تابوشکنی مرحلهای در سینمای ایران (قسمت اول)
هر فرهنگ و جامعهی زبانی، در بطن خود دارای مجموعهای از تابوها (Taboo) میباشد؛ مجموعهای از رفتارها، گفتارها یا امور اجتماعی که برطبق رسم و آیین یا مذهب و… که بنا به فرهنگ آن جامعه و ارزشها و نگرشهای آن متغیر میباشد. بهعنوان مثال تابوهای زبانی (Linguistic Taboo) و یا خوردنیهای تابو (Food Taboo) در میان مسلمانان با تابوهای زبانی و یا تابوهای غذایی مردم غیرمسلمان ساکن در آمریکای جنوبی یا اروپا از تفاوتی ویژه برخوردار میباشد و این در حالیاست که عموم تابوهای اجتماعی (Social Taboo) و بالاخص تابوهای رفتاری (Behavior Taboo) نیز به همین ترتیب بوده و بسته به فرهنگ هر جامعه، تابوهای رفتاری آن جامعه با جوامع دیگر متفاوت بوده و در برخی موارد از اختلافات جدی برخوردار میباشد و این همه در حالیاست که میتوان تابوهای مشترکی بین جوامع مختلف را نیز یادآور شد.
باید توجه داشت که تابوشکنی (Breaking Taboo) در ذات خود نه امری مثبت و نه منفی است. بهعبارت دیگر اگر تابوشکنی نسبت به امری خیالی و زاییدهی تفکری غیرمنطقی و نتیجهی پذیرش بی چون و چرایِ «تعبد بدون تفکر» باشد؛ حتی میتواند با در نظر گرفتن بایدهای جامعهشناختانه امری مثبت تلقی شود و اما اگر شکستن تابو نسبت به تجربیات عملی و علمی یک جامعه که حاصل «تفکر» یا «تعبدِ ناشی از تفکر» است صورت بگیرد، امری مذموم و مغرضانه تلقی شده و در این موارد است که شکستن تابوهای یک جامعه را میبایست در صورتهای مختلف تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی، جنگ فرهنگی، قتلعام فرهنگی و ولنگاری فرهنگی مورد توجه و ارزیابی قرار داد و در مجموع میتواند بهعنوان کارویژهی اصلی نفوذ فرهنگی (Cultural Influence) تصور شود.
قطعاً روی سخن این نوشتار، شکستن تابو (Breaking Taboo) به همین طریق دوم است؛ یعنی تابوشکنیای که نتیجهی سلیقهی افراد خاص یا سیاستهای خاص است، نه نتیجهی فرآیندهای علمی و فقهی صحیح و برگرفته از تفکرات یک جامعه، و اینگونه از تابوشکنیها است که در قاعدهی نفوذ فرهنگی، سبک زندگی مردم آن جامعه را به کُل تغییر میدهد و تجربه ثابت کرده است این گذر از تابوهای اخلاقی و مذهبی میتواند مضرّات جبرانناپذیری را در آن جامعهها پدید آورده و در نهایت به استحاله فرهنگی و هویتی یک جامعه منتج گردد.
تاریخ هنری در جایجایِ دنیا نشان داده که گذر از تابوها در جامعه هنری خطی بیپایان دارد که به محض شکستهشدن تابوی کوچکی در مقطعی زمانی، بلافاصله در سالهای بعد میتوان انتظار آن را داشت که تابوهای بزرگتری همراستا با تابوی قبلی شکسته شوند و این اصل خدشهناپذیر وجودی را میتوان در پدیدهی بزرگ قرن بیستم، یعنی صنعت سینما بهخوبی مشاهده نمود.
سینمای اوایل قرن بیستم، سینمای محترمی شمرده میشد و این احترام تا به آن سطح بود که نسل اولیه تهیهکنندگان و کارگردانهای مطرح صنعت سینمای جهان همچون آلیس گی-بلاش (Alice Guy-Blaché)، دی دبلیو گریفیث (D. W. Griffith)، سیسیل بی دمیل (Cecil B. DeMille) و… محل اقتباس آثار سینمایی خود را کتاب مقدس میشمردند و سعی میکردند سبک زندگی مردم و تودههای مختلف اجتماعی را همراه با توصیههای اخلاقی به سمت انسانیت بیشتر رهنمون باشند و اما این همه در حالی بود که پس از گذشت چندی، تابوشکنیهای پیدرپی فیلمها که متناسب با نیازهای جامعهی برآمده از نظامات انسانمحور و مادیگرای چپِ سوسیال و راستِ لیبرال موجب شد تا اعتراضاتی هرچند محدود را در سطح کلیسا ایجاد و برخی از روحانیون ارشد مسیحی را به موضعگیری در باب برخی آثار سینمایی کشاند.
فیلم سینمایی اکستازی (Ecstasy) محصول ۱۹۳۳ میلادی، که در ایران با عنوان خلسه معرفی گردید، نخستین اثر سینمایی شاخص در صنعت سینمای جهان بود که صراحتاً اعمال جنسی را بر روی پرده نقرهای سینما به تصویر درآورد و به نمایش عمومی گذاشت.
فیلم سینمایی اکستازی (Ecstasy) در روزگار خود اقدام تابوشکنانهی ویژهای بود که به نویسندگی و کارگردانی گوستاف ماخاتی (Gustav Machatý) صورت پذیرفت.
یک فیلم درام رمانتیک که به سه زبان آلمانی، چکی و فرانسوی، در کشور چکسلواکی تولید گردیده بود و طی آن بازیگر زن یهودی این اثر سینمایی، یعنی هدی لامار (Hedy Lamarr)، در نقش همسر یک پیرمرد ایفای نقش مینمود.
لامار برای نخستین بار بهعنوان یک بازیگر زن سینما در مقابل دوربین به صورتی کاملاً برهنه تصویر گردید و سکانسهای مختلفی از برهنگی او در حال دویدن در جنگل و همچنین تصویر نمای نزدیک وی در حالت اُرگاسم و… در مجموع سبب شد تا این اثر سینمایی بهعنوان شاخصهای از برای تابوشکنیهای گسترده بعدی در صنعت سینمای جهان مبدل گردد.
فیلم سینمایی اکستازی (Ecstasy) با توجه به ساختار تابوشکنانه خود در ترسیم صحنههای شنیع و مستهجن جنسی، که تا آن زمان در سینمای جهان بیسابقه بود؛ اگرچه در ابتدای اکران عمومی خود بهسرعت از پردهی سینماهای ایالات متحده و برخی سینماهای دیگر در سراسر جهان به پایین کشیده شد؛ اما کمتر از هفت سال طول کشید تا تغییر رویکرد نظارت و ارزشیابی آثار سینمایی در آمریکا سبب شود تا این اثر شاخص سینمایی، بار دیگر بر سَردَر سینماهای آمریکا قرار گرفته و به جذب مخاطب گسترده در گیشههای فروش سینما در ایالتهای مختلف بپردازد.
بر این اساس، برهنگی یکی از نخستین تابوهایی بود که بهصورت آهسته و بدون اینکه نهادهای فرهنگی و اجتماعی متوجه حضور تدریجی آن در عالم فیلم و در صنعت سینما باشند، شکسته شد و این همه در حالیاست که بدون شک شکست قُبح و تابوی ترسیم اعمال جنسی در رسانه-صنعت و هنر سینمای همهگیر آن روزها، برای سردمداران صنعت پورن بهترین راهکار تبلیغات ایدئولوژیهای بازاریشان به حساب میآمد و مخاطبان این فیلمها را هرچه بیشتر به سمت سبک زندگیای که آنها در سر میپروراندند، رهنمون میساخت.
البته شکستن تابو (Breaking Taboo) و از بین بردن قُبح و شکست خط قرمزهای عرفی و شرعی توسط فیلمهایی در ژانرهای متنوع سبب شد تا به مرور زمان، نهادهای روانشناسانه و جامعهشناسانه هم به مقابله با برخی آثار و تولیدات سینمایی وادار شده و نهایتاً مطالبهی این نهادها جهت تصفیهی فیلمها و آثار سینمایی کار را به جایی رساند که نظام ریتینگ (Rating system) بهعنوان راهکاری ابتدایی و البته کارآمد برای جوامع مختلف فرهنگی، جهت کنترل این دست تابوشکنیها، به کار گرفته شود.
یکی از فراگیرترین نظامات ریتینگ، سیستمی است که توسط انجمن تصاویر متحرک آمریکا (Motion Picture Association of America (MPAA)) مورد استفاده قرار میگیرد؛ سیستمی که به درجهبندی فیلمها و مجموع تولیدات سینمایی در ایالات متحده اختصاص داشته و تمامی خروجی صنعت سینمای آمریکا را در پنج سطح و گروه اصلی G ؛ PG ؛ PG-13 ؛ R و در نهایت NC-17 تفکیک و دستهبندی مینماید.
درجه G عنوان اختصاری برای سطح General Audiences بوده و در سال ۱۹۶۸م مورد قرارداد نظام ریتینگ سینمای آمریکا واقع گردید و برای آثاری مورد استفاده قرار میگیرد که از قابلیت تماشای عمومی برخوردار بوده و همهی سنین، بدون هیچگونه محدودیتی قادر به تماشای این فیلمها میباشند.
درجه PG عنوان اختصاری برای سطح Parental Guidance Suggested بوده و از سال ۱۹۷۲م برای آثاری مورد قرارداد نظام ریتینگ سینمای آمریکا واقع گردید که از قابلیت تماشای عمومی برخوردار نبوده و تصمیمگیری در مورد تماشا و یا عدم تماشای این آثار بر عهدهی والدین میباشد.
درجه PG-13 عنوان اختصاری برای سطح Parents Strongly Cautioned بوده و تولیدات سینمایی را با هشدار جدی به والدین در مورد تماشای آن مواجه میسازد؛ عنوانی که از سال ۱۹۸۴م به فیلمهایی اطلاق میشود که با وجود آنکه حاوی خشونت، سکس و برهنگی نمیباشند، اما بهسبب وجود صحنههای عاشقانه و همچنین سکس پنهان و یا مصرف مواد مخدر و… تماشای آن برای جوانان کمتر از ۱۳ سال نامناسب ارزیابی میشود.
درجه R عنوان اختصاری برای سطح Restricted بوده و سطح هشدار جدیتری را برای تذکر به خانوادهها مطرح میسازد؛ عنوانی که از سال ۱۹۶۸م به آثاری اطلاق میشود که تماشای آن برای جوانان و نوجوانان از محدودیت ویژه برخوردار است و جوانان زیر سن ۱۷سال موظف هستند تا بههمراه والدین و یا سرپرست خود، به تماشای آن بنشینند و فیلمهایی را شامل میشود که حاوی کلمات رکیک، خشونت، سکس و نمایش استعمال مواد مخدر و… میباشند.
درجه NC-17 عنوان اختصاری برای سطح Adults Only بوده و از سال ۱۹۹۰م در نظام ریتینگ سینمای آمریکا برای آثاری مورد استفاده قرار میگیرد که به هیچ عنوان قابلیت تماشای عمومی برای افراد زیر سن ۱۷سال را ندارند و بهسبب مناظر واضح سکس یا کلمات ناخوشایند و یا خشونت زیاد و… دارای ممنوعیت مطلق برای جوانان میباشند.
اما در این میان صنعت سینما در ایران نیز تا حدودی مسیری مشابه با آنچه گذشت را پیمود و به این ترتیب سینما از نخستین سالهای ورود خود به ایران، اساس کار خود را برای جذب مخاطب، بر اصل تابوشکنی قرار داد. تابوشکنیای که مرحله به مرحله گسترده میشود و میتوان از آن با عنوان اصل «تابوشکنی مرحلهای» یاد کرد.
این همه در حالی است که گذر از تابوهای اخلاقی و دینی که نشان از برنامههای پنهان و آشکار قدرتهای سلطهگر در دوران قبل از انقلاب داشته، با سوء مدیریت نهادهای متولی سینمایی در دوران پس از انقلاب، شرایط فرهنگی و بالاخص سینمایی کشور را امروزه به وادی ولنگاری فرهنگی کشانده است.
نویسنده: سید وصال مهدوی
ادامه دارد…
تابوشکنی ، تابوشکنی
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
تابوشکنی ، تابوشکنی ، تابوشکنی