پس از انتشار ترجمههای عزتالله فولادوند از کتابهای «خشونت» و «انقلاب» نوشتهی فیلسوف یهودی، هانا آرنت، انتشارات جاویدان نیز ترجمهی کتاب توتالیتاریسم هانا آرنت را توسط محسن ثلاثی به چاپ رساند تا «هرچه بیشتر خوانندگان فارسی زبان با حکومت نوپدید توتالیتر آشنا شوند و در پیشرفت آگاهی سیاسی هم میهمان ما موثر افتد.» (۱) (ناشر عنوان دوم کتاب را حکومت ارعاب، کشتار و خفقان گذاشت که در نسخه اصلی وجود نداشت!) گرچه با گذشت ۳۰ سال، این اثر «بیشترین ضربه را از منتقدان دید» (۲) و حتی نویسنده مجبور به پذیرش خطاهای متعددش در نگارش آن گشته بود. (۳)
توتالیتاریسم در نخستین سال فعالیت آرنت در CIA منتشر شد و ضرورت سیاسی صهیونیسم را تأیید میکرد. بهخاطر کارکرد تبلیغاتی این اثر برای ایالات متحده در زمان انتشارش، «تابعیت آمریکا» را به آرنت دادند. (۴) او میگوید «ایدئولوژی» نظامی به وجود میآورد تا بتواند حکومت بر مدیریت جامعه را بر آن بنیاد نهد و این کار ضرورتاً مستلزم ارعاب است. ارعاب یعنی «کاربرد منظم، نهادینه، برنامهریزی شده و بیحد خشونت جسمی و روانی که قانون آن را توجیه میکند» (۵) و زادهی حکومتهای آرمانخواه است. به عقیده آرنت، توتالیتاریسم در محیطی میروید و میبالد که شیرازهی جامعه بهصورت تودههای سرگردان و بیریشه از هم گسیخته باشد و دولتی پوک و بیمغز به شکل «دستگاهی زورگو» بر جامعه حکومت کند. (۶)
هدف محسن ثلاثی (۷) از ترجمهی این کتاب سفارشی CIA در سال ۱۳۶۳، انتشار اثری مرجع در حوزه «جامعهشناسی سیاسی» برای دانشجویانی بود که پس از «انقلاب فرهنگی» و بازگشایی دانشگاهها به سر کلاسهای درس بازگشتند؛ همانطور که در آستانه رویدادهای دوم خرداد 1376 ترجمهی کتاب «سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی» از ساموئل هانتینگتون را بهعنوان یکی از منابع پایهی تئوریک در زمینهی کودتاهای مخملی منتشر کرد و باز هم تزهای منسوخ «جامعهشناسی سیاسی» استراتژیستهای پنتاگون را به اردوگاه اصلاحطلبان ایرانی آورد. (یکی از دلایل ناکامیهای پیاپی اصلاحطلبان در پروژهی براندازی نرم، اتکاء آنان به همین تئوریهای منسوخ بود که هیچ نسبتی هم با جنس واقعی تحولات در ایران نداشت.)
محسن ثلاثی در کنار باقر پرهام، منوچهر صبوری کاشانی و… پروژه تدوین منابع درسی سکولار را ادامه میداد. به همین سبب «انجمن جامعهشناسی ایران» که اعضاء نهضت آزادی ایران و چهرههایی چون علیمحمد حاضری (از مدیران مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی) را در دایرهی تئوریسینهای خود دارد، سال ۱۳۸۶ آنان را بهعنوان مترجمان برگزیده در حوزهی «علوم انسانی» معرفی کرد. (۸)
حتی در دولت نهم، «روزنامه ایران» صفحهی ویژهای را به ستایش از محسن ثلاثی اختصاص داد (۹) و سازمان میراث فرهنگی (در دورهی ریاست اسفندیار رحیم مشایی) نیز در فاصلهی سه ماه، ۲ بزرگداشت برای او گرفت! (۱۰) در حالیکه ثلاثی همان هنگام در جمع تئوریسینهای سیاسی بنیاد باران (به ریاست سیدمحمد خاتمی) قرار داشت (۱۱) و در همان روز بزرگداشت خود با انتشار پژوهشی پیرامون «رفتار سیاسی» با ارجاع به آراء هانا آرنت، نظام جمهوری اسلامی را نظامی دیکتاتوری خواند که باید سرنگون شود. (۱۲)
وانگهی، او سالها با ترجمهی کتابهای فیلسوفان صهیونیست کوشید تا «تحلیلی لیبرالیستی» از «انقلاب اسلامی» را در ذهن «نخبگان ایرانی» حاکم سازد و حتی برگزارکنندگان همایش نکوداشت این مترجم در سازمان میراث فرهنگی رسماً اعلام کردند:
ترجمهی آثار متناوب با نیاز روز در سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی برای تبیین «پدیدهی انقلاب» از منظر تئوریهای اجتماعی، توسط دکتر «محسن ثلاثی» تأثیرات عمدهای داشته و دانشجویان دورههای مختلف «علوم اجتماعی» را از همان سالهای ابتدای انقلاب با نام این استاد آشنا کرد. (۱۳) برای نمونه، ترجمهی کتاب «توتالیتاریسم» از «هانا آرنت» در این زمینه بسیار مفید بوده است. (۱۴)
در محافل آکادمیک غرب، آراء هانا آرنت با انتقادات ویرانگری روبهرو شد؛ مثلاً یورگن هابرماس او را به عدم درک «خشونت ساختاری» متهم کرد؛ (۱۵) نظریهاش دربارهی «ارعاب ایدئولوژیک» همخوانی تام و تمام با رژیم غاصب اسرائیل یافت که خود از پایهگذاران سیاسیاش بود؛ فرضیهی آرنت دربارهی توتالیتاریسم و سرشت آزادیخواهانهی «انقلاب آمریکا» یکسره غلط از آب درآمد و شاگردانش نیز به آن اذعان داشتند؛ (۱۶) حتی سالها بعد به اعتراف مجلهی پارتیزان ریویو بنیان تمام فرضیههایش که استوار بر تعبیر او از «وضع بشر» بود، فرو ریخت (۱۷) و بهترین ستایشگران آرنت پروژهاش را «شکستی قهرمانانه» خواندند، (۱۸) اما در دورهی «انقلاب فرهنگی» در ایران، آثارش بهعنوان مرجعی معتبر برای دانشجویان رشتههای علوم انسانی تلقی گشت! و همراه سِر کارل پوپر و سِر آیزایا برلین، در جمع یکی از «سه پیامبر یهودی» اصلاحطلبان جای گرفت! (۱۹)
جالب است که هیچکدام از این سه نفر، یکدیگر را قبول نداشتند! برای نمونه، برلین میگفت که «آرنت یاوهگویی است که هیچ متفکر جدیای او را بر نمیتابد» (۲۰) اما اصلاحطلبان با استناد به آراء سراپا متناقض آنان پیرامون «کمونیسم روسی»، یک نقد واحد را علیه آرمانخواهی در جمهوری اسلامی اقامه میکردند! حتی رشتههای جامعهشناسی و انسانشناسی در ایران را مدیون محسن ثلاثی و ناصر فکوهی دانستهاند؛ دو چهرهای که در زمرهی پیروان سیاسی آرنت بودند.
پس از کوششهای فولادوند و ثلاثی، نظریههای آرنت توسط حسین بشیریه به حوزهی «جامعهشناسی» و «اندیشهی سیاسی» راه پیدا کرد. او از ابتدای دههی ۱۳۷۰ در ماهنامهی «اطلاعات سیاسی – اقتصادی» (وابسته به مؤسسه اطلاعات) مینوشت. بشیریه نخست با نگارش سلسله گفتارهایی تحت عنوان «اندیشه سیاسی در قرن بیستم» و سپس با تدریس در مراکزی مانند دانشگاه امام صادق (ع) و مؤسسه باقرالعلوم کوشید تا مبانی ایدئولوژیک لیبرال سرمایهداری را در ذهن دانشجویان بگستراند و حتی در میان نخبگان مذهبی هوادارانی بیابد.
سپس توانست تئوریهایش را تا درون جناح موسوم به «نواندیشان دینی» در حوزه علمیه قم نفوذ دهد؛ (۲۱) جناحی نوپا با محوریتِ افرادی چون طه هاشمی و محمدمهدی فقیهی (ناشر مجله نقد و نظر) در دفتر تبلیغات اسلامی قم که بعدها با ادعای مبارزه علیه اصلاحطلبی سکولار، بودجهی هنگفتی از نظام گرفتند و پشت میز مدیریت روزنامه انتخاب نشستند، اما به رواج اندیشههای هانا آرنت و دیگر فلاسفه غربی پرداختند. (۲۲)
تحلیلگران این روزنامه مانند علیاصغر حقدار با حمایت محمدجواد مظفر، مدیر نشر کویر در ستایش اصول ماسونی میرزا ملکمخان ارمنی کتاب مینوشتند و دلدادهی روایتهای حسین بشیریه از فیلسوفان یهودی بودند. بشیریه در مهمترین کتاب خود با پرداختن به نقش آرنت در «انتقال کودکان یهودی از آلمان به فلسطین» چنین فعالیتهایی را بر شکلگیری تئوری سیاسی او موثر میداند. (۲۳) و با ارائه جمعبندیای از آراء هانا آرنت مینویسد:
«اندیشهی حقیقت» خطری برای «آزادی» در حوزهی زندگی سیاسی است و شرط آزادی، یعنی تنوع و تکثر، را از بین میبرد. در مسلخ دعوای حقیقتِ مطلق، انسانیت و روابط انسانی قربانی میشود. علم و ایدئولوژی و مذهب، بدینسان کار ویژهی واحدی دارند… مانع تنوع عقاید میشوند. تا حقیقتی «ثابت» نشده است، «آزادی» هست. آنچه با زندگی انسان رابطهای عمیق و نزدیک دارد، نه حقایق علمی و فلسفی و مذهبی (کلاً حقایق عقلانی)، بلکه حقایق واقعی و منفرد و تاریخی است. (۲۴)
حسین بشیریه
این، روایت حسین بشیریه از لبلباب اندیشهی سیاسی هانا آرنت است که گرچه هیچیک از مبانی معرفتی آن مستدل نیست و به اذعان منتقدان شهیر، مفروضات غلطی در دل خود دارد، اما اصلاحطلبان ایران را فریفت، آنان را به سوی «حقیقتستیزی» و «آرمانگریزی» کشاند و در آخر به «دینستیزی» واداشت. از دهه ۱۳۶۰، اغلب نقدهای آنان به «حکومت ایدئولوژیک» از تزهای منسوخ و بیانیههای سیاسی لیبرالهای یهودی برآمد.
البته مترجمان سکولار و اصلاحطلبان هیچگاه نگفتند که با کدام مبانی عقلی، از ناتوانی مذهب و فلسفه برای ایجاد «رابطهای عمیق با زندگی انسانی» دم میزنند. هیچگاه آشکار نشد که کدام مبانی علمی یا تجربهی تاریخی، جواز تعمیم نظریههای نامعتبر آرنت را به فضای سیاسی ایران میدهد. هیچگاه شرح ندادند که برپایهی چه خبر و مصلحتی باید حقیقت دینی را به نفع آزادی لیبرال کُشت یا چرا باید عقلانیت فلسفی را به مسلخ آراء لیبرالهای یهودی بُرد. فقط طوطی صفت، روخوانی و رونویسی میکردند؛ بدون شرح و نقدی.
مثلاً، آرنت مسألهی «یهودستیزی» را برای توجیه «ضرورت سیاسی تاسیس اسرائیل» مدام به کار میبرد و اساساً، عناصر اندیشهاش در حول و حوش آن شکل گرفت. سال ۱۳۶۵، عبدالکریم سروش نیز با ارائهی گفتاری در دانشگاه تهران تحت عنوان «مبانی نظری فاشیسم» آراء آرنت را تکرار کرد و جمهوری اسلامی را به سبب «یهودستیزی» یک نظام فاشیستی خواند. (۲۵)
در واقع، این نظریهها که حتی بدون ضمیمهی نقدهای غربیان توسط عزتالله فولادوند، محسن ثلاثی و… به ایران راه یافت، کمکم به اندیشه حلقهی موسوم به «روشنفکران دینی» شکل میداد تا جایی که سروش با پذیرش دو رکن اندیشهی آرنت پیرامون «خشونت» و «انقلاب» میگوید:
مشی من و دیگر دوستان ما این بود که میگفتیم باید از اول بنشینیم و روشن کنیم که آیا آنچه در حال وقوع است، جزء «عرضیات» انقلاب است یا «واقعیات» آن. من به این نتیجه رسیدم که «خشونت» جزء واقعیات است که انقلاب به تدریج این واقعیات را بسط داد. (۲۶)
[محسن ثلاثی همچنین ترجمهی آثار جامعهشناسان و فیلسوفان یهودی دیگری از جمله «هربرت مارکوزه»، «بروس کوهن»، «دیوید سیلورمن»، «لوئیس آلفرد کوزر»، «ارنست کاسیرر» و «جورج ریتزر» را در کارنامه دارد! (۲۷)]
«پروندهی موششناسی سایت اندیشکده»
پینوشتها:
1. آرنت، هانا. توتالیتاریسم. ترجمه محسن ثلاثی. تهران: سازمان انتشارات جاویدان، اسفند ۱۳۶۳، ۳۵۲ ص.
2. واتسن، دیوید. هانا آرنت، ص ۳۰.
3. پیشین.
۴. Watson, David. Hannah Arendt, p 80.
5. parekh. B. “Arendt, Hanna”. Routledge Encyclopedia Of Philosophy. London & New York: Routledge, 1998, 1, Pp 369-373.
6. Ibid.
۷. محسن ثلاثی متولد سال ۱۳۲۴ در بابل، از مترجمان سکولار حوزه علوم انسانی و از تئوریسینهای کودتای مخملی در ایران است که آثار جاسوسان برجسته سازمان سیا مانند هانا آرنت و استراتژیستهای کودتای مخملی چون ساموئل هانتینگتون را به فارسی برگردانده است. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مازندران به پایان رساند و سپس برای تحصیلات دانشگاهی به تهران آمد. ثلاثی دارای لیسانس زبان و ادبیات فارسی و فوق لیسانس علوم اجتماعی از دانشگاه تهران است. از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۸۴ در هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران عضویت داشت و دروس ساخت ذهنی انسان ابتدایی، تاریخ جامعهشناسی، انسانشناسی سیاسی، انسانشناسی فرهنگی، متون تخصصی علوم اجتماعی به زبان انگلیسی را تدریس میکرد. ثلاثی تاکنون ۲۷ اثر منتشر کرده و اولین اثر او ترجمهای از کتاب جامعه نو نوشتهای. اچ. کار بود و سال ۱۳۵۷ خرد و انقلاب از هربرت مارکوزه را به فارسی برگرداند. سپس کتابهای سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی اثر ساموئل هانتینگتون، جامعهشناسی دین اثر مالکوم همیلتون، توتالیتاریسم از هانا آرنت، اسلام و سرمایهداری از رودنسون، کالبدشکافی چهار انقلاب از برینتون، نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر، انقلاب فرانسه و رژیمهای پیش از آن اثر الکسی دتوکویل، فلسفه و اندیشه سیاسی سبزها اثر اندرو دابسون و … را به زبان فارسی ترجمه کرد. بسیاری از آثار ترجمه شده ثلاثی به عنوان منابع کنکور کارشناسی ارشد در رشتههای جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی معرفی شده است؛ مانند کتاب درآمدی بر جامعهشناسی نوشته بروس کوئن. این مترجم سکولار و تحلیلگر بنیاد باران در بیست و دومین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران مورد تقدیر قرار گرفت.
8. انجمن جامعهشناسی در ایران در یک نظرسنجی از اعضای خود، محسن ثلاثی ، منوچهر صبوری کاشانی، باقر پرهام و عبدالحسین نیکگهر را به عنوان مترجمان پیشکسوت علوم اجتماعی ایران انتخاب کرد. نک: «گزارش رئیس انجمن جامعهشناسی ایران». خبرگزاری کتاب ایران، ۲۳ بهمن ۱۳۸۶، از:
http://www.ibna.ir/vdce7f8z.jh8nwi9bbj.html
۹. «ترجمان جامعه: درباره محسن ثلاثی». روزنامه ایران، شماره ۳۵۷۶، ۱ اسفند ۱۳۸۵.
10. این ۲ بزرگداشت در آبان و بهمن ۱۳۸۶ برگزار شد. شگفتانگیز است که سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری (دوره ریاست اسفندیار رحیم مشایی) این مراسم را نه تنها با همکاری انجمن جامعهشناسی ایران و جهاد دانشگاهی، بلکه با مشارکت تعدادی از ناشران معارض با انقلاب اسلامی مانند انتشارات آگاه، نشر نی، نشر مرکز، نشر اختران و نشر ققنوس در سالن ابنخلدون دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار کرد. نک: «نکوداشت مترجمان حوزه علوم اجتماعی ایران». خبرگزاری کتاب ایران، ۲۱ بهمن ۱۳۸۹، از:
http://www.ibna.ir/vdchx-nz.23nmxdftt2.html
۱۱. نکته جالب آن است که محسن ثلاثی در روز بزرگداشت خود توسط سازمان تحت مدیریت اسفندیار رحیم مشایی، مشغول پیشبرد یک بحث تئوریک برای صورتبندی پروژه براندازی جمهوری اسلامی از رهگذر اتحاد «روشنفکران» و «سرمایهداران» در بنیاد باران (به ریاست سید محمد خاتمی) بود! برای مطالعه تئوریهایی که محسن ثلاثی به بنیاد باران برای «تخمین کنشهای سیاسی»، «رفتارشناسی سیاسی»، «ایجاد دگرگونی سیاسی» و … ارائه کرده است، نک: الف) ثلاثی، محسن. «رفتار سیاسی». سایت رسمی بنیاد باران، ۲۳ بهمن ۱۳۸۶، از:
http://www.baran.ogr.ir/?sn=news&pt=full&id=1148
ب) محسن ثلاثی. «در نقد کاریزما». سایت رسمی بنیاد باران، ۱۲ آبان ۱۳۸۶، از:
http://www.baran.org.ir/?sn=news&pt=full&id=693
۱۲. پیشین.
13. «جامعه علمی کشور به ترجمه نیاز دارد». خبرگزاری کتاب ایران، ۲۳ بهمن ۱۳۸۶، از:
http://www.ibna.ir/vdce7f8z.jh8nwi9bbj.html
۱۴. الف) اطلاعیه روابط عمومی پژوهشکده سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از برنامههای نکوداشت محسن ثلاثی نک: سایت پژوهشکده مردمشناسی سازمان میراث فرهنگی، از:
http://www.ichto.ir/rcan/tabid/12647/language/fa-IR/Default.aspx
ب) همچنین برای مطالعه گزارش رسمی سازمان میراث فرهنگی از مراسم بزرگداشت محسن ثلاثی، نک: «نقش ترجمه در گسترش مردمشناسی ایران؛ به مناسبت نکوداشت استاد محسن ثلاثی». خبرنامه مردمشناسی سازمان میراث فرهنگی، شماره ۲، ص ۷.
15. فری، جان مارک. «مفهوم ارتباطی قدرت و حاکمیت». ترجمه ب، کیوان. مجله نگرش (چاپ اروپا). شماره ۴، آذر ۱۳۸۱.
16. الیزابت یونگ بروئل، شاگرد آمریکایی پرآوازه آرنت که پس از مرگ استادش کتاب هانا آرنت؛ برای عشق جهان را نوشت، در این کتاب به مسئله «جورج بوش و توتالیتاریسم آمریکایی» میپردازد و نشان میدهد که کشور آرمانی آرنت چگونه به ورطه استبداد مدرن غلتیده است. از این رو، حتی برجستهترین شاگرد آرنت دست به یک اعتراف ناخواسته علیه تئوریهای استادش میزند. این کتاب یک زندگینامه مفصل از آرنت است که سال ۲۰۰۴ پس از بازنگری تجدید چاپ شد و یکی از مهمترین منابع در شناخت این فیلسوف یهودی به شمار میرود. نک:
Yonug-bruehl, Elisabeth. Hannah Arendt: For Love of the World.
17. Jay, Martin. “Hannah Arendt: Opposing Views”, Partisan Review, No. 45, 1978, Pp 356, 368.
18. Watson, David. Hannah Arendt, P 116.
۱۹. «اتوپیای آزادی» در: قوچانی، محمد. فیلسوفها و شومنها، صص ۱۴۶ – ۱۳۴.
20. جهانبگلو، رامین. در جستجوی آزادی؛ گفتگو با آیزایا برلین. ترجمه خجسته کیا. تهران: نشر گفتار، ۱۳۸۱، صص ۱۱۰ – ۱۰۷.
21. قوچانی، محمد. «استاد و شاگردانش: نگاهی به آثار و افکار دکتر حسین بشیریه». روزنامه همشهری، ویژهنامه نوروز ۱۳۸۲، ص ۶۵ – ۵۵.
22. از میان چندین نمونه، نک:
الف) کرباس فروشان، محمدعلی. «هانا آرنت». روزنامه انتخاب، ۱۸ مهر ۱۳۸۰.
ب) انصاری، منصور. «نقد آرنت بر مدرنیته». روزنامه انتخاب، ۱۴ آبان ۱۳۷۹.
23. بشیریه، حسین. لیبرالیسم و محافظهکاری (تاریخ اندیشههای سیاسی در قرن بیستم). چاپ دوم. تهران، نشر نی، ۱۳۷۹، ص ۱۳۱.
24. پیشین. صص ۱۵۷ – ۱۵۶.
25. برای مطالعه شرح این مدعا از منظر سروش، نک: توکلیان، جلال. «تورقی در دفتر ایام سروش». سایت عبدالکریم سروش. ۲۹ آذر ۱۳۸۴، (بازیابی شده در ۸ شهریور ۱۳۸۹) از:
http://www.drsoroush.com/Persian/On_DrSoroush/P-CMO-13840929-JalalTavakolian.html
۲۶. «مصاحبه با عبدالکریم سروش». مجله نامه، شماره ۲۹، بهمن ۱۳۸۲.
۲۷. https://fa.wikipedia.org/wiki/محسن_ثلاثی
منبع: پیام فضلینژاد، ارتش سرّی روشنفکران، تهران: شرکت انتشارات کیهان، صص۲۴۱-۲۴۵.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
چیزی که این روشنفکران و دیگران نمی دانن اینست که نیک و بد وابسته اند نه نا وابسته ، مثلن اگر بپرسند که دیکتاتوری نیک است یا بد ، پاسخ درست این خواهد بود که بستگی دارد .
کسانی که نیک و بد را ناوابسته می دانند خطاهای بیشمار و زیانبار میکنند