یهودیت همواره با اسلام مشکل داشته و آن را خطری برای خود تلقی میکرده. احساس چنین خطری به این خاطر است که ظرفیت تأثیرگذاری اسلام ناب محمدی (ص) بسیار بالا است بهگونهای که در صورت معرفی درست اسلام، درصد گرایش جوامع غربی و اروپایی به اسلام بسیار افزایش خواهد یافت. جنگ صلیبی یهودی
در همین راستا، افزایش جمعیت مسلمانان جهان سالهاست که بهعنوان یک دغدغهی جدی برای نظام سلطه درآمده و آنها را وادار ساخته تا اقدامات بازدارندهای را آغاز و عملیاتی سازند.
آنها علاوه بر ایجاد جنگ و کشتار در سطح دنیا بهویژه در کشورهای اسلامی، ایجاد بیماریهای مرگبار و لاعلاج را هم در دستور کار خود داشته و دارند. بروز بیماریهای تازه که درمان آنها بسیار دشوار است، از دیگر پروژههایی است که در آزمایشگاهها پیگیری میشود، به اینصورت که ویروس این بیماریها را در کشورهای کمتر توسعهیافته و اسلامی پخش میکنند. این بیماریها شامل ایدز، ابولا، زیکا و بسیاری ویروسهای تازه است.
از دیگر برنامههایی که نظام سلطه با استفاده از ابزار مجامع بینالمللی دنبال میکند برنامههای کنترل جمعیت است. جمهوری اسلامی ایران همیشه یکی از کشورهای هدف طرح کنترل جمعیت سازمان بهداشت جهانی بوده است. پیشبینی سازمان بهداشت جهانی برای کاهش جمعیت ایران برای سال ۲۰۲۰ بود که ایران ۱۰سال زودتر به آن رسید و از سال ۱۴۱۵ به بعد رشد منفی جمعیتی ایران آغاز خواهد شد!
طرح سازمان بهداشت جهانی برای کنترل و کاهش جمعیت ایران زمانی آغاز شد که کشورمان تازه از جنگ خلاص شده بود و کشور نیازمند پرورش نیروی جوان برای آیندهی خود بود. دولت وقت با پذیرش این طرح، آن را به خوبی اجرا کرد و از وامهای کلان آن هم بهره برد.
اسناد مبالغ وامهایی که بانک جهانی برای کنترل جمعیت به ایران داده بود وجود دارد؛ مستندات کمکهای صندوق کودکان سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی نیز وجود دارد و این سوال مطرح است که دلیل این همه اصرار مجامع جهانی برای کنترل جمعیت در ایران چه بود؟!
پرسش اینجاست که آیا این سازمانهای جهانی نمیتوانند پولها، کمکهای بلاعوض و یا وامهایی که برای کنترل و کاهش جمعیت کشورهای دیگر هزینه میکنند، برای ارتقاء سطح زندگی، بهداشت و درمان و کشاورزی آنها هزینه کنند؟!
اصرار آنها برای کنترل و در واقع کاهش جمعیت در ایران در حالی از سوی سازمان بهداشت جهانی پیگیری میشود که اکثر کشورهای اروپایی هماکنون یا بیش از ایران جمعیت دارند یا هماندازه هستند!
آلمان در سال ۲۰۱۳ بیش از ۸۰ میلیون جمعیت را در خود جا داده بود و اکنون قطعاً باید چند میلیون دیگر به آن افزود، این جمعیت در وسعت ۳۷۵ هزار کیلومتر مربعی زندگی میکنند. انگلیس با ۱۳۰ هزار کیلومتر مربع وسعت در سال ۲۰۱۴ میلادی بیش از ۶۴ میلیون نفر جمعیت داشته است که اکنون باید به آمار آن افزود. فرانسه هم در سال ۲۰۱۲ بیش از ۶۶ میلیون جمعیت داشته است در حالی که وسعت آن ۴۰۶ هزار کیلومتر مربع است!
وسعت این سه کشور اروپایی ۹۱۱ هزار کیلومتر مربع میشود در حالیکه جمهوری اسلامی ایران بیش از یک میلیون و ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع وسعت دارد و اکنون جمعیت کشورمان ۸۰ میلیون نفر است.
سرجمع جمعیت سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس که وسعت این سه بسیار کمتر از وسعت ایران است، ۲۱۰ میلیون نفر میشود. یعنی ۱۳۰ میلیون نفر از جمعیت ایران بیشتر! حال چنین کشورهایی، طرحهایی را در دنیا اجرا میکنند که هیچگاه برای خود پیاده نمیکنند. طرح کاهش جمعیت در دیگر کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران از همان دست است.
کاهش جمعیت دیگر کشورها برای تضعیف آنها، و در مقابل، افزایش جمعیت خود برای تقویت نیروی انسانی، برنامهی درازمدتی است که از سالهای دور آغاز شده و ذره ذره در بسیاری از کشورها از جمله کشورهای اسلامی اجرا شده است.
نظام سلطه تنها به طرح کنترل جمعیت با سیاست کاهش، از راه سازمان بهداشت جهانی بسنده نکرده و راههای دیگری را هم طی کرده است. ایجاد بیماریهای تازه با ویروسهای کشنده و لاعلاج، ایجاد جنگهای طولانی میان کشورها برای کشتار و لشکرکشیهای ارتش ایالات متحده به دیگر کشورها و جاگذاری آشوب و بیثباتی در آنها در راستای همان سیاست کشتار جمعیتی است که نظام سلطه دنبال میکند.
هنری کیسینجر سال ۱۹۷۴ برنامهای را در سر داشت که طی آن از غذا بهعنوان یک سلاح استفاده میشد. این برنامه را در یادداشت شماره ۲۰۰ در سند تحقیقات امنیت ملی سال ۱۹۷۴ میتوان دید. عنوان این یادداشت «پیامدهای جهانی رشد جمعیت برای امنیت و منافع خارجی آمریکا» بود. این سند، یک سال بعد در ماه نوامبر سال ۱۹۷۵، بهعنوان سیاست رسمی «جرالد فورد» رئیسجمهوری وقت آمریکا به تصویب رسید.
این یادداشت، یک طرح مخفیانه برای کاهش رشد جمعیت در کشورهای کمتر توسعهیافته با استفاده از کنترل جمعیت و به طور ضمنی، جنگ و قحطی بود. «برنت اسکوکرافت» که تا آن زمان، جایگزین کیسینجر به عنوان مشاور امنیت ملی شده بود، مسئول اجرای این طرح شد. همچنین به رئیس وقت سازمان سیا و وزرای امور خارجه، خزانهداری، دفاع و کشاورزی دستور داده شد با اسکوکرافت همکاری کنند.
عوامل اصلی در تثبیت این سند از این قرار بودند: «هنری کیسینجر، ریچارد نیکسون، مارگارت سانگر، صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، آژانس توسعه بینالمللی آمریکا (USAID)، فدراسیون برنامهریزیشده آمریکا، فدراسیون بینالمللی فرزندآوری برنامهریزیشده، باشگاه رم، یونیسف، سازمان بهداشت جهانی و بانک جهانی سازمان ملل متحد».
طبق دستورالعمل «کتاب غذا» که در سازمان جهانی غذا تهیه شده است، مواد غذایی محدود میشود و مصرف آب کاهش پیدا میکند. همچنین، مواد غذایی که در دسترس مردم قرار میگیرد، از نوع «اصلاح ژنتیکی» خواهد بود و مواد مغذی نخواهد داشت. بهعلاوه، هنگامی که یک کشور عضو کتاب غذا میشود، هرگز نمیتواند این پیمان را ترک کند.
کاهش جمعیت دنیا برای ایجاد توازن جمعیتی در اقصی نقاط جهان برای این در دستور کار نظام سلطه قرار گرفته است تا بتوانند از این طریق تمرکز جمعیتی را تحت کنترل داشته باشند.
هدف هم بیشتر بر روی کشورها، مناطق جغرافیایی و مذهبی خاصی از جمله مسلمانان است. روشهای زیادی در کنار هم و همگام از سالهای گذشته پیش رفتهاند و اکنون اگر ترکیب جمعیتی مثلاً غرب آسیا را با دیگر نقاط دنیا مقایسه کنید متوجه میشوید که تناسب درستی ندارد با توجه به اینکه وسعت و منابع این کشورها بسیار بیشتر از کشورهای پیشرفتهی غربی و اروپایی است.
کیسینجر در همان طرح خود برنامههایی را برای کاهش چشمگیر جمعیت دنیا پیشنهاد کرده و نوشته بود: «اکنون جهان غرب، به واردات- صادرات مواد معدنی از کشورهای در حال توسعه وابسته است. اگر رشد جمعیت این کشورها بخواهد مانع توسعهی اقتصادی ما و پیشرفتهای اجتماعی بشود، این بیثباتی به این معنی است که تولیدات آتی و ذخایر معدنی این کشورها نیز با رکود مواجه خواهند شد.»
یکی دیگر از راههایی که کیسینجر پیشنهاد میکند ایجاد جنگهایی است که باعث کشتار میشود. برای کاهش جمعیت کشورهای دنیا تنها یک راه کافی نیست و باید از راههای گوناگون بهره برد.
چنین جنگهایی برای زرسالاران بینالمللی از هر نظر سود است. مهمترین سودی که آنها میبرند فروش سلاح است. چرخ اقتصادی کارخانههای نظامی با درآمد بسیار بالا میچرخد و سرمایهی زرسالاران روز به روز بیشتر میشود.
اگر به خاطر داشته باشید هنگامی که عراق تحت تحریمهای شدید آمریکا و سازمان ملل قرار گرفت بیش از ۲ میلیون کودک به خاطر کمبود شیر و مواد غذایی کشته شدند. در پس این تحریمهای اقتصادی که به نفت در برابر غذا مشهور بود، جنگ خلیج فارس آغاز شد و عراق اشغال شد. در این جنگ هم هزاران نفر از مردم این کشور کشته شدند.
جنگ صدام علیه ایران که ۸ سال طول کشید باعث شهادت ۲۲۰ هزار نفر از هموطنان ایرانی شد و بر اساس آمارهای اعلام شده کشتههای عراق هم به ۱۶۲ هزار نفر میرسد.
اکنون هم جنگهای غرب آسیا، ادامهی همان پروژهای است که کیسنیجر آن را طراحی کرد و از سال ۱۹۷۴ تاکنون ادامه دارد و ابعاد تازهای یافته است.
از زمان آغاز جنگ در سوریه تاکنون بیش از ۲۵۰ هزار نفر در این کشور کشته شده و صدها هزار نفر دیگر با آسیبهای جدی روبهرو گشته و میلیونها نفر از مردم این کشور مسلمان آواره شدهاند.
در گوشهی دیگری از غرب آسیا، کشور یمن که از سوی رژیم سعودی با حملات گستردهی هوایی مواجه است، با یک فاجعهی انسانی روبهرو است.
نسلکشی مردم فلسطین هم سالهاست که در دستور کار رژیم غاصب اسرائیل قرار دارد و اکنون این مهمترین مسألهی جهان اسلام به یک موضوع حاشیهای تبدیل شده و برای کشورهای عربی، دیگر موضوع اصلی نیست! در واقع از ابتدا هم نبوده و اکنون تنها پشتپردهی روابط کشورهای عربی مرتجع منطقه با سران رژیم اسرائیل آشکارتر شده است.
جمعبندی همهی اقداماتی که از سوی نظام سلطه علیه جهان اسلام صورت گرفته نشان میدهد که جنگ صلیبی یهودی علیه مسلمانان سالهاست که آغاز شده و اکنون با شدت بیشتری در غرب آسیا ادامه دارد.
ترغیب به ورود ارتش کشورهای عربی به جنگ در سوریه در همین راستا انجام میشود. غربیها خود را کنار کشیده و هزینههای فتنهانگیزی خود را بر دوش جهان اسلام انداختهاند تا منطقهی حساس و استراتژیک غرب آسیا هرچه بیشتر تضعیف شود و وابستگی آن شدت بگیرد.
در این میان، جمهوری اسلامی ایران نیز از گزند توطئهها در امان نبوده است. کنترل جمیت یکی از همان توطئههایی بود که سالها پیش به ایران دیکته شد. اکنون نیز در برخی مسائل از جمله سیاستهای اقتصادی صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی که برای ویرانکردن اقتصاد کشورمان دیکته میشود، باید هوشیار بود.
از دیگر مسائلی که اکنون در حوزهی غذا و کشاورزی از سوی سازمان فائو (خواربار و کشاورزی ملل متحد) با طراحی غربی- صهیونی به دیگر کشورها توصیه و تأکید میشود بهرهبردن از تولیدات کشاورزی با استفاده از فناوری ژنتیکی یا تراریخته است.
جهان اسلام اکنون درگیر تمام این طرحهای شومی است که از سوی نظام سلطه پیگیری میشود و متأسفانه سران کشورهای اسلامی همگام با این اهداف پیش میروند. برای برون رفت از این گرداب مهیب، تنها راه کشورهای اسلامی برای جلوگیری از سقوط و اضمحلال، همراه شدن با سیاستهایی است که ایران با هدایت رهبری آگاه و دشمنشناس، ترسیم کرده و برای دسیسههای نظام سلطه سدی محکم ایجاد کرده است. در غیر اینصورت باید شاهد از بین رفتن تک تک کشورهای اسلامی باشیم.
جنگ صلیبی یهودی ، جنگ صلیبی یهودی
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
جنگ صلیبی یهودی ، جنگ صلیبی یهودی