احیای باستانگرایی و تاریخ پیش از اسلام، هدف مشترک وزارت مستعمرات بریتانیا و سازمان فراماسونری در ایران و سایر کشورهای اسلامی بوده است. این حرکت در تاریخ معاصر از آخوندزاده، ملکم خان، آقاخان کرمانی و… آغاز شد و دیگر فراماسونها نظیر محمدعلی فروغی و حسن پیرنیا آن را پی گرفتند. هدف این جریان معرفی اسلام بهعنوان عاملی مخرّب در تاریخ ایران و عنوان نمودن این مطلب که تاریخ ایرانِ پیش از اسلام درخشانتر از ایرانِ بعد از اسلام است. برای اثبات این فرضیهی موهوم تاریخی، تمام قلمها به کار افتاد. (۱) هوشنگ سیحون
تبلیغ لیبرالیسم و رفرمیسم در زمینهی سیاسی، ترویج دئیسم در زمینهی دینی و مذهبی، ترویج کاسموپولیتیسم در زمینهی فرهنگی و ترویج تساهل (۲) و تولرانس در زمینهی اجتماعی، نتیجهی این اقدامات در جوامع اسلامی، با هدف فروپاشی فرهنگ دینی و تربیت افراد جامعه بر اساس ضد ارزشهای جوامع غربی است. (۳)
یکی از مصادیق این رویکرد در دوران رژیم پهلوی، عملکرد هوشنگ سیحون، از معماران عضو فرقه ضاله بهاییت بود. سیحون، از فعالترین اعضای روتاری و عضو هیئت مؤسس کلوپ روتاری شمال تهران بوده است. (۴)
هوشنگ سیحون در سال ۱۲۹۹ در خانوادهای بهایی در تهران بهدنیا آمد. پدرش از یهودیانی بود که به فرقه ضاله بهائیت پیوسته بود. وی پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۱۹ به دانشگاه تهران رفت و در رشتهی معماری دانشکده هنرهای زیبا به تحصیل پرداخت. (۵)
بیشتر بدانیم:
یهودیان مخفی و گسترش بهائیگری
در آن دوره، دولت فرانسه به عدهای از دانشجویان بورس تحصیلی میداد و آنان را به فرانسه اعزام میکرد. سیحون نیز بدین صورت برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت. وی ارادت خاصی به آندره گدار، غارتگر فرانسوی میراث فرهنگی ایران و از سیاستگذران دانشکده معماری دانشگاه تهران داشت و بارها در مصاحبهها و سخنرانیهای خود قبل و بعد از انقلاب بر این نکته تأکید داشته است. (۶)
سیحون پس از اتمام تحصیلات خود در سال ۱۳۲۸ به ایران آمد و بلافاصله با درجهی دانشیاری به استخدام دانشگاه درآمد و به تدریس پرداخت. (۷) اولین رئیس دانشکده هنرهای زیبا، آندره گدار بود.
پس از آندره گدار، محسن فروغی ریاست دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران را بر عهده گرفت، وی علاوه بر نقش جاده صاف کنی سیاستهای استعماری کشورهای بیگانه، ارتباط نزدیکی با باندهای قاچاق آثار باستانی داشت و فساد مالی نیز جزئی از مشخصات وی به حساب میآمد. در نهایت، محسن فروغی به دلیل اختلاس و سوء استفاده کلان در پروژه ساختمان مجلس سنا از ریاست دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بر کنار شد. (۸)
بیشتر بدانیم:
عتیقهدزدهای اسرائیلی!
اما در رژیم فاسد پهلوی، برکناری یک مدیر بهعلت فساد مالی چندان قابل توجیه نبود. هر چند که این اقدام در ایجاد نگرش مثبت در اذهان عمومی تأثیرگذار بود، ولیکن علت اصلی، چیز دیگری بود. باید فردی بسیار وابستهتر از فروغی بر این دانشکده مدیریت میکرد و او کسی نبود جز هوشنگ سیحون. وی معماری بود که بهدلیل تحصیل در دانشکده هنرهای زیبای پاریس و عضویت در فرقه ضاله بهاییت، بهترین گزینه برای سیاستگذاران فرانسوی برای تصدی مدیریت دانشکده هنرهای زیبا بهشمار میرفت. (۹)
عامل اصلی انتصاب سیحون هر چه باشد، در این نکته تردیدی نیست که او با مأموریت اجرای برنامههایی در جهت ایزوله و منزوی ساختن دانشجویان و هنرمندان وطنی بر مسند ریاست دانشکده هنر تکیه زد، زیرا دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، بهعنوان دانشگاه مادر، همواره بر خطمشی آموزشی سایر دانشکدهها و مراکز آموزش هنری نفوذ داشت و آنها را بهدنبال خود میکشاند و نگاه هنرمندان و فعالان عرصهی هنر پیوسته بهدنبال جریان آموزشی این دانشکده بود.
وی بنیانگذار سفرهای دانشجویی و اردوهای دانشگاهی بود و هر سال گروههای متعددی از دانشجویان دختر و پسر را بهصورت مختلط به سفرهای بهظاهر علمی در نقاط مختلف ایران میفرستاد. (۱۰)
اینگونه مسافرتها که در پوشش اردوهای دانشجویی انجام میشد، محملی برای اشاعهی فساد و سوق دادن دانشجویان به مرداب مرگ اخلاقی بود. یکی از دانشجویان این دانشکده دربارهی محتوای سفرهای به ظاهر علمی دانشجویی به سرپرستی سیحون میگوید:
«مسافرتهای دانشکدههای هنرهای زیبا در پیش از انقلاب (دورهی ریاست سیحون) به انواع مفاسد اخلاقی آلوده بود… آنها به هر شهر و دیاری که وارد میشدند، از خود و نام دانشکده چیزی جز لکهی ننگ بر جای نمیگذاشتند… در همین سفرها بود که علناً شرب خمر انجام میگرفت و حتی طرز تهیهی انواع مشروبات خانگی را آموزش میدادند و همچنین موارد خلاف شرع زیادی که قلم از بیان آنها شرم دارد». (۱۱)
اعتیاد به مواد مخدر، بهگونهای که مرگ چند دانشجو در محوطه دانشگاه رخ داد. (۱۲) استفاده از مدلهای زننده و عریان زنان در کلاسهای درس و اختصاص جدول دستمزد برای مدلهای عریان، برای ترغیب جوانان به این کار (۱۳) و تشویق دانشجویان به شرب خمر و انجام شوخیهای جنسی در خوابگاه (۱۴) از جمله اقدامات هوشنگ سیحون در دوران تدریس و مدیریت بر دانشکده معماری دانشگاه تهران بود.
سیحون بهعنوان معمار عضو فرقه ضاله بهاییت، دو هدف عمده را دنبال میکرد:
هدف اصلی وی از برگزاری این برنامهها، دور نگهداشتن دانشجویان این دانشکده از مسائل اجتماعی و فضای مبارزاتی آن ایام دانشگاه تهران بود. (۱۵)
هدف دوم وی نیز تخریب شخصیت جوانان هنرمند ایرانی بود که مصادیق این هدف در سطور پیشین بیان شد. در حقیقت، عضویت سیحون در فرقه ضاله بهاییت و همچنین عضویت در کلوپ روتاری، وابستگی وی به امپریالیسم جهانی را به خوبی نمایان کرد و نشان داد که اشاعهی غربزدگی و کشاندن جوانان به منجلابِ از خود بیگانگی، در شمار برنامهها و اهداف این مجامع بوده است.
سیحون در سال ۱۳۴۷ از ریاست دانشکده هنرهای زیبا کنارهگیری کرد و به عضویت انجمن شهر تهران انتخاب شد و همزمان عهدهدار مقام ریاست شورای شهرسازی و نوسازی تهران گردید. (۱۶)
وی در این دوران موضوع «محدوده» و «خارج از محدوده» را مطرح ساخت. سیحون به هنگام تعیین مرزهای محدودهی تهران، اراضی متعلق به خاندان سلطنت و افراد وابسته به دربار و کلان سرمایهداران عضو روتاری را داخل محدوده قرار داد و بهعنوان رئیس کمیسیون طراحی شبکه اتوبانهای تهران، ترتیبی داد تا اتوبانها از کنار این اراضی بگذرد و بدین ترتیب موجب شد تا قیمت این اراضی یک شبه صدها برابر افزایش یابد.
وی مرز شمالی محدوده شهر تهران را که اراضی آن عمدتاً متعلق به بهائیان و اکثراً جزو موقوفات فرقه ضاله بهائیت و مشرقالاذکار اعظم تهران بود، معین کرد و چون اراضی غرب تهران متعلق به اشرف پهلوی و اردشیر زاهدی بود، دامنهی محدودهی تهران در این قسمت را تا حوالی کرج گسترش داد تا خاندان سلطنت و وابستگان دربار بتوانند با غارت اعتبارات و تسهیلات بانکی و زیر پوشش تولیدکنندگان مسکن، شهرک غرب، شهرک چشمه و شهرک اکباتان را بنا کنند و این اراضی را که با ثمن بخس و یا از رهگذر سندسازی بهدست آورده بودند، به گرانترین بهای ممکن بفروشند.
این در حالی بود که بخش اعظم جنوب شهر تهران توسط سیحون، خارج از محدوده اعلام شد و این اقدام موجب شد تا مالکان این مناطق که همگی از طبقهی مستضعف جامعه بودند، اجازهی بازسازی و حتی کوچکترین تعمیر در خانههای خود را نداشته باشند. (۱۷)
وابستگی سیحون به بهائیت و عضویت او در کلوپ روتاری و نزدیکی بیش از حد وی به دربار از دلایل اصلی ترفیعات و انتصابش به ریاست دانشکده هنرهای زیبا بود و بهسبب تخلفات فراوان اخلاقی و اقتصادی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی از کشور گریخت.
نکتهی قابل توجه اینجاست که علیرغم بتسازی از این معمار بهایی در میان روشنفکرنماهای ایرانی، پس از مهاجرت سیحون به کانادا، کشورهای غربی با بیاعتنایی مطلق نسبت به تخصص وی و با توجه به پایان تاریخ انقضای این مهره، به هیچ عنوان از وی در پروژههای معماری و حوزهی آکادمیک استفاده نکردند و سیحون صرفاً به یک ابراز، برای اسلامستیزی در مستندهای رسانههای معاند تبدیل شد. (۱۸)
هوشنگ سیحون که در دوران رژیم پهلوی، بهسبب خدمات فراوان به خاندان پهلوی ـ چه در کسوت ریاست دانشکده هنرهای زیبا و چه در کسوت ریاست شورای شهرسازی و نوسازی تهران ـ نشان «هنر» و نشان «درجه یک آبادانی» را دریافت کرده بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز جایزه «میراث فرهنگ» را از دشمنان ملت ایران دریافت کرد.
این جایزه از سوی مؤسسه «هوور» و زیر نظر دانشگاه استنفورد به این معمار بهائی اهداء شد. این مؤسسه پروژهای به نام «دموکراسی در ایران» را در دستور کار قرار داده است که زیر نظر سه عنصر امنیتی به نامهای «عباس میلانی»، «لری دایمند» و «مایکل مک فور» اداره میشود، علاوه بر هوشنگ سیحون، احسان یارشاطر (مدیر بهائی دانشنامه ایرانیکا) بهرام بیضایی (کارگردان ایرانی عضو فرقه ضاله بهائیت) و ریچارد فرای (ایرانشناس یهودی و مبدع «مکتب ایرانی» و جاسوس کارکشته CIA) نیز این جایزه را دریافت کردهاند.
هوشنگ سیحون علاوه بر این، جایزه ویژه معماری و یک عمر فعالیت فرهنگی و هنری را از دانشنامه ایرانیکا که توسط اعضای ارشد فرقه ضاله بهائیت اداره میشود، دریافت کرده است.
نویسنده: مسعود یگانه
پینوشتها:
۱ـ آثاری نظیر کتاب نامه خسروان اثر جلالالدین میرزا از شاگردان ملکم و آخوندزاده که در تمجید از پادشاهان ایرانی پیش از اسلام نوشته شده بود، نمایشنامه عشق و مردانگی اثر ابوالحسن فروغی که در تمجید از ایران باستان به رشته تحریر در آمده بود، از پرویز تا چنگیز اثر تقیزاده، ایران باستان حسن پیرنیا، فرهنگ پهلوی اثر پرویز ناتل خانلری و… به رشته تحریر در آمد.
2ـ اسلام، خود دین مدارا و به عبارتی دین سمحه و سهله است و این با تساهل مورد نظر ماسونها، که به معنی بی تفاوتی نسبت به اعتقادات و تکالیف است، تفاوت میکند. مدارای اسلامی رفتاری جهت دار و آگاهانه و متعهدانه است برای هدایت انسانها و نه عاملی برای ضلالت کشیدن بشریت.
3ـ نجفی موسی، فقیه حقانی موسی: تاریخ تحولات سیاسی ایران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، پاییز ۱۳۹۱، ص۶۷۰.
4ـ کلوپ روتاری شمال تهران، سومین کلوپ روتاری است که در ایران تشکیل شد. این کلوپ در سال ۱۳۳۹ به وجود آمد و در اسفندماه همان سال به عضویت روتاری بینالمللی پذیرفته شد/ رزم آرا، رضا: راهنمای کلوپهای روتاری در ایران، ۱۳۵۴.
5ـ معماران تباهی، سیمای کارگزاران کلوپهای روتاری در ایران، جلد چهارم، دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، تیرماه ۱۳۸۹، ص۷۴.
6ـ بانی مسعود، امیر، معماری معاصر ایران، نشر هنر معماری قرن، ۱۳۸۸، ص۲۷۵.
7ـ شرح حال هوشنگ سیحون، از اسناد دانشکده هنرهای زیبا.
8ـ مسعود اکبری یگانه، دانشکده هنرهای زیبا در دوران پهلوی چه بر سر معماری ایران آورد، روزنامه کیهان، شماره ۲۰۶۲۸، ۸/۸/۱۳۹۲، ص۸ (دانشگاه).
9ـ عدهای وابستگی سیحون به بهائیت و عضویت او در کلوپ روتاری، و عدهای دیگر، نزدیکی بیش از حد وی به دربار را دلیل اصلی ترفیعات سریع و انتصابش به ریاست دانشکده هنرهای زیبا میدانند.
10ـ معماران تباهی، سیمای کارگزاران کلوپهای روتاری در ایران، جلد چهارم، دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، تیرماه ۱۳۸۹، ص۷۸.
11ـ نفوذ فرهنگ و هنر غرب در نقاشی معاصر ایران، ص۱۳۵.
12ـ معماران تباهی، سیماری کارگزاران کلوپهای روتاری در ایران، جلد چهارم، دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، تیرماه ۱۳۸۹، ص۷۸.
13ـ بخشنامه دانشکده هنرهای زیبا به شماره ۶۳۶ برای رشته نقاشی و مجسمهسازی.
14ـ معماران تباهی، سیمای کارگزاران کلوپ روتاری در ایران، جلد چهارم، دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، تیرماه ۱۳۸۹، ص۸۰.
15ـ اطلاعات سال، مورخ۱۳۵۰، ص۳۴۱.
16ـ معماران تباهی، سیمای کارگزاران کلوپهای روتاری در ایران، جلد چهارم، دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، تیرماه ۱۳۸۹، صص۸۸ و۸۷.
17ـ خبر ویژه، تجلیل از معمار بهائی در خبرگزاری دولت، روزنامه کیهان، شماره ۲۰۷۸۴ به تاریخ ۷/۳/۹۳، صفحه۲ (اخبار کشور).
18ـ معماران تباهی، سیمای کارگزاران کلوپهای روتاری در ایران، جلد چهارم، دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، تیرماه ۱۳۸۹، ص۸۹.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده میشود.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: