ارتش سرّی روشنفکران (قسمت هجدهم) حلقه پنجشنبهها
فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار (۳)
پس از ۱۶ اثری که عزتالله فولادوند در دهه ۱۳۶۰ ترجمه کرد و اغلب به وسیله انتشارات خوارزمی چاپ میشد، در دهه ۱۳۷۰ نیز همین تعداد کتاب را به فارسی برگرداند. در این زمان، قرارداد نشر بیشتر آثارش را با انتشارات طرحنو میبست که از حمایت ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و احمد مسجد جامعی برخوردار بود. او همراه حسین پایا، خشایار دیهیمی و عبدالله کوثری پروژهای تحت عنوان «بنیانگذاران فرهنگ امروز» را با هدف ترجمه جدیدترین آثار شارحان فلاسفه ماتریالست غرب (مانند ماکیاولی و نیچه) آغاز کرد. (۷۲) فولادوند، آرام و بیحاشیه براساس یک زمانبندی و روششناسی معین پیش میرفت. تا زیربنایی برای «علوم انسانی سکولار» در ایران بسازد، اما این زیربنا کمکم به نقطه عزیمتی برای طرح تئوریهای «کودتای مخملی» بدل شد.
مثلث سیاسی او در حال تکوین بود: «هم نظریه مهم است، هم عمل و هم شخص.» (۷۳) نظریههای سیاسی سکولار که نزدیک به دو دهه در فضای روشنفکری ایران تبلیغ میشدند، حالا سیاستمداران سکولار را میطلبیدند تا با «عمل» خود فرآیند «گذار» را رقم زنند. برای همین، پس از به قدرت رسیدن اصلاحطلبان در سال ۱۳۷۶، کلیدیترین کتاب خود را با نام خرد در سیاست منتشر کرد؛ (۷۴) مجموعهای از ۳۷ نوشته و ترجمه درباره سیاستورزی سکولار در جهان معاصر که همزمان با طرح ایده «جامعه مدنی» و «گذار» از سوی سیدمحمد خاتمی به بازار آمد و برای نخستین بار، اصلاحطلبان را با مدلهای «گذار به دموکراسی» (دموکراتیزاسیون) و «جنگ نرم» آشنا ساخت. در این کتاب، فولادوند با کنایه به فلسفه انقلاب اسلامی ایران و اینکه «راه دوزخ با نیات خیر فرش شده است» مینویسد:
«کمال» در سیاست، سرابی بیش نیست. هر کس در سیاست و کشورداری، آرزوی «کمال» در سر بپرورد و در پندار مدینهای باشد. خیال خام پخته است… بدتر از همه کسانی هستند که نه تنها بناهای خیالی برافراشتهاند، بلکه کوشیدهاند به یاری فرصتطلبان و چاپلوسان. خلق را با «پس گردنی» به منزل گرفتن در آن کاخهای موهوم وادارند. سپس چون دیدهاند برآیند کار آن گونه نشد که خیال بسته بودند و مصیبت به بار آمد، به دامان «نظریه توطئه» پناه بردهاند و گناه را به گردن «شیاطین» داخلی و خارجی و صاحبان دستهای پنهان و آشکار انداختهاند. (۷۵)
مترجم در مقدمه خود تلقین میکند که هیچ توطئهای برای براندازی جمهوری اسلامی وجود ندارد و هر سخنی از «توطئههای پنهان دشمنان» زادهی ذهنِ سیاستمداران خیالپرداز است، اما در متن کتاب نشان میدهد که برای فروپاشی یک نظام سیاسی «کمالگرا» که از قواعد لیبرالیسم رو برگردانده است، از کدام نقطه باید آغاز کرد. یعنی، ابتدا مدعی وجود «توهم توطئه» در ذهن حاکمان میشود و سپس خودش راهکارهای توطئه علیه حکومت را ترسیم میسازد! در کتاب خرد در سیاست، فولادوند کوشید تا نقش ساختن یک «جامعه مدنی بدیل» را در فرآیند «فروپاشی از درون» شرح دهد و با ترجمه مقاله «در ۱۹۸۹ در اروپای شرقی چه گذشت؟» نوشته دانیل شیرو چگونگی وقوع کودتاهای مخملی را تبیین کند؛ کودتاهایی با نقش محوری روشنفکران سکولار که به نحو مداوم در حال «مشروعیتزدایی» از رژیم حاکم و گسترش «احساس یأس» (سیاهنمایی) هستند:
روشنفکران، با همه ناتوانی ظاهری، «احساس یاسِ» اخلاقی و معنوی و فساد را با اعتراضهای جسته و گریخته و تحلیلها و تفسیرهای «کنایهآمیز» در میان مردم دامن میزدند. آثار چنین وضعی، وقتی اندکاندک دهها سال روی هم انباشته شد، به حدی رسید که دیگر نمیشد آن را دست را کم گرفت… روشنفکرانی که در هنرها و ادبیات دست داشتند، «طبقهی متوسط» را مخاطب آثار خود قرار میدادند و از این راه به درک و تحلیل بهتر «فساد اخلاقی نظام» کمک میکردند و بنابراین، نقش عمدهای بر عهده داشتند. آنچه «کمونیسم» را در «اروپای شرقی» زمین زد، آثار همین روشنفکران بود. (۷۶)
آنچه روشنفکران سکولار را علیرغم همه ناتوانیشان به تکاپوهای بیثمر علیه انقلاب اسلامی وا میداشت، همین تئوریهای امیدبخش بود. آنان میپنداشتند که تعقیب کردن «مدل فروپاشی اروپای شرقی» در ایران نیز کارآمد است و بنابراین، پس از دوم خرداد 1376 گام به گام به اجرای آن پرداختند. عزتالله فولادوند در خانه بزرگ خود در حوالی خیابان شریعتی تهران و پشت «پارک کودک» جلسات خصوصی با روشنفکران اصلاحطلب برگزار میکرد؛ کسانی که کمکم جای فامیل را برایش گرفتند و خانهای که نمادهای اشرافیگری قدیمی غرب، دور تا دور آن به چشم میآمد. در اتاق پذیراییاش یک میز چوبی قدیمی، فقط مخصوص شیرینیخوری قرار داشت و همیشه بیش از ۱۰ نوع شیرینی درجه یک از قنادیهای معروف تهران روی آن چیده شده بود تا میهمانان با هر ذائقهای کام خود را شیرین کنند. خودش، همیشه دور میز میگشت و برای میهمانان با دقت میگفت که همسرش چه شیرینیای را از کدام قنادی خریده است. این کار را با ولع زیادی انجام میداد. انگار در حال انجام وظیفه مهمی بود؛ وظیفهای که مثلاً خیال میکرد پایبندیاش به یک «سنت اشرافی» را نشان میدهد.
صندوقچهای بزرگ هم بین هال و پذیرایی قرار داشت؛ در گوشهای پنهان با انبوهی از دستنوشتههای چاپ نشده. خیلی از اوقات برای دوستان صمیمیاش از راز آنها میگفت؛ هزاران برگ از ترجمههایی که هنوز فصل انتشارشان فرا نرسیده بود و در انتظار فرصت سیاسی مناسبی، درون تاریکی صندوقچه به سر میبردند. در این میهمانیها که گاهی از گلی ترقی (رماننویس لائیک) تا خشایار دیهیمی (مترجم سکولار) در آن حضور داشتند، (۷۷) فولادوند تئوریهای «کودتای مخملی» را شرح میداد و تصور میکرد با طرح گفتمان «جامعه مدنی» بیش از همه یک فرصت طلایی برای هنرمندان فراهم میشود تا رژیم را به سوی «مرگ معنوی» ببرند؛ چنانکه یکبار به نقل از دانیل شیرو میگفت:
حتی پیش از سال ۱۹۸۹ [سال سلسله کودتاهای مخملی] یک «جامعه مدنی بدیل» در اروپای شرقی در حال تکوین بود. این «جامعه مدنی» آفرینندهی روشنفکران، رماننویسان، نمایشنامه نویسان، شاعران، مورخان و فیلسوفانی مانند واسلاو هاول، آدام میچنیک، جورج کنراد، میکلوس هاراستی و صدها تن افراد دیگر و کمتر مشهور بود. این افراد در آثار ادبی و کتابها و محافل کوچک بحث و مناظره خویش، جهانی را در «آئینه خیال» ترسیم میکردند که اغلب هموطنانشان تنها به صورت تیره و تار قادر به درک آن بودند و هیچ کس آن را امکانپذیر نمیدانست. (۷۸)
سال ۱۳۷۷ فولادوند جدیدترین شرح پیرامون اندیشه سیاسی کارل پوپر را به فارسی انتشار داد. (۷۹) با حلقه چهارشنبهها در ماهنامه کیان مراوده داشت و سالهای سال تعامل نزدیک خود با «روشنفکران دینی» را ادامه داد. او با ترجمهها و نوشتههایش در کیان از نخستین کسانی بود که پیش از عبدالکریم سروش، اکبر گنجی، آرش نراقی، رامین جهانبگلو و شیرین عبادی کوشید تا راه دفاع از پدیده «همجنسبازی» در ایران را زیر چتر تئوریهای «پلورالیسم سیاسی» و «رواداری مذهبی» باز کند:
«لیبرالیسم» عقیدهای است که «مدارای جنسی» را نه فقط برای بیبندوبارها، بلکه برای کسانی که معتقدند «روابط جنسی» جز با همسر گناه است، «توجیه» میکند… در بسیاری از امور، تسامح و تساهل عملاً به این دلیل پدید میآیند که در حقیقت مردم دیگر تصور نمیکنند فلان گونه رفتار، اصولاً مسئلهای قبیح است. در بسیاری از بخشهای جهان، در مورد «انواع رفتارهای جنسی» که سابقاً مردم از ارتکاب به آنها منع و در برخی مواقع حتی مجازات میشدند، هم اکنون چنین اتفاقی افتاده است و روابط بیرون از دایره زناشویی یا «همخانگی همجنسبازان» ممکن است.. گرایش تدریجی به بیاعتنایی، همچنین ممکن است یگانه راه رفع مناقشات مذهبی باشد، چنانکه در اروپا چنین بود… لیبرالیسم حاضر به استفاده از قدرت دولت برای سرکوب برخی دیدگاهها در جامعه نیست. برجستهترین صورت این آرمان احیاناً از سنتِ فلسفه لیبرال به دست میآید که از «ایمانوئل کانت» سرچشمه میگیرد. (۸۰)
عزتالله فولادوند عاشق جملهای از مارتین هایدگر (فیلسوف آلمانی و دلباختهی عشق هانا آرنت) (۸۱) بود و آن را مدام تکرار میکرد: «همه ما زیر سایه کانت [نه خدا] زندگی میکنیم.» (۸۲) پس باید به پیروی از سنت فلسفی او، «مدارای جنسی» از همخوابگی تا همخانگی همجنسبازان را بپذیریم و «گرایش تدریجیِ بیاعتنایی» به ارزشها را دامن بزنیم؛ یعنی همانگونه که ریچارد رورتی، فیلسوف برجسته CIA میگفت: «برای اقتدار لیبرال دموکراسی، باید سبکسری را در جامعه ترویج کنیم.» (۸۳) با انتشار مجله بخارا به سردبیری علی دهباشی، فولادوند در کادر سیاستگذاری آن جای گرفت و خانه هنرمندان ایران نیز یکی از پاتوقهای دائمش شد. (۸۴) سابقهی آشنایی فولادوند و دهباشی به هنگام انتشار ماهنامه کلک در اواخر دهه ۱۳۶۰ میرسید.
دهباشی، کارگر چاپخانه مسعود سعد بود که ابتدا به نشریاتی چون آدینه و دنیای سخن راه پیدا کرد و با باند فاسد سلطنتطلبان در مجله دفتر هنر (به سردبیری بیژن اسدیپور) گره خورد. سپس از سال ۱۳۶۹ به مدت ۷ سال سردبیری ماهنامه کلک (به مدیر مسئولی کسری حاجسیدجوادی) را عهدهدار شد. از همین هنگام نیز با عطاءالله مهاجرانی (معاون وقت حقوقی و پارلمانی رئیس جمهور) رابطهای نزدیک یافت و در جلسات مهاجرانی با نویسندگان سلطنتطلب مثل شاهرخ مسکوب شرکت میکرد. دهباشی در سال ۱۳۷۷ مجله بخارا را روی کیوسکهای مطبوعاتی فرستاد و از دل آن حلقه پنجشنبهها درآمد.
فولادوند به حضور در این حلقه بیشتر از تعامل با دیگر محافل علاقه نشان میداد. (۸۵) این حلقه نزدیک میدان فردوسی داخل بنبست رفعتجاه در دفتر بخارا تشکیل جلسه میداد و هر از گاهی میزبان فریدون آدمیت، تاریخنویس فراماسون بود. روشنفکران سکولار مانند داریوش شایگان، محمود دولتآبادی، محمدعلی همایون کاتوزیان، گلی ترقی، حسن عشایری، پری زنگنه، میشل کویی پرس، محمدنقی غیاثی، جلال خالقی مطلق، انور خامهای، حسن کامشاه، مصطفی ملکیان، شهریار عدل، پیروز سیار، عبدالله کوثری و روحانگیز شریفیان اغلب به حلقه پنجشنبهها رفتوآمد میکردند. حتی سلطنتطلبانی مانند سیمین بهبهانی (عضو بنیاد اشرف پهلوی در واشنگتن) یا روشنفکران لائیک مثل جمشید ارجمند (عامل امیرعباس هویدا و عضو حزب خلق مسلمان ایران) (۸۶) برای پیشبرد پروژه شناسایی شبکهای از نویسندگان فارسیزبان با این حلقه همکاری داشتند. (۸۷) گاهی علی دهباشی برای جذب جوانان، بازیگران سینما از جمله فاطمه معتمدآریا را به عنوان میهمان به حلقه پنجشنبهها میآورد. در یکی از جلسات، هنگام حضور معتمد آریا و بهانه سفرنامه خوانی، ایرانیان مسلمان را به سبب شیوه زیارت بارگاه امامان شیعه مانند توسل به امام رضا (علیهالسلام) به استهزاء گرفتند (۸۸) و یکبار هم فولادوند در ضمن بحثی درباره هانا آرنت، او را به سبب انکار «حقوق الهی» ستود. (۸۹)
سال ۱۳۸۰ که سیدمحمد خاتمی بر مسند ریاست جمهوری و احمد مسجدجامعی بر صندلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نشسته بودند، جایزه کتاب ممتاز سال به عزتالله فولادوند تعلق گرفت، چون او طی ۲۰ سال با ۱۶ ساعت کار شبانهروزی زیربنای فلسفه سیاسی سکولاریسم را از دنیای سرمایهداری به متن جامعه دینی ایران آورد. پس از اخذ این جایزه، فعالیتهای فولادوند ناگهان به شکل چشمگیری شتاب گرفت. ترجمه کتابهای فلاسفه یهودی و اعضاء کادر رهبری عملیات جاسوسی آکادمیک PSB مانند سِر آیزایا برلین، ریمون آرون، کارل یاسپرس، ساموئل هانتینگتون، سیدنی هوک و فردریش فون هایک را نظم تازهای بخشيد و بخشی از آنان را به درخواست خشایار دیهیمی توسط نشر ماهی به چاپ رساند. سپس همراه عبدالحسین آذرنگ و ژاله آموزگار به جمع شورای مشاورین این انتشارات پیوست. (۹۰)
در عین حال، فولادوند کوشید خود را بیشتر در کانون توجه رسانههای دولتی قرار دهد تا بر پایهی نقشه راه آکادمی علوم سیاسی آمریکا و سازمان جاسوسی سیا، تئوریهای «سیاست دموکراتیک» را به عنوان زیرساخت «دموکراتیزاسیون» به بدنه جامعه سیاسی ایران بیاورد. در حالی که با اپوزیسیون برانداز همکاری میکرد، از کیسه رسانههای دولتی هم میخورد؛ یک شخصیت چند چهره که همه جا تریبون داشت، ولی همیشه از وجود جو اختناق در جمهوری اسلامی مینالید؛ با این همه برخی خبرگزاریهای مدعی اصولگرایی ترجمههای وی از کتابهای هانا آرنت و آیزایا برلین را تبلیغ میکردند و سخنرانیهایش را پوشش خبری میدادند. مثلاً خبرگزاری مهر، ارگان سازمان تبلیغات اسلامی، در بازه زمانی ۵ سال فقط نزدیک به ۱۰۰ خبر و گزارش را درباره فعالیتهای این مترجم سکولار منتشر کرد و از وی چهره یک اندیشمند فرهیخته را نزد مخاطبانش ساخت. (۹۱)
هر جا که ردپایی از رسانههای تحت سلطهی حزب کارگزاران ایران به چشم میخورد، حضور فولادوند هم با هدف ترویج رویکردهای ضدتوحیدی و تبلیغ تئوریهای صهیونیسم سیاسی دیده میشد، چون معتقد بود که روزنامهها «نقشی حیاتی» در روند توسعهی دموکراتیک دارند. (۹۲) سال ۱۳۸۲ برای روزنامه همشهری (ارگان رسمی شهرداری تهران) که در مدیریت کارگزارن و تیم مطبوعاتی محمد قوچانی بود، مقالاتی را در حوزه «دموکراسی و عقلانیت» ترجمه کرد. (۹۳) در انجمن حکمت و فلسفه ایران سلسله گفتارهایی درباره «اندیشه سیاسی غرب» ایراد کرد. (۹۴) پس از آنکه بیل کلینتون، رئیس جمهور ایالات متحده مدال ملی علوم انسانی را به جان رالز اهداء کرد، (۹۵) فولادوند نیز به همراه خشایار دیهیمی تبلیغ اندیشههای این فیلسوف آمریکایی را در دانشگاههای ایران کلید زد و ابتدا روزنامه همشهری و سپس روزنامه جام جم (ارگان رسمی صدا و سیما) به چاپ ستایشنامه وی درباره جان رالز پرداخت. (۹۶)
رالز مانند ریچارد رورتی میگفت فلسفه باید تابعی از سیاست لیبرال باشد و پایبندی به اندیشههای توحیدی را نیز با «حماقت» مساوی میدانست، (۹۷) اما فولادوند بعدها در روزنامه اعتماد ملی هم با نشر مقالاتی در باب «لیبرالیسم سیاسی جان رالز» تبلیغ این فیلسوف را پی گرفت و با تقلید از رئیسجمهور آمریکا او را «فیلسوف عدالت» نامید؛ (۹۸) چنانکه روزنامههایی مانند تهران امروز نیز با رونویسی از چنین مطالبی به معرفی رالز پرداختند. (۹۹)
تکاپوهای او دیگر معطوف به براندازی ایدئولوژیک نبود، بلکه وارد فاز امنیتی کودتای مخملی شد و بازی در نقش تئوریسین اپوزیسیون برانداز را آغاز کرد. اردیبهشت ۱۳۸۳، در هنگامی که کمپینهای زنان فمینیست زیر چتر چهرههایی مانند شیرین عبادی فعالیتهای خود را گسترش میدادند تا «جنگ زنانه براندازی» را پیش ببرند، (۱۰۰) فولادوند با حضور در سمینار «زن و جهانی شدن» از زنان ایرانی خواست که برای احقاق حقوق از دست رفته خود، مانند «زنان انگلیسی» دست به اعتصاب غذا و تحصن بزنند و گفت:
«زنان انگلیسی» در اوایل قرن بیستم برای دستیابی به حق رأی، پاهای خود را به پارلمان این کشور زنجیر میکردند و در زندانها دست به «اعتصاب غذا» میزدند. اکنون برای «زنان ایرانی» نیز نه تنها زمان آرامش نیست بلکه زمان دغدغه، کار، کوشش و مبارزه است. زنان ایرانی باید با استفاده از ابزار آهنین تلاششان و کلام آتشین زبانشان در تفکر مردهای جامعه رخنه کرده و آن را دچار تحول کنند. (۱۰۱)
پس از آن همراه هاشم آغاجری، رامین جهانبگلو، حاتم قادری و ابراهیم یزدی به رایزنی با دفتر تحکیم وحدت برای برگزاری سمینار «گذار به دموکراسی» پرداخت. فولادوند مرداد ۱۳۸۳ در همایش مشابهی که انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر برگزار کرد، به همراه عبدالکریم سروش، سعید حجاریان، سیدجواد طباطبایی، محمدرضا تاجیک، خشایار دیهیمی، حاتم قادری، موسی غنینژاد، علی افشاری و… حاضر شده بود تا یکی از سرفصلهای «جنگ استراتژیک نرم» را تدریس کند، ولی دفتر تحکیم وحدت نتوانست مجوز آن را از استانداری فارس بگیرد و وزارت علوم دولت خاتمی برنامه آن را به مجتمع تحقیقاتی شهریار کرج انتقال داد و سرانجام در قالب اردوی سالیانه این تشکل از ۲۳ مهر ۱۳۸۳ طی ۳ روز برگزار شد. (۱۰۲)
در همین هنگام، مقالات فولادوند در روزنامه ایران (ارگان رسمی دولت) منتشر میشد و یکبار با ترجمه متنی از پیتر جونز، آن هم در سالگرد جشنهای پیروزی انقلاب اسلامی، به دولتمردان اصلاحطلب توصیه کرد تا با پیروی از لیبرالها دغدغهی اخلاق نداشته باشند و با تدوین قوانین جدیدی اجازه دهند که بیان اموری که اخلاقاً جایز نیست، قانوناً مجاز شمرده شوند! (۱۰۳) فولادوند که از سال ۱۳۸۳ به شکل منظم در روزنامه شرق (ارگان حزب کارگزاران) نوشتارهای برنارد لوئیس، تئوریسین برجستهی رژیم جعلی اسرائیل و استاد شرقشناسی دانشگاه تلآویو را علیه اسلام سیاسی به فارسی برمیگرداند، (۱۰۴) یک ماه قبل از انتخابات سوم تیر ۱۳۸۴ روشهای «کودتای انتخاباتی» در جوامع مسلمان مانند ایران را از منظر او شرح داد:
متأسفانه در بسیاری از مواقع، «انتخابات» در جهان اسلام بیش از آنکه راهی برای انتخاب حکومت باشد، تشریفاتی است نمادین به منظور تأیید انتخابی که قبلاً صورت گرفته است. «جوهرهی دموکراسی» تغییر حکومت به واسطه انتخابات و نه برعکس است. خاورمیانه و جهان اسلام پیشینهی مطلوبی در تجربه دموکراسی نداشته و بایستی از «جهان غرب» درس بگیرند. مقصود من از «دموکراسی لیبرال» در درجه اول شیوهای برای گزیدن یا برکنار کردن حکومتها است که نخست در «انگلستان» پدید آمد و توسعه یافت… شاید بهترین قاعده سرانگشتی برای داوری درباره وجود دموکراسی، ضابطه «ساموئل هانتینگتون» باشد که میگوید کشوری دارای دموکراسی است که در آن دو تغییر پیاپی و مسالمتآمیز حکومت از طریق انتخابات آزاد صورت بگیرد. (۱۰۵)
اسلامستیزی فولادوند هربار در شکلی ظهور میکرد؛ یک بار با دفاع از همجنسبازی، گاهی لابهلای تبیین فلسفههای ضدتوحیدی و اینبار هم در میزگردی با حضور داریوش شایگان و فرهاد خسروخاور. هر قدر که زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و وقت درخشش دوباره گفتمان اسلام ناب محمدی (ص) نزدیکتر میشد، لحن و ادبیات ضددینی فولادوند نیز بیشتر خود را نشان میداد. او در یک هفته باقی مانده به انتخابات با برگزاری سمینارهای گوناگون در تهران میکوشید تا حتی دوران اوج فرهنگ و فلسفه اسلامی و حتی علمای طراز اول آن نظیر فارابی و ابنسینا را نزد جوانان بیاعتبار سازد و آنها را به اردوگاه سکولارها جذب کند. مجموعه فرهنگی هنری تهران -همان جایی که از سال ۱۳۷۹ سیامک پورزند (جاسوس دستگیر شدهی CIA در ایران) و شهلا لاهیجی (ناشر آثار جین شارپ) پروژههای خود را پیش میبردند- روز ۲۰ خرداد ۱۳۸۴ از فولادوند به همراه داریوش شایگان و فرهاد خسروخاور خواست تا در همایش «ارزیابی انتقادی فرهنگ ایران زمین» شرکت کنند. (۱۰۶) فولادوند در این همایش که انتشارات قصیدهسرا نیز در برپاییاش سهم داشت، سخنان حیرتانگیزی علیه تاریخ ایران و علمای برجسته اسلام گفت که البته با استقبال روزنامه ایران به عنوان ارگان دولت اصلاحات نیز مواجه گشت:
وقتی به «فلسفه اسلامی» رجوع میکنیم و به دوران اوج و شکوفایی آن در زمان «فارابی» و «ابنسینا» نظر میکنیم، نکتهای توجه ما را جلب میکند. فلاسفه مسلمان در واقع «ارسطویی» بودند. از این رو ارسطو را «معلم اول» نامیدند. چنانچه ابنسینا او را «آموزگار حکما» نامیده است. اینان مطالبی را به ارسطو استناد میدادند که در آراء ارسطو یافت نمیشد. به بیان دیگر مطالب خود را در دهان ارسطو میگذاشتند! زیرا فرهنگ اسلامی آن زمان فرهنگی نبود که به «نوآوری» و «ابداع» روی خوش نشان دهد و عالِم کسی بود که میتوانست به خوبی نظرات پیشینیان را تکرار کند. (۱۰۷)
ادامه دارد…
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها:
72. الف) استرن، جوزف. پ. نیچه. ترجمه عزتالله فولادوند. تهران: طرحنو، ۱۳۷۲.
ب) اسکینر، کوئینتن. ماکیاولی. ترجمه عزتالله فولادوند. تهران: طرح نو، ۱۳۷۲.
73. فولادوند، عزتالله (گزیده، نوشته و ترجمه). خرد در سیاست. تهران: انتشارات طرح نو، ۱۳۷۶، ص ۱۷.
74. پیشین. ۶۲۶ ص.
75. پیشین. «پیشگفتار»، صص ۲۰ – ۱۵.
76. پیشین. شیرو، دانیل. «در ۱۹۸۹ در اروپای شرقی چه گذشت؟»، صص ۵۲۰ – ۵۱۱.
77. نگارنده در سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ چندی در این میهمانیها حضور مییافت و گفتگوهایی را با عزتالله فولادوند در این خصوص انجام داده است.
78. نویسنده در این جلسه حضور داشته است. برای مطالعه آراء دانیل شیرو، نک:
-خرد در سیاست، نک: شیرو، دانیل. «در ۱۹۸۹ در اروپای شرقی چه گذشت؟»، ص ۵۱۹.
79. شیرمر، جرمی. اندیشه سیاسی کارل پوپر. ترجمه عزتالله فولادوند. تهران: طرح نو، ۱۳۷۷، ۲۷۰ ص.
80. ویلیامز، برنارد. «آیا مدارا فضیلتی محال است؟». ترجمه عزتالله فولادوند. ماهنامه کیان، بهمن و اسفند ۱۳۷۷، شماره ۴۵، صص ۵۱-۴۸. همچنین نگاه کنید به بازنشر این نوشتار در: فولادوند، عزتالله (گزیده و ترجمه). فلسفه و جامعه و سیاست. تهران: نشر ماهی، ۱۳۸۸. این کتاب و بالاخص مقاله برنارد ویلیامز در برخی از رسانههای دولتی اصولگرا تبلیغ شده است؛ نک: «کتاب اندیشه». روزنامه ایران، ۵ مهر ۱۳۸۸، ص ۶.
81. Ettinger. Elzbieta. Hannah Arendt, Martin Heidegger. New Haven: Yale University Press, 1995, 139 pp. This book is the first to tell in detail the story of the passionate and secret love affair between two of the most prominent philosophers of the twentieth century, Hannab Arendt and Martin Heidegger. Drawing on their previously unknown correspondence, Elzbieta Ettinger describes a relationship that lasted for more than half a century, a relationship the sheds startling light on both individuals.
82. این جمله را فولادوند در گفتگوهای گوناگون به نقل از مارتین هایدگر گفته است. برای نمونه، نک: «نوبت عزتالله فولادوند است». سایت آفتاب، ۱۷ آبان ۱۳۸۴ (بازیابی شده در ۲۲ مرداد ۱۳۸۹) از:
http://www.aftab.ir/articles/art-culture/issuse/c5c1131454862p1.php
83. Rorty, Richard. The Priority of Democracy to Philosophy. Cambridge University Press, 1991, P 113.
84. برای مطالعه کارنامه سیاه خانه هنرمندان ایران، نک: فضلینژاد، پیام. شوالیههای ناتوی فرهنگی (جلد سیام مجموعه نیمه پنهان). چاپ دوازدهم. تهران: دفتر پژوهشهای موسسه کیهان، ۱۳۸۹.
85. هیچگاه فعالیتهای فولادوند در دایره نشر کتاب محدود نماند و حضوری پُررنگ در حلقههای روشنفکران یافت. شرکت در چنین محافلی را همیشه میپسندید و از قضاء در هنگام انقلاب باب تعامل تعامل با حلقه فردیدیه را گشود؛ جمعی متشکل از داریوش شایگان، شاهرخ مسکوب، داریوش آشوری، نجف دریابندری، کریم امامی، آذرنفیسی و بابک احمدی که در خانه امیرحسین جهانبگلو (پدر رامین) با محوریت سیداحمد فردید، فیلسوف معاصر گردهم میآمدند و فولادوند هم به جلساتشان میرفت. در دهه ۱۳۶۰ خانه خشایار دیهیمی پاتوق سکولارهای کانون نویسندگان ایران شد و به بهان شعرخوانی و داستانخوانی، طیفی از روشنفکران سکولار با برگزاری نشستهای منظم قصد تجدید سازمان خود را داشتند که از دل آن، سرانجام ماهنامه نگاه نو متولد گشت. فولادوند یک پای ثابت این جلسات بود، چون به ادبیات نیز علاقه نشان میداد، گاه شعر هم میگفت و سرانجام کتاب از چهرههای شعر معاصر را در ستایش شاعران سلطنتطلبی نظیر سیمین بهبهانی و احمد شاملو منتشر کرد.
86. برای مطالعه عملکرد و آشنایی با اعضاء گروهک منحلهی حزب خلق مسلمان، نک: حیدری، اصغر. حزب خلق مسلمان؛ از ظهور تا سقوط. (جلد ۳۵ و ۳۶ مجموعهی نیمه پنهان). تهران: دفتر پژوهشهای موسسه کیهان، ۱۳۸۸.
87. دامنه پروژه شناسایی و شکار نویسندگان مستعد فارسی زبان، افغانستان و تاجیکستان، از بدخشان و پامیر، مزار شریف و کابل، هرات، مرو، سمرقند، دوشنبه و … را در بر میگرفت. در همان جلسات عصر پنجشنبهها ایرج افشار، محمد ابراهیم باستانی پاریزی، محمد شکرچیزاده و علی دهباشی طرح «جایزه جهانی محمدعلی جمالزاده» را ریختند. همچنین ارتباط حلقه پنجشنبهها در مجله بخارا با سفارتخانههای خارجی نیز، مانند سفارت سوئیس و سفارت فرانسه، ارتباط نزدیک و تنگاتنگی بود که در کتاب شوالیههای ناتوی فرهنگی و بخشهای دیگر کتاب حاضر به آن پرداختهام.
88. ثقفی، یاسمین. «گزارش نشستهای عصر پنجشنبهها». فصلنامه بخارا، شماره ۶۸ و ۶۹، اسفند ۱۳۸۷ (ویژه نوروز ۱۳۸۸)، صص ۴۱۳ – ۴۰۱.
89. پیشین، صص ۴۳۷ – ۴۳۰.
90. هسته مرکزی، مشاوران نشر ماهی از سال ۱۳۸۵ شامل عزتالله فولادوند، عبدالحسین آذرنگ، پرویز رجبی، ژاله آموزگار و علی اصغر حداد است که در کنار خشایار دیهیمی (مشاور کل) فعالیت میکنند. برای مطالعه بیشتر، نک: نوری، مهدی. «ماهی در ماهیتابه؛ گفتگو با یکی از مدیران نشر ماهی». سایت کتاب نیوز، ۶ تیر ۱۳۸۶، از:
http://www.ketabnews.com/detail-4425-fa-1.Html
91. خبرگزاری مهر، متعلق به سازمان تبلیغات اسلامی که از بودجه دولتی و کمکهای بلاعوض تغذیه مالی میشود، دارای تشکیلات وسیع کشوری در ۵ منطقه شمال غرب، شمال شرق، جنوب شرق، جنوب غرب و مرکزی ایران است. این خبرگزاری گرچه در زمره خبرگزاریهای غیردولتی به شمار میرود، اما نام آن از سال ۱۳۸۷ در «قانون بودجه عمومی کشور» (قانون بودجه سال ۱۳۸۷ و لایحه بودجه ۱۳۸۸ کل کشور) ثبت شده و تحت عنوان اشخاص حقیقی و حقوقی غیردولتی مشمول «کمکهای بلاعوض» میباشد. خبرگزاری مهر از سال ۱۳۸۲ به نحو پیوسته اغلب فعالیتهای عزتالله فولادوند را برای ترویج «علوم انسانی سکولار» در ایران (بدون هیچ گونه نقد و تحلیل) پوشش خبری میدهد و به مرجعی برای معرفی آثار و تبلیغ دیدگاههای وی تبدیل شده است. این خبرگزاری همچنین فعالیتهای علی دهباشی و حلقه بخارا را نیز به شکل منظم روی خروجی خود قرار میدهد. نزدیک به ۱۰۰ خبر و گزارش خبرگزاری مهر از فولادوند در آرشیو دفتر پژوهشهای موسسه کیهان موجود است. برای دیدن یک نمونه در هر سال، نک:
الف) «دیدگاه عزتالله فولادوند درباره سانسور و …». خبرگزاری مهر، ۲۲ آذر ۱۳۸۲، از:
http://www.mehrnews.com/fa/NewsPrint.aspx?NewsID=44157
ب) «با حضور فولادوند؛ نشست مبانی فلسفه علوم جدید». خبرگزاری مهر، ۲۰ اسفند ۱۳۸۳، از:
http://www.mehrnews.com/fa/NewsPrint.aspx?NewsID=164555
ج) «در بزرگداشت استاد فولادوند؛ او فصل نوینی در فکر و فرهنگ جامعه ما گشود».
خبرگزاری مهر، ۷ اسفند ۱۳۸۴، از:
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=295952
د)«سخنرانی فولادوند در شب هانا آرنت». خبرگزاری مهر، ۲۰ اسفند ۱۳۸۳، از:
http://www.mehrnews.com/fa/NewsPrint.aspx?NewsID=452101
92. فولادوند، عزتالله، «توسعه سیاسی و اجتماعی؛ راهی بیبازگشت». روزنامه ایران، شماره، ۱۸۱۸، ۱۳ خرداد ۱۳۸۰.
93. برای نمونه، نک: هریسن، راس. «دموکراسی و عقلانیت». ترجمه عزتالله فولادوند. روزنامه همشهری، ۸ مهر ۱۳۸۲.
94. فولادوند. عزتالله. «اندیشه اجتماعی و سیاسی غرب». باشگاه اندیشه، ۲۴ فروردین ۱۳۸۴، از:
http://www.bashgah.net/pages-27365.html
95. Wikipedia contributors. “John Rawls”. Wikipedia, The Free Encyclopedia. Wikipedia, The Free Encyclopedia, 13 Nov. 2011. Web. 14 Nov. 2011.
96. الف) «آزادی و برابری». سخنرانی عزتالله فولادوند در دانشکده ادبیات درباره فلسفه سیاسی و اخلاقی جان رالز، روزنامه همشهری، ۷ و ۸ اسفند ۱۳۸۱.
ب) «فیلسوف عدالت؛ سخنرانی عزتالله فولادوند پیرامون جان رالز». روزنامه جام جم، ۱۰ اسفند ۱۳۸۴، (بازیابی ۲۳ مرداد ۱۳۸۹)، از:
http://www.bashgah.net/pages-18698.html
97. برای مطالعهی مغز فلسفه جان رالز و مقایسه تطبیقی آن با آراء ریچارد رورتی، نک:
Rorty, Richard. The Priority of Democracy to Philosophy, Cambridge University Press, 1991, Pp 99-102.
98. فولادوند، عزتالله. «لیبرالیسم سیاسی جان رالز». روزنامه اعتماد ملی، ۱۸ مرداد ۱۳۸۵.
99. «پروندهای برای جان رالز». روزنامه تهران امروز، ۴ اسفند ۱۳۸۸، ص ۶. در سالیان اخیر، صفحات اندیشه برخی از روزنامههای دولتی (مانند همشهری، فرهیختگان و …) یا روزنامههایی که سخنگوی برخی احزاب و شخصیتهای اصولگرا هستند (مانند روزنامه تهران امروز) با رونویسی از روی دست نویسندگان سکولار، به چاپ مطالبی در معرفی و شرح فیلسوفان یهودی و تئوریسینهای نظام سرمایهداری پرداختهاند؛ چنانکه در برخی خبرگزاریهای متعلق به ارگانهای دولتی (مانند خبرگزاری مهر، خبرگزاری کتاب ایران، خبرگزاری ایسنا و …) این رویه وجود دارد. برای نمونه روزنامه تهران امروز با اختصاص صفحهای ویژه، نظریه رالز مبنی بر تقدم سیاست بر فلسفه در اندیشه لیبرالی معاصر را تلاش برای احیاء جایگاه از دست رفته فلسفه نامیده است و مینویسد: «رالز در دهه ۱۹۸۰.م به این نتیجه رسید که برای ارائه برداشتی فراگیر از عدالت و لیبرالیسم باید از بنا کردن پایههای توجیهی هر یک از این مقولات در زمینهی آموزههای جامع دینی یا فلسفی خودداری کند. برای مثال دیگر لازم نیست که فیلسوفان لیبرال بحث را از طبیعت بشری یا تکلیف اخلاقی یا خلقت خداوندی آغاز کنند، بلکه بهتر است بحث را از طبیعت بشری یا تکلیف اخلاقی یا خلقت خداوندی آغاز کنند، بلکه بهتر است بحث را بر پایه واقعیتهای ساده جامعه لیبرالی مثل پلورالیسم معقول بنیان کنند. از این رو فلاسفه باید با این روش به مسائلی بپردازند که به طور مستقیم دغدغههای مردم محسوب شده و از این طریق جایگاه از دست رفته فلسفه را بازگردانند.»
100. برای مطالعه کارنامه فمینیستهای رادیکال و نقش آنان در براندازی نرم، نک: فضلینژاد، پیام. «جریانشناسی فمینیسم رادیکال در ایران» (سخنرانی). خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، ۲۲ مرداد ۱۳۸۷، از:
http://www4.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=128121
101. «فولادوند: زنان برای بازپسگیری حقوق از دست رفتهشان مبارزه کنند». سایت گویانیوز، ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۳، از:
http://news.gooya.com/politics/archives/010169.php
102. «سخنرانی فولادوند در اردوی سالانه دفتر تحکیم وحدت». رادیو فردا، ۲۳ مهر ۱۳۸۳، از:
http://www.radiofarda.com/content/article/326368.html
103. جونز، پیتر. «چرا آزادی بیان مهم است؟». ترجمه عزتالله فولادوند، روزنامه ایران، ۷ بهمن ۱۳۸۳. جونز در این مقاله مینویسد: «حدود اخلاقی بیان لازم نیست عیناً با حدود قانونی منطبق باشند. چون همواره باید از سوءاستفاده از قدرت سیاسی برحذر بود، رواست که حق قانونی موسعتر از حق اخلاقی باشد. ممکن است اخلاقاً بیان بعضی امور جایز نباشد، ولی قانوناً شایسته باشد اجازه بیان آنها داده شود.»
104. برای نمونه، نک: الف) لوئیس، برنارد. «ادیان و برخورد تمدنها». ترجمه عزتالله فولادوند، روزنامه شرق، ۲۴ فروردین ۱۳۸۳.
ب) لوئیس، برنارد. «راه دموکراسی در خاورمیانه». ترجمه عزتالله فولادوند، روزنامه شرق، ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۴.
105. لوئیس، برنارد. «نظری تاریخی به اسلام و دموکراسی لیبرال». ترجمه عزتالله فولادوند، روزنامه شرق، ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۴.
106. «ارزیابی انتقادی فرهنگ ایرانیان؛ میزگرد عزتالله فولادوند، داریوش شایگان و فرهاد خسروخاور». روزنامه ایران، ۲ مهر ۱۳۸۴.
107. پیشین.
منبع: پیام فضلینژاد ، ارتش سری روشنفکران ، تهران: شرکت انتشارات کیهان.
حلقه پنجشنبهها ، حلقه پنجشنبهها ، حلقه پنجشنبهها ، حلقه پنجشنبهها
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: