روچیلدها و امپراتوری جهانی صهیونیسم – قسمت ششم پهلوی
بررسی اجمالی که از امپراتوری نامرئی روچیلدها و سیطرهی آن بر شئون سیاسی و اطلاعاتی و اقتصادی و فرهنگی دنیای غرب ارائه شد، جایگاه تعیینکننده صهیونیسم را در تنظیم سیاستهای خاورمیانهای قدرتهای اصلی غرب (آمریکا، انگلیس و فرانسه) نشان میدهد.
استراتژی صبورانهی روچیلدها بهمنظور تأسیس «تمدن بزرگ یهود» در خاورمیانه از نیمه قرن نوزدهم آغاز شد و در انطباق با سیاستهای استعمار و امپریالیسم غرب بهسوی هدف خود گامهایی خاموش و سنجیده برداشت.
به اعتقاد ما، ایران در استراتژی روچیلدها جایگاه اساسی داشت و لذا میتوانیم صعود سلطنت رضاخان را گامی از سوی صهیونیسم بهمنظور تأمین شرایط لازم برای تأسیس «تمدن یهود» در خاورمیانه ارزیابی کنیم.
این گام توسط اردشیر ریپورتر، سرجاسوس انگلیس در ایران، به فرجام رسید و رژیمی ضداسلامی و لائیک استقرار یافت که وظیفه داشت با سرکوب فرهنگ اسلامی مردم ایران، این نیروی عظیم را از منطقهی خاورمیانه بیگانه و منزوی سازد. همزمان در خاورمیانه عربی نیز رژیمهای پوشالی و خلقالسّاعه تأسیس گردید.
سِر اردشیر ریپورتر
در بطن این محیطِ مناسب بود که توسط روچیلدها اسکان یهودیانِ فقیر اروپا در فلسطین توسعه یافت و سرانجام، در سال ۱۹۴۸، با مداخلهی آمریکا و انگلیس تحت پوشش سازمان ملل به تأسیس دولت اسرائیل، بهعنوان کانون اولیهی «تمدن بزرگ یهود»، انجامید.
با تأسیس دولت اسرائیل، عوامل ایرانیِ بریتانیا به سود اسرائیل وارد صحنه شدند:
در ۱۹۴۸ که دولت اسرائیل تأسیس شد، ایران به یهودیان عراقی که برخلاف یهودیان ایرانی مورد سرکوب قرار گرفته بودند، اجازه داد از طریق ایران به اسرائیل فرار کنند. در این هنگام یکی از وظایف اصلی موساد، سرویس جاسوسی اسرائیل، این بود که مهاجرت یهودیان به اسرائیل را تسهیل کند. دولت ایران به مأموران موساد اجازه داد در تهران فعالیت کنند، یعنی بهعبارت دیگر از بدو تأسیس دولت اسرائیل، ایران از اعراب حمایت لفظی میکرد و به اسرائیل کمک پنهانی میداد. این یک طرح بادوام بود… از اسناد بایگانی اسرائیل معلوم میشود که… اسرائیل شناسائی دوفاکتوی خود را [در دی ماه ۱۳۲۸/ ژانویه ۱۹۵۰] با پرداخت رشوهی قابل توجهی به محمد ساعد نخستوزیر وقت ایران بهدست آورد. مذاکرات را از جانب دولت اسرائیل یک آمریکایی که هنوز در پروندهها فقط «آدم» شناخته میشود و با موساد همکاری داشته است، رهبری میکرد. او ضمناً یک تاجر ایرانی را میشناخت که با نخستوزیر دوست و «شریک تجارتی» بود. از طریق این شخص نخستوزیر مطالبهی چهارصدهزار دلار کرد تا موافقت هیئت وزیران را جلب و شاه را متقاعد سازد که شناسایی دوفاکتوی اسرائیل خدمت به منافع ملی ایران است… از قراری که به اسرائیلیها گزارش دادند شاه گفته بود: «اگر نخستوزیر و وزیر امورخارجه موافق شناسایی اسرائیل هستند، من حرفی ندارم.» بنابراین مبلغ چهارصدهزار دلار پرداخت شد. (۱)
محمد ساعد مراغهای
دومین دوران رسوخ صهیونیسم در ایران با ورود شاپور ریپورتر آغاز گردید که بهعنوان عاملِ لرد روچیلد سوم و اینتلیجنس سرویس بریتانیا به تعیینکنندهترین چهرهی جاسوسی غرب در دربار پهلوی بدل شد. پیتر رایت مینویسد:
لرد ویکتور روچیلد با استفاده از دوستیاش با شاه ایران و اداره برخی از عوامل جاسوسی در خاورمیانه که آنها را برای دیک وایت [رئیس کل MI6] و بهطور شخصی کنترل میکرد، مانند سِر ریپورتر که رل تعیینکنندهای در عملیات خاورمیانهای MI6 در سالهای دهه ۱۹۵۰ داشت، روابط خود را با دستگاه اطلاعاتی انگلستان حفظ میکرد. (۲)
سِر شاپور ریپورتر
همانطورکه ملاحظه میشود، پیتر رایت از شاپور ریپورتر بهعنوان یک چهرهی مستقل اطلاعاتی که در رابطه با لرد ویکتور روچیلد عمل میکرد و ارتباطات او با MI6 از طریق روابط شخصی روچیلد و رئیس کل MI6 تأمین میشد، یاد میکند.
لرد ویکتور روچیلد
این شیوهی ارتباط بهوضوح نشان میدهد که در واقع شاپور ریپورتر پیش از آنکه مأمور اینتلیجنس سرویس باشد، عامل درجهی اول «سرویس اطلاعاتی صهیونیستها» بهرهبری لرد روچیلد سوم بوده است، هرچند بهدلیل آمیختگی صهیونیسم با سرویسهای جاسوسی غرب تفاوت اساسی میان عملکرد آنان نمیتوان قائل شد.
دربارهی شاپور ریپورتر و نقش او در سلطنت محمدرضا پهلوی، بهعلت اهمیت فوقالعاده آن، قبلاً [ اینجا ] بحثی مستقل ارائه دادیم. لذا، این بحث را همینجا به پایان میبریم.
…پایان.
پینوشتها:
(۱) ویلیام شوکراس؛ آخرین سفر شاه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران: البرز، ۱۳۶۹، ص۹۲-۹۳
(۲) پیتر رایت؛ شناسایی و شکار جاسوس، ترجمه محسن اشرفی، تهران: اطلاعات، ۱۳۶۷، ص۵۳۶
منبع: عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد دوم، صفحات ۱۲۴-۱۲۵
پهلوی ، پهلوی ، پهلوی ، پهلوی ، پهلوی
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: