷۷- فی روضه الکافی عدة من أصحابنا عن سهل بن زیاد عن محمد بن الحسن بن شمون عن عبدالله بن عبد الرحمان عن عبد الله بن القاسم البطل عن أبی عبد الله علیه السلام فی قوله تعالى: ﴿وَ قَضَیْنا إِلى بَنِی إسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَیْنِ﴾ قال: قتل علی بن أبی طالب و طعن الحسن علیه السلام ﴿و لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً﴾ قال: قتل الحسین علیه السلام ﴿فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما﴾ فاذا جاء نصر دم الحسین ﴿بعثنا عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ﴾ قوم یبعثهم الله قبل خروج القائم فلا یدعون وترا لآل محمد صلى الله علیه و آله الا قتلوه ﴿و کان وعد الله مفعولا﴾ خروج القائم علیه السلام ﴿ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ﴾ خروج الحسین علیه السلام فی سبعین من أصحابه علیهم البیض المذهب لکل بیضة و جهان المؤدون الى الناس ان هذا الحسین قد خرج لا یشک المؤمنون فیه و انه لیس بدجال و لا شیطان، و الحجة القائم بین أظهرهم، فاذا استقرت المعرفة فی قلوب المؤمنین انه الحسین علیه السلام جاء الحجة الموت فیکون الذی یغسله و یکفنه و یحنطه و یلحده فی حفرته الحسین بن على علیه السلام، و لا یلی الوصی الا الوصی. (عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۳، ص۱۳۸)
اما حقیقت این است که پیروان این نظر، میان «تفسیر» و «تأویل» قرآن خلط کردهاند. چرا که این روایات شریف همانطور که از متنشان پیداست در بیان «تأویل» این آیات بودهاند.
مثلاً در آنچه حسین بن حمدان الخطیبی در کتاب هدایة الکبری نقل کرده، یکی از شاگردان امام صادق (ع) به نام مفضّل بن عمر در مقام سائل صرفاً از «تأویل» آیهی پنجم سورهی اسراء پرسیده است (الهدایة الکبری، بیروت، موسسة البلاغ، ۱۴۱۱ق، ص۴۲۱). چنانکه در ادامهی همین حدیث نیز حضرت امام صادق (ع) «تأویل» آیهی شریفهی ﴿وَ نُریدُ أن نَمُنَّ عَلَى الذینَ ٱستُضْعِفوا فی ٱلأرض…﴾ (قصص/۵) را بر اهل بیت پیامبر (ص) تطبیق فرمودهاند.
در بحارالانوار نیز «تأویل» آیه ششم از سوره اسراء از امیر المؤمنین (ع) منقول است که آن حضرت آیه را بر حوادث آخرالزمان در شهر کوفه تطبیق فرمودهاند (بحارالانوار، ج۵۲، صص۲۷۲ و۲۷۳، ح۱۶۷).
مضافاً که در هیچ کجا از متن این روایات، ذکری از یهود نشده است، که البته بر خلاف ظاهر این آیات است. لکن این موضوع با تأویلی دانستن روایات مذکور سازگار میآید. چون در «تأویل» قرآن [که به تصریح آیه هفتم از آلعمران، علمِ آن فقط در نزد خداوند متعال و راسخون در علم یعنی حضرت رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین علیهمالسلام است] میان لفظ قرآن و تأویلش دلالت روشن و واضحی برای ما وجود ندارد؛ آنچه عملاً میان این آیات سورهی اسراء و روایات مورد بحث نیز رخ نموده همین است.
بنا به فرمودهی آیتالله جوادی آملی، تفاوت دیگر میان «تفسیر» و «تأویل» قرآن در این است که تفسیر از مقولهی علم است، اما تأویل قرآن از جنس عین و وجود خارجی است. لهذا به تصریح خداوند متعال، روزی در آیندهی این جهان تأویل کل قرآن خواهد آمد (اعراف/۵۳ ـ یونس/۳۹). چنانکه در آیات شریفه متعددی در سوره مبارکه یوسف «تأویل» به همین معنا و مفهوم به کار رفته است، یعنی تحقق یافتنِ تقدیرِ پیشینِ خداوند در عالم خارج. (یوسف/۶ و۲۱ و۳۶ و۳۷ و۴۴ و۴۵ و۱۰۰ و۱۰۱)
نقل دلیل دوم و ردّ آن
اما دلیل دوم قائلان رأی فوق را نیز قرآن تأیید نمیکند. چون همانطور که علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان در ذیل این آیات مؤکد نموده، عبارت «عِباداً لَنا» بر مؤمن بودن آن «عباد» دلالت ندارد و کفّار نیز در واقع «بندگان» خدای تعالی به حساب میآیند.
حضرت علامه در ضمن ردّ نظر امینالاسلام طبرسی در مجمعالبیان، فرمودهاند که لازم نیست مجازات الهی همیشه به دست مؤمنان صورت گیرد، آنهم در مثل این آیه، که این بندگان را به وصف «بأس و شدت خونریزی» توصیف نموده است. قول آیتالله جوادی آملی در درس خارجِ تفسیر خود نیز، مؤید با قول استادشان حضرت علامه طباطبایی است.
برخی از تفاسیر همچون مجمع البیان طبرسی این روایات «تأویلی» را با «تفسیر» این آیات خلط کردهاند. آیات دیگری نیز در قرآن مجید در بیان ماجراهای انبیای خداوند نازل گشته و ائمهی هدی «تأویل» آنها را در دوران آخرالزمان فرمودهاند، لیکن ما عموماً در آنها چنین خطاهایی مرتکب نمیشویم. مانند قصص/۵ ﴿و نُریدُ أن نَمُنَّ عَلَى الذینَ ٱستُضْعِفوا فی ٱلأرض…﴾ که در خصوص فرعون و بنیاسرائیل نازل شده ولی «تأویل» آن در حوادث «آخرالزمان» است. همچنین است در آیه شریفهی «بَقیتُ الله خیرٌ لَکُم إن کُنتُم مؤمِنین» (هود/۸۶) که در ماجرای حضرت شعیب (ع) و قوم اوست، لکن «تأویل» آن در «منجی آخرالزمان» است.
در خصوص کلمهی «عِباداً لَنا» در اسراء/۵ همچنین بایست بگوییم که کلمهی «عباد» در قرآن اصولاً به معنای «عباد تکوینی» به کار رفته و شامل تمام مخلوقات خداوند میشود. مثلاً در آیه۱۷ از همین سورهی اسراء آمده است: «وَ کَفی بِذُنوبِ عبادِهِ خبیراً بصیراً». و همچنین در سبأ/۱۳ فرموده است: «وَ قلیلٌ مِن عبادِیَ الشَّکور». اضافه شدن «لام ملکیّت» به کلمهی «عباد» مسئله را واضحتر کرده است. چنانکه در آیةالکرسی و بسیاری از آیات کریمهی قرآن مؤکد گشته که هرچه در آسمان و زمین وجود دارد همه از آنِ خداوند متعال است: «لَهُ ما فی السَّمَواتِ و الأرض» (بقره/۲۵۵ – نساء/۱۳۱). و این مالکیت خداوند استثناء ندارد و نفوس ما انسانها را نیز شامل میشود: «ألا إنَّ لِلّهِ مَنْ فی السمواتِ و مَنْ فی الأرض» (یونس/۶۶ – روم/۲۶).
در اسراء/۷ مذکور است که آن «عباد» بر هرچه دست یابند آن را ویران میکنند: «وَ لِیُتَبِّرُوا مَا عَلَواْ تَتْبیراً». این از آداب مسلمانان و مؤمنان نیست که در جهاد با کفار، زنان و کودکان و پیران را بکشند یا بناها را ویران نموده و درختان را قطع کنند. [۱]
اما این امر میتواند از مقولهی تسلط ظالمان بر ظالمان باشد که حکم کلیاش در آیه۱۲۹ از سورهی انعام مذکور است. در تورات کنونی نیز عقوبتهای خداوند بر قوم یهود با تسلط یافتن اقوام خونریز و کافر بر ایشان تحذیر و پیشگویی شده، و در عمل نیز به همانطور واقع گشته است. این حقیقت در قرآن مجید هم مذکور و مؤکّد است. خداوند سبحان در سورهی اعراف پس از ذکر ماجراهای اصحاب سبت و مسخ ایشان به بوزینگان، از اخبار خود به یهود در برانگیختن کسانی که ایشان را پیوسته معذب دارند حکایت کرده است:
وَ إذْ تأذَّنَ ربُّک لَیَبعَثَنَّ علیهم إلی یومِ القیامةِ مَن یَسُومُهُم سوءَ العذابِ، إنَّ ربَّک لَسَریعُ العِقاب و إنَّهُ لَغَفورٌ رحیمٌ * وَ قَطَعْناهُم فی الارضِ اُمَماً، مِنهُمُ الصّالحونَ و منهُمُ دونَ ذَلک، و بَلَوناهُم بالحَسَناتِ وَالسّیِئَاتِ لَعَلَّهُم یَرجِعون (اعراف/ ۱۶۷ و ۱۶۸)
در مجموع میتوان گفت که کلمهی «عباد» در این آیه حتی به انسانها محدود نگشته و میتواند شامل حیوانات درنده و بیماریهای مهلک و حتی قحطی و گرسنگی نیز باشد، چرا که همهی اینها در ید قدرت حق تعالی است و خداوند میتواند با اینها بندگان خاطی را عقوبت کند. مثلاً توجّه کنید که چطور خداوند سبحان در موارد بسیاری واقعهی قحطی در میان یک قوم را به خود نسبت داده است، (نگا. اعراف/۱۳۰ ـ نحل/۱۱۲ ـ یوسف/۴۶ تا ۵۶).
این حقیقت در نساء/۱۳۱ مذکور است و خداوند تعالی در آنجا از توصیهی پیشین خود به یهودیان به رعایت تقوای خود خبر میدهد و همانجا مسلمانان را نیز بدین حقیقت امر فرموده، مؤکد میدارد که اگر کافر شوید همهی آنچه در آسمانها و زمین است در اختیار خداوند غنی و حمید است:
و لِلَّهِ ما فی السَّماواتِ و ما فِی الأرضِ و لَقَد وَصَّیْنَا الَّذِینَ اُوتُوا الْکِتابَ مِن قَبلِکُم و إِیَّاکُم أنِ اتَّقُوا اللَّهَ و إِن تَکْفُرُوا فَإنَّ لِلَّهِ ما فی السَّماواتِ و ما فی الأرضِ و کانَ اللهُ غَنِیًّا حَمِیداً.
دلایل دیگری از قرآن برای وقوع دو عقوبت
به جهت ادلهی دیگر برای اثبات وقوع آن دو عقوبت یهود میتوان به آیات مشابه در قرآن رجوع کرد. آیاتی همچون مائده/۷۱ که مختصراً به این موضوع اشاره میکند، خصوصاً که عقوبت دوم با رسالت حضرت عیسی (ع) مقارن بوده است:
وَ حَسِبُوا ألاَّ تَکُونَ فِتنَةٌ فَعَمُوا و صَمُّوا ثُمَّ تابَ اللهُ عَلَیهِم ثُمَّ عَمُوا و صَمُّوا کَثِیرٌ مِنهُم و اللهُ بَصِیرٌ بما یَعمَلُون * لَقَد کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إنَّ اللهَ هُوَ الْمَسیحُ ابْنُ مَریَمَ و قالَ الْمَسیحُ یا بَنی إسرائیلَ اعْبُدُوا اللهَ رَبّی و رَبَّکُم… (مائده/۷۱ و۷۲) و پنداشتند که عقوبتى نخواهد بود، پس کور و کر شدند. آنگاه خدا توبهشان بپذیرفت. باز بسیارى از آنها کور و کر شدند. هرچه مىکنند خدا مىبیند. به تحقیق آنان که گفتند که خدا همان مسیح پسر مریم است، کافر شدند. و مسیح گفت: اى بنیاسرائیل، الله پروردگار من و پروردگار خود را بپرستید…
همچنین آیات دیگری از قرآن به عقوبتهای خداوند بر یهود در مدت اقامت ایشان در ارض مقدس دلالت دارند مانند: مائده/۱۲ و۱۳ – ابراهیم/۷ – نحل/۱۱۲ تا ۱۱۹ – إسراء/۱۰۴ – طه/۸۱. از خوانندگان محترم درخواست میشود که خود این مسئله را تحقیق کنند.
سخن نهایی ما در خصوص آیات نخست سورهی إسراء این است که گرچه هر دو عقوبت یهود عملاً به وقوع پیوسته لکن قول این مفسّران از جهتی دیگر درست است، زیرا که تأویل این آیات هنوز محقق نشده است. لهذا میتوان گفت که «تأویل» این آیات سورهی إسراء در آخرالزمان با ظهور حضرت صاحبالزمان (عج) و یاران پولادین او محقق خواهد شد.
از منظر تاریخ
در تاریخ یهود هیچ شک و شبههای وجود ندارد که این دو عقوبت بزرگ بر مفسدان این قوم نازل شده است. بختالنصر پادشاه بابل در سال ۵۸۶ ق.م. به اورشلیم حمله کرد و بسیاری را کشت و چهلهزار نفر از آنان را به اسارت گرفت و به بابل برد تا غلام و کنیز باشند. قریب پنجاه سال بعد، کوروش بابل را فتح کرد و یهودیان را به بازگشت اذن داد.
یکصد سال گذشت تا آنها به کمک انبیاء، معبد دوم را ساختند ولی اندکاندک به فسق و فجور گراییدند. وقتی که تیشه به ریشهی درخت رسید خداوند حضرت عیسی (ع) را فرستاد تا این مهم را به ایشان خبر دهد. لکن علمای یهود قصد قتل او را کردند. آنها گرچه موفق نشدند این رسول خدا را بکشند ولی سالها بعد چند تن از حواریون مشهور او را کشتند و به این ترتیب عقوبت دوم خداوند بر یهود نازل شد.
تیتوس پسر امپراطور روم به سال ۷۰ م. به اورشلیم حمله کرد و پس از محاصرهی پنجماهه و قحطی وافر، دروازههای این شهر را گشود و قریب یک میلیون نفر را در اورشلیم کشت و ۹۷۰۰۰ نفر از ایشان را سربازان رومی اسیر گرفته به بندگی فروختند (ویلیام میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم، ترجمه علی نخستین، ۱۹۳۱، چاپ جدید: نشر اساطیر، ۱۳۸۲، ص۶۳).
یهودیان بارها قصد کردهاند تا معبد سوم را بسازند. ولیکن خدای تعالی اذن نداده است. در سال ۳۶۳ میلادی، آنها یولیانوس امپراتور جوان روم را ترغیب کردند و او حتی به شهردار اورشلیم سفارش خاص کرد. لکن به وقت کندن پی، حوادث غیرمترقبهای از قبیل زلزله و کسوف و فوران گلولههای مذاب از زیر بنا، رخ داد و آنها دانستند خداوند به ساخت معبد سوم جواز نخواهد داد (نگا. جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، بیروت، ۱۹۲۸ م.، چاپ جدید: نشر اساطیر، ۱۳۷۷؛ مدخلهای اورشلیم و هیکل).
در تورات مؤکد است که معبد خداوند را باید انبیاء بسازند و لذا حضرات سلیمان و عُزیر به ساخت معابد اول و دوم یهود اقدام کردند. در روز جمعه ۲۸سپتامبر۲۰۰۰، آریل شارون در آغاز سال نو یهود میخواست کلنگ معبد سوم را بر زمین بزند که به انتفاضه دوم فلسطینیان منجر شد.
همسخنی انجمن حجتیه و مسیحیت صهیونیست
این آیات سورهی إسراء، از عقوبت نخست با فعل ماضی و از عقوبت دوم با لفظ مضارع یاد کرده است. لذا برخی از مفسران و محققان قائل شدهاند که فقط عقوبت نخست رخ داده است. در حالیکه قرآن ظاهراً ماجرای این عقوبتها را مطابق زمان نزول تورات بیان فرموده، عقوبت نخست را قطعی دانسته و دومی را نه. زیرا ممکن بود که یهود تا این حد از گناه و فساد دچار نشوند.
اما محققانی که قائل شدهاند عقوبت دوم رخ نداده مجبور خواهند شد که تشکیل حکومت یهود در اسرائیل را همان امداد خداوند به این قوم که در آیهی ششم مؤکد است قلمداد کنند. لهذا این تفسیرهای نادرست، به تأیید اندیشهی صهیونیسم منجر خواهد شد و خواست صهیونیستها نیز همین است. آنها مسیحیان صهیونیست را نیز به همین طریق فریفتهاند که مؤید و مددکار آنها باشند تا بتوانند دولت ظلم خود را در فلسطین برپا کنند تا مسیح به گمان مسیحیان، ظهور کند و حکومت عدل را برپا نماید. انجمن حجتیه که پیروان ظاهراً مسلمان صهیونیستها در ایران هستند آرزوی ازدیاد فساد میکنند و بر همین سیاق میروند. در حالیکه با افزونیِ مفاسد در جامعه شرّ آن دامن همگان را خواهد گرفت و کسی مصون نخواهد ماند.
در مقابل این آموزهی مفسدهانگیز، اندیشهی مترقی امام خمینی (ره) قرار دارد که در واقع عین سخنان و دستورات ائمهی معصومین است. امام (ره) به ما آموخت که انتظار صحیح در مبارزه در میدان جهاد اکبر و اصغر است، و در تربیت انسانهایی مهذب که یاور دین و ولیّ خدا باشند. از اینجا بود که او به اذن خدای تعالی جمهوری اسلامی را بنیان گذاشت و این کشور را پایگاهی برای یاران حضرت صاحب الزمان (عج) و حقطلبان جهان کرد. به امید ظهور عاجل حضرت ولی عصر (عج) و اینکه جزو یاران خاصّ او باشیم.
پینوشت: عقوبت یهود
[۱]. برای تفصیل مطلب نگا: حشر/ ۵ و تفاسیر ذیل آن، که یهود بنینضیر از چند شاخهای که مسلمانان از درختان ایشان به دستور پیامبر و با وحی خدا قطع کردند، اینطور استدلال میکردند که تو پیامبر خدا نیستی چونکه در جنگ شاخهی درختان را قطع کردهای. و خداوند متعال در همان سوره پاسخ ایشان را داده است. در تورات یهود نیز این دستور عدم قطع درختان به وقت جنگ و جهاد مذکور است. نگا: سفر تثنیه ۲۰/ ۱۹
عقوبت یهود ، عقوبت یهود ، عقوبت یهود
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
عقوبت یهود ، عقوبت یهود ، عقوبت یهود
سلام اندیشکده یهود فصلنامه یا نشریه علمی وابسته جهت چاپ مقاله در این راستا هم داره؟
سلام. فعلاً خیر