از زمان بایزید اول (۷۹۲-۸۰۵ ق./ ۱۳۸۹-۱۴۰۲م.) توجه دولت نوخاسته عثمانی بهسوی قاره اروپا معطوف شد و همو بود که واپسین لشکرکشی عظیم صلیبی صهیونی بهسوی شرق را در نیکوپولیس (حاشیه رود دانوب) با شکستی سخت مواجه کرد (۲۵سپتامبر۱۳۹۶م.). در این ماجرا، هزاران تن از شوالیههای صلیبی به قتل رسیدند.
جنگ صلیبی نیکوپولیس با تمامی پیامدهای آن نقطهی عطفی در رابطهی اروپا و جهان اسلام بهشمار میرود. دکتر استانفورد شاو مینویسد:
پیروزی عثمانیها بر صلیبیها در نیکوپولیس اروپا را بیمناکتر کرد، در حالیکه در جهان اسلام مایهی شهرت عثمانیها شد؛ بدین معنا که بایزید لقب سلطان یا فرمانروای کل اسلام یافت. این سبب شد که هزاران تن دیگر از مسلمانان به آناتولی سرازیر شوند تا به خدمت بایزید درآیند. (۱)
پس از این پیروزی بزرگ، بایزید به ادرنه بازگشت تا دربارهی حرکت بعدی خود تصمیم بگیرد، تصمیمی تعیینکننده و سرنوشتساز: ادامهی پیشروی در قاره اروپا یا پایان دادن به آن؟
اروپا بر سر دو راهی مرگ و زندگی قرار گرفت و تمامی ترفندهای خود را، از جمله از طریق مشاورین سلطان، برای منحرف ساختن توجه بایزید از سیاست ضدصلیبیاش به کار برد. (۲) و درست در این هنگام «بخت» یا «دسیسه» به یاری اروپاییان آمد.
سلطان بایزید اول مشهور به ایلدریم (صاعقه – رعد و برق)
امیرتیمور گورکانی که پیشتر سرزمینهای مسکو و شمال هند را آماج تهاجم خویش قرار داده بود، بهناگاه بهسوی غرب روی گرداند و در ستیز با دولت عثمانی قرار گرفت. او سرانجام، به آسیای صغیر یورش برد و در جنگی سخت سلطان بایزید اول و پسران و خانوادهاش را بهطرزی خفّتبار به اسارت گرفت.
گفته میشود که تیمور بایزید را در قفسی آهنین حمل میکرد و شبها به غل و زنجیر میکشید. (۳) بایزید در ۹ مارس ۱۴۰۳م. در اسارت تیمور درگذشت و بهروایتی بهطرزی فجیع کشته شد.
بدینسان، تیمور گورکانی به «ناجی اروپا» بدل شد.
سلطان بایزید اول در قفس تیمور لنگ
بیهوده نیست که در ادبیات اروپا از تیمور، قهرمانی «چوپانزاده» ساخته شد. در سال ۱۵۸۸ کریستوفر مارلو (Christopher Marlowe) مؤلف نمایشنامه معروف دکتر فائوستوس، «تیمور لنگ کبیر» را نگاشت که دو سال بعد به چاپ رسید. او در این نمایشنامه تیمور را چوپانزاده دلاوری توصیف میکند که بر اثر نبوغ خود به اوج اقتدار و شهرت رسید.
بهنوشته یک مورّخ ایرانی، «آنچه از این نمایشنامه مستفاد میشود نفرت و وحشت اروپای مسیحی و بیاطلاع است از دیانت اسلام.» (۴)
علاقهی اروپاییان به تیمور تعلّقی سرنوشتساز بود. حکمرانان اروپا از تهاجم بایزید به غرب سخت هراسان بودند و در چنین فضایی است که توجه آنان بهشدت به تیمور جلب شد. گی لسترنج، شرقشناس نامدار، در مقدمه سفرنامه کلاویخو مینویسد:
از لحظهای که تیمور در سال ۱۴۰۰م./ ۸۰۳ ق. به گرجستان پا گذارد همهی پیشرویهای او را کشورهای اروپایی با دقت و علاقهی روزافزون زیر نظر داشتند. (۵) …نزدیک شدن خطر سرانجام اروپا را بیدار کرد. (۶)
تحقیر سلطان بایزید اول در قفس توسط تیمور لنگ
در همین راستا در ادامه، یک نامه که از سوی تیمور لنگ به یکی از پادشاهان اروپایی، و مقارن زمان فتح سرزمین «عثمانیان پارسیگوی»، و آن هم به زبان پارسی نگاشته شده، قابل توجه است. میرزا محمدخان قزوینی (۷) در روزنامهی «کاوه» که در تاریخ ۲۸ آذر ۱۲۹۰ هجری شمسی منتشر شد، متنِ نامهی تیمور گورکانی به شارل ششم (۸)، پادشاه فرانسه، در سال ۱۴۰۲ میلادی را منتشر کرده است.
این نامهی با لحن دوستانه ولی با اسلوب نگارش غریب و پر از غلطهای نوشتاری، چنانکه از تاریخ آن پیداست (۹) در ترکیهی امروزی، و تنها ۱۲ روز پس از شکست و اسارت تاریخی سلطان پارسیگوی عثمانی، بایزید ایلدریم (۱۰)، نوشته شده، و اصل آن اکنون در خزانهی اسناد رسمی پاریس نگهداری میشود.
«فری جوآن مارحسیا مطران» (Johannes de Galonifontibus)، معروف به جان دوم، که تبار ایتالیایی داشت و رهرو فرقه فرانسیسکن (۱۱) بود و بزرگ کشیشهای منطقهی «سلطانیه» (در جوار زنجان امروزی)، پیک پیخجستهی این نامه بود. بنا به نقل حسین میرجعفری، این نامه در ژوئن ۱۴۰۳ به پادشاه فرانسه تحویل شد. (۱۲) متن این نامه عیناً از این قرار است:
«امیر کبیر تمر کوران زید عمره
ملک ری دفرنسا
صد هزار سلام و آرزومندی ازین محّب خود با جهان ارزمندی بسیار بعد از تبلیغ ادعیه رای عالی آن امیر کبیر را نموده میشود که که فری فرنسکس تعلیمده بدین طرف رسید و مکاتب ملکان را آورد و نیکنامی و عظمت و بزرکوری آن امیرکبیر را عرضه کرد عظیم شادمان شدیم و نیز تقریر کرد که با لشکر انبوه روانه شد بیاری باری تعالی و دشمنان ما را و شما را قهر و زبون کرد من بعد فری جوان مارحسیا سلطانیة به خدمت فرستاده شد وی بخدمت تقریر کند هر چه واقع شد اکنون توقع از آن امیر کبیر داریم دائماً مکاتیب همایون فرستاده شود و سلامتی آن امیر کبیر باز نماید تا تسلّی خاطر حاصل آید دیگر میباید که بازرگانان شما را بدین طرف فرستاده شود که اینجایگه ایشانرا معزّز و مکرّم سازیم و نیز بازرگانان ما بدان طرف رجوع سازند ایشانرا نیز معزّز و مکرّم سازند و بر ایشان کسی زور و زیادتی نکند زیرا دنیا ببازرگانان آبادانست زیادت چه ابرام نمایم دولت باد در کامرانی بسیار سال و السلام تحریر فی غرّة محرّم المکرم سنة خمسة و ثمانمایه الهجریّة [مُهر تیمور]»
دربارهٔ جزئیات این نامه علامه محمد قزوینی مقالهٔ سودمندی در شمارهٔ پنجم از دورهٔ جدید روزنامه کاوه به تاریخ ۲۸ آذر ۱۲۹۰ نوشته است. تصاویر این مقاله را در لینکهای روبهرو ببینید: ۱ – ۲ – ۳ – ۴
در مورد این نامه دو نکتهی مهم و حائز اهمیت وجود دارد:
الف) پیوند استراتژیک تیمور با غرب صلیبی صهیونی
تیمور، سه موج حمله به سمت غرب و جنوب را از مبدأ شهر بلخ سامان داد که به حملات سه، پنج و هفت ساله موسوم است. وی سه سال پیش از مرگش در خلال جنگ هفت ساله (یعنی در سال ۱۴۰۲م) توانست سلسلهی مقتدر عثمانی را شکست دهد؛ و بشارت این غلبه، به زبان پارسی، با تصریح بر عنوان «دشمن مشترک با اروپاییان» و البته «توسط بزرگ کشیشان منطقه» برای پادشاه فرانسه ارسال شد. این همه نشانگر پیوند عمیق استراتژیک امیر گورکانی با اروپای صلیبی صهیونی است.
سرعت گسترش خیرهکنندهی تمدن پارسیزبانان بهسوی اروپا و توسعهی برقآسای سرزمینهای تحت نفوذ آنان، عامل اساسی این دستپاچگی و متعاقب آن پیوند نظامی بین مغولان و اروپاییان است. در واقع، فاصلهی سدههای نهم، دهم و یازدهم قمری، یعنی حدود سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۵۲۹ میلادی، زمانی است که امپراتوری روم، از دو سوی شرق (عثمانی) و غرب (اندلس) از سوی مسلمانان احساس خطر میکرد.
بیشتر بدانیم: نفوذ یهود در دربار ایلخانان مغول
شاید بتوان گفت فاصلهی سالهای فتح قسطنطنیه (۱۴۵۳م) تا اضمحلال اندلس (۱۴۹۲م) و تا محاصرهی اول وین (۱۵۹۲م) و محاصرهی دوم این شهر (۱۶۸۳م) سالهای صورتبندی بزرگترین کشمکشهای تاریخ بر سر حیات و ممات تمدن اروپایی است. اروپا که دیگر در چند ناحیهی معدود از اروپای غربی و شمالی خلاصه میشد، صدای مهیب خرد شدن و فروریختن استخوانهای پیکر نحیف تمدنش را بهوضوح میشنید.
تیمور لنگ
متعاقب این تکانه، اروپاییها نومیدانه راهبردهای متعددی طراحی کردند تا از پیشروی و بسط این تمدن بزرگ بهسوی غرب جلوگیری کنند. از پیشِرو جنگهای دویست سالهی صلیبی، از پشتسر تحریض مغولان به ترکتازی در سرزمینهای مسلمان، و نیز تصرف ممالک هندِ بزرگ توسط انگلیس، و از داخل، سیاست اختلافافکنی میان کانونهای سیاسی ایران بزرگ – که جملگی به فارسی سخن میگفتند – از جمله راهبردهای اروپاییان بود، که بهصورت بطئی و در یک دورهی ۳۰۰ ساله کارگر افتاد.
بیشتر بدانیم: جنگهای صلیبی به نام مسیح به کام یهود
ب) اطلاع یهودیان درباری از حمله تیمور
با هدف مکتوم ماندن اتحاد استراتژیک بین مغولان و اروپاییان، تلاش زیادی صورت گرفته تا تیمور لنگ را مسلمان اهل تسنن، و گاهی حتی اهل تشیع، و حتی حافظ کل قرآن بدانند، و هم بر این مقال افسانهها بسرایند که مثلاً «تیمور قرآن را از انتها به ابتدا و بهعکس از بر میخوانده»!! اما حقیقت آن است که این گورکانی خونخوار، متحد استراتژیک اروپای صلیبی صهیونی در انهدام تمدن پارسیگوی آن دوران است. مرحوم جلال آلاحمد، در این مقام، شواهدی از گفتوگوهای ابنخلدون (۱۳) با یکی از وعّاظ قسطنطنیه میآورد که حملهی تیمور را پیشپیش میدانسته:
«ابن خلدون که در اواخر عمر خود تیمور را دیده است و با او مصاحبهای دارد، مینویسد: «هنگامی که هنوز در مغرب بودم، پیشگوییهای بسیار از قیام تیمور شنیده بودم. ستارهشناسان در حدود سال ۷۶۶ منتظر ظهورش بودند. یک روز در «فاس»، در مسجد «القارویین» واعظ قسطنطنیه، ابوعلی بادیس، را دیدم که رأیش حجّت است. از او دربارهی قرانی که باید واقع شود پرسیدم. گفت دلالت دارد بر ظهور شخص مقتدری از شمال شرقی مردم صحرانشین که بر این پادشاهان پیروز خواهد شد و قسمت عمدهی ربع مسکون را خواهد گرفت و از او گذشته «ابن زرزر» طبیب یهودی پادشاه فرنگ «بن آلفونسو» نیز همین را به من نوشته است…» (۱۴)
توجّه کنید که راویان این اخبار، یک واعظی است از قسطنطنیه آمده که تازه به دست مسلمانان عثمانی فتح شده و دیگری، طبیبی یهودی از دربار شاهی از فرنگ!
بیشتر بدانیم: یهودیان درباری
آیا فکر نمیکنید حق داشته باشیم که از اینجای پای صریح، این حقیقت تاریخی را بخوانیم که تهاجم مغول، هنوز به اندازهی کافی کمر اسلام را نشکسته بود و در غرب خواب نطربوق (۱۵) دیگری را میدیدهاند که بیاید و پشت این پهلوان را عاقبت به خاک برساند!
اگر هنوز شکّی دارید، متوجّه باشید که نه از آتش ویرانی مغول و نه از کشتار تیمور، هرگز جرقّهای به دامن اروپای صلیبی صهیونی نرسید!!
اندیشکده مطالعات یهود
پینوشتها:
۱. استانفورد شاو، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ترجمه محمود رمضانزاده، مشهد: معاونت فرهنگی آستان قدس، ۱۳۷۰، ج۱، ص۷۴.
2. همان مأخذ.
3. لرد کین راس، قرون عثمانی، ترجمه پروانه ستاری، تهران: کهکشان، ۱۳۷۳، ص۷۸.
4. عبدالحسین نوایی، ایران و جهان؛ از مغول تا قاجاریه، تهران: هما، ۱۳۶۶، ج۱، ص۱۰۵.
5. کلاویخو، سفرنامه کلاویخو، ترجمه مسعود رجب نیا، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم با تجدیدنظر، ۱۳۶۶، ص۱۹.
6. همان مأخذ، ص۱۷.
7. مشهور به علامه قزوینی (زاده: ۱۱ فروردین ۱۲۵۶ش – درگذشته: ۶ خرداد ۱۳۲۸ش)
8. شارل ششم (Charles VI de France) ملقّب به شارل دوستداشتنی (Charles le Bien-aimé) و شارل دیوانه (Charles L’insensé) (زاده: ۳ دسامبر ۱۳۶۸ – درگذشته: ۲۱ اکتبر ۱۴۲۲). وی از ۱۳۸۰ تا ۱۴۲۲ میلادی پادشاه فرانسه بود. او در خردسالی به پادشاهی فرانسه رسید و در ۱۳۹۲ میلادی به بیماری «جنون ادواری» دچار شد. همین بیماری سبب شد که در بخش اعظم دوران حکومت طولانیمدتش، تحت تأثیر اطرافیانش باشد و استقلال رأی و توان ادارهی کشورش را نداشته باشد.
9. سهشنبه ۱۸ مرداد ۷۸۱ش، غرّه محرم سنه ۸۰۵ هجری قمری، برابر ماه اوت ۱۴۰۲ مسیحی.
10. سلطان بایزید اول، پادشاه امپراطوری عثمانی، مشهور به ایلدریم (صاعقه) بود.
۱۱. fa.wikipedia.org/wiki/فرقه_فرانسیسکن
۱۲. میرجعفری، حسین، تاریخ تیموریان و ترکمانان، سمت، ۱۳۷۵، ص۱۸۷.
13. ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون حَضرَمی معروف به «ابن خلدون» ۷۳۲ق/ ۱۳۳۲م – ۸۰۸ق/ ۱۴۰۶م – بسیاری او را بنیانگذار «جامعهشناسی» میدانند.
14. غربزدگی؛ به نقل از: «ابن خلدون و تیمور لنگ»، ترجمهی سعید نفیسی و نوشیندخت نفیسی، چاپ تهران، زوّار، ص۵۷.
15. نَتَربوق/ نَطَربوق؛ کنایه از: ولگرد و بیکاره و مفتخور و احیاناً زورگو و باجگیر.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده میشود.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده میشود.
صلیبی صهیونی ، صلیبی صهیونی
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
برای جستجو دربارۀ «فری جوآن مارحسیا» مطران سلطانیه به انگلیسی میشود:
Johannes de Galonifontibus
با عرض سلام و تشکر از همراه عزیز سایت اندبیشکده، آقای درودگر.
لعنت الله علی بنی عثمان