یهودیان دماوند ، فراماسونری و نماد ابلیسک
در اسطورههای کهن ایرانی، «ضحاک» بهعنوان نماد پلیدی، در کوه دماوند، بر فراز تهران، تا «آخرالزمان» در بند است. ایرانیان ضحاک را نکشتند زیرا بر آن بودند که از رجاسات بدن او فساد جهان را خواهد آکند.
تصویر به بند کشیدن ضحاک در کوه دماوند به دست فریدون در شاهنامه بایسنقری
در اساطیر ایرانی، ضحاک (اژدها) نماد «ابلیس» است؛ همانکه امروزه در غرب «لوسیفر» (Lucifer) خوانده میشود و پرستندگانی کثیر یافته: «شیطان پرستان». در دوران معاصر، مروج بزرگ این نحله آلیستر کرولی (۱) بود که طبق روایت مشهور پدر نامشروع باربارا بوش (مادر بزرگ جرج بوش) است. (۲) در سال ۱۹۶۶ آنتون لاوی «کلیسای شیطان» را در آمریکا بنا نهاد و در ۱۹۶۹ «کتاب مقدس شیطان پرستان» را منتشر نمود. (۳)
از منظر شیطانپرستان، «لوسیفر» فرشته مغضوب خداوند است که پیروانش او را «نور» و دشمنانش او را «تاریکی» میدانند. واژه لاتین «لوسیفر»، به معنی «ستاره صبحگاهی»، نام دیگری است برای ستاره زهره (ونوس).
در پاگانیسم رومی، لوسیفر «ژوپیتر» نام داشت و خدای خدایان بود. «ژوپیتر» در یونان باستان «زئوس» نامیده میشد. «زئوس» نیز به معنی «نورانی» و «درخشان» است. طبق باور شیطانپرستان، سرانجام «لوسیفر» با «ماشییح» מָשִׁיחַ (مسیح) به تعامل و مصالحه خواهند رسید و «مسیح» زمین و زمینیان را در سهم «لوسیفر» قرار خواهد داد. بنابراین، برخلاف آرمان کسانی که به عبث ظهور مسیح (= مهدی در اسلام) را انتظار میکشند، در آخرالزمان این «لوسیفر» است که در زمین ظهور میکند نه «مسیح». آیندهی زمین از آنِ لوسیفر خواهد بود. این اعتقادات عمیق و جدّی است و باید جدّیشان گرفت.
نقاشی لوسیفر
برخلاف باور اساطیری ایرانیان، که دماوند را محبس و در نهایت محل خروج ضحاک («دجال» اسلامی یا «لوسیفر» غربی = نیروی شرّ و تاریکی) در آخرالزمان میدانند، از دیدگاه تئوسوفیستها و نحلههای رازآمیز ماسونی دماوند مأمن و مخفیگاه «استادان نور» و محل خروج «موعود» و «منجی» ایشان است. از اینرو، دماوند در باورهای ماسونی – یهودی جایگاهی مقدس و برجسته دارد.
بهرامشاه نائوروجی شروف (بهرامشاه نوروزجی صراف ۱۸۵۸-۱۹۲۷)، BEHRAMSHAH NAOROJI SHROFF تئوسوفیست نامدار پارسی (زرتشتی) هند (۴)، مدعی است که از هجده سالگی (۱۸۷۶) سیر و سیاحت خود را آغاز کرد و در مرز هند و افغانستان تصادفاً با گروهی از «زرتشتیان مخفی» آشنا شد که با نام فرقه صوفی «صاحبدلان» فعالیت میکردند. رهبر فرقه از بهرامشاه دعوت کرد که با آنان به مخفیگاهشان، غاری در کوه دماوند، رود. بهرامشاه با ایشان به ایران و به دماوند رفت، سه سال با آنان در غارشان زندگی کرد، «علم خُشنوم» (Ilm-i Khshnoom) را از ایشان فرا گرفت (۵)، «اسرار» را آموخت، صاحب «کرامت» شد و حتی قدرت حافظهاش به طرزی شگفت افزایش یافت. او به بمبئی باز گشت و در اوایل سده بیستم «دعوت» خود را علنی کرد.
خورشیدجی کاما و جیوانجی مودی، سرشناسترین ماسونهای هند که هر دو پارسی بودند، از او حمایت میکردند. بر مبنای آموزههای بهرامشاه در سال ۱۹۱۰ در بمبئی «انستیتوی علم خُشنوم» تأسیس شد. در این انستیتو چهرههای نامداری آموزش دیدند که در تحولات هند و ایران مؤثر بودند: فیروز و دینشاه شاپورجی ماسانی، فرامرز و جهانگیر سهرابجی چینیوالا، کاماجی کاما، جمشیدجی شروف، فیروزشاه شروف، م. ایرانی و دیگران.
طبق آموزههای «خُشنوم»، بهرغم اینکه بهرامشاه از «استادان» خود، فرقه «صاحبدلان» دماوند، جدا شد ولی این «استادان غیبی» هماره به شکلی مرموز بر او ظاهر میشدند و راهنماییاش میکردند. «فرقه صاحبدلان» مرکب از ۷۲ تن پیروان «دین بهی» است که پس از حمله اعراب و سقوط دولت ساسانی در غاری در دماوند پنهان شدند. آنان تا به امروز زندهاند. این غاری ویژه است که در گذشتهی دور با همین هدف ساخته شد و بیگانگان را به آن راهی نیست. طبق این باورها، بهرامشاه ورجاوند، که هر از چند در قالب انسان به زمین بازمیگردد، در یکی از «بازگشت»هایش در وجود یک نظامی بلندپایه ایرانی زاده میشود و رئیس فرقه مخفی دماوند را از مرگ میرهاند.
اینگونه باورهای رازگونه و به ظاهر مهمل، ولی معنادار، را مأموران اطلاعاتی بریتانیا نیز رواج میدادند. کلنل سِر رابرت یانگهزبند، که در سال ۱۸۷۷ ژنرال شد، در خاطراتش مدعی است: روزی در کوه دماوند شکار میکرد، بهناگاه دری مخفی یافت، به درون غاری رفت، از سوی «صاحبدلان» مورد پذیرایی قرار گرفت، عصر به خانه باز گشت، فردا و روزهای بعد به جستجو پرداخت ولی هیچ نشانی از آن غار نیافت.
درباره علل «تقدّس» دماوند در میان فرقههای رازآمیز شیطانی، اعم از فراماسونری و سایر نحلهها، دو علت میتوان برشمرد:
نخست، و مهمترین، قدمت و عمق سکونت یهودیان در دماوند است. در سده هفدهم میلادی دماوند سکنه قابل توجه یهودی داشت و علاوه بر یهودیان علنی، فرقه کابالا و اعضای شبکه یهودیان مخفی «دونمه» (پیروان شابتای زوی) (۶) در دماوند پیروان و مبلغینی برجسته چون شموئیل بن هارون دماوندی داشتند.
بهنوشته جودائیکا:
«گورستان و خرابههای کنیسه دماوند گواه بر قدمت استقرار یهودیان در این شهر است. در سده هفدهم بابایی بن لطف، مورخ یهودی – ایرانی، از یهودیان دماوند به عنوان یکی از هجده جامعه یهودی یاد کرده که در جستجوی نسخههای کابالایی بودند و قربانی موج گروش اجباری به اسلام شدند. تبلیغات فرقه شابتای [دونمه] در ایران با نام شموئیل بن هارون دماوندی در پیوند است.»
طبق مندرجات «تاریخ یهود ایران» نوشته حبیب لوی، دماوند از مراکز مهم یهودیان ایران بود و گورستان کهن آنان بهنام «گیلعاد» (گلعاد / گیلیاد / گیلیارد) پابرجاست. لوی مدعی است که یهودیان دماوند بقایای اُسرای بنیاسرائیل هستند که در زمان حملهی آشور به گیلعاد (جلعاد) دماوند کوچانده شدند. (۷) این ادعا، بر بنیاد منابع معتبر تاریخی، مورد تأیید من نیست. معهذا، بر اساس منابع دوران صفوی، میدانیم که دماوند یهودیانی کثیر داشت و بخش مهمی از ایشان در زمان شاه عباس دوم به اسلام گرویدند. منابع یهودی این گروش را «اجباری» میدانند و جدیدالاسلامهای دماوند را از «یهودیان مخفی» میخوانند. (۸)
گورستان یهودیان دماوند
حاج نحمیا مروتی، حاج اسماعیل اخوان (یزقل شمعون)، اسحاق یونسی (اسحاق یوحنا)، عزیزالله مروتی و بنیامین یهودا بنیانگذاران مدرسه آلیانس اسرائیلی در دماوند بودند. پس از صدور اعلامیه بالفور (۲ نوامبر ۱۹۱۷) اولین سازمان صهیونیستی ایران با نام «انجمن تقویت زبان عبری» تأسیس شد که اندکی بعد «انجمن صیونیت ایران» نام گرفت. یهودیان دماوند در این سازمان نقش برجسته داشتند و عزیزالله یوحنا دماوندی (راب نعیم) منشی آن بود.
بر بنیاد یهودیان مخفی دماوند در سدههای نوزدهم و بیستم میلادی بابیگری و بهائیگری در این خطّه گسترش فراوان یافت. میرزا نبی دماوندی از بابیانی بود که در جریان ترور نافرجام ناصرالدینشاه اعدام شد.
دومین عامل که توجه خاص فرقههای رازآمیز و شیطانی به دماوند را توضیح میدهد، شکل این قله عظیم است. دماوند را تنها کوه مخروط مثلث نمای بزرگ در میان کوههای جهان میدانند که از این منظر میتواند بزرگترین نماد طبیعی اُبلیسک (۹) شمرده شود.
ابلیسک Obelisk، که در فراماسونری و نحلههای رازآمیز و شیطانی سخت مورد تکریم است، نماد مقدس پاگانیسم در مصر باستان است و مظهر آلت تناسلی مذکر به معنای حلول یا دخول شیطان در کالبد انسان یا تسلیم روح خود به شیطان و اخذ نیرو از او؛ آنگونه که در نمایشنامه «دکتر فائوستوس» کریستوفر مارلو (۱۰) یا «فائوست» گوته به تصویر کشیده شده و در سالهای اخیر به وفور در فیلمهای سینمایی، به شکل حلول مستقیم شیطان در جسم انسان یا باروری انسان از شیطان یا موجودات فضایی، ترویج میشود.
تصویر سمت راست: نماد ماسونی ابلیسک در شهر واشنگتن که به عنوان یادمان جرج واشنگتن، پدر دولت آمریکا، به دست معماران ماسون ساخته شد.
این نماد با ۲۹۴/ ۱۶۹ متر ارتفاع (بلندترین ابلیسک ساختهی بشر) در سال ۱۸۸۴ نصب شد.
تصویر سمت چپ: یکی از نمادهای ابلیسک مصر باستان
المطریه، شمال قاهره، نزدیک عین شمس
این همان نماد کهن شیطان در صحرای عرفات (۲۱ کیلومتری شمال مکه) است که هر ساله توسط میلیونها زائر خانه خدا در مناسک «رمی جمرات» در سه نوبت سنگ باران میشد. در سالهای اخیر، حکومت سعودی این سه نماد باستانی را، که نه تنها از نظر مناسک اسلامی بلکه از نظر تاریخ ادیان و اسطورهشناسی نیز واجد اهمیت منحصربهفرد است، برداشت و به جایش دیواری ساده گذارد. با این تغییر، که قطعاً تصادفی نبود، «رمی شیطان» از غنیترین نماد برائت انسان از شیطان تهی شد. در فضایی نماد ابلیسک از مناسک حج حذف میشود که سِر نورمن فاستر (لرد فاستر تمس بنک)، (۱۱) معمار بزرگ انگلیسی و ماسون بلندپایه که بازسازی مکه به دست اوست، در سراسر جهان نمادهای ابلیسک یا به تعبیر دیگر «هرمهای ایلومیناتی» (۱۲) به پا میکند.
نماد کهن ابلیسک در مناسک رمی جمرات (سنگباران شیطان)
دیوار بیمعنایی که فرزندان شیطان جایگزین نماد کهن ابلیسک كردهاند!
نویسنده: استاد عبدالله شهبازی
تنظيم: اندیشکده مطالعات یهود
تکمیل این بحث: در باب ابلیسک ناتمام
منابع و یادداشتها: یهودیان دماوند
(۱) https://en.wikipedia.org/wiki/Aleister_Crowley
(۲) http://www.rense.com/general77/acrow.htm
(۳) https://en.wikipedia.org/wiki/Anton_LaVey
(۴) http://www.iranicaonline.org/articles/behramshah-naoroji-shroff-1858-1927
(۵) https://en.wikipedia.org/wiki/Ilm-e-Khshnoom
(۶) https://jscenter.ir/jewish-studies/kabbalah/598/
(۷) http://www.iranjewish.com/Essay/Essay_33_Hakhamanesh.htm
(۸) مهاجرت وسیع یهودیان به ایران در دوران شاه صفی اول بدانجا رسید که شاه عباس دوم، به تحریک وزیرش محمد بیگ، فرمانی صادر کرد که طبق آن کلیه یهودیان اصفهان و سراسر ایران باید به اسلام بگروند. این در حالی است که وی رویهای باز و تسامحآمیز نسبت به مسیحیان داشت. در نتیجه این فرمان، گروه کثیری از یهودیان، که رقم ایشان یکصد هزار نفر ذکر میشود، ظاهراً به اسلام گرویدند ولی، بهنوشته راجر سیوری، «مخفیانه» به دین یهود وفادار ماندند. (راجر سیوری، «عباس دوم»، ایرانیکا)
(۹) https://en.wikipedia.org/wiki/Obelisk
(۱۰) کریستوفر مارلو (۱۵۶۴-۱۵۹۳) از مأموران اطلاعاتی اینتلیجنس سرویس انگلیس در عصر الیزابت اول بود. این سازمان را سِر فرانسیس والسینگهام اداره میکرد که بهعنوان اولین رئیس سرویس اطلاعاتی انگلیس شناخته میشود. مارلو شاعر و ادیبی نامدار و نویسنده نمایشنامههای معروف دکتر فائوستوس و تیمور لنگ است. مارلو فارغالتحصیل کالج کرپوس کریستی دانشگاه کمبریج است. او از همان دوران تحصیل و اقامت در کمبریج با سازمان اطلاعاتی الیزابت همکاری میکرد و به جاسوسی در میان مدرسین و طلاب، برای کشف کاتولیکها، اشتغال داشت. در دهه ۱۵۸۰، بهدلیل پیگردهای خونین دربار الیزابت علیه کاتولیکها، طلاب کاتولیک انگلیس به فرانسه میگریختند و گروهی از ایشان درواقع مأموران اطلاعاتی بودند که اهداف جاسوسی را دنبال میکردند. مارلو نیز در چنین مأموریتهای مخفی شرکت داشت. او سرانجام در جریان یک ماجرای مشکوک، که چگونگی آن روشن نیست، به قتل رسید. دو تن از همراهان او در این ماجرا، رابرت پولی و اینگرام فریزر، مانند مارلو جاسوس والسینگهام بودند و نفر سوم (نیکلاس اسکرس) گویا جاسوس دوجانبه بود. توماس کید، دوست و همخانهای کریستوفر مارلو، در دو فقره از نامههایش مارلو را «ملحد» خوانده و یکی دیگر از دوستان مارلو در نامهای او را «ملحد» و «همجنسباز» نامیده است. دکتر فائوستوس داستان زندگی فردی است که در ازای ثروت و قدرت زندگی خود را به شیطان میفروشد و این شاید تجلی آرزوهای نهفته خود مارلو باشد. نمایشنامه تیمور لنگ مارلو مضمونی ضد اسلامی دارد. در این نمایشنامه تیمور چوپانزاده دلاوری است که بر اثر نبوغ خود به اوج اقتدار و شهرت رسید. بهنوشته مرحوم دکتر عبدالحسین نوائی، «آنچه از این نمایشنامه مستفاد میشود نفرت و وحشت اروپای مسیحی و بی اطلاع است از دیانت اسلام.» مارلو، بدون توجه به مسلمان بودن تیمور، ادعا میکند که تیمور «قرآن ترکی و نوشتههای خرافی را که در معبد محمد یافته بود» سوزانید؛ بایزید و همسرش در اسارت تیمور از ترس از اسلام برگشتند و زمانی که تیمور وارد «پرسپولیس» شد ارابه جنگی او را عدهای از شاهان آسیا میکشیدند!
(۱۱) https://en.wikipedia.org/wiki/Norman_Foster,_Baron_Foster_of_Thames_Bank
(۱۲) Illuminati
ایلومیناتی، جمع «ایلومیناتوس» lluminatus لاتین به معنی «منور» و «نورانی» و «روشن بین»، به معنی کسی که دارای نورانیت و خرد فوق طبیعی است. نام فرقهای رازآمیز است که یک کشیش سابق یسوعی بهنام آدام ویسهاوپت در سده هیجدهم (۱۷۷۶) در باواریا ایجاد کرد. طریقت مخفی ایلومیناتی در سرزمینهای آلمانینشین توسعه فراوان یافت و شاخههای آن در فرانسه و بلژیک و هلند و دانمارک و سوئد و لهستان و مجارستان تأسیس شد. فعالیت این فرقه بهطور عمده علیه کلیسای رم بود و به این دلیل در میان کاتولیکها به شدت منفور است. در دوران اخیر، آلیستر کرولی، متفکر برجسته شیطانپرست، این طریقت را تجدید سازمان داد. برخی محققین «ایلومیناتی» را فراتر از فراماسونری و فرقهای میدانند که بلندپایهترین و قدرتمندترین گردانندگان جهان امروز، از جمله سِر وینستون چرچیل، عضو آن بودهاند. به عبارت دیگر، «ایلومیناتی» آئینی مخفی و رازآمیز است با مناسک بهغایت پنهان و شیطانپرستانه که قدرتمندان عضو «گروه بیلدربرگ» بدان تعلق دارند.
یهودیان دماوند ، یهودیان دماوند
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
یهودیان دماوند ، یهودیان دماوند