ارتش سرّی روشنفکران (قسمت اول) ارباب حلقهها
جاسوسان در تهران (۱)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم، لکن از شرّ تربیتیافتگان غرب و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت. ایشان برپادارندگان سلطهی ابرقدرتها هستند و سرسپردگانی هستند که با هیچ منطقی خلعسلاح نمیشوند؛ و هماکنون با تمام ورشکستگیها دست از توطئه علیه جمهوری اسلامی و شکستن این سد عظیم الهی برنمیدارند.
امام خمینی (ره)، ۷ دی ۱۳۶۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رویای آمریکایی ، ایدئولوژی انگلیسی
روزهای پایانی دهه ۱۳۷۰، هنگام تبوتاب برگزاری هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری سعید حجاریان به ملاقات محرمانهای با سیدمحمد خاتمی رفت. گرچه او همچنان از عوارض ترور نافرجامش در اسفند ۱۳۷۸ رنج میبرد، با این حال به محض دیدن رییس جمهور با لحنی گزنده و کلماتی بریده بریده گفت که اصلاحات به سبب «فقدان نیروی اجتماعی» در حال فروپاشی است؛ چون شما از رهبری اصلاحات امتناع کردید و این چنین «جنبش، بی سَر شد» و به زودی «اصلاحات» در ایران خواهد مُرد. (۱)
حجاریان از رئیس کابینه یک درخواست فوری داشت؛ این که خاتمی همزمان «نقش رهبر اپوزیسیون» را نیز بازی کند تا «جنبش نمیرد.» اما، او بیدرنگ به حجاریان پاسخ داد که «از سرنوشت بنیصدر میترسد» و گفت: «من نمیخواهم مثل بنیصدر شوم. چون بنیصدر میگفت در دنیا فقط من هستم که هم رئیس جمهورم و هم رئیس اپوزیسیون.» (۲)
پروژه اصلاحات یک «ایدئولوژی انگلیسی» و «رویای آمریکایی» بود که در کمتر از نیم دهه خاکستر شد و حجاریان خبر مرگز آن را به رئیس جمهور خاتمی داد، اما اسفند ۱۳۷۵ وقتی که جیمز بیسکاتوری و ریوا ریچموند، معاون وزارت امور خارجه آمریکا و دستیار ارشدش مقدمهی گزارش شورای روابط خارجی را پیرامون رابطهی «اسلام با علوم انسانی سکولار» و «ارزیابی پروژه جامعه مدنی در ایران» مینوشتند، (۳) گویی خبری دربارهی پشتوانهی نازل معرفتی و سرگشتگیهای سیاسی فعالان این پروژه نداشتند. آنان آنقدر مجذوب مبالغههای تحلیلگران مثلث سرویسهای جاسوسی CIA ، MI6 و موساد از قدرت فزایندهی گروهی موسوم به روشنفکران دینی با محوریت عبدالکریم سروش و سیدمحمد خاتمی بودند که با اشتیاقی وصفناپذیر نتیجه گرفتند:
ظهور «طبقهی روشنفکر» در ایران که آموزشهای مدرن را دیدهاند و با «علوم غربی» و «سنتهای اسلامی» تا حدودی آشنا هستند، بخشی از یک حرکت فراگیرتر جهت متلاشی کردن اقتدار دینی جمهوری اسلامی است… این بحث که «ایدئولوژی دینی» مانع تبعیت از «علم، است و قدرت سیاسی را هم فاسد میکند، در واقع شاخصههای ساختار حاکم در انقلاب ایران را زیرسوال میبرد… همچنین این جریان مشروعیت هر نوع حکومت دینی را زیر سؤال میبرد. (۴)
کیان و نگاه نو: ارباب حلقهها ؟!
پروژه روشنفکران دینی در ایران که دولت آمریکا را به وجد میآورد، با انتشار سلسله مقالات «قبض و بسط تئوریک شریعت» در ماهنامه کیهان فرهنگی صورتبندی شد. انتشار این سلسله مقالات از اردیبهشت ۱۳۶۷ آغاز گشت؛ از قضاء همزمان با فروپاشی اروپای شرقی (۱۹۸۹.م). عبدالکریم سروش ادعا داشت که میخواهد تا فهم نوینی را از اسلام عرضه کند و این امر را در گرو اصلاح دین و تعقیب پروژه پروتستانتیسم اسلامی میدانست. او در قبض و بسط معتقد بود در جهان امروز، همه علوم وابسته به یکدیگرند و ما با یک جغرافیای معرفت روبهرو هستیم. هر تکانی در این جغرافیا، همه علوم را تکان خواهد داد و علوم دینی مانند فقه از این تحولات مصون نیستند. (۵) به روایت سروش، جغرافیای معرفت در جهان معاصر حاوی معرفتشناسی نوینی است که غرب با تکیه بر عقلانیت مدرن آن را عرضه کرده است و دین را باید برپایه آموزههای معرفتشناختی عصر مدرنیته فهمید؛ (۶) معرفت شناسیای که برآمده از آراء فیلسوف یهودی سرشناس سِر کارل پوپر است و «فهم علمی غرب» را معیار اثبات و ابطال «مسائل» میداند. یعنی، آنچه که با عقلانیت مدرن غرب سازگار است، «علمی» است و آنچه که با فلسفه مدرنیته نمیخواند، «غیرعلمی» است.
بر مبنای آموزههای معرفتی مدرنیته (مانند «هرمنوتیک» و «تاویل» و «تفسیر» متون دینی) سروش مدعی بود که کسی نمیتواند به عنوان متکلم یا فقیه، ادعای فهم حقیقتِ شریعت را بکند. (۷) چون شریعت همان «کلام وحی» است و تجربه غرب مدرن در مواجهه با «الهیات مسیحی» نشان داده که دانستن «معنای وحی» برای انسان ممکن نیست. از این رو، کلام وحی (قرآن کریم) را باید شریعت صامت دانست که ثابت و تغییرناپذیر و غیرقابل فهم است، اما هریک از آدمیان میتوانند «برداشت شخصی» خود را از این شریعت صامت ارائه کنند. بنابراین، معرفت دینی همان برداشت و تلقّی ما از دین است که معرفتی عصری است که با پیشرفت علم و تحول در معارف متحول میشود. این چنین نظریه عصری شدن دین یا سکولاریسم دینی در ایران بازتولید گشت. (۸) سروش میگفت عصری شدن دین به معنای هماهنگ شدن فهم دینی با دیگر فهمها، معرفتها و مبانی قرن حاضر است. (۹) دین باید خودش را با جغرافیای معرفتی جهان مدرن سازگار کند و اکنون که جهان ایدئولوژی مدرنیته را در همه شئون پذیرفته است، بنابراین سازگاری اسلام و مدرنیته پروژهای است که باید دنبال شود. فرجام سیاه این پروژه به دفاع بیپردهی روشنفکران دینی از همجنسبازی رسید؛ چنانکه آرش نراقی، عضو انستیتو هوور و از شاگردان برجستهی سروش با نگارش رسالهی درباره اقلیتهای جنسی مدعی شد همجنسگرایی را ناسازگار با اسلام نمییابد و آن را پدیدهای طبیعی و اخلاقی معرفی کرد. (۱۰) سروش تلاش کرد تا بر مبنای اصول فلسفه علمِ سِر کارل پوپر و سر توماس کوهن یک فلسفه دین جدید بسازد:
کوشیدم که چنگالهای تحلیلهای «فلسفه علم» را در تن «معرفت دینی» فرو ببرم و آن را خاضع تحلیلهای فلسفه علم بکنم و بتوانم تحلیلهای خود درباره معرفت علمی را درباره معرفت دینی هم به کار ببرم. (۱۱)
پروژه روشنفکری دینی گام به گام نیمهی پنهان خود را آشکار میکرد. سال ۱۳۶۹، وقتی که دیگر انتشار مقالات چهارگانهی قبض و بسط از سروش در ماهنامه کیهان فرهنگی به پایان رسید، زیرساختهای پروژه جامعه مدنی نیز در مرکز مطالعات دموکراسی در دانشگاه وست مینستر لندن توسط پرفسور جان کین نظریهپرداز MI6 بازتولید گشت و با آغاز دهه ۱۳۷۰ به پروژه اصلی روشنفکران سکولار ایران بدل شد.
فصلنامه ایراننامه ارگان مطبوعاتی بنیاد مطالعات ایران به ریاست عالیهی اشرف پهلوی در واشنگتن.دی.سی اجزاء بنیادین پروژه جامعه مدنی ایران را ابتدا از این مرکز انگلیسی اقتباس کرد و تحقق آن را شرط لازم فروپاشی ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی دانست. پژوهشگران این بنیاد مانند علی بنوعزیزی اعتقاد داشتند که ساختارهای جامعه مدنی به گسترش سکولاریسم در ایران کمک میکند و فصلنامه کنکاش نیز به سرعت خط یک مبارزهی ایدئولوژیک در داخل کشور را ترسیم ساخت. (۱۲) آنان در جستجوی خلق «دو نیروی موازی روشنفکری» به عنوان اهرمهای پروژه کودتای ایدئولوژیک بودند، چنانکه کنکاش درباره کارکرد واحد این دو نیرو مینویسد:
«اصلاح دین» با توجه به تلاش «دو نیروی موازی» هم صورت پذیر است: متفکرین اصلاحطلب دینی با تأثیرپذیری از ارزشها، و فرهنگ جدید، تجدد در دین را در دستور کار خود قرار خواهند داد و روشنفکران غیردینی (سکولار) از فرصتهای مناسب بهره جسته و دست به تقدسزدایی در حوزههای سیاسی و اجتماعی خواهند زد. (۱۳)
شش ماه پس از نشر این نظریه، از قضاء ماهنامههای نگاهنو و کیان در یک فصل روی کیوسکهای مطبوعاتی قرار گرفتند: پاییز ۱۳۷۰ و هردو به سرعت تبدیل به پایگاه گسترش علوم انسانی سکولار شدند. هر دو مجله از «یک مشرب سیاسی» و آن هم مشرب فیلسوفان یهودی پیروی میکردند. ماهنامه نگاهنو به مثابهی تریبون روشنفکران سکولار سِر آیزایا برلین (فیلسوف یهودی انگلیسی) را به عنوان پدر فکری خود برگزید و به تبلیغ مداوم آن پرداخت. ماهنامه کیان نیز به عنوان ارگان روشنفکران دینی اندیشهی سِر کارل پوپر یهودی را سرلوحه تکاپوهایش قرار داد و برای نهادینهسازی آن میکوشید، اما تنها یک «مشرب سیاسی» این دو مجله را به هم گره نمیزد، بلکه پشتیبانی مالی هر دو نشریه را نیز «یک تیم اقتصادی» با استفاده از بودجه دولت سازندگی و محوریتِ غلامحسین کرباسچی (شهردار وقت تهران) و محمدتقی بانکی تقبل کرد. بانکی، صاحب امتیاز نگاه نو، دانشآموخته مدیریت در دانشگاه هوستون آمریکا و از رفقای نزدیک بهزاد نبوی و محمدمحسن سازگارا بود. او در دولت میرحسین موسوی رئیس سازمان برنامه وبودجه و سپس وزیر نیرو شد. آبان ۱۳۶۵ موسسه صراط را به همراه محمد مجتهد شبستری و عبدالکریم سروش تاسیس کرد. در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی نیز به مدیرعاملی شرکت ملی فولاد ایران رسید؛ (۱۴) کسی که در یک زمان هم با سکولارهای دوآتشه مانند خشایار دیهیمی مینشست، هم عضو ارشد حلقه روشنفکران دینی بود، هم مانند کرباسچی دولتمرد تکنوکرات دولتهای هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی.
نگاهنو و کیان در جستجوی هدف واحدی بودند و هر یک، از نقطه عزیمتی به سوی آن حرکت کردند. نیروی نگاهنو متکی به حلقهای بود که علی میرزایی (مدیر مسئول) و خشایار دیهیمی (دبیر شورای نویسندگان) در ۶ شماره نخست آن را ساماندهی کردند. چهرههایی چون عزتالله فولادوند، مصطفی رحیمی، بهاءالدین خرمشاهی، فخرالدین عظیمی، فریبرز رییسدانا، عبدالحسین آذرنگ، هرمز همایونپور، عبدالله توکل، رضا رضایی، مراد فرهادپور، نادر انتخابی، کریم امامی، گلی امامی، فاطمه ولیانی و… بدنه شورای نویسندگان را تشکیل میدادند. به تدریج روشنفکران سکولار مقیم اروپا و آمریکا نیز به جمع آنان پیوستند؛ کسانی مانند ژانت آفاری (فمینیستِ بهایی و عضو ارشد بنیاد اشرف پهلوی)، بزرگ نادرزاد (معاون وزیر فرهنگ رژیم پهلوی)، حوریا یاوری (پژوهشگر مقیم نیویورک)، رامین جهانبگلو (نویسنده مقیم فرانسه)، محمدرضا نیکفر (فلسفهدان لائیک مقیم آلمان)، مهرداد درویشپور (جامعهشناس لائیک مقیم اروپا). بدنهی حلقه کیان را نیز ۲ سطح از فعالان سیاسی دربر میگرفتند؛ یکی بدنه تئوریک نشریه شامل چهرههایی مانند عبدالکریم سروش، محمدمجتهد شبستری، رضا تهرانی، ابراهیم خلیفهسلطانی، محمدجوادغلامرضا کاشی، ناصر هادیان، آرش نراقی، سیدمرتضی مردیها، محمدتقی فاضل میبدی؛ و دیگری چهرههای سابق و لاحق وزارت اطلاعات یا مدیران ارشد دولتی مانند عطاءالله مهاجرانی، سعید حجاریان، محسن آرمین، عباس عبدی، حسین قاضیان، محسن امینزاده، مصطفی تاجزاده، محسن کدیور، اکبر گنجی، عمادالدین باقی و علیرضا علویتبار بودند.
ادامه دارد…
پینوشتها:
1. حجاریان، سعید و مصطفی تاجزاده. «خاتمی و اصلاحات ایرانی». هفتهنامه شهروند امروز، ۳۰ تیر ۱۳۸۷، شماره ۶۶، صص ۷۴ – ۷۳.
2. پیشین.
3. برای دیدن متن کامل گزارش شورای روابط خارجی آمریکا، نک: «گفتوگوی دین و سیاست در ایران». نوشته والا وکیلی. ترجمه سعید محبی؛ در: سروش، عبدالکریم. سیاستنامه، تهران: موسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۸، صص ۳۰۸ – ۲۶۷.
4. «شورای روابط خارجی آمریکا و جریان سکولار در ایران». فصلنامه کتاب نقد، بهار ۱۳۷۷، شماره ۵ و ۶، صص ۲۷۸ – ۲۵۳.
5. برای مطالعه ادعای عبدالکریم سروش نک: سروش، عبدالکریم. قبض و بسط تئوریک شریعت. چاپ دوم. تهران: موسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۱.
6. پیشین.
7. پیشین.
8. محمد قوچانی مینویسد: «عبدالکریم سروش مارکسیسم را از در راند و لیبرالیسم را از پنجره به خانه آورد، آنگاه که با سلاحپوپر، مارکس را نشانه میرفت. با دست سکولاریسم را پس زد و با پا آن را به پستو آورد، آنگاه که معرفت دینی را از دین جدا میکرد. با چشم بر سفرهی سرمایهداری خیره شد و با دهان آن را تف کرد، آن گاه که صناعت و قناعت را در تفرج صنع مینوشت.» برای مطالعه، نک:
– قوچانی، محمد. «قبض و بسط پراتیک سروش». روزنامه شرق، ویژهنامه نوروز ۱۳۸۳، ص ۵۰.
9- پیشین.
10. نراقی، آرش. «قرآن و مسئله حقوق اقلیتهای جنسی». سایت رسمی آرش نراقی، ۲۸ دسامبر ۲۰۱۰.
http://www.arashnaraghi.ogr/articles/Koranandminorities.html
11. «نیمه پنهان فیلسوف». روزنامه کارگزاران، ۵ آبان ۱۳۸۷، شماره ۶۲۲، ضمیه اندیشه، ص ۳.
12. «در غربت تجدد ماندن». مجله کنکاش (چاپ اروپا). شماره ۶.
13. پیشین. ارباب حلقهها ، ارباب حلقهها
14. «انتصاب برادر دکتر محمدتقی بانکی به سمت رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی فولاد ایران». وبسایت مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، از:
http://rc.majlis.ir/fa/law/show/111486
منبع: پیام فضلینژاد ، ارتش سری روشنفکران ، تهران: شرکت انتشارات کیهان.
ارباب حلقهها ، ارباب حلقهها ، ارباب حلقهها ، ارباب حلقهها ، ارباب حلقهها
تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم:
عالیه ، ایولا ، کاری که در زمینه روشنگری افکار عمومی انجام شود بنظر من کمتراز جهاد فیزیکی در مقابل دشمن نیست
وقتی الان تو سال ۹۸این مطالبو میخونیم و اسم بعضی از افراد رو میبینیم راحتتر میشه به پروژه نفوذ فکر کرد. و تاسف خورد که چه کسانی با چه اهدافی به قدرت میرسیدن…
البته چه بسا که چند سال دیگه همین نتیجه گیری رو در مورد مسوولین الان هم داشت. خدا بخیر کنه…