در مورد «ماه آو» و وقایع آن قبلاً دو مقاله داشتهایم که ضمن بررسی حوادث مربوط به «ماه تموز» و بهخاطر ارتباط وقایع این دو ماه، به «ماه آو» نیز اشاره داشتند. اولین مقاله با نام «تقویم عبری ١٧ تموز و ٩ آو» (اینجا) در سال ۱۳۹۹، و دومین مقاله با نام «هفدهم تموز تا نهم آو؛ ایام سوگواری یهودیان» (اینجا) در سال ۱۴۰۰ منتشر شدند. امسال قصد داریم نگاهی اختصاصی به وقایع این ماه داشته باشیم. مقالهی امسال از کتاب «میراث یهود» نوشتهی «مشه حئیمپور» انتخاب شده است، تا با قلم یک محقق یهودی با تاریخچه، عقاید و احکام مربوط به این ماه آشنا شویم. در نتیجه، تعریف و تمجیدهای داخل مقاله، ازجمله توهّم «برگزیده بودن قوم یهود» صرفاً عقاید نویسندهی آن است، و بدیهی است که ربطی به «اندیشکده مطالعات یهود» ندارد، و تنها بهرسم امانتداری از مطالب نویسنده و برای آشنایی شما خوانندگان عزیز با نگاه یهودیان به خود، آورده شده است. ضمناً لازم به ذکر است که تمامی توضیحات مابین کروشه یا قلاب [ ] در متن مقاله، از «اندیشکده مطالعات یهود» است، که برای آشنایی شما با اصطلاحات تخصصی یهودی به مقاله افزوده شده است.
ماه آو [Av]
نام این ماه از زبان بابلی گرفته شده است و در تورات این ماه، ماه پنجم خوانده شده است [۱]. اول ماه آو روز تعنیت [روزه] پارسایان است، زیرا در این روز اهرون هکوهن [حضرت هارون] در سن ۱۲۳ سالگی رحلت نمود. مقبرهی وی در «کوه هور» [Mount Hor] واقع است. [۲]
راشی [۳] در آیهی ۱۳ از فصل ۲۶ سِفر بمیدبار [کتاب اعداد] توضیح میدهد که هنگامیکه اهرون هکوهن [حضرت هارون] درگذشت، ابرهای عزّت از بالای سر و دور و بر فرزندان ییسرائل [بنیاسرائیل] دور گشتند و کنعانیها بهقصد حمله بهطرف آنها آمدند. یهودیان تصمیم گرفتند که به مصر بازگردند و هشت منزل به عقب برگشتند. افراد سبط لوی [یکی از ۱۲ سبط بنیاسرائیل] آنها را دنبال نمودند تا از این اقدامشان جلوگیری کنند. در زد و خوردی که بین طرفین درگرفت لویها اعضای هفت طایفهی ییسرائل را به قتل رسانیدند و از خود آنها نیز افراد چهار طایفه کشته شدند. این عمل لویها باعث شد که فرزندان ییسرائل [بنیاسرائیل] بار دیگر به اطاعت از اوامر مُشه [حضرت موسی] گردن نهند.
تخریب و سوزاندن اورشلیم توسط سپاه نبوکدنصر
۹ روز اول ماه آو
هرگونه ساختمان که برای سکونت مورد احتیاج نبوده و فقط برای لوکسکردن باشد، از قبیل تغییر دکوراسیون خانه، بزرگتر نمودن خانه، رنگآمیزی نمودن و غیره در طی این ۹ روز مجاز نیست. همچنین فرد نمیتواند لباس تازه و یا حتی کهنه بخرد، حتی اگر بخواهد آن را بعد از نهم آو بپوشد. در ضمن خیاطی در این مدت منع گردیده است. اگر فرد بداند قیمت لباسی که میخواهد بخرد بعد از نهم آو گرانتر میشود، میتواند آن را طیّ این ایام خریداری نماید، ولی در عرض ۹ روز اول ماه آو نمیتواند آن را بپوشد. شستن لباس نیز در این روزها مجاز نیست.
شبات حَزون
شبات [شنبه] قبل از نهم آو شبات حزون خوانده میشود. هفطارای [۴] این شبات از کتاب یشعیاهو [کتاب اشعیا] فصل اول میباشد که با کلمات «حزون یشعیاهو» آغاز میگردد.
اگر شبات حزون در نهم آو قرار گیرد، غذا خورده میشود ولی تعنیت [روزه] روز بعد یعنی روز یکشنبه دهم آو برگزار میگردد. ناگفته نماند که در این روز «سعوداه شلیشیت» [Seudah shlishit] [5] آخرین غذایی است که برای آغاز تعنیت خورده میشود. البته در شبات معمولی، سعوداه شلیشیت میتواند تا بعد از شبات [شنبه] یعنی موقع درآمدن ستارگان نیز طول بکشد، ولی اگر روز نهم آو در روز یکشنبه قرار گیرد و یا دهم آو در روز یکشنبه قرار گیرد، آخرین غذایی که میشود قبل از تعنیت خورد، در بعدازظهر شبات بهعنوان سعوداه شلیشیت میباشد و باید قبل از غروب آفتاب این سعوداه را به پایان برسانیم. در چنین شباتی «هَودالا» [Havdalah] [6] گفته نمیشود، فقط براخای [دعای] «بوره موره ها اِش» قرائت میگردد. شب دوشبات [دوشنبه] در آخر نهم آو براخای [دعای] یائین خوانده میشود.
روز قبل از نهم آو
عِرِو تیشعا به آو (روز قبل از نهم آو) قبل از غروب آفتاب، غذا برای رفتن به تعنیت [روزه] میل میشود. بسیاری از افراد پلو عدس و تخم مرغ میخورند، زیرا که این دو غذا نشاندهندهی سوگواری میباشند. بهتر آن است که این غذا بر روی زمین و یا سهپایهی کوتاه میل گردد. اگر سه نفر و یا بیشتر مرد با یکدیگر این غذا را صرف نمایند، نمیتوانند با یکدیگر «نوارِخ» [۷] بگویند و هریک باید جداگانه برای خود نوارخ بگوید.
محاصره و نابودی اورشلیم و معبد دوم توسط رومیها
روز نهم آو
پنج کار در شب و روز تیشعا بآو [نهم آو] منع گردیده است: ۱. خوردن، ۲. نوشیدن، ۳. استحمام نمودن، ۴. پوشیدن کفش چرمی و ۵. آمیزش.
البته اگر فردی بیمار باشد و پزشک اجازه ندهد که او تعنیت [روزه] بگیرد، وی از این تعنیت معاف میباشد. ولی باید بسیار مراقب باشد که غذاهای لذیذ نخورد و فقط به اندازهای که برای آن روز احتیاج دارد غذا صرف نماید. در روز تیشعا به آو [Tisha B’Av] تورات خوانده نمیشود، زیرا که خواندن تورات با عث خشنودی قلب میگردد و شادی نمودن در این روزِ سوگواری منع شده است. اما میتوان قوانین مربوط به نهم آو و کتاب ایوب و میدراش ایخاه [۸] را خواند.
فرد اجازه ندارد که در خیابان با لبخندی بر لب راه برود و یا با دوستان خود به لطیفهگویی بپردازد و یا با آنان سلام و احوالپرسی نماید. البته اگر که کسی به وی سلام نمود، وی موظف است با لحنی آرام پاسخ او را بدهد.
بعضی از افراد در شب نهم آو روی زمین میخوابند و بالش نیز زیر سر خود نمیگذارند. بعضیها نیز بهخاطر خرابی بیت همیقداش [معبد مقدس] سنگ به زیر بالش خود گذارده و به خواب میروند. در این روز لباس زیبا و مجلّل نمیپوشند، اگرچه آن لباس تازه نباشد.
افرادی که قادر به گرفتن تعنیت [روزه] نهم آو هستند، ولی این تعنیت را نمیگیرند، آزادی یروشلیم [اورشلیم] و بنای آن را نخواهند دید. و هر آن کسی که برای یروشلیم سوگواری نماید، این توفیق را خواهد داشت که در آینده از خوشی آن نیز سهمی ببرد. همانطوریکه در [کتاب اشعیا فصل۶۶ آیه ۱۰] میفرماید:
«همراه با اورشلیم شادی کنید، برای او خوشحال باشید! ای تمام کسانی که این شهر را دوست دارید. در شادی او شریک شوید، و ای تمام کسانی که برای او سوگوار بودید.»
تفیلین
صیصیت
تفیلاهای شب و روز تیشعا بآو (نهم آو)
شب نهم آو عربیت [۹] طبق معمول خوانده میشود و بعد از لحش (شمونه عسره) [۱۰] قدیش [۱۱] خوانده میشود و سپس «کتاب ایخاه» خوانده میشود. در موقع خواندن ایخاه تمام برقها خاموش شده و از نور شمع استفاده میگردد و همگی بر روی زمین و یا چهارپایهی کوتاه مینشینند.
در موقع خواندن شَحَریت [نماز صبح] تفیلین [۱۲] نمیبندند و صیصیت [۱۳] نمیپوشند. فقط با همان صیصیت قاتان تفیلا [نماز] خوانده میشود. زیرا که صیصیت ما نشاندهندهی افتخار ما میباشد و از آنجاییکه در این روز بیت همیقداش [معبد مقدس] ویران گشته است، افتخار و بزرگی ما نیز درهم شکسته است. در شحریت [نماز صبح] کُهَنیم [کاهنها] به دوخان [منبر یا کرسی خطابه] نمیروند و فقط در موقع «مینخا» [نماز عصر] این کار را انجام میدهند.
تورات این روز از پاراشای «وآاِت حَنان» که در دواریم [کتاب تثنیه] فصل ۴:۴۰ – ۴:۲۵ میباشد، قرائت میگردد. این قسمت مربوط به خرابی بیت همیقداش [معبد مقدس] میباشد. هفطارا این روز از یرمیاه [کتاب ارمیا] فصل ۹:٢۳ – ۸:۱۳ قرائت میگردد که این قسمت نیز در مورد خرابی بیت همیقداش سخن میگوید. بسیاری از افراد در روز تیشعا به آو [نهم آو] به زیارت خاک افراد صدیق میروند. هر فردی موظف است که در این روز صدقهی بیشتری به بینوایان بدهد.
در قسمت مینخا [نماز عصر] تیشعا به آو اول صیصیت به تن نموده و بعد از آن تفیلین میبندیم و قدشلی و سه قسمت شمع یسرائل [۱۴] را قرائت مینمائیم. پس از آن خواندن «مینحا» را شروع مینمائیم. در قسمت مینخا تورات وَیِخَل (شموت [کتاب خروج] ۱۴-۳۲:۱۱ ، ۱۰-۱: ۳۴) خوانده میشود. هفطارای آن از کتاب یشعیا [کتاب اشعیا] فصل ۵۶:۸ – ۵۵:۶ قرائت میگردد.
شب بعد از تیشعا به آو
شب دهم آو بعد از اینکه عرویت [نماز شامگاهی] خوانده میشود و از کنیسا بازمیگردیم دستها را نطیلا [۱۵] میگیریم. اگر تعنیت [روزه] در روز یکشبات [یکشنبه] بود و شب دهم آو شب دوشبات [دوشنبه] قرار گرفت، میبایست هَودالا بخوانیم، زیرا که شب یکشبات [یکشنبه] هودالا نخواندهایم. بنابراین بر روی شراب براخای [دعای] یائین میگوئیم و بعد از آن قسمت هَمَودیل را میگوئیم. ناگفته نماند که براخای گُل و یا چیزهای بودار را نمیگوئیم و همچنین براخای شمع قرائت نمیگردد، زیرا که این براخوت فقط در شب یکشبات [یکشنبه] گفته میشوند.
روز دهم آو
از آنجا که تا ظهر روز دهم آو بیت همیقداش [معبد مقدس] در آتش میسوخت، از این جهت بسیاری از صدیقیم و افراد خداترس هر دو روز نهم و دهم آو را تعنیت [روزه] میگرفتند. ولی چون امروزه انسانها نسبت به دورههای گذشته ضعیف هستند، فقط در روز نهم آو تعنیت میگیریم. اما بیشتر قوانین نهم آو تا بعدازظهر روز دهم نیز اجراء میشوند. اگر روز نهم آو پنجشبات [پنجشنبه] باشد و روز دهم آو در جمعه قرار گیرد، افراد به احترام شبات [شنبه] میتوانند اصلاح نموده و استحمام نمایند.
بعد از خرابی بیت همیقداش دانشمندان ما بر ما مقرّر نمودند که در هرگونه خوشی خود، خرابی بیت همیقداش را بهخاطر بیاوریم. همانطور که داوید هملخ [حضرت داوود] در فصل ۱۳۷ تهیلیم [مزامیر فصل ۱۳۷ آیه ۵] میفرماید:
«ای اورشلیم، اگر تو را فراموش کنم، دست راستم خشک گردد تا دیگر نتوانم چنگ بنوازم.
اگر تو را ای اورشلیم، به یاد نیاورم، و تو را بر همهی شادیها ترجیح ندهم، زبانم به کامم بچسبد و لال شوم.»
بنابراین رسم است که هرگاه یهودی خانهاش را رنگ میزند، قسمتی از خانهی خود را به اندازهی یک اِل مربع (هر اِل تقریباً نیم متر است) خالی میگذارد (معمولاً کنار در را رنگ نمیزنند) تا اینکه همیشه جلوی چشم بوده و یادآور خرابی بیت همیقداش باشد. همچنین داماد در روز قبل از عروسی کمی خاکستر به روی پیشانی خود در جایی که تفیلین میگذارد میزند. در شب عروسی نیز لیوانی بهمنظور یادآوری خرابی بیت همیقداش شکسته میگردد. خانمها نیز نباید تمام لوازم زینتی خود را یکجا استفاده نمایند.
گریه و نالهی بیجهت
هنگامیکه بعد از چهل روز جاسوسانی که برای جاسوسی از طرف ملت یسرائل در صحرا به سرزمین یسرائل فرستاده شده بودند برگشتند، چنین خبر ناصحیحی را به ملت یهود اعلام داشتند: (البته دو تن از جاسوسان به نامهای کالیب بن یِفنه و یوشع بن نون خبر ناصحیح نیاوردند و آنها تنها کسانی بودند که زخوت [حق] پیدا نمودند که ورود ملت یهود را به کشور ییسرائل ببینند.) آن ده جاسوس چنین گفتند:
«سرزمینی را که ما برای جاسوسی به آنجا رفتیم، ساکنان سرزمین خود را میبلعد. مردمی را که در آنجا دیدیم همه قویهیکل بودند. ما در آنجا عناقیها را دیدیم، آنها آنقدر قوی و بلندقامت هستند که ما در مقابل آنها خود را کوچک مثل ملخ احساس میکردیم و آنها نیز در مورد ما همینطور فکر میکردند». [سِفر اعداد، فصل۱۳، آیات۳۲-۳۳]
این اتفاق در روز هشتم آو، روز قبل از تیشعا به آو [نهم آو] رخ داد.
«مردم تمام شب با آواز بلند گریستند و از موسی و هارون شکایت کرده گفتند: ای کاش در مصر میمُردیم، یا در همین بیابان از بین میرفتیم. خداوند ما را به این سرزمین آورد تا ما را با شمشیر دشمن به قتل برساند و زنان و فرزندان ما اسیر شوند، پس بهتر است که به مصر بازگردیم. به یکدیگر گفتند: بیایید که برای خود رهبری انتخاب کنیم تا ما را به مصر بازگرداند.» [سِفر اعداد، فصل۱۴، آیات۱-۴]
ربی یوحانان میفرماید: این در تیشعا به آو بود. و خداوند به آنها گفت:
«شما (حالا) بدون هیچ علتی گریه میکنید، (بگذارید) من روزی برای نسلهای شما خواهم آورد که (واقعاً) گریه (و ناله نمائید).»
ویرانی و غارت معبد دوم توسط رومیان
روز تقصیرکاری
پنج واقعهی مصیبتوار در روز نهم آو بر سر پدران ما وارد گشت:
١- بهخاطر بیایمانیهای ملت یهود، یهوه حکم فرمود که نسلی که از مصر خارج گردید، وارد کشور ییسرائل نگردد. همانطوریکه در تورات نوشته شده است:
«حتی یک مرد از این مردان، از این نسل پلید، سرزمین اسرائیل را نخواهد دید.» [سِفر اعداد، فصل۱۴]
٢- خرابی بیت همیقداش اول.
۳- ویرانی بیت همیقداش دوم.
۴- مسخّر شدن شهر بتار بهدست رومیان و قتلعام اهالی آن شهر.
۵- ویران شدن شهر اورشلیم بهدست دشمنان.
١- گناه پدران و وارد نشدن آنها به کشور اسرائیل
یهوه میفرماید: «شما بدون دلیل گریه میکنید و من روزی برای نسلهای شما خواهم آورد که (واقعاً) گریه (و ناله نمائید).»
در اینجا سؤال پیش میآید که آیا یهوه انتقامجو و عصبانی است؟! و اگر پدری کار خطایی انجام داده است، چرا فرزند وی باید تنبیه گردد؟ و آیا گناه نسل بعدی چه بود که آنها میبایست چهل سال در صحرا سرگردان باشند تا اینکه تمام پدران آنها در صحرا بمیرند و بعد آنها وارد سرزمین ییسرائل بشوند؟! و اگر نسلهای بعد مرتکب گناه شدند و از کشور ییسرائل به گالوت [تبعید] افتادند، پس گناه فرزندان آنان چیست که بایستی در گالوت باشند؟!
توضیحات سؤالات فوق به شرح زیر است:
پس از اینکه ییسرائلها [بنیاسرائیل] شروع به گریهی بیدلیل نمودند، یهوه حکمی گذراند که فقط پدران گناهکار آنان کشته شوند و فرزندانی که گناهی مرتکب نشده بودند وارد کشور ییسرائل شوند. این موضوع ثابت شده است که پدران روی فرزندان خود اثر میگذارند. اگرچه فرزندان نباید بهخاطر گناهان پدران خود از بین بروند اما آنها احتیاج به تصفیهشدن و پاکشدن از «ریشهی گناه» [دارند]، ریشهای که از پدران خود به ارث بردهاند. پدران، سرزمین ییسرائل را خوار شمردند و به یکدیگر گفتند: «بیایید که برای خود رهبری انتخاب کنیم تا ما را به مصر بازگرداند». و بدون علت دست به گریه و زاری زدند.
در مدت چهل سالی که یهودیان در صحرا بهسر بردند، هیچیک از ۶۰۰۰۰۰ مردانی که بین ۲۰ تا ۶۰ ساله بودند بهصورت مرگ طبیعی نمردند. زیرا هیچ نوع مریضی و یا پیری در آن موقع بر آنها وارد نگشت. بنابراین هر مرگی که رخ داد، بر اثر گناهی بود که انجام داده شده بود. بسیاری از افرادی که وارد کشور ییسرائل شدند افراد سالخوردهای بودند که در صحرا بهدنیا آمده بودند. تعداد زیادی از آنان زنهای بیوهی بازماندگان افرادی بودند که از مصر خارج شده بودند. حتی افرادی که در صحرا به مرگ محکوم شدند، تا قبل از ۶۰ سالگی نمردند و لااقل ۶۰ سال زندگی کردند. این افراد که بین ۲۰ تا ۶۰ ساله بودند، همگی با هم نمردند، بلکه در طی ۴۰ سال هر سال ۱۵۰۰۰ پانزدههزار تن از آنان از بین رفتند. در میدراش ایخاه توضیح داده شده است که : «در روز قبل از تیشعا به آو حکمی به این صورت صادر میشد که تمام افراد بیایند و گوری بکنند و در آن بخوابند». و در روز (بعد) اعلام میگشت: «بگذار که زنده از مرده جدا گردد». و هر سال در موقع سرشماری معلوم میگشت که حدود چندهزار تن از بین رفتهاند. و این واقعه هر سال بهمدت چهل سال تکرار گشت. «یک روز برای یکسال، یک روز برای یکسال» از آنجائیکه ۴۰ سال بود.
جاسوسان چهل روز به جاسوسی پرداختند و برای هر یک روز خداوند یکسال ملت یهود را در صحرا سرگردان نموده و سپس آنان را به کشور ییسرائل رهنمون ساخت.
از آنجائیکه خیانت جاسوسان در سال دوم خروج از مصر انجام گرفت، آن تعداد افرادی که در صحرا به مرگ طبیعی نمردند، در جنگ با عمالقیها و اموریها به هلاکت رسیدند.
۲و۳- خرابی بیت همیقداش اول و دوم
خرابی بیت همیقداش اول [معبد سلیمان] در سال ۳۳۳۸ در زمان پادشاهی صدقیا و خرابی بیت همیقداش دوم [معبد دوم] در سال ۳۸۲۸ در زمان ربی یوحانان بن زکای و هر دو مصیبت فوق در روز نهم ماه آو رخ دادند. در حقیقت همانطوریکه در [کتاب مقدس] توضیح داده شده است، این اتفاقات در روز هفتم آو رخ دادند. در روز هفتم دشمنان وارد بیت همیقداش گشتند و تمام روز هفتم و هشتم و نهم طلاها و جامهای بیت همیقداش را به غارت بردند و در نزدیکی شب نهم، بیت همیقداش را به آتش کشیدند.
آخرین مقاومتها در برابر رومیان در شهر بتار
۴- تسخیر و خرابی بتار
۴۹۰ سال بعد از خرابی بیت همیقداش اول، بیت همیقداش دوم [معبد دوم] ویران گردید. ولی در زمان خرابی بیت همیقداش دوم، شهر بِتار هنوز پابرجا بود. ۵۲ سال بعد از خرابی بیت همیقداش دوم و پس از اینکه آخرین دلیران برکوخبا که با رومیان میجنگیدند شکست خورده و نابود شدند، شهر بتار در روز نهم آو به تصرف دشمن درآمد و آنها اهالی شهر را به قتل رسانیدند و اسبهای دشمن در خون ملت یهود میتاختند.
۱۸۰ سال قبل از خرابی بیت همیقداش دوم، رومیان فرمانروای کشور ییسرائل [اسرائیل] شدند و ۱۴۰ سال بعد از آن اعضای سنهدرین به میل خود به گالوت [تبعید] رفتند.
زیرا که آنقدر در کشور ییسرائل قاتل زیاد شده بود که آنان دیگر نمیخواستند قانون اعدام را دربارهی آنها اجرا کنند. بنابراین کشور ییسرائل را ترک نمودند.
در موقع تسخیر بتار، هنگامیکه رومیان وارد شهر شدند، تمام مردان، زنان و کودکان را از تیغ شمشیر گذراندند و خون آنان همانند دریا جاری گردید. آدریانوس خونآشام دستور داد که کلیهی اجساد این افراد بیگناه دور تا دور تاکستانش بهعنوان حصار جمعآوری گردند و حکم نمود که هیچیک از آنان به خاک سپرده نشوند. تا اینکه پادشاهی دیگر برای روم انتخاب گردید و وی اجازهی دفن این مردگان را صادر نمود.
ربی یهوشوع بن لوی میفرماید: اگر ملتهای دنیا میدانستند که بیت همیقداش تا چه اندازه برای آنها با ارزش و پر برکت بود، دیوار مستحکمی میساختند و از آن سخت نگهداری مینمودند. زیرا که اهمیت پابرجا بودن بیت همیقداش برای آنها بیشتر است تا برای یهودیان. چنانکه شلومو هملخ [حضرت سلیمان] در موقع بنیان بیت همیقداش [معبد سلیمان] چنین تفیلا [دعا] میخواند:
«همچنین وقتی بیگانگان، یعنی کسانی که از قوم تو اسرائیل نیستند، از سرزمینی دور بهخاطر نام عظیم تو و دست قدرتمند و بازوی توانای تو بیایند و بهسوی این معبد بزرگ دعا کنند، دعای آنها را بشنو.» [کتاب دوم تواریخ، فصل۶، آیات۳۲-۳۳]
۵- یکی از دلایل خرابی اورشلیم
«بهخاطر قمصا و برقمصا اورشلیم خراب کردید.» (تلمود – مسخت گیطین)
یکبار فردی رفیقی داشت بهنام قمصا و دشمنی داشت بهنام برقمصا. روزی وی مهمانی برپا میسازد و به خدمتکار خود میگوید: برو و قمصا را نیز دعوت نما. ولی خدمتکار اشتباه نموده و برقمصا را میآورد. هنگامیکه مهماندار برقمصا را در مجلس خود میبیند، به او میگوید: «تو دشمن من هستی و اینجا چهکار میکنی؟! برخیز و از مجلس من بیرون رو. برقمصا میگوید: «حال که من آمدهام اجازه میخواهم که اینجا بمانم و من هر مقدار پول بخواهی برای غذا و نوشابهی خود خواهم پرداخت.» مهماندار به برقمصا میگوید: «نهخیر». در این موقع برقمصا میگوید: «من نصف خرج مهمانیات را خواهم داد» و مهماندار پاسخ میدهد: «نهخیر». تا اینکه بالاخره برقمصا پیشنهاد میکند که خرج تمام مهمانی را بدهد. در این هنگام میزبان او را بلند نموده و از خانهی خود بیرون میکند. در این موقع برقمصا میگوید: «از آنجائیکه هخامیم [حاخامها] نشسته بودند و هیچگونه اعتراضی ننمودند، این موضوع نشان میدهد که آنها با رویّهی وی موافق بودند. بنابراین وی تصمیم میگیرد که به دربار امپراطور روم رفته و از ملت یهود بدگویی کند. وی به نزد پادشاه رفته و به وی میگوید که: «یهودیان بر ضد تو شورش نمودهاند.» پادشاه از وی میپرسد: «چه کسی اینچنین میگوید؟» برقمصا پاسخ میدهد: «اگر خواستهی پادشاه باشد برای آنها، حیوان قربانی بفرستید و ببینید که آیا آنها حیوان را قربانی مینمایند یا خیر؟». بنابراین پادشاه سه رأس گوسفند برای قربانی نمودن به نزد یهودیان میفرستد. ولی در بین راه برقمصا آنها را معیوب میکند تا اینکه یهودیان نتوانند آن حیوانات را به درگاه یهوه قربانی نمایند. وقتی امپراطور شنید که یهودیان گوسفند او را قربانی نکردهاند، سخت در غضب شد و تصمیم به مجازات یهودیان و نابودی آنها گرفته و از اینجا بود که سرکوبی یهودیان توسط رومیان آغاز شد تا بالاخره منجر به خرابی بیت همیقداش گردید.
تخریب بیت همیقداش اول توسط سپاه نبوکدنصر
علت خرابی بیت همیقداش اول
بهخاطر سه گناه بزرگ بیت همیقداش اول [معبد سلیمان] خراب گردید. این سه گناه عبارت بودند از: بتپرستی، زنا و قتل نفس.
علاوه براین سه گناه، افراد یهودی دست به بتپرستی زده و شبات [شنبه] را هیلول [حیلول = توهین] مینمودند و فرزندان خود را از یشیواها [۱۶] به دور نگه میداشتند و از یکدیگر شرم و حیا نداشتند.
تخریب بیت همیقداش دوم توسط رومیان
علت خرابی بیت همیقداش دوم
با وجودی که در دورهی بیت همیقداش دوم [معبد دوم] ملت یهود مشغول آموختن تورات و انجام دادن میصوا [فرائض و واجبات] بودند، ولی متأسفانه برای بار دوم بیت همیقداش ویران گردید. زیرا که با وجود تمام خواندن تورات و تفیلا و انجام دادن میصواها، بیشتر یهودیان از یکدیگر نفرت داشتند و با یکدیگر خوب نبودند.
بنابراین از اینجا درمییابیم که گناه کینهتوزی و نفرت از سه گناه بتپرستی، زنا و آدمکُشی بیشتر است. در دورهی بیت همیقداش دوم، ملت یهود افراد تلمید حاخام [طلاب علوم دینی] را خجالتزده نموده و آنها را مورد تمسخر قرار میدادند و به آنها بیاحترامی نموده و امریات تورات را انجام نمیدادند و فقط به مندرجات خومش [حوماش = پنج سِفر تورات] ایمان داشتند و مرد حقیقی و درستکار در بین آنها دیگر وجود نداشت.
علت پیروزی دشمن
طبق گفتههای متعددی که در تورات کتبی و شفاهی آمده است، خداوند از بین تمام ملتها ما یهودیان را بهعنوان قوم برگزیده و گنجینهی مخصوص خود برگزیده است. [!!] چنانچه در آیه ۵ از فصل ۱۹ از سِفر شموت [کتاب خروج] خداوند به فرزندان ییسرائل [بنیاسرائیل] چنین میفرماید:
«حالا اگر شما به صدای من گوش فرا دهید (از من اطاعت کنید) و عهد و پیمان مرا نگاه دارید، (آنوقت) شما (از بین تمام قومها) گنجینهی برگزیدهی من خواهید بود. زیرا تمام زمین از آنِ من است.»
در اینجا این سؤال پیش میآید که اگر ما یهودیان قوم برگزیدهی الهی و گنجینهی خاص او هستیم، پس چرا اکنون نزدیک به دو هزار سال است که در این گالوت [تبعید] رنجآور به سر میبریم، دشمنان ما همواره بر ما پیروز میگردند و سرزمین ییسرائل بهطور کامل در دست ما نیست و صلح و صفا بهصورت واقعی در آن برقرار نمیباشد؟!
اگر به پاسوق [آیه] فوق خوب توجه کنیم، میبینیم که کلمهی «اگر» در آن بهکار رفته است. یعنی «اگر» ما یهودیان فرامین و احکام الهی را که در تورات مقدّسش مذکور هستند، بیاموزیم و انجام دهیم، آنگاه است که حق خواهیم داشت قوم برگزیدهی او باشیم. اما اگر با گفتن این جملات که «من قلبم پاک است و به کسی بدی نمیکنم و مال کسی را نمیدزدم»، از آموختن تورات و انجام دادن احکام الهی خودداری نمائیم، بازهم در گالوت [تبعید] مشقّتباری که اکنون در آن به سر میبریم، باقی خواهیم ماند. داشتن قلب خوب و دزدی نکردن تنها دو فرمان از احکامی هستند که خداوند به ما داده و هنوز ۶۱۱ حکم دیگر وجود دارند که هر یهودی موظف به انجام آنهاست. امروزه ما فقط میتوانیم در حدود ۴۰۰ فرمان از ۶۱۳ احکام الهی را انجام دهیم، زیرا بعضی از آنها مربوط به زمان آبادی بیت همیقداش هستند. در تلمود اورشلیمی در قسمت «عوادا زارا ۱» چنین آمده است:
«ربی لیوی میفرماید: در روزی که شلومو [حضرت سلیمان] با “نخا” دختر فرعون مصر ازدواج کرد، میخائل فرشته [میکائیل] فرود آمد و عصایی را در دریای مدیترانه فرو برد و آن را با سنگ و گل احاطه نمود (تا اینکه) دور و بر آن سرزمین پهناوری پدیدار شد که سرانجام کشور عظیم روم در آن به وجود آمد.»
منظور تلمود اورشلیمی از گفتار فوق این است که علت بهوجود آمدن دولت باعظمت روم را به ما گوشزد کند. همان دولتی که عاقبت بیت همیقداش دوم را خراب نمود و یهودیان را به گالوتی افکند که تا به امروز در آن به سر میبریم. خداوند هرگز نمیخواهد که قوم ییسرائل در رنج و عذاب باشند [!!] و همواره با صبر بیحدش منتظر است که آنان توبه کنند و به راهی که او معین فرموده است برگردند. تاریخ نشان میدهد که هروقت که یهودیان از تورات و فرامین آن روی برگردانیدهاند، خداوند با فرستادن دشمنانی بر سرشان، آنها را از اشتباهشان آگاه نموده و به خود نزدیک کرده است. خداوند بهخاطر بدیها و ناپاکیهایی که در میان قوم یهود پدید آمده بود و بهعلت سرپیچی آنان از سخنان پیغمبران و علمای مذهبی خود، رومیان را مأمور تنبیه آنان کرد.
ما یهودیان باید همواره وظیفهی مقدّسی را که در قبال خداوند داریم در نظر گرفته و سعی کنیم که روشهای خود را در زندگی بهتر نموده و بیش از پیش به آموزش تورات بپردازیم. بهاینوسیله قادر خواهیم بود که به خداوند نزدیکتر شده و او را بهتر بشناسیم و از این راه زندگی بهتری را در این دنیا و در جهان آینده برای خود فراهم آوریم.
خندهی ربی عقیوا بر آیندهی اورشلیم
سالها بعد از خرابی بیت همیقداش، ربان گملئیل و ربی الیعِزِر بن عَزَریا و ربی یهوشوع و ربی عَقیوا در جادهای از اورشلیم با یکدیگر عبور مینمودند. در همین موقع صدای بسیار بلندی از دور به گوش آنان رسید و لشکر رومیها را مشاهده نمودند که در شهر اورشلیم رژه میرفتند. در این موقع همگی ربانیم شروع به گریه نمودند، در حالیکه ربی عقیوا شروع به خندیدن نمود. آنها از ربی عقیوا پرسیدند: «چرا تو میخندی؟»، وی پاسخ داد: «چرا شما گریه میکنید؟»، آنها پاسخ دادند:
«این مردمی که به بتها سجده میکنند و بخورات برایشان میسوزانند، در این دنیا با این همه سعادت و صلح و آرامش زندگی میکنند. ولی ما خانهی خدایمان در آتش سوخته و ویران گشته. پس چرا ما گریه نکنیم؟».
در این موقع ربی عقیوا پاسخ میدهد:
«بهخاطر این میخندم که اگر این است قسمت افرادی که به قوانین الهی تجاوز میکنند، پس در آینده چه نیکو است حق افرادی که احکام و قوانین وی را انجام میدهند.»
شبات نَحَمو
اولین شبات [شنبه] بعد از نهم آو شبات نحمو خوانده میشود. از آنجاییکه هفطارای این شبات از فصل چهلم یشعیا [کتاب اشعیا] است، و با کلمهی «نحمو نحمو عمی» شروع میگردد، بنابراین این شبات را شبات نحمو میخوانند. «نحمو» یعنی «تسلّی دهید».
خداوند به انبیاء میفرماید که قوم ییسرائل را که به گالوت [تبعید] رفته و به جهت خرابی بیت همیقداش عزادار هستند، تسلّی دهند.
تعنیت بهخاطر دیدن خواب وحشتناک
اگر شخصی خوابی ترسناک ببیند و بهخاطر آن بخواهد تعنیت [روزه] بگیرد، وی میتواند حتی در روز شبات [شنبه] این تعنیت را بگیرد. البته این تعنیت و تعنیت روز کیپور تنها تعنیتی است که میتوان در روز شبات برگزار نمود. ناگفته نماند که بعد از گرفتن تعنیت برای خواب بد در روز شبات، فرد موظف است روز دیگری را نیز بهجز شبات تعنیت بگیرد. این تعنیت بهعنوان میصوای لذتبردن از شبات میباشد. زیرا که شبات دارای احترام بسیار است و فرد نمیتواند در شبات تعنیت بگیرد. ولی چون وی خوابی وحشتناک دیده و بهخاطر از بین بردن هرگونه حکم بد و وحشتناک تصمیم گرفته است که در شبات تعنیت بگیرد، وی موظف است که یک روز دیگر نیز که شبات نباشد تعنیت بگیرد تا گناه اینکه در شبات تعنیت گرفته است پاک گردد.
دهم ماه آو
یساخار [یساکار] یکی از دوازده شواطیم [اسباط] در دهم ماه آو سال ۲۱۹۸ بهدنیا آمد. وی ۱۲۲ سال عمر نمود و در سال ۱۳۲۰ درگذشت.
پانزدهم ماه آو
روز پانزدهم ماه آو بهعنوان روز جشنواره در تاریخ یهود ثبت گردیده است . در این روز تخنون [۱۷] در مینخا خوانده نمیشود و عروس و دامادی که در این روز عروسی میکنند، تعنیت نمیگیرند.
تمبری در سرزمینهای اشغالی به مناسبت جشن تو بآو (پانزدهم ماه آو)
این روز از جمله اعیادی است که ما ملت ییسرائل به آن احترام میگذاریم زیرا که چندین واقعهی نیک در این روز اتفاق افتادند که شمّهای از آن عبارتند از:
١. در این روز بود که مُردن اجداد ما در صحرا قبل از ورود به ییسرائل متوقف گردید.
۲. در این روز بود که به گروه بنیامین اجازه داده شد که با شواطیم (گروههای) دیگر ییسرائل ازدواج نمایند.
۳. در این روز بود که رومیها اجازه دادند که اجساد کُشتهشدهگان بتار به خاک سپرده گردند.
۴. در این روز تهیهی هیزم برای مصرف قربانگاه بیت همیقداش به پایان میرسید.
هجدهم ماه آو، روز تعنیت
در «مگیلت رسالهی تعنیت» روز هجدهم آو بهعنوان روز تعنیت [روزه] خوانده شده است. زیرا که در دورهی پادشاهی آحاز در این روز بود که «چراغ مغرب» بیت همیقداش خاموش گردید. این چراغی بود که هیچگاه خاموش نشده بود و هر موقع که کهن گادول [رئیس کاهنان] وارد خیمه میشد، همیشه این چراغ روشن بود و انوار این چراغ، چراغهای دیگر را روشن مینمود. همینکه آحاز به پادشاهی رسید، بیشتر از پادشاهان قبلی خود مرتکب گناه شد و در هجدهم آو «چراغ مغرب» خاموش گردید و این نشانهای بود که چشم ملت ییسرائل بهخاطر گناهانشان تاریک شده است و بهزودی توسط دشمنانشان به گالوت [تبعید] بُرده خواهند شد.
منبع: میراث یهود (گلچینی از قانون، روحانیت و تاریخ یهود؛ خداشناسی و خودشناسی)، نوشته: مشه حئیمپور، چاپ: بروکلین – نیویورک، ج۴، ص۸۳۴-۸۵۳. بهکوشش: اندیشکده مطالعات یهود.
پینوشتها:
* تذکر: تمامی پینوشتها از «اندیشکده مطالعات یهود» است.
[۱] ماههای عبری در ابتدا نام مشخص نداشتند و در تورات و سیر متون مذهبی و کهن یهود، ماهها با ذکر شماره (ماه اول، ماه دوم و…) نام برده شدهاند. بعدها در اثر حملهی بختالنصر به سرزمین مقدس و به اسارت رفتن سران یهودیان به بابِل، با تأثیرگرفتن از فرهنگ بابلی، ماههای عبری نامهایی مخصوص به خود گرفتند.
[۲] «کوه هور» در غرب کشور «اردن» واقع شده و به «پترا» و «جبل هارون» نیز شهرت دارد. بر قلهی این کوه، مقبرهای وجود دارد که منسوب به حضرت هارون است. بنای این مقبره به قرن هشتم قمری برمیگردد.
[۳] «ربی شلومو بن اسحاق» (۱۰۴۰-۱۱۰۵م) که بهطور خلاصه «راشی» (Rashi) نامیده میشود، بزرگترين مفسّر تورات و تلمود است. وی در قرن یازدهم میلادی در فرانسه میزیست.
[۴] هفطارا قسمتی از یکی از کتب انبیاء (نبیئیم) در کتاب مقدس است که در کنیسا در روزهای شبات (شنبه)، یوم طوو (روز فرخنده) یا تعنیت صیبور (روزهی جماعت) آخرین کسی که برای خواندن تورات به منبر دعوت شده است میخواند. قسمتی که برای هفطارا انتخاب میشود، معمولاً باید با متن پاراشا (قسمتی از تورات که روز شنبه در کنیسا خوانده میشود) تناسب داشته باشد. [واژههای فرهنگ یهود، نوشته: شلمو اشمیدت، سردبیر ترجمه: منشه امیر، ناشر: انجمن جوامع یهودی، چاپ اورشلیم، ۱۹۷۷، ص۱۱۶و۲۴۴].
[۵] سومین وعدهی غذایی روز شنبه.
شالوش سِعودوت (طعام سهگانه): بهموجب شریعت یهود (هلاخا)، باید روز شبات (شنبه) سه وعده غذا خورد: یکی در شب و دومی صبح بعد از نماز و سومی پس از غروب. [واژههای فرهنگ یهود، ص۱۶۴].
[۶] هَودالا یا هَبدالا (فرقگذاری): یهودیان در پایان روز شنبه و روزهای عید، دعای کوتاهی میخوانند که نشانهی پایانیافتن یک روز مقدس و آغاز یک روز معمولی میباشد. [واژههای فرهنگ یهود، ص۲۴۱].
[۷] هر فرد یهودی موظف است قبل از آن که لقمه نانی بخورد، اول دستهای خود را کاملاً شسته و بعد از خواندن دعای مخصوص شستوشوی دست و دعای مخصوص قبل از صرف غذا (هموصی) آنوقت غذای خویش را میل کند. بعد از صرف غذا مجدداً لازم است دستها را شسته و دعای مخصوص بعد از صرف غذا که علمای یهود بدینمنظور تدوین کردهاند قرائت کند. دعای شکرانهی بعد از غذا «نوارخ» یا «بیرکت همازون» نام دارد.
[۸] میدراش (وعظ) مجموعهای از سخنان علمای یهود است که در عصر نگارش تلمود و بعد از آن بهصورت سخنرانی و یا موعظه گفته شده و به ترتیبِ صحیفههای کتاب مقدس و یا موضوعات مختلف، بهصورت جزوههایی گردآوری شده است. [واژههای فرهنگ یهود، ص۲۲۹].
[۹] عَربیت با مَعریب (نماز شامگاهی) نامی است که به نمازی که هر روز پس از غروب آفتاب میخوانند، داده شده است.
[۱۰] در نمازهای عادی یهودی [صبح و بعدازظهر و شامگاه] یک بخش اصلی به نام «لَحَش» (به معنای آهسته) یا «شِمُونِه عِسرِه» (به معنای هجده دعا) مشترک و یکسان است، اما مقدمات و مؤخرات این سه نماز با هم متفاوت هستند. این بخش اصلی، لَحَش نام می گیرد. زیرا والاترین قسمت نماز بوده و بهصورت آهسته ادا میگردد. همچنین «شِمُونِه عِسره» نام دارد، زیرا در ابتدای تدوین از ۱۸ دعا تشکیل میشد که بعدها یک دعای دیگر در میان آن جای گرفت. اما همچنان نام اولیه بر آن اطلاق میگردد. در متن لحش گاه به مناسبتهای مختلف (اول ماه و اعیاد خاص یا روزهایی که در آن روزه گرفته میشود) متنهایی اضافه میشود.
[۱۱] قَدیش (تقدیس) دعایی است که از ستایش خدا، تقدیس نام پروردگار (قیدوش هَشِم) و اقرار به عدالت خالق یکتا (صیدوق هَدین) ترکیب یافته است. اقسام مختلفی از قدیش وجود دارد. همچنین تفاوتهای زیادی در نُسَخ قدیش بین جماعات مختلف یهودی وجود دارد. [واژههای فرهنگ یهود، ص۱۹۵].
[۱۲] تِفیلین (Tefillin) به تسمهی نوار چرمی و جعبهی کوچکِ همراه آن گفتهمیشود که هنگام نماز، هر فردِ مذکری که به سن تکلیف رسیده باشد، باید آن را به دست چپ و پیشانی خود ببندد. تفيلين دو قطعه است كه هركدام از آنها تشكيل شده است از یک جعبهی کوچک چرمی با تسمههای چرمی بلند. در داخل هریک از جعبههای کوچک قطعهای از پوست حيوانات حلالگوشت كه روی آنها آیههای توحید به خط عبری نوشته شده است جا دارد. در نماز صبح یکی از اين قطعات را روی پیشانی و ما بین دو چشم در مرز رستنگاه موهای سر قرار میدهند و قطعهی دوم را نيز روی ماهیچهی بازوی چپ و مقابل قلب میبندند. تسمهی چرمی تفیلین سر، بهصورت آویخته باقی میماند. ولی تسمههای تفيلين دست، دور بازو و ساعد و کف دست و انگشتان دست چپ پيچيده میشود و تا پايان نماز روی سر و بازو باقی میماند. در روزهای شنبه و اعیاد، هنگام نماز صبح از تفیلین استفاده نمیشود و فقط صیصیت را میپوشند. اگر کسی نتوانست در نماز صبح تفیلین ببندد، باید در ساعت نماز عصر این کار را انجام دهد. بهعبارت دیگر هر فرد یهودی باید هر روز یکبار تفیلین را ببندد و دعای مربوط به آن را بخواند. معمولاً رنگ تمام قسمتهای تفیلین سیاه است.
[۱۳] صیصیت (شال دعا) شامل پارچهای است كه بالاتنه را میپوشاند و در چهارگوشهی آن بندهایی به روش خاص گره خوردهاند و نشانی از احکام الهی هستند. قبل از نماز، صیصیت را سر میکنند. هشت نخ صیصیت به چهار گوشهی طَلیت یا طَلیت قاطان گره خورده است. (طَلیت: پوشش چهارگوش ویژهای از پشم یا ابریشم که مردان هنگام نماز صبح خود را با آن میپوشانند تا فریضهی صیصیت [شال دعا] را بهجا آورده باشند. طَلیت قاطان: زیرپوشی که در چهارطرف آن رشتههای صیصیت [منگله یا ریشه] دوخته شده و مردها از کودکی در تمام مدت روز آن را در زیر لباس خود میپوشند.) [واژههای فرهنگ یهود، ص۱۷۷و۱۸۰].
[۱۴] قَریئَت شِمَع (دعای «بشنو ای اسرائیل»): فرمان است که هر یهودی در روز دو دفعه، صبح و شام، سه پاراشا (باب) از تورات را که با کلمات «شمع ییسرائل» (بشنو ای اسرائیل) شروع میشود بخواند. قریئت شمع جزء قسمتهای مهم نمازها بوده و اولین چیزی است که پدر به فرزندانش هنگامیکه هنور کوچکند یاد میدهد. [واژههای فرهنگ یهود، ص۱۹۶].
[۱۵] شستن آیینی دستان (وضو) در یهودیت، نَطیلا نام دارد. برای نطیلا قبل از نماز از ظرفی با گنجایش حدود یک لیتر، آب بر دست راست و سپس دست چپ، از مچ به پایین ریخته میشود و این عمل سه بار تکرار میشود.
[۱۶] یشیوا (Yeshiva) به نهادهای آموزشی گفته میشود که تعالیم دین یهود مانند تلمود و تورات در آنها به شاگردان تدریس میشود. بهموجب روایات، این آموزشگاهها در دورهی اجداد قوم (ابراهیم و اسحاق و یعقوب) نیز برقرار بوده است. پس از خرابی بیت همیقداش دوم این نوع آموزشگاهها که مراکز فراگرفتن تورات بودند، در سرزمین ییسرائل و بابل برپا شدند. [واژههای فرهنگ یهود، ص۲۵۱].
[۱۷] تَحنون (استغاثه) نماز مختصری است که در ایام هفته بعد از نماز عمیدا (ایستاده) در نماز شحریت (نماز صبح) و یا نماز مینحا (نماز عصر) خوانده میشود.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ نارنجی در تیترهای فرعی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: