هزاره‌گرایی در عهد عتیق

ریشه‌های هزاره‌گرایی در عهد عتیق

برای پی بردن به منشأ تقسیم زمان به ادوار هزار ساله باید به ادبیات مکاشفه‌ای (۱) یهود در نوشته‌ها و رسایل عهد عتیق و نیز کتاب‌های قانونی ثانی (فرعی) (۲) مراجعه کرد؛ ادبیات و نوشته‌هایی که بنابر عقیده برخی مورخان  غربی، در زمان تبعید بابلی و نیز اواخر دوره دوم بنای بیت‌المقدس (و بنابر گفته یهودیان «معبد سلیمان») و در فاصله سال‌های ۲۰۰ تا ۷۰ پیش از میلاد تکوین یافته است. در این میان حتی مضامین و محتوای مزامیر (۳) – که به داود نبی علیه‌السلام نسبت داده می‌شود – نیز مورد توجه و استناد قرار گرفته است.
اگر میان رسایل و نوشته‌های عهد عتیق بتوان نوعی تقدم و تأخر زمانی تشخیص داد، ایده تقسیم زمان به ادوار هزار ساله نخستین بار در مزامیر داود نبی آمده است، آنجایی که درباره خداوند چنین توصیفی را می‌خوانیم:

… زیرا که هزار سال در نظر تو مثل دیروز است که گذشته باشد و مانند پاسی از شب. (۴)

برخی از مفسران کتاب مقدس ریشه مفهوم هزاره را به قبل‌تر از این زمان نیز برده و اصل آن را در سفر پیدایش می‌دانند. اینان جریان شش روز خلقت در این رساله و به دنبال آن روز هفتم – یوم السبت – یعنی روزی که خداوند دست از کار کشید (۵) را مطابق با ادوار تاریخ بشر که دقیقاً شش هزار سال به درازا می‌کشد تعبیر کرده و بر این باورند که در پایان تاریخ عالم، پایان «روز» یا «هزاره» هفتم می‌آید که همانند «یوم السبت»، دوره صلح و آرامش عالم است.
از شواهد و قراین دیگری که در سنت یهودی به عنوان منشأ مفهوم هزاره بدان استناد می‌شود، گفت‌و‌گویی است که میان دو روحانی یهود در باب تقسیم تاریخ شش هزار ساله بشر جریان یافته و در ضمن آن به نابودی جهان در هزاره هفتم اشاره گردیده است. (۶)  بسیاری از جمعیت‌های یهودی در قرن نخست میلادی بر این اعتقاد بودند که ظهور مسیحا و منجی قریب‌الوقوع است. در برخی فقرات تلمود که در حدود قرن ششم میلادی به نگارش درآمده، ادعا شده است که به تعویق افتادن ظهور مسیح، نتیجه نابودی یهودیان به دست رومی‌ها بوده و نمونه بارز آن تخریب بیت‌المقدس در سال ۷۰ میلادی و پس از آن سرکوب شورش گروهی از یهودیان به دست رومی‌ها در سال ۱۳۵ میلادی می‌باشد. لذا بر مبنای این شواهد و دیگر قراین تاریخی می‌توان گفت اساس مفهوم هزاره از سنت یهودی به سنت مسیحی راه یافته، هرچند که عموم یهودیان به مسیحا (۷) بودن عیسی (۸) اعتقاد نداشتند و هنوز هم بر این اعتقاد مانده‌اند.
در میان رسایل عهد عتیق کتاب دانیال نمادگرایی قابل ملاحظه‌ای در مورد عدد شش عرضه کرده است. در این کتاب از ساخت مجسمه‌ای به دستور پادشاه بابل – بخت النصر – خبر داده می‌شود که اندازه آن با عدد شش و مضرب‌هایی از آن مطابق است. (۹) به نظر می‌رسد نویسنده مکاشفه یوحنا با آگاهی از این تصویر عرضه شده در کتاب دانیال، شرحی از اوصاف و خصوصیات پیامبری دروغین یا شخصیت مسیح دروغین (=دجال) را بیان می‌کند که در روزهای پایانی عالم، مجسمه یا تندیسی از یک حیوان پدید آورده و نمایانگر سلطنت پایانی عالم است. در این رساله، عدد شش کلید پی بردن به هویت اوست:

… در اینجا حکمت است. پس هر که فهم دارد، عدد وحش را بشمارد، زیرا که عدد انسان است و عددش ششصد و شصت و شش است. (۱۰)

فصل سیزدهم مکاشفه یوحنا شخصیت نهایی دجال (۱۱) را با عدد نمادین ۶۶۶ مشخص کرده که در پایان ششمین هزاره تاریخ بشری، جهان را به پرستش تصویر یا تندیسی از یک حیوان دعوت می‌کند و در واقع با این عمل بار دیگر فرمانروایی بابلی‌های مشرک را احیا می‌کند، ولی نزد مسیحیان بابل مبدل به روم شده است. (۱۲)
در متون و نوشته‌های مکاشفه‌ای دو سنت یهودی و مسیحی، این تصور که شش هزار سال تاریخ بشری مطابق با طرح و نقشه‌ای الهی و سلسله‌ای از رویدادهای متوالی و منظم می‌باشد که البته با طرح و اراده الهی هماهنگی دارد، امری رایج و قانع‌کننده است، اما این تصور به مفهوم حساس‌تری پیوند خورده که در نظر بسیاری از پیروان این دو دین وقوع آن نزدیک  است. این چیزی نیست جز مفهوم آخرالزمان! البته اگر کسی بتواند تعیین کند که در کجای این سلسله هزاره‌ها، آخر‌الزمان معنای عینی و ملموس – یعنی تعیّن عددی – می‌یابد یقیناً توجه میلیون‌ها انسان را به خود جلب می‌نماید و این چیزی بود که در پایان هزاره دوم و آغاز هزاره سوم بسیار رونق گرفته بود.
در پایان قرن بیستم نوشته‌ها و سخنرانی‌های متعددی به این موضوع اختصاص داشت، حتی برخی بر آن شدند که بر مبنای تقویم عبری یا رومی و محاسبه اعداد و ارقامی که در عهد عتیق در خصوص پیدایش حضرت آدم (ع)، توفان نوح (ع)، نبوت ابراهیم (ع) و مهاجرت و تبعید بنی‌اسرائیل ذکر شده، به محاسبه زمان پیدایش آدم (ع) تا زمان حاضر بپردازند و بر این مبنا تاریخ جهان را از زمان پیدایش بشر تا سال ۱۹۹۹ معادل ۵۹۹۹ سال تعیین کردند! با این وصف با آغاز سال ۲۰۰۰، هزاره ششم از تاریخ جهان نیز سپری شده و هفتمین هزاره آغاز می‌گردد. (۱۳)
اما از سویی دیگر، اکثر انسان‌ها معتقد نیستند که عمر این جهان و حتی پیشینه خلقت آدم تنها ۶۰۰۰ سال باشد. به یقین می‌توان گفت انسان صاحب فکر (۱۴) از ده‌ها هزار سال پیش تا کنون بر روی زمین می‌زیسته و عدد ۶۰۰۰ سال در مقابل تحولات این جهانی بشر همانند یک  پلک بر هم زدن می‌باشد. در واقع پیروان این نگرش راه درازی را برای رسیدن به نقطه نهایی تحولات این جهان قایل‌اند و بر این مبنا معتقدند که سخن گفتن از پایان تاریخ بسیار زود هنگام است.
با این حال، میلیون‌ها نفر در جهان هستند که این اعداد و ارقام مطرح شده در کتاب مقدس را مطلق و حقیقی دانسته و معتقدند خلقت نخستین انسان‌ها – یا نخستین موجودات برخوردار از نفس انسانی – به زمان آدم و حوا، یعنی ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد باز می‌گردد. اما در مقابل، بسیاری از مؤمنان به کتاب مقدس نیز هستند که تاریخ حیات و زندگی انسان بر روی کره خاکی را برابر با میلیون‌ها سال می‌دانند و روزها و اوقات مطرح شده در سفر پیدایش را به ادوار زمانی استعاره‌ای – یعنی فواصل چند هزار ساله یا حتی میلیون سال – تفسیر می‌کنند، اما با وجود این، تاریخ ظهور تمدن‌های کهن – تمدن‌های مصر، سومر، چین و ایران – حدوداً به ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد باز می‌گردد. بدین ترتیب، کسانی که ارقام موجود در کتاب مقدس را به گاه‌شماری استعاره‌ای در مقابل گاه‌شماری علمی تحویل می‌کنند، هنوز هم می‌توانند باور داشته باشند که تاریخ بشری مسیر قهری خود را طی می‌کند. البته آنچه که درباره این طرح گاه‌شماری ۶۰۰۰ ساله قابل توجه است و به منزله شاخص و معیار اخذ شده – یعنی این‌که سال ۲۰۰۰ میلادی برابر است با ۶۰۰۰ سال پس از خلقت حضرت آدم (ع) – این است که گاه‌شماری مذکور ارتباط نزدیکی با تاریخ تولد حضرت عیسی (ع) دارد. البته باید توجه داشت که تمامی این اعداد و ارقام مأخوذ از کتاب مقدس نسخه عبری است و لذا هنوز هم شاهد ارتباط تنگاتنگ میان تقویم‌های عبری و مسیحی می‌باشیم.
با توجه به آنچه که درباره ریشه‌های هزاره‌گرایی در کتاب مقدس گفته شد، می‌توان نتیجه گرفت که مجموعه‌ای از قراین صریح و مبهم در این کتاب در ظهور و استمرار هزاره‌باوری نقش داشته است، اگر چه قراین صریح هم بی‌نیاز از تفسیر و حتی تأویل معنا نمی‌باشند. نخستین قراین مربوط به این امر در عهد عتیق و کتاب پیدایش آمده، یعنی آنجا که مراحل مختلف خلقت و تکوین موجودات اشاره شده است؛ اما در آنجا نیز واژه اصلی به کار رفته همانا «روز» است، نه کلمه «هزار»؛ و این مفسیران بعدی در سنت‌های یهودی و مسیحی بودند که از واژه «روز»، معنای «هزار» و «هزاره» را استنتاج کردند. مهم‌ترین دلالت این تفسیر و تعبیرها چنان بود که در پایان هر هزاره و آغاز هزاره بعدی، رویداد یا رویدادهای عظیمی پدید خواهد آمد، آن چنان که گویی روند عالم را به جهتی دیگر هدایت می‌کند.

پی‌نوشت‌ها:
1. Apocalyptic
2. Apocrypha
3. The Psalm
4. مزامیر، ۴/۹۰.
5. پیدایش، ۳۱/۱ و ۲/۲.
6. Babylonian Talmud, Sanhedrin, B 93
7. Messiah
8. Jesus
9. دانیال، ۱/۳.
10. مکاشفه، ۱۸/۱۳.
11. Anti -Christ
12. همان، باب سیزدهم.
13. Ibid, p. 19
14. Homo Sapiens

منبع: حسین کلباسی اشتری (۱۳۸۸)، هزاره‌گرایی در سنت مسیحی، تهران: انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول.

تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم:

تلگرام اندیشکده مطالعات یهود

همچنین ببینید

مسیحیت صهیونیستی و هزاره‌گرایی

مسیحیت صهیونیستی و هزاره‌گرایی

به طور مشخص تحول باور مسیحی - یهودی و تبدیل آن به مسیحیت صهیونیستی به عنوان مکتب پروتستان‌ها در قرن میانه توسط فرقه پیوریتن صورت پذیرفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

18 + 11 =