اواسط ماه ژوئن هر سال یادآور قضیهای دردناک برای ۵۰ هزار یهودی یمن است که طی دهه ۴۰ و ۵۰ قرن گذشته به امید زندگی بهتر به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کرده، اما پس از اسکان داده شدن در اردوگاههای موقتی که «معبروت» خوانده میشد و به دلایل نامعلوم کودکان خود را از دست داده بودند.
قضیه مربوط به هزاران کودک یمنی است که با خانوادههای خود به محض پای گذاشتن در فرودگاه «تلآویو» که در آن زمان «لد» خوانده میشد و یا زندگی در اردوگاههایی که به آنها اختصاص یافته بود، به بهانههای مختلف از جمله بیماری و چکاب و گرفتن آزمایش از خانوادهها جدا و به بیمارستانها سپرده میشدند، اما هیچگاه عودت داده نمیشدند، بلکه اغلب چند روز بعد از جدایی خبر مرگ آنها بدون تحویل جسد یا آدرس محل خاکسپاری به خانوادهها داده میشد.
نکته عجیبتر آنکه حتی مسئولان وقت از صدور گواهی رسمی فوت برای این کودکان و دادن آن به خانواده امتناع میکردند. یکی از این یهودیان یمنی به نام «شلومو حتوخا» در صفحه فیسبوک خود داستان «شوشانا»، مادر بزرگش را نقل میکند که در سال ۱۹۴۹ میلادی از یمن به سرزمینهای اشغالی مهاجرت میکند و اینکه وقتی در اردوگاه مهاجران بسر میبرد، یکی از مسئولان اردوگاه نزد وی آمده و به بهانه چکاب و آزمایشهای پزشکی کودکش را به یکی از بیمارستانها میبرند، در حالیکه وعده باز گرداندن کودک در روز بعد را داده بودند.
اما وقتی فردای آن روز شوشانا برای اطلاع از حال فرزندش به بیمارستان مراجعه میکند، خبر مرگ فرزندش به وی داده میشود، بدون آنکه موفق به دیدن جنازه کودکش شود. فاجعه اصلی در سال ۱۹۵۳ میلادی رخ نمود، سالی که بالاترین آمار مفقودی در میان کودکان مهاجران یمنی را داشت و موجب اعتراضهای شدید بسیاری از خانوادههای مهاجر از جمله خانوادههایی که کودکان خود را از دست داده بودند، شده بود.
به گفته شلومو امروزه شاهد هستیم، افرادی یکباره با این حقیقت مواجه میشوند که فرزندان واقعی خانوادههایی که در آن رشد و نمو یافتهاند، نیستند و در میان آنها، انگشتشماری هستند که از این شانس برخوردار بودند که خانوادههای واقعی خود را بیابند.
نمونهها در این خصوص بسیارند، به عنوان مثال «ساره ع» تعریف میکند، چگونه پرستار، نوزادی که به دنیا آورده بود، را به وی نشان می دهد. یک نوزاد سه کیلو و نیمی که پس از به دنیا آمدن به وضوح صدای گریهاش را شنیده بود، اما پس از بیرون بردن وی از اتاق زایمان خبر فوتش را به وی میدهند و اصرارهای او برای دیدن کودک مردهاش راه به جایی نمیبرد، همچنین «مریم الحدیف» در داستانی مشابه تاکید میکند، به چشم خود دیده که فرزندش زنده به دنیا آمده و برای دو روز به وی شیر داده بود، اما یکباره روز سوم در حالیکه فرزندش در سلامتی کامل بسر میبرد، خبر مرگش را برای مریم میآورند و در اقدامی مشابه از دیدن جسد نوزاد توسط مادر، امتناع میشود.
در تمام طول این سالها اعتراضها و شکایتهای این مادران و هزاران مادر یمنی دیگر که کودکان خود را در اردوگاهها و در چادرهایشان گم کرده و از دست داده بودند، نه تنها راه به جایی نبرده بود، بلکه غالب این مادران به اختلال عقلی و انواع بیماریهای روحی و روانی و توهمات ناشی از آن متهم شده بودند.
«ایگال یوسف»، شهردار سابق شهرک صهونیستنشین «روش هعاین» و نماینده خانوادههایی که کودکان خود را در این قضیه از دست داده بودند نیز در گفتوگو با رادیو ارتش اسرائیل گفته بود که به جستوجوی خود برای یافتن خواهرش که در کودکی وی را گم کرده بود، ادامه میدهد، به ویژه آنکه آخرین پیگیریهای وی در وزارت داخلی آشکار ساخت که وی در قید حیات است. اما آدرسی که وزارت داخلی به وی داده بود، وجود خارجی نداشته است.
مهمتر از همه آنکه اگرچه از آن تاریخ تاکنون کابینههای وقت رژیم صهیونیستی سه کمیته حقیقتیاب [کمیته حقیقت یاب «بهلول – مینوکوفسکی» در سال ۱۹۶۷، کمیته حقیقت یاب «شلجی» در سال ۱۹۸۸ و کمیته حقیقت یاب «کوهن – کدمی» که در سال ۱۹۹۵ تشکیل شد و گزارش خود را در سال ۲۰۰۱ میلادی به کابینه وقت رژیم صهیونیستی ارائه داد] برای کشف خفایای این قضیه تشکیل داده بودند و هریک از آنها از جمله کمیته حقیقتیاب «کوهن – کدمی» در گزارش خود ادعای ربوده شدن این کودکان را رد و مستندات و دلایلی مبنی بر فوت آنها ارائه داده بودند، اما خانوادههای آنها ضمن تکذیب این گزارشها افشا کرده بودند که در مواردی از سوی مسئولان و مقامات ذیربط تهدید به سکوت و عدم ادامه اعتراضها و پایاندادن به پیگیری شکایات خود شده بودند.
تحقیقات بعدی نشان می داد که طی فعالیت هریک از کمیتههای حقیقتیاب بخشی از مستندات مربوط به این کودکان در بیمارستانها محو و نابود شده بودند و یا اینکه گواهیهای فوت جعلی متعددی در آرشیو این بیمارستانها یافت شده بود، همچنین مدارک و مستنداتی یافت شده بود که نشان میداد، برخی خانوادههای یهودی بدون طیکردن پروسه قانونی، به فرزندانی از این بیمارستانها دست یافته بودند.
موضوع سوالبرانگیز آن بود که چرا این کمیتهها از انتشار نتایج بازجویی و گواهی شاهدان عینی مانند «روت باروخ»، مسئول کودکان بیسرپرست اردوگاههای مهاجران یهودی در سرزمینهای اشغالی و «آموس مانور»، رئیس امنیت داخلی رژیم صهیونیستی موسوم به «شاباک» امتناع کرده بودند، همچنین چرا کابینههای رژیم صهیونیستی روی اسناد و مدارک به دست آمده مُهر محرمانه و سرّی زده از انتشار آنها تا ۶۰ یا ۷۰ سال دیگر خودداری کرده بودند.
دسامبر سال گذشته میلادی کابینه رژیم صهیونیستی مدعی شده بود که پس از ۶۰ سال در اقدامی بسیار مهم پس از لغو محرمانه و سرّی بودن، اقدام به انتشار حدود ۲۰۰ هزار سند از پرونده معروف به «قضیه کودکان یمنی» میکند، به این امید که به یکی از بزرگترین رسواییهای اسرائیل که ۶ دهه دامنگیر آن بوده، پایان دهد و به این طریق خانوادههایی که کودکان خود را از دست داده و از سرنوشت آنها تاکنون بیاطلاع بودهاند، از حقیقت امر آگاه شوند، اما همانگونه که انتظار میرفت، این صرفاً یک ادعا بود، چون بخشهای مهمی از این اسناد همچنان مهر محرمانه بر خود داشته و از انتشار منع شده بودند.
این موجب شد تا رسانههای رژیم صهیونیستی از جمله روزنامه صهیونیستی «اسرائیل الیوم» و شبکه دو تلویزیون این رژیم هفته گذشته گزارشی درباره کودکان یمنی منتشر کنند که بُعد جدیدی از این قضیه را برملا میکرد. گزارشی که حتی رسانههای صهیونیستی ضمن اذعان به قبح و غیرانسانی بودن آن، در چندین جای گزارش، آن را به ظاهر محکوم کرده و عاملان آن را مورد انتقاد قرار داده بودند.
انجام آزمایشهای پزشکی روی کودکان یمنی
گزارش روزنامه اسرائیل الیوم از «انجام برخی آزمایشهای علمی و پزشکی روی این کودکان یمنی بدون اطلاع و کسب موافقت خانوادههایشان» پرده برمیدارد، آزمایشهایی که بر اساس اسناد به دست آمده موجب مرگ دهها تن از این کودکان طی سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۴ میلادی شده بود. اگرچه به اعتقاد «نوریت کورین»، یکی از نمایندگان کنست این قضیه تا سال ۱۹۶۶ ادامه داشت و در پی آن بیش از ۵ هزار کودک یمنی مفقود شدهاند.
اسرائیل الیوم تاکید میکند: برای اولین بار اسناد و گواهی شاهدانی را در اختیار دارد که ثابت میکند، این کودکان در قید حیات در معرض انواع آزمایشهای پزشکی قرار گرفتهاند که برای اولین بار در دنیا انجام میشده و آنها را به موشهای آزمایشگاههای اسرائیل تبدیل کرده و موجب فوت دست کم چهار تن از آنها شده بود.
به نوشته این روزنامه صهیونیستی برخی از این اسناد نشان میدهد که در این سالها بیمارستان «رام بام» شهر «حیفا» شاهد ربوده شدن یک تن از این کودکان و به فرزندخواندگی گرفتن یکی دیگر از آنها توسط یکی از اعضای کادر پزشکی مسئول انجام آزمایشهای این بیمارستان بوده است.
این روزنامه با توضیح اینکه به عکسهای منتشر نشدهای دست یافته که نشاندهنده بخشی از این آزمایشها و نحوه انجام آنها روی این کودکان است، میافزاید: در بخشی از اسناد به دست آمده درباره این کودکان آمده است که چگونه پزشکان شیوههای درمانی جدید را روی آنها آزمایش میکردند و به عنوان مثال با تزریق وریدی و مستقیم پروتئین خشک، سرم و پلاسما خشک به چهار کودک یمنی که از سوءتغذیه رنج میبردند، موجب مرگ آنها شدند.
در اینباره پیشتر «درورا نحمانی روت»، وکیل یکی از این خانوادههای یمنی از دکتر «جرج مندل»، رئیس بیمارستان کودکان «روش هعاین» که در انجام آزمایشهای پزشکی روی کودکان یمن مشارکت داشت، به عنوان یکی از متهمان این پرونده یاد میکند.
نحمانی روت در اثبات ادعای خود، به عنوان سند نامهای از دکتر «کلمن یعقوب مان»، نائب رئیس بیمارستان کودکان «روش هعاین» ارائه میدهد که ۲۱ نوامبر سال ۱۹۴۹ برای دکتر مندل نوشته و در آن نتیجه آزمایشهای انجام شده روی چهار کودک یمنی که منجر به مرگ آنها شده بود، را به اطلاع وی رسانده بود.
نحمانی روت تاکید میکند، دکتر مندل از جمله افرادی است که اسناد و اطلاعات دقیقی از این آزمایشها در اختیار داشت، اما ۷ سال بعد از بیم برملا شدن ماهیت واقعی این آزمایشها و اهداف نهفته در پس آنها، اقدام به از بین بردن تمامی آنها میکند.
در این راستا، شبکه دو تلویزیون رژیم صهیونیستی نیز تصاویری از چندین کودک یمنی را منتشر میکند که نشان میدهد، آنها در معرض این آزمایشها بودهاند. این عکسها کودکان یمنی را در اتاقهایی شبیه آزمایشگاههای پزشکی و علمی در حالی برهنه به تصویر میکشد که روی بدن آنها مطالبی مربوط به نوع آزمایش انجام شده روی آنها نوشته شده بود، به عنوان مثال یکی از تصاویر نشان میدهد که روی شکم یکی از این کودکان واژه «طحال» نوشته شده که احتمالا بیانگر نوع آزمایش و نتیجه مورد نظر از آن روی طحال انسان بوده است.
اما بُعد بسیار خطرناک و ضد بشری این قضیه را «امیر یوحنا»، یکی از نمایندگان کنست افشا میکند. به گفته وی آنها در برابر شاهدانی از مهاجران یمنی قرار دارند که طی سالهای مذکور از سوی برخی بیمارستانها برای انجام آزمایشهای مربوط به وضعیت سلامت قلب قرار داشته و شماری از آنها تحت این آزمایشها بودهاند.
به گفته این نماینده کنست، نتیجه آزمایشهای پزشکان روی قلب مهاجران یمنی نشان میداد که آنها دارای هیچگونه ناراحتی و بیماری قلبی نبودند و این موجب شده بود، با تقاضاهای بسیار زیادی از سوی مراکز پزشکی و تحقیقاتی کشورهای غربی برای به دست آوردن قلب یمنیها مواجه شوند، در نتیجه شماری از یمنیها از جمله کودکان یمنی برای فروش قلبهایشان آنهم به مبالغ بسیار گزاف در این سالها به شیوهها و دلایل مختلف به قتل میرسند.
فراتر از کودکان یمن
اشتباه است، اگر تصور کنیم، این قضیه فقط کودکان مهاجران یمنی را در بر میگیرد، چون در این زمینه روزنامه صهیونیستی «معاریو» در گزارش مستندی از ربوده شدن صدها کودک از یهودیان مهاجر کشورهای شرق اروپا و بالکان طی همین دوره زمانی و در حوادثی مشابه خبر میدهد.
خانوادههای یهودی که از لهستان، آلمان، رومانی، مجارستان، چک و اسلواکی مهاجرت کرده و در شهرکهایی چون دیمونا، کفار سابا، بیتح تکفا، قدس، تلآویو و حیفا در سرزمینهای اشغالی ساکن شده بودند، طی این مدت یا یکی از فرزندان آنها مفقود شده بود و یا با خبر مرگ نوزادشان آن هم چند روز پس از تولد و در حالی که از سلامتی وی اطمینان کامل داشتند، مواجه شده بودند.
تحقیقات رسمی صورت گرفته نشان میدهد، طی سالهای فوق دستکم ۲۱۰ کودک از مهاجران کشورهای اروپایی به شیوههای یاد شده، مفقوده شدهاند.
جنایاتی که تا به امروز ادامه دارند
آنچه درباره انجام آزمایشهای پزشکی روی کودکان مهاجران یمنی در این گزارش به آن اشاره شد، تنها به سالهای گذشته یا کودکان یهودیان مهاجر محدود نمیشود، بلکه اسناد موجود ثابت میکند، این جنایات یکی از اصول و سیاستهای ثابت کابینههای مختلف رژیم صهیونیستی از زمان تاسیس این رژیم تاکنون بوده است.
آزمایش داروهای ناشناخته روی کودکان اسرای فلسطینی
در سال ۲۰۱۱ میلادی «حسان ششنیه»، یکی از مسئولان سازمان آزادیبخش فلسطین با بیان اینکه ۴۰۰ کودک فلسطینی در زندانهای رژیم صهیونیستی بسر میبرند، افشا کرد که این کودکان صرفنظر از انواع آزارها و شکنجههایی که در معرض آن قرار دارند، با جنایت ضد بشری آزمایش داروهای جدید و ناشناخته نیز مواجه هستند که تاکنون منجر به فوت شماری از آنها و یا فلج شدن و از کار افتادن بخشی از اعضای بدن آنها شده است.
کودکان تونس موشهای آزمایشگاهی شرکتهای داروسازی اسرائیل
افزون بر آن میتوان به جنایت مشابه رژیم صهیونیستی روی کودکان تونسی اشاره کرد. «آیا قاتلان میتوانند، داروساز باشند»، نام فیلم مستندی است که پرده از اقدام رژیم صهیونیستی در استفاده از کودکان تونسی جهت آزمایش داروهای جدید روی آنها برمیداشت.
«ایمان بن حسین»، کارگردان تونسی در فیلم مستند خود افشا میکند که انستیتو «پاستور» تونس و وزارت بهداشت این کشور با یکی از بزرگترین شرکتهای داروسازی رژیم صهیونیستی جهت آزمایش داروهای جدید این شرکت بهویژه داروی درمان بیماری «مانچیا» که از یک نوع پشه به بدن انسان منتقل میشود و موجب ضایعات پوستی غیر قابل ترمیم روی بدن انسان میشود و ۳ هزار نظامی آمریکایی شرکتکننده در اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی به آن مبتلا شده بودند، روی کودکان تونسی همکاری داشتهاند.
إیمان بن حسین
این کارگردان تونسی تاکید میکند، مستندات مکتوب و گواهی شاهدان عینی نشان میدهد، این داروها از سال ۲۰۰۰ یعنی پیش از آغاز اقدام نظامی علیه عراق و براندازی رژیم بعث در این کشور تا ۲۰۱۴ روی کودکان تونس آزمایش میشد و در قبال موافقت خانوادهها با آزمایش این داروها روی کودکانشان ۵۰ دینار تونسی پرداخت میشد.
عمده این آزمایشها روی کودکان منطقه «سیدی بو زید» در جنوب تونس با ایجاد خراشهایی روی پوست یا تزریق یک دارو و گرفتن خون از فرد انجام میشد. فیلم نشان میدهد، روی صورت افراد مورد آزمایش پس از دریافت دارو لکههای سیاه رنگی ظاهر میشود، در این مرحله بار دیگر از فرد خون گرفته و از وی خواسته میشود، از مرهمی که در اختیارش گذاشته شده، روی لکهها و زخمهای ایجاد شده در پی آن استفاده کند.
طرح پذیرش یکصد کودک سوری
ژوئن سال گذشته میلادی کابینه رژیم صهیونیستی از طرح پذیرش یکصد کودک پناهجوی سوری و دادن تابعیت این رژیم به آنها پس از انتقال این کودکان به سرزمینهای اشغالی و یافتن خانوادههایی با ریشههای عربی – یهودی جهت پذیرفتن این کودکان به فرزندخواندگی خبر داد و اعلام کرد تا یافتن این خانوادهها و اعلام آمادگی آنها برای پذیرش این کودکان، آنها سه ماه اول راهی مدارس شبانهروزی میشوند تا در آنجا تحت آموزشهای لازم قرار گیرند و پس از آن در نهادها و مراکز تربیتی وابسته به وزارت آموزش و تربیت اسرائیل نگهداری خواهند شد.
در پی درج این خبر، خبرگزاری «آسوشیتد پرس» در گزارشی ضمن یادآوری قضیه مفقود شدن هزاران کودک از خانوادههای مهاجر یهودی که اغلب دارای ریشههای عربی و شرقی بودند، تاکید میکند: به نظر میرسد، کابینه رژیم صهیونیستی درصدد تکرار سناریو دهه چهل و پنجاه قرن گذشته اینبار روی کودکان زیر ۱۸ سال سوری است، این در حالیاست که پیش از این رژیم صهیونیستی تحت عنوان مداوای مجروحان معارض سوری، صدها تن از این مجروحان را در بیمارستانهای خود پذیرش و بستری کرده بود، بی آنکه تاکنون کسی از سرنوشت آنها اطلاعی در دست داشته باشد.
در همین راستا، روزنامه صهونیستی «یدیعوت آحارونوت» سپتامبر گذشته گزارشی منتشر کرد که در آن آمده بود، مقامات این رژیم با همکاری و کمک سازمان یهودی – آمریکایی حقوق بشری «عملیاه» اقدام به انتقال کودکان سوری آسیبدیده از جنگ جاری در سوریه به بیمارستانهای این رژیم و مداوای آنها در بیمارستانهای صفد و نهاریا میکند.
یدیعوت آحارونوت با بیان اینکه این کودکان پس از مداوا و بهبودی در شهرکهای صهیونیستنشین اسکان مییابند، یادآور میشود که تنها طی ماه آگوست سال گذشته میلادی سازمان عملیاه ۲۱ کودک سوری را از استان «قنیطره»، در جنوب سوریه به سرزمینهای اشغالی منتقل کرد و مقامات مسئول در ارتش اسرائیل آنها را در بیمارستان «زیف» شهر صفد جهت مداوا بستری کردند.
به نوشته این روزنامه صهیونیستی مشابه چنین عملیاتی توسط این سازمان که مقر آن در نیویورک قرار دارد، بار دیگر و با هماهنگی با ارتش اسرائیل تکرار شده و اینبار کودکان سوری منتقل شده در بیمارستان شهر «نهاریا» بستری شده بودند. در اینباره شیخ «عباس زکور»، نماینده سابق کنست رژیم صهیونیستی افشا کرد، مسئولان بیمارستان «الجلیل غربی» در نهاریا به دنبال یافتن خانوادههایی برای کودکان سوری زخمی انتقال یافته به این بیمارستان بودند.
شیخ زکور درباره هزینههای درمان و مداوای این مجروحان که زمانی بحث و جدل بسیاری در میان صهیونیستهای ساکن سرزمینهای اشغالی به راه انداخته بود، تاکید میکند که از مداوای این مجروحان سود کلانی نصیب تلآویو میشود، چون هزینه آنها را یکی از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس پرداخت میکند.
در این راستا، «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی سال گذشته میلادی در سخنانی، تصریح کرده بود که از وزارت خارجه این رژیم خواسته، راههایی برای انتقال کودکان و زنان سوری مجروح حلب به بیمارستانهای این رژیم جهت مداوا بیابند.
همچنین پس از فاجعه بمباران شیمیایی شهر «خان شیخون» در استان ادلب که آمریکا نظام سوریه را به آن متهم کرده بود، تل آویو خواستار انتقال کودکان سوری آسیب دیده در جریان این حمله جهت مداوا در بیمارستانهای این رژیم شده بود، این درخواستها این شبهه را ایجاد میکند که احتمالاً هدف صهیونیستها از این اقدام بررسی آثار و نتایج بمبهای شیمیایی به کار رفته در خان شیخون روی افراد آسیب دیده به ویژه کودکان بوده است.
همچنین روزنامه «الشروق» چاپ تونس گزارشی منتشر کرده که در آن افشا میکند، گروه تروریستی تکفیری «داعش» اقدام به فروش کودکان سوری و عراقی از طریق مافیای تجارت بشر و قاچاق انسان به رژیم صهیونیستی کرده است.
روزنامه الشروق با بیان اینکه این کودکان از طریق ترکیه به این شبکههای مافیا فروخته میشوند تا به سرزمینهای اشغالی انتقال یابند، تاکید میکند، هر یک از این کودکان که همگی نوزادان شیرخوار بودهاند، به قیمت دههزار دلار فروخته شدهاند.
http://www.israelhayom.com/site/newsletter_article.php?id=43119&r=1
https://www.shasha.ps/news/267336.html
بیمارستانهای اسرائیل ، بیمارستانهای اسرائیل ، بیمارستانهای اسرائیل
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: