استراتژی بی‌ثبات‌سازی سیاسی

استراتژی بی‌ثبات‌سازی سیاسی

ارتش سرّی روشنفکران (قسمت سیزدهم) بی‌ثبات‌سازی سیاسی
علوم انسانی؛ الهیات جنگ نرم (۶)

جرج کنان بنیان‌گذار «جنگ‌های علم» که ۱۶ فوریه ۱۹۰۴ به دنیا آمد و سرانجام ۱۰۱ سال عمر کرد، معمار جنگ سرد و رئیس شورای سیاستگذاری وزارت امور خارجه آمریکا نیز بود. علیرغم جوانی‌اش پدر معنوی «جاسوسان لیبرال» به شمار می‌رفت و مهم‌ترین اسناد تاریخی «جنگ نرم» و «کودتای مخملی» به پیشنهاد او از تصویب روسای جمهور آمریکا گذشت. کنان با آیزایا برلین فیلسوف بزرگ یهودی و جاسوس برجسته اینتلیجنس سرویس انگلستان، (۱۲۲) هم رفاقتی نزدیک و هم ریشه‌های مشترک زیادی داشت: اشراف‌زاده و لیبرال، فیلسوف و مارکس‌شناس، و البته جاسوس در پوشش دیپلمات. کنان و برلین برای محافل اطلاعاتی واشنگتن عنوان «پیغمبران» را داشتند و از میانه دهه ۱۹۴۰ همکاری تنگاتنگی را در ساخت استراتژی «جنگ‌های علم» آغاز کردند، چنان‌که درونمایه‌ی این دو فرمان سرّی از دل مذاکراتشان در خانه چارلز چیپ بولن (سفیر ایالات متحده در انگلیس) بیرون آمد؛ جایی نزدیک خیابان دامبرتون در جرج تاون.

آنان می‌گفتند «برای جنگ با کمونیست‌ها چه کسانی بهتر از کمونیست‌های سابق هستند؟» (۱۲۳) سپس در جلسات خود سازوکارهای نخستین یک «جنگ سیاسی» علیه ایدئولوژی کمونیسم را چیدند و سنگ بنای رواج «سوسیال دموکراسی» یا «چپ آمریکایی» را گذاشتند. چنین کاری را «موثرترین حفاظ» در برابر توتالیتاریسم (استبداد) می‌دانستند. می‌خواستند هم رقیبی برای کمونیسم بسازند و هم این رقیب، منتقد لیبرالیسم باشد و هم این منتقد بر اقتدار لیبرالیسم بیافزاید. ایو دیزالی و برایان گراف نویسندگان رساله‌ی همدستی نخبگان فراملتی شده، این سیاست را «حیله‌ی کثیف منطق سرمایه‌داری» می‌دانند که بر پایه‌ی استراتژی تولید نخبگان، اندیشه‌ها و شیوه‌های انتقادی را نیز خودش عرضه می‌کند و با شرح این فرآیند می‌گویند: «اختلافات ساختگی در بطن امپراطوری آمریکا، باعث قدرت آن می‌شود.» آنان معتقدند:

نظام «لیبرال سرمایه‌داری» با طراحی و تشویق مبارزات کنترل شده علیه فلسفه‌اش، همه‌ی اجزای «جامعه مدنی جهانی» را به شکل غیرمحسوسی زیر سلطه‌اش می‌کشد. چنان که لیبرال‌ها و منتقدانشان در آن واحد هم «رقیب» و هم «مکمل» یکدیگرند. (۱۲۴)

جرج کنان و آیزایا برلین
جرج کنان و آیزایا برلین در ميان‌سالی

در فرمان اول، جرج کنان «جنگ سیاسی» را در گسترده‌ترین معنای آن تعریف کرده است، یعنی: «به کارگیری تمام امکاناتِ در اختیار یک کشور، جدای از جنگ سخت‌افزاری، برای دستیابی به اهداف ملی آن.» (۱۲۵) این جنگ به ۲ بخش آشکار و پنهان تقسیم می‌گردد که طیف آشکار آن دربرگیرنده‌ی «تبلیغات سفید»، فعالیت‌های روشنفکری، چاپ کتاب و نشریات، اتحادهای سیاسی، تربیت رهبران اپوزیسیون و اقدامات اقتصادی است و طیف پنهانش، جنگ روانی سیاه، تاسیس کمیته‌های آزادی‌بخش زیرزمینی و ترورهای سیاه را شامل می‌شود. قانون ۱۰/۲ در برنامه عملیات مخفی خود تاسیس کانالی با عنوان «واسطه‌های خصوصی» را گنجاند که در نقش «سازمان‌های غیردولتی جامعه مدنی» و «بنیادهای علمی» ظاهر می‌شوند. (۱۲۶)

«واسطه‌های خصوصی» در حالی که به گسترش فلسفه لیبرال سرمایه‌داری از روش‌هایی مثل ساخت حلقه‌های روشنفکری، انتشار کتاب و ژورنال‌های آکادمیک می‌پردازند، شریک یک برنامه کلان خرابکاری‌های مرگبار به نام «ترورهای سیاه»، نیز هستند که با اجرای پروژه «ترورهای آکادمیک» حذف فیزیکی متفکران ضد سرمایه‌داری را دنبال می‌کند. (۱۲۷) انتشارات اروپای آزاد که در چارچوب برنامه کنان و با هدف «درک معنوی و صدور ارزش‌های غربی» آغاز به کار کرد، نمونه‌ای از «واسطه‌های خصوصی» است (۱۲۸) ریاست این انتشارات را به جورج میندن، یکی از رهبران CIA سپردند تا به حمایت مالی از انتشار آثار هنری، ادبی، روان‌شناسی و فلسفی بپردازد؛ آثاری که در ظاهر هیچ یک از خطوط قرمز سیاسی را نمی‌شکند. (۱۲۹)

براساس برآورد پژوهشکده پنتاگون، تا پایان جنگ سرد بیش از ۱۰ میلیون نسخه کتاب و مجله از طریق این برنامه به اروپای شرقی فرستاده شد و بنابر گزارش مورخان مستقل، در همین بازه زمانی و از کانال واسطه‌های خصوصی بیش از ۳۰۰ هزار ترور آکادمیک صورت گرفت. (۱۳۰)

فرمان «توسعه جنگ‌های سیاسی» ترجمه و نشر کتاب را «سلاح تبلیغات استراتژیک» می‌‌دانست. در نیمه‌ی دوم ۱۹۴۰.م سرویس خدمات استراتژیک (OSS) سه پروژه عظیم را اجراء کرد. یکی از آن‌ها «طرح بزرگ کتاب» نام داشت و دیگری، «پروژه ترجمه» بود که نسب از نسخه‌های سیاسی – امنیتی سِر آیزایا برلین و جرج کنان می‌برد. همزمان با اجرای این پروژه‌ها در سرویس OSS، بنیاد فورد نیز انجام برنامه «انتشارات میان فرهنگی» را در دستور کار خود گذاشت و تاکید می‌کرد که هدف این طرح «مغلوب ساختن روشنفکران ضدلیبرال و چپ‌گرا در یک نبرد جدال‌برانگیز نیست، بلکه هدف آن است که از طریق روش‌های اصولی و منطقی، این افراد را به کناره‌گیری از ایدئولوژی‌شان اغوا سازیم.» (۱۳۱) چون به قول جوزف نای، نظریه‌پرداز قدرت نرم، «همیشه اغوا مؤثرتر از اکراه است.» (۱۳۲) یکی از تولیدات طرح «انتشارات میان فرهنگی» چاپ مجله درمونات با حمایت صندوق محرمانه کمیسیون عالی آمریکا بود که به مهم‌ترین مجله روشنفکری و بین‌المللی عصر خود تبدیل شد. (۱۳۳)

شورای امنیت ملی آمریکا که یک سال پیش‌تر در ۱۴ دسامبر ۱۹۴۷ براساس دستورالعمل A4 وظیفه انجام «عملیات مخفی سیاسی» را بر عهده سازمان جاسوسی سیا گذاشته بود، (۱۳۴) این بار نیز اجرای قانون ۱۰/۲ را به سیا سپرد و دپارتمان هماهنگی سیاسی (OPC) برای پیشبرد آن تأسیس گشت تا به شکار جاسوس از میان فیلسوفان و روشنفکران بپردازد. (۱۳۵) همزمان، دستور دو «اقدام فوری» در MI6 نیز صادر شد. سال ۱۹۴۸، برای پیوستن متفکران به سیستم جاسوسی و استفاده از آنان در جنگ‌های سیاسی، دپارتمان‌ پژوهش اطلاعاتی (IRD) در اینتلیجنس سرویس انگلستان به راه افتاد. اسم رمز پروژه این دپارتمان «عملیات ارشاد واقعی در جهان» بود (۱۳۶) و برای براندازی ایدئولوژِ‌های ضدلیبرالیستی کوشید تا رهبران مذهبی، روشنفکران، داستان‌نویسان و روزنامه‌نگاران مشهور را به خدمت گیرد. (۱۳۷) انگلیسی‌ها دومین قدم را در بهار ۱۹۴۹ برداشتند. دایره تحقیقات وزارت دفاع انگلیس کمیته‌ای ویژه را با حضور نمایندگان رهبران امنیتی کشور برای بررسی عضویت دانشمندان در آژانس اطلاعات و امنیت داخلی (MI5) تشکیل داد. (۱۳۸) سِر فردریک بروندرت، رئیس کمیته، معتقد بود که آژانس باید به اجتماعی برای نخبگان علمی بدل گردد، چون تنها با استفاده از آنان می‌توان «جنگ جاسوسان» را پیش بُرد. (۱۳۹)

نخستین نمونه «عملیات مخفی سیاسی» ۲ دپارتمان تازه تاسیس در CIA و MI6 دخالت در انتخابات آوریل ۱۹۴۸ مجلس نمایندگان ایتالیا با هدف ممانعت از پیروزی قریب‌الوقوع کمونیست‌ها به شمار می‌رفت؛ یک الگوی عملیاتی موثر که به «کودتای انتخاباتی» مشهور است و با حمایت از حلقه‌های روشنفکری و انتشار یک مجله سیاسی آغاز گشت. (۱۴۰) طی ۶ ماه (نوامبر ۱۹۴۷ تا آوریل ۱۹۴۸) سیا دلارهای خود را خرج حمایت از حزب دموکرات مسیحی ایتالیا کرد. (۱۴۱) در طول این مدت، اعضاء بلندپایه شورای امنیت ملی آمریکا تمام وقت خود را به شبکه‌سازی از روشنفکران و سیاستمداران لیبرال، سوسیال دموکرات و محافظه‌کار ایتالیا گذراندند تا یک «سازمان رای» منسجم علیه کمونیست‌ها پدید آید. (۱۴۲) به روایت روی گودسن، مورخ تاریخ عملیات سرّی سیا، تا این زمان هیچ کشوری مثل آمریکا با نقض همه اصول دیپلماتیک، وارد کارزار انتخاباتی در یک کشور اروپایی نشده بود. (۱۴۳)
ادامه دارد…

قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله

پی‌نوشت‌ها:
۱۲۲, “Isaiah Berlin: The free thinker”, The Independent, 28 May 2009:
http://www.independent.co.uk/arts-entertainment/books/features/isaiah-berlin-the-free-thinker-1691612.html
۱۲۳. جنگ سرد فرهنگی، ص ۱۰۵.
۱۲۴. دیزالی، ایو و برایان گراف. «همدستی نخبگان فراملتی شده». ماهنامه لوموند دیپلماتیک، ژوئن ۲۰۰۵، صص ۳۳ – ۲۹.
۱۲۵. Building Moderate Muslim Networks. Rand Pub. 2007.
۱۲۶. Ibid.
۱۲۷. Ibid.
۱۲۸. Ibid.
۱۲۹. Ibid.
۱۳۰. Ibid.
۱۳۱. جیمز لافلین به نقل از کاتلین دی مک کارتی، «از زمان جنگ سرد تا مؤسسه فورد بین سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰». ددالوس، جلد ۱۶۱/۱، زمستان ۱۹۸۷.
۱۳۲. Joseph S. Nye. Power and interdependence. Co-authored with Robert O. Keohane. 2nd ed. Glenview, IL; Scott, Foresman, 1989. JX1395 Keo Central Library Main Shelves.
۱۳۳. Building Moderate Muslim Networks. Rand Pub. 2007.
۱۳۴. حیله‌های کثیف، ص ۶۶.
۱۳۵. الف) پیشین، ص ۶۹. ب) جنگ سرد فرهنگی، ص ۶۸.
۱۳۶. Building Moderate Muslim Networks. Rand Pub. 2007.
۱۳۷. Ibid.
۱۳۸. رایت، پیتر، شناسایی و شکار جاسوس. ترجمه‌ی محسن اشرفی. چاپ سیزدهم. تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۸۶.
۱۳۹. پیشین، صص ۱۰ – ۹.
۱۴۰. Building Moderate Muslim Networks. Rand Pub. 2007.
۱۴۱. حیله‌های کثیف، ص ۶۷.
۱۴۲. پیشین.
۱۴۳. پیشین، ص ۶۸.
منبع: پیام فضلی‌نژاد ، ارتش سری روشنفکران ، تهران: شرکت انتشارات کیهان.

بی‌ثبات‌سازی سیاسی ، بی‌ثبات‌سازی سیاسی ، بی‌ثبات‌سازی سیاسی

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

همچنین ببینید

اهمیت کلیدواژه دروغ در جنگ نرم

اهمیت کلیدواژه «دروغ» در «جنگ نرم»

غرب با «دروغ‌گویی رسانه‌ای» و با تمرکز بر شگرد «خبررسانی جعلی» (Fake news) با تلفیق میان راست و دروغ و تغییر حقایق به «مدیریت افکار عمومی» مبادرت می‌ورزد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 × 4 =