داستان صابون یهودی

داستان صابون یهودی

تحقیقی در مورد هولوکاست (۳) داستان صابون یهودی
نویسنده: دیوید دیوک / مترجم: محمدحسین خدّامی

داستان عجیب صابون ساختن نازی‌ها از بدن یهودیان شاید یکی از شگفت‌آورترین نمونه‌های روح فریبکاری اسناد هولوکاست و شیوه‌ی اداره محاکمات نورمبرگ و دروغ‌پردازی‌های این داستان‌سرایان باشد. طی محاکمات نورنبرگ ال. ان. اسمیرنوف (Lev Nikolaevich Smirnov) مشاور ارشد حقوقی از طرف اتحادیه جماهیر شوروی اعلام کرد:

«همان تفکرات فنی پست و به ظاهر توجیه شده متعلق به اس. اس. که اتاق‌های گاز و واگن‌های مرگ را اختراع کرد، روش‌هایی نیز برای تولید صابون از بدن انسان و دباغی پوست انسان برای اهداف صنعتی ابتکار نموده.» (۴۱) (سند USSR-197).

دادرسان جبهه متفقین، اظهارنامه‌ای تنظیم کردند که در آن ادعا شده بود دکتر رودلف اسپنر (Rudolf Spanner) رئیس مؤسسه دانزینگ (Danzig Anatomical Institute)، درخواست کرد از بدن ساکنین اردوگاه، صابون تولید شود! فرمول صابون انسانی منسوب به دکتر اسپنر در دادگاه ارائه شده (سند USSR-196) و صابونی که گفته می‌شد از بدن انسان ساخته شده است به دادگاه بین‌المللی نظامی تحویل گردید. (سند USSR-393)

رودلف اسپنر Rudolf Spanner

سِر ‌هارتلی شوکراس (Hartley Shawcross) دادرس عالی انگلیسی در جمع‌بندی خود در دادگاه گفت:

«در مواقع لزوم حتی اجساد قربانیان ایشان (یعنی آلمانی‌ها) مشکل کمبود صابون در دوران جنگ را برطرف می‌کرده است.»

هارتلی شاوكراس

قضات دادگاه نورنبرگ در بخشی از حکم چنین اعلام کردند:

«جهت بهره‌برداری از روغن اجساد قربانیان در تولید تجاری صابون تلاش‌هایی صوت گرفته است.» (۴۲)

این اتهام جنجال‌برانگیز در تمام نقاط جهان به تیتر اول خبرها تبدیل شد و حتی امروزه نیز پی در پی بازگو می‌شود. پس از اتمام محاکمات نورنبرگ، داستان صابون یهودی در هر مرتبه بازگویی، بازپردازی شد و شکل تازه‌تری به خود گرفت. بازماندگان از شست‌وشوی بدن خود با صابون یهودی سخن راندند.

شکارچی نازی‌ها سیمون ویزنتال (Simon Wiesenthal) طیّ محاکمات نورنبرگ درباره‌ی صابون انسانی مطالبی نوشت. او در سال ۱۹۴۶ در روزنامه جامعه یهودیان اتریش (Der Neue Weg) چنین نوشت:

«طی هفته‌های آخر ماه مارس مطبوعات رومانی خبر عجیب و غیرعادی‌ای را مخابره کردند: در شهری کوچک در رومانی به‌نام فولتسنی بیست جعبه صابون در قبرستان یهودیان همراه با مراسم خاکسپاری و آداب و رسوم تدفین، به خاک سپرده شد. این صابون‌ها به‌تازگی در دپوی سابق آلمانی‌ها پیدا شده بود. برروی جعبه‌ها حرف مخفف «RIF» که برگرفته از عبارت «Pure Jewish Fat» به‌معنای «روغن خالص یهودی» است، نوشته شده بود. جعبه‌ها آماده‌ی ارسال به «وافن اس. اس» بودند. ورقه‌ی پوشش صابون‌ها کاملاً مشخص می‌کند که صابون‌ها از بدن یهودیان ساخته شده است. جای تعجب است که آلمانی‌ها با وجدان کاری بالا فراموش کرده بودند توضیح دهند که صابون‌ها از بدن کودکان، دختران، مردان و یا کهن‌سالان ساخته شده است.» (۴۳)

سیمون ویزنتال شكارچی نازی

شکارچی نازی‌ها ؛ سیمون ویزنتال

اتهام تولید صابون از اجساد یهودیان توسط نازی‌ها در سال‌های پایانی جنگ به‌سادگی شکل یک واقعیت تکان‌دهنده از رفتار غیرانسانی آلمانی‌ها با یهودیان به خود گرفت. این مطلب بارها در کتاب‌هایی مانند «ظهور و سقوط رایش سوم» نوشته ویلیام شایرر (William L. Shirer) که بازار آن توسط رسانه‌ها داغ شد، به چاپ رسید. همچنین مرتباً در هزاران مقاله، برنامه‌های مستند و حتی متون درسی تکرار شد. (۴۴)

ویلیام شایرر نویسنده کتاب ظهور و سقوط رایش سوم

در اسرائیل برای قالب‌های صابونی که ادعا می‌شد باقیمانده‌ی اجساد یهودیان است، مراسم خاکسپاری برگزار شد! قالب‌های صابون در کفن پیچیده شده بودند و مطابق مراسم رسمی یهودی به خاک سپرده شدند.

عزاداری و گریه کردن یهودیان بر صابون

اجرای نمایش مضحک عزاداری و گریه یهودیان بر صابون!!

اما تمام مقالات، گفته‌ها، اظهارات و نمایشنامه‌ها درباره صابون ساختن آلمانی‌ها از اجساد یهودیان نادرست از آب در آمد. پس از جنگ، متفقین کیفرخواستی را بر ضدّ دکتر رودلف اسپنر تنظیم کردند. پس از یک بازجویی طولانی، دادرسی هیچ مدرکی دال بر این‌که مؤسسه دانزینگ از بدن انسان صابون درست کرده باشد، نیافت. لذا شکایت خود را از او پس گرفت.

قبر صابون یهودی

صابون‌ها طی مراسم رسمی در چنین گورهایی دفن شدند!

همچنین مشخص شد که حروف مخفف «RIF» که روی صابون‌های مورد نظر نوشته شده بود، برگرفته از کلمه‌ی «روغن خالص یهودی» نبود بلکه مخفف نام رسمی اداره‌ای دولتی بود که کار توزیع صابون و سایر شوینده‌ها را برعهده داشت، یعنی: «Reichsstelle fur Industrielle Fettversorgung». در واقع عبارت اختصاری «روغن خالص یهودی» (Rein Judishches Felt) «RJF» است نه «RIF»! اما به هر حال در فضای ملتهب ضدآلمانی در پایان جنگ، هوچی‌گران هولوکاست اجازه نمی‌دادند حتی حقایق ساده آشکار شوند.

صابون‌های توزیع شده توسط آلمان‌ها در محلات یهودی‌نشین دارای نشان RIF بود

وقتی تجدیدنظر‌طلبان در هولوکاست، افسانه‌سرایان را با حقایق رو در رو می‌کنند، آن‌ها را ناگزیر به تکذیب داستان صابون یهودی می‌کنند چرا که در غیر این صورت، مدعیان هولوکاست جایگاه و اعتبار خویش را از دست می‌دهند. مورّخ یهودی والتر لاکوئر (Walter Laqueur) در کتاب خود «سرّ مخوف» که در سال ۱۹۸۰ به چاپ رسید، اذعان می‌کند که داستان صابون انسانی یک توهم و تخیل است. (۴۵)

والتر لاکوئر نویسنده کتاب سرّ مخوف

«والتر لاکوئر» نویسنده یهودی کتاب «سرّ مخوف»

گیتا سرنی (Gitta Sereny) دیگر مورّخ مشهور یهودی در کتاب خود به‌نام «سفر به تاریکی» (Into That Darkness)‌ می‌نویسد:

«این داستان پذیرفته شده كه اجساد قربانیان به صابون و كود تبدیل می‌شده است توسط اداره مركزی تحقیق در مورد جنایات نازی‌های لودویگزبورگ تكذیب شده است.‌»

گیتا سرنی یهودی نویسنده کتاب سفر به تاریکی

«گیتا سرنی» نویسنده یهودی کتاب «سفر به تاریکی»

در سال ۱۹۸۱ دبورا لیپستات (Deborah Lipstadt) استاد دانشگاه تاریخ جدید یهودی و مطالعات هولوکاست در دانشگاه اِموری نوشت که:

«نازی‌ها هرگز اجساد یهودیان یا هیچ‌کس دیگر را برای تولید صابون مورد استفاده قرار ندادند.» (۴۶)

دبورا لیپشتات

دبورا لیپستات مورّخ یهودی

و بالأخره در آوریل ۱۹۹۰ فردی که مهم‌ترین مورّخ هولوکاست در سطح جهان شناخته می‌شود، پروفسور یهودا بائر (Yehuda Bauer) استاد دانشگاه عبری اسرائیل و نیز شموئیل کراکوفسکی (Shmuel Krakowski)، مسئول آرشیو مرکز معروف هولوکاست در اسرائیل به‌نام ید وشم (Yad Vashem)، اعلام کردند که داستان صابون یهودی حقیقت ندارد.

شموئیل کراکوفسکی و یهودا بائر

«شموئیل کراکوفسکی» و «یهودا بائر»

بائر می‌گوید محبوسین در اردوگاه، آمادگی باور کردنِ هر داستان هولناکی در مورد شکنجه‌گرانِ خویش را داشتند. او در اظهارات جالب توجه خود تمام تقصیر داستان صابون یهودی را به گردن نازی‌ها می‌اندازد. کراکوفسکی نیز می‌گوید:

«مورّخین به این جمع‌بندی رسیده‌اند که صابونی از چربی بدن انسان ساخته نشده است. حال که افراد زیادی منکر اصل هولوکاست هستند، چرا باید بهانه‌ای به‌دست آن‌ها داد تا بر ضد حقیقت به‌کار گیرند؟» (۴۷)

همانند داستان صابون یهودی که افسانه بودنِ آن برملا شد، اطلاعات و مطالب فراوان دیگری نیز وجود دارد که با سایر باورهای عمومی ناسازگار است. بسیاری از محققین که تناقضات و سناریوهای غیرمعمول هولوکاست توجهشان را جلب کرده است، مستقلاً به یافته‌های جدیدی دست یافتند. بدنه این پژوهش یعنی «تجدیدنظرطلبی در هولوکاست» که داستان هولوکاست را با چالش مواجه کرده است، پی در پی و حتی زمانی که من این سطور را به نگارش درمی‌آورم در حال کشف مدارک جدیدی است. (نگاه کنید: افسانه‌ای که مرگ نمی‌پذیرد؛ مجله بارنز ریویو) (۴۸)

هولوکاست سلاح ایدئولوژیک

«هولوکاست» به مثابه یک «سلاح ایدئولوژیک» برای یهود

کارشناسان هولوکاست در برابر تجدیدنظرطلبان به فحّاشی و سرکوب متوسل شده‌اند. همین چند سال پیش، کسانی که جرأت زیر سؤال بردن داستان صابون یهودی را داشتند، نازی و نفرت‌طلب نامیده می‌شدند. حتی امروز اگر کسی جرأت داشته باشد که بخشی از مجموعه‌ی هولوکاست یعنی اصل آن، ارقام و یا سیاست‌های آن را زیر سؤال ببرد، به عنوان منکر هولوکاست (Holocaust denier) محکوم می‌شود. (این واژه احتمالاً در آینده، بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت و حرف d در آن به‌صورت حرف بزرگ D نوشته خواهد شد، همان‌گونه که حرف اول کلمه هولوکاست با حرف «H» بزرگ نوشته می‌شود.)

«منکر هولوکاست» نامیدنِ کسی که عقیده‌ی جزمیِ هولوکاست را مورد تردید قرار دهد، به این معناست که او فردی ابله (یا حتی شرور)، ضد یهود و دارای جنون است. صاحب‌نظران هولوکاست می‌پرسند: آخر چگونه کسی که عکس‌ها و فیلم‌های خبری کشتار یهودیان از طریق گلوله یا گاز و تل‌های انباشته از جنازه‌های ایشان را به چشم خود دیده است، می‌تواند آن را انکار نماید؟!

در واقع من دریافتم که هیچ محقّق تجدیدنظرطلب متعهدی کشتار تعداد فراوانی از بی‌گناهان از جمله یهودیان به‌دست آلمانی‌ها و متحدین ایشان را در جنگ جهانی دوم انکار نمی‌کند. هیچ‌کس انکار نمی‌کند که آلمانی‌ها یهودیان را [همانند غیریهودیان] از تمام بخش‌های اشغالی اروپا یکجا گرد آوردند و در اردوگاه‌های نفرت‌انگیز اسکان دادند.

موزه هولوکاست

یکی از موزه‌های هولوکاست

* تجدیدنظرطلبان انکار نمی‌کنند که آلمانی‌ها فجایعی را بر ضد یهودیان [و غیریهودیان] مرتکب شده‌اند، ولی آن‌ها معتقدند آمار کشته‌شدگان به‌شکل فوق‌العاده‌ای مبالغه‌آمیز است. نکته‌ی مهم‌تر آن‌که به اعتقاد ایشان برنامه‌ای مرکزی، نقشه، سیاست و یا دستوری از طرف حکومت آلمان برای قلع و قمع کلیه‌ی یهودیان وجود نداشته است.

* تجدیدنظرطلبان مدّعی‌اند که نازی‌ها اردوگاه‌ها را برای محبوس کردن یهودیان ساخته بودند، زیرا یهودیان را خطری امنیتی به‌شمار می‌آوردند، همان‌طور که دولت آمریکا به دلایل امنیتی ژاپنی‌ها را یکجا جمع کرد و محبوس نمود.

* تجدیدنظرطلبان مدارک علمی و مستند را مؤید دیدگاه خویش می‌دانند و معتقدند طرفداران صحّت واقعیت هولوکاست اگر می‌خواهند این داستان همچنان باقی بماند، باید هرگونه بحث و مناقشه‌ای را در این زمینه شدیداً سرکوب کنند.

* و بالأخره تجدیدنظرطلبان ادعا می‌کنند انگیزه‌های سیاسی و اقتصادی مهمی برای خلق داستان هولوکاست و تداوم آن وجود دارد.

زندانی کردن مرتدّین از هولوکاست و سوزاندن کتاب‌هایشان

در سال ۱۹۹۰ صدها نفر در سرتاسر مغرب‌زمین از جمله تعداد فراوانی از دانشمندان و محققان تنها به‌خاطر ارائه‌ی مدارکی ناسازگار با بخشی از داستان هولوکاست مورد تهدید، آزار و اذیت، حمله‌ی فیزیکی، اخراج، جریمه‌ی نقدی و حتی حبس در زندان واقع شدند. چندین استاد دانشگاه، قاضی و معلم از شغل خود برکنار شدند. تعدادی فقط به‌خاطر اظهارنظرهایی که از جهت سیاسی نادرست به‌شمار می‌رفت ده‌ها هزار دلار جریمه شدند.

به‌عنوان مثال پروفسور روبر فوریسون (Robert Faurisson) استاد دانشگاه لیون فرانسه به‌خاطر اظهارنظر خود هزاران فرانک جریمه شد و در یک حمله‌ی وحشیانه از ناحیه‌ی صورت مورد جرح و اسیدپاشی قرار گرفت. معمولاً چنین قربانیانی افراد تحصیل‌کرده و محترمی هستند که پیش از تحقیق و نگارش در زمینه‌ی هولوکاست هرگز مورد اتهام و معروف به یهودستیزی نبوده‌اند.

Robert Faurisson

پروفسور «روبر فوریسون»

روبرت فوریسون

پروفسور «روبر فوریسون»

نمونه‌ی مهمّی از آزار تردیدکنندگان در قضیه‌ی هولوکاست، جریان دیوید ایروینگ (David Irving) مورّخ است. کتاب‌های او تقریباً در تمام کتابخانه‌های جهان وجود دارد. ایروینگ بیش از ۳۰ جلد کتاب در مورد جنگ جهانی دوم به نگارش در آورده که توسط تعداد قابل توجهی از ناشرین مطرح جهان غرب به چاپ رسیده است. از جمله ویکینگ پرس، ‌هارپر اندرُو، لیتل، بُرون، سایمون آند شاتر و ایوان بوکز.

دیوید ایروینگ

دیوید ایروینگ نویسنده و متخصص تاریخ جنگ جهانی دوم

مطرح‌ترین تاریخ‌دانان جهان از جمله ای.جی.پی تیلر، تِرِور راپِر، گوردن کری و استیفن امبروز، برخی از آثار او را ستوده‌اند. او بیش از ۳۰ سال در آرشیو دولتی آلمان و همچنین آرشیو ملّی آمریکا، دفتر اسناد عمومی بریتانیا و آرشیوهای دولتی اتریش، فرانسه، ایتالیا، کانادا و حتی اتحاد جماهیر شوروی سابقاً به تحقیق و پژوهش پرداخته است. او نخستین مورّخی است که اعتبار خاطرات هیتلر (۴۹) که زمانی به‌طور گسترده مورد تبلیغ قرار گرفت (و البته بعدها کذب آن ثابت شد)، را زیر سؤال برد.

او در جریان تحقیق پُردامنه‌ی خویش، مدارک زیادی را کشف کرد که بخش‌هایی از هولوکاست را به چالش می‌کشید. زمانی که ایروینگ در آلمان بود، نوار ویدئویی اعتراف دکتر فرانچیسک پایپر (Franciszek Piper) مسئول کلّ موزه آشویتس (Auschwitz-Birkenau State Museum) را نقل کرد. پایپر اعتراف کرده بود وسایلی که به‌عنوان اتاق‌های گاز ساخته شده توسط آلمانی‌ها در طول ۴۰ سال در معرض دید جهانیان (و بیش از ۴۰ میلیون بازدیدکننده) قرار گرفته بود، حقیقت نداشت. و در واقع کمونیست‌های لهستان پس از جنگ آن‌ها را ساخته بودند.

دیوید ایروینگ

تنها به خاطر نقل همین اعتراف پایپر، دولت از ایروینگ به‌خاطر «بدنام کردن یاد مردگان» شکایت کرد! با وجود این‌که ایروینگ مدرک روشنی برای اثبات درستی مدعای خود داشت، از ارائه‌ی آن در محاکمه و یا حتی دعوت از دکتر پایپر به‌عنوان شاهد ممانعت به عمل آمد!

دولت آلمان او را به خاطر اظهار نظر خود در مورد یک واقعیت تاریخی ۳۰،۰۰۰ مارک جریمه کرد. به‌خاطر حفظ مصالح کشور آلمان او از استفاده از آرشیو دولتی آلمان، جایی که بیش از ۳۰ سال در آن تلاش کرده بود و مجموعه‌های گران‌بهایی از اسناد اصیل را به آن اهدا کرده بود، محروم شد. دولت آلمان وی را از ورود به کشور منع کرد و متعاقباً کشورهای کانادا، فرانسه، اتریش، ایتالیا، آفریقای‌جنوبی، استرالیا و بسیاری از کشورهای دیگر نیز به دستور یهودیان ورود او را ممنوع کردند.

ناشرین آثار او مورد تهدید و آزار قرار گرفتند تا قراردادهای خود را با او لغو کنند. همچنین او مورد حمله‌ی فیزیکی قرار گرفت و سخنرانی‌هایش توسط اراذل و اوباش به تشنّج کشیده شد. در کانادا بنا به درخواست مرکز سیمون ویزنتال مقامات کانادایی او را توقیف کردند و با دستبند او را از کشور اخراج نمودند.

دیوید ایروینگ با دستبند

دستبند بر دستان دیوید ایروینگ؛ بهترین سند رسوایی آزادی بیان غربی

نشریه تورنتور گلوب اند میل (The Globe and Mail) این سؤال را مطرح کرد که چرا به دست او دستبند زده شد؟! و سپس با طرح سؤال دیگری سؤال قبلی را پاسخ داد: «آیا احتمال می‌دادند او از ماشین تایپ خود استفاده کند؟!»

با توجه به وجود متمّم اول قانون اساسی آمریکا درباره‌ی آزادی‌های فردی، افراد کمی دریافته‌اند که در جهانِ به‌اصطلاح آزاد ممکن است یک مورّخ، تنها به‌خاطر یک اظهارنظر در مورد واقعه‌ای تاریخی مربوط به ۵۰ سال پیش به زندان برود!! ایروینگ در خانه‌ی خود نزدیک سفارت آمریکا در لندن در مصاحبه‌ای از طرف ایستگاه تلویزیونی فرانسه شرکت کرد و مجدداً اعلام نمود که عمده‌ی اتاق‌های گاز که در آشویتس به جهانگردان نشان داده می‌شود، ساختگی و غیرواقعی است. ایروینگ به‌خاطر همین اظهارنظر آن‌هم در اتاق نشیمن خانه‌ی خود در لندن، در دادگاه‌های پاریس مورد محاکمه قرار گرفت!!

در فرانسه ابراز تردید در مورد هر یک از جنایات ضدبشری مطرح در محاکمات سال ۱۹۴۵ نورنبرگ، جرم تلقی می‌شود! حتی اگر این امر در خانه‌ی شخصی و در خارج از کشور فرانسه اتفاق بیفتد!

اتاق‌های گاز آشویتس

برخی می‌گویند: «همان‌طور که لازم نیست با کسانی‌که زمین را صاف و غیرکُرَوی می‌دانند به بحث بنشینیم، نیازی نیست جنبه‌هایی از هولوکاست را مورد مناقشه قرار دهیم»! امّا آیا هیچ انسان فهمیده‌ای از بحث با یک حامی نظریه‌ی صاف بودن زمین هراس دارد؟! آیا او با اصرار و پی‌گیری موجب تصویب قوانینی خواهد شد که حامیان آن نظریه را از سخن گفتن، نوشتن و نشر آثار خود منع کند؟! آیا او تلاش خواهد کرد معیشت حامیان آن نظریه را تباه کند؟! هزاران دلار او را جریمه کند و اگر این راه‌ها کارگر نشد، او را به زندان بیفکند؟!

من به آزادی بیان اعتقاد دارم زیرا از چیزی باکی ندارم. من معتقدم نظریاتم پشتوانه‌ی استدلالی خوبی دارد و می‌توانم با منطق و اسناد و مدارک از آن دفاع کنم.

در یک فضای بحث آزاد هیچ هراسی به دل راه نمی‌دهم، زیرا حقیقتی وجود ندارد که از آن بترسم. مخالفان دیوید ایروینگ و سایر تجدیدنظرطلبان در داستان هولوکاست از چه می‌هراسند؟!

کتابخانه‌ها و مدارس ما آکنده از ادبیات هولوکاست است. روزنامه‌ها و مجلّات سیل بی‌پایانی از داستان‌ها و قضایای مربوط را به چاپ می‌رسانند. سینماها و صفحات تلویزیون با نمایش‌ها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها و تصاویر هولوکاست روشن می‌شود. به‌نظر می‌رسد با وجود این همه زیاده‌روی، دیگر نباید از امثال دیوید ایروینگ در جهان ترسی داشت. البته مگر در صورتی‌که آزاردهندگان او احساس کنند مدارک و اسناد او قانع‌کننده، استدلال او متین و نحوه‌ی ارائه‌ی او رسا و مؤثر است. لذا برای محافظت از نسخه‌ی متداول هولوکاست، در صددند این فرد را تا آن سوی دنیا تعقیب کنند!

کدام واقعیت تاریخی این‌قدر شکننده و آسیب‌پذیر است که باید برای محافظت از آن به ارعاب، زندان و اخراج روی آورد؟! مخالفان دیوید ایروینگ و دیگر تجدیدنظر‌طلبان هولوکاست از چه می‌ترسند؟! آیا غیر از این است که استدلال تجدیدنظرطلبان به حدّی استوار است که مخالفان ناچارند برای ساکت کردن ایشان از زور سیاسی محض استفاده کنند؟!!

ادامه دارد…

لینک قسمت‌های مقاله:

قسمت اول ؛ قسمت دوم ؛ قسمت سوم

قسمت چهارم ؛ قسمت پنجم ؛ قسمت ششم

پی‌نوشت‌ها:

۴۱- Nuremberg exhibit, U.S.S.R. p. 197
۴۲- Porter, Carlos. (1988). Made in Russia. Facsimile reprint from [IMT (Blue series) vol. 1. p. 252] p. 159
۴۳- Wiesental, s.(1946) Die Nuremberg. 17/18. p. 4-5
۴۴- Shirer, W.L (1960). The Rise and Fall of the thired reich: A History of Nazi Germany. Newyork. P. 971
۴۵- The terrible secret (1981). Boston: Little, Brown and company
۴۶- Los Angles Times. (1981). Nazi soap Rumor During world war II May 16. P.2
۴۷- Toronto Globe Email. (1990). April 25
۴۸- Barnes Review, (۱۹۹۸). The Myth that Refuses. Mar/Apr, Vol. 4, p. 63
۴۹- Hugo, R. (1993). The Hitler Diris Newyork: Morrow

««« پایان »»»

آشنایی با رنگ‌های به‌کار رفته در مقاله‌ی فوق:

رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوه‌ای برای نقل‌قول استفاده می‌شود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده می‌شود.
رنگ قرمز برای لینک‌دادن استفاده می‌شود.

…..

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

همچنین ببینید

انگیره‌های داستان هولوکاست

انگیره‌های داستان هولوکاست

تا‌کنون داستان هولوکاست ده‌ها میلیارد دلار از طرف امریکا و بیش از این مقدار از طرف آلمان را موجب شده. این ارقام سرسام‌آور انگیزه بالایی برای تداوم داستان هولوکاست ایجاد می‌کند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهارده + یازده =