مونتسکیو و فراماسونری روح القوانین و مظلومیت یهود

مونتسکیو و فراماسونری ؛ روح القوانین و مظلومیت یهود

نامدارترین چهره‌ی دوران اولیه‌ی تاریخ فراماسونری و کسی که در کنار دکتر دزاگولیه، ارل چسترفیلد، دوک ریچموند و دیگران نقش مهمی در تأسیس و گسترش این نهاد نوپا و رازآمیز ایفا نمود، بارون مونتسکیو متفکر سیاسی سده‌ی هجدهم میلادی و مؤلف کتاب معروف روح القوانین است.

شارل لویی دو سکوندا (۱) که با عنوان «مونتسکیو» شهرت دارد، به یک خانواده مرفه ساکن بوردو تعلق داشت. پدر و عمویش نخستین نسل از این خانواده بودند که به جرگه‌ی اشرافیت فرانسه راه یافتند. ژاک دو سکوندا، پدر مونتسکیو، از طریق وصلت با مادر ثروتمند مونتسکیو، قلعه و ملک اربابی لابرد، در نزدیکی بوردو، را به چنگ آورد. ژان باتیست دو سکوندا، عموی مونتسکیو، نیز بارون قلعه و روستای مونتسکیو شد و به یکی از متنفّذین درجه اول بندر بوردو بدل گردید. شارل لویی هفت‌ساله بود که با مرگ مادر، عنوان اشرافی خاندان مادری را به میراث برد و به «بارون لابرد» ملقب شد.

فضای سیاسی و فرهنگی بندر بوردو در تکوین شخصیت و زندگی سیاسی و فکری مونتسکیو به‌شدّت تأثیر داشت. این بندر از سده‌ی شانزدهم به‌عنوان یکی از کانون‌های اصلی استقرار مارانوها (یهودیان مخفی) و مهم‌ترین مرکز تجارت جهانی و تکاپوی ماوراء بحار فرانسه شناخته می‌شد. درست در زمانی که مونتسکیوی هفت‌ساله به بارون لابرد ملقّب شد، مؤسسه یهودی دیوید گرادیس در بندر بوردو آغاز به کار کرد که در اواخر سده‌ی هفدهم و نیمه‌ی اول سده‌ی هجدهم، یعنی مقارن با دوران حیات مونتسکیو، به‌عنوان معظم‌ترین مؤسسه‌ی مالی و تجاری فرانسه شناخته می‌شد.

بارون مونتسکیو مؤلف کتاب معروف روح‌القوانین

بارون مونتسکیو مؤلف کتاب معروف روح‌القوانین

مونتسکیو یا بارون لابرد آن زمان، تحصیلات خود را در بوردو و پاریس به پایان برد. با مرگ پدر (۱۷۱۳) به بوردو بازگشت و دو سال بعد با یک زن ثروتمند پروتستان ازدواج کرد که جهیزیه‌ای معادل ۱۰۰ هزار سکه لیور بر ثروتش افزود. یک سال بعد عمویش درگذشت و عنوان بارون مونتسکیو و منصب نایب رئیسی پارلمان بوردو را برای بارون لابرد ۲۷ ساله به میراث گذارد. در اروپای آن زمان مناصب حکومتی خرید و فروش می‌شد. عموی مونتسکیو از این طریق منصب فوق را به‌دست آورده و به‌مثابه مایملکی شخصی به میراث گذارده بود. مونتسکیو خود نیز از هواداران خرید و فروش مناصب حکومتی به‌شمار می‌رفت و می‌گفت:

«فروش مقام در کشورهای دارای حکومت فردی، خانواده‌ها را به قبول مسئولیت‌هایی وامی‌دارد که در غیر این‌صورت به آن تن نمی‌دادند». (۲)

مونتسکیو در سال ۱۷۲۱ نامه‌های ایرانی را منتشر کرد که سال بعد به زبان انگلیسی نیز انتشار یافت. مونتسکیو ۳۲ ساله در این کتاب تصویری طنزآمیز از جامعه‌ی فرانسه عصر لویی چهاردهم، به‌ویژه پاریس، به دست داده و فرهنگ کاتولیکی آن عصر را سخت به سخره گرفته است. این کتاب در فضای فرهنگی و سیاسی دوران حکومت اورلئان نایب‌السلطنه و کمی پس از ماجرای شیادی مالی جان لاو انتشار یافت؛ (ر.ک: اینجا) در محافل اشرافی پاریس شهرت فراوان به ارمغان آورد و در فاصله‌ی یک سال به چاپ هشتم رسید. کتاب فوق به‌صورت نامه‌هایی تنظیم شده که دو سیّاح خیالی ایرانی، به نام‌های ریکا و ازبک، از فرانسه به اصفهان نگاشته‌اند. این کتاب در عین حال بیان‌گر تلقّی مونتسکیو و فرهیختگان آن زمان اروپای‌غربی از فرهنگ ایرانی و اسلامی است که خالی از روایات و شایعات مشکوک و شائبه‌های مغرضانه نیست. برای نمونه مونتسکیو می‌نویسد:

«شکنجه‌ی بی‌دینان به دست مسلمانان غیور ما، آنان را ناگزیر ساخت که دسته دسته به هند بگریزند و ایران را از هنر و دسترنج خود محروم کنند». (۳)

کتاب نامه‌های ایرانی نوشته مونتسکیو

منتسکیو به‌سان سایر فرهیختگان فرانسوی آن عصر متأثر از سفرنامه‌های سیّاحان و تجار فرانسوی به شرق، به‌ویژه تاورنیه (۴) و شاردن (۵) بود. «نامه‌های ایرانی» او ده سال پس از انتشار متن کامل سفرنامه شاردن به چاپ رسید. آلفونس گابریل سفرنامه شاردن را بهترین توصیفی می‌داند که سیاحان اروپایی سده‌ی هفدهم از ایران به عمل آورده‌اند و می‌افزاید:

هیچ یک از مسافران قرن هفدهم مانند شاردن غرب را با دوره‌ی طلایی صفویه آشنا نکردند. (۶)

منتسکیو در سال ۱۷۲۲، در واپسین سال اقتدار دوک اورلئان، همسر خود را در املاک خویش تنها گذارد و به طرف پاریس رفت؛ به محافل درباری راه یافت و در جوار برخی زنان زیباروی دربار فرانسه زندگی سرشار از عیش و نوشی را آغاز کرد. در این زمان، حامی منتسکیو و عامل اصلی راهیابی او به دربار فرانسه، دوک برویک بود. (۷) این دوک برویک (۸) در اصل جیمز فیتزجیمز نام دارد و پسر نامشروع دوک یورک (جیمز دوم بعدی پادشاه انگلیس) از معشوقه‌اش آرابلا چرچیل (خواهر جان چرچیل دوک مارلبورو) است. بدین‌سان، نام منتسکیو از بدو شروع زندگی سیاسی و شهرت فرهنگی‌اش با خاندان چرچیل و کانون توطئه‌گر فوق پیوند می‌خورد. این پیوندی است که بعدها، تا پایان عمر منتسکیو، تداوم می‌یابد.

به‌هرروی، بارون منتسکیو جوان و جاه‌طلب، زندگی در پاریس را سخت مطبوع یافت. در سال ۱۷۲۶ منصب مهم و گران‌قیمت خود در پارلمان بوردو را فروخت. به‌طور کامل «پاریسی» شد و کمی بعد (ژانویه ۱۷۲۸) با حمایت دوستان متنفّذ خود، به‌ویژه مادام دولامبرت (۹)، که محافل شبانه‌ی ادبی او «اتاق انتظار» عضویت در آکادمی فرانسه انگاشته می‌شد (۱۰)، به عضویت این آکادمی درآمد.

در آوریل این سال، منتسکیو سفر سه‌ساله خود به خارج از فرانسه را آغاز کرد. ابتدا به‌همراه ارل والدگریو (۱۱)، سفیر انگلیس در فرانسه، به وین رفت. این ارل والدگریو برادرزاده دوک برویک و از تبار نامشروع آرابلا چرچیل و جیمز دوم است.

شارل دو مونتسکیو مؤلف کتاب معروف روح‌القوانین

منتسکیو در وین با پرنس اوگن ساوئی، فرمانده نظامی هابسبورگ، دیدار کرد، پس از سیاحت در مجارستان و ایتالیا و آلمان به هلند رفت و در اواخر اکتبر ۱۷۲۹ به‌همراه ارل چسترفیلد راهی انگلیس شد. او تا بهار سال ۱۷۳۱ در انگلستان زیست و در این دوران ۱۸ ماهه با متنفّذترین محافل اشرافی بریتانیا محشور بود. منتسکیو به حضور جرج دوم، ملکه کارولین و فردریک لویی ولیعهد بار یافت و بعدها به درخواست ولیعهد گزیده‌ای از آهنگ‌های فرانسوی را تنظیم کرد.

منتسکیو در زمره‌ی دوستان صمیمی دوک ریچموند و دوک مونتاگ (داماد جان چرچیل) جای گرفت و به عضویت انجمن سلطنتی پذیرفته شد. دائرةالمعارف بریتانیکا دوران اقامت در انگلستان را «یکی از مهم‌ترین دوران‌های مؤثر در تکوین» شخصیت و اندیشه منتسکیو می‌داند. (۱۲)

در جریان این سفر و در حوالی سال ۱۷۳۰ منتسکیو به عضویت فراماسونری درآمد. به نوشته هایوود، منتسکیو دوست مادام‌العمر ارل چسترفیلد بود. این دوستی از زمان اقامت این دو در ایتالیا آغاز شد و چسترفیلد منتسکیو را به سازمان ماسونی لندن معرفی کرد. منتسکیو در اجلاس لژی که در خانه‌ی چارلز لنوکس (دوک ریچموند) برگزار شد به عضویت فراماسونری درآمد.

هایوود می‌افزاید: دوک ریچموند عضو لژ شماره ۴ بود؛ «یکی از چهار لژی که در سال ۱۷۱۷ اولین گراندلژ جهان را بنیان نهادند». دکتر دزاگولیه، دکتر اندرسون، لرد پایسلی (جیمز هامیلتون)، ارل والدگریو و کنت لیپ اعضای این لژ بودند و کاملاً محتمل است که منتسکیو به عضویت این لژ درآمده باشد. (۱۳) اضافه می‌کنیم که این کنت لیپ کسی نیست جز شوهر مارگارت گرترود (دختر نامشروع جرج اول از دوشس کندال) و باجناق ارل چسترفیلد.

شارل لویی دو سکوندا مونتسکیو منتسکیو Montesquieu

پس از بازگشت از سفر انگلیس، منتسکیو به‌عنوان متنفّذترین مبلّغ فرهنگ سیاسی انگلیس و یکی از بنیانگذاران فراماسونری فرانسه شناخته می‌شود. اولین سازمان شناخته‌شده‌ی ماسونی فرانسه، که اسناد معتبر تاریخی مؤیّد وجود آن است، لژی است که قبل از ۷ سپتامبر ۱۷۳۴ در خانه‌ی دوشس پورتزموث در پاریس برگزار شد و تعدادی از رجال فرانسه را به عضویت فراماسونری درآورد. این دوشس پورتزموث همان لوییز دوکروال معشوقه‌ی دسیسه‌گر چارلز دوم و مادربزرگ دوک دوم ریچموند است. این واقعه کمی پیش از مرگ دوشس ۸۵ ساله رخ داد. در جلسه‌ی فوق، دوک ریچموند و منتسکیو حضور داشتند. سایر اعضای انگلیسی این لژ عبارتند از یکی از اعضای خاندان چرچیل (دوک مارلبورو) که در این زمان سرتیپ ارتش بریتانیا بود و با نام «سرتیپ چرچیل» از او یاد شده، ادوارد یونگه (۱۴) و والتر استریکلند (۱۵). نام فرانسویانی که به عضویت این لژ درآمدند ذکر نشده است. (۱۶)

در سال ۱۷۳۵ دکتر دزاگولیه، منتسکیو، دوک ریچموند، ارل والدگریو (سفیر انگلستان در فرانسه) و لرد دارسلی (۱۷)، لژ دیگری در پاریس تأسیس کردند. به‌نوشته‌ی گولد، در اجلاس این لژ دوک کینگزتون، لرد چیوتون (۱۸)، کنت سن‌فلورنتین (۱۹) و تعدادی دیگر به عضویت فراماسونری درآمدند. (۲۰) کنت سن فلورنتین از رجال متنفّذ فرانسه و در این زمان وزیر خارجه بود. درباره‌ی دوک کینگزتون اطلاعی در دست نداریم. احتمالاً همان لرد کینگزتون است که در سال ۱۷۲۸ استاد اعظم گراندلژ انگلستان بود. (۲۱)

گفته می‌شود کتاب روح‌القوانین قبل از چاپ (ژنو، ۱۷۴۸) ابتدا به این لژ عرضه شد و بعدها شوارتس و نویکوف، گردانندگان لژهای ماسونی روسیه، آن را به زبان روسی ترجمه و منتشر کردند. به این دلیل است که هایوود، روح‌القوانین را در زمره‌ی آثار کلاسیک فراماسونری می‌داند (۲۲). در واقع، در نظر منتسکیو، انگلستان الگویی بود فراروی سایر کشورهای اروپایی و روح القوانین او به‌عنوان یکی از مروّجین اصلی اسطوره‌ی «دموکراسی انگلیسی» در میان ملت‌های اروپایی شناخته می‌شود.

کتاب روح‌القوانین مونتسکیو روح القوانین منتسکیو

این کتاب سرشار است از مدح انگلستان و نظام حکومتی آن. مثلاً، منتسکیو عامدانه بر فجایع دربار هانوور و الیگارشی غارتگر بریتانیا علیه جاکوبیت‌های انگلیس و اسکاتلند و کاتولیک‌های ایرلند، که دوست صمیمی‌اش دوک ریچموند از عوامل آن بود، چشم می‌پوشد و مدعی می‌شود که:

«ملت انگلستان بیشتر از تمام دنیا سه اصل آزادی و تجارت و مذهب را محترم می‌شمارد». (۲۳)

منتسکیو، ظاهراً از سر دلسوزی ولی در واقع برای بی‌رقیب گذاشتن الیگارشی لندن در عرصه‌ی غارت ماوراء بحار، پیوند اشراف فرانسوی با تجارت را منع می‌کند و می‌نویسد:

بعضی از اشخاص چون می‌بینند نجبا در انگلستان تجارت می‌کنند، می‌گویند بهتر آن است که در فرانسه نیز قوانینی وضع شود که نجبا بتوانند تجارت نمایند. ولی باید دانست که وضع این قوانین در فرانسه باعث از بین رفتن نجبا خواهد شد بدون این‌که کمکی به توسعه‌ی تجارت نماید. (۲۴)

به علاوه، کتاب فوق سرشار است از مطالبی بی‌مأخذ و اغراق‌آمیز در مظلومیت یهودیان (۲۵). بیهوده نیست که به‌نوشته‌ی دورانت:

«انگلیسیان کتاب منتسکیو را چنان پسندیدند که از ملک او شراب فراوان خریدند». (۲۶)

در مورد نگرش مثبت مونتسکیو به یهودیان در روح‌القوانین، مورّخین دانشگاه عبری اورشلیم می‌نویسند:

منتسکیو به‌طور غیرمستقیم در خوانندگان کتاب بانفوذش این تأثیر را برجای می‌نهد که “یهودیان نقش فوق‌العاده مثبتی در توسعه اقتصادی کشورهای اروپایی داشته‌اند.” (۲۷)

پی‌نوشت‌ها:

۱. Charles-Louis de Secondat, baron de La Brede et de Montesquieu (1689-1755).

۲- دورانت، همان مأخذ، ج ۹، ص ۳۸۶.
۳- دورانت، همان مأخذ، ج ۹، ص ۳۸۹.

۴. Jean Baptiste Tavernier, baron de Aubonne (1605-1689).

ژان باتیست تاورنیه، تاجر فرانسوی، پسر گابریل تاورنیه جغرافی دان است. از ۱۵ سالگی سیاحت و تجارت در اروپا را آغاز کرد و تا ۲۲ سالگی بخش عمده سرزمین‌های فرانسه، انگلستان، آلمان، سویس، لهستان، مجارستان و ایتالیا را دیده بود. سفر اول تاورنیه به ایران در سالهای ۱۶۳۱-۱۶۳۳، یعنی ۳۴ سال قبل از سفر شاردن، است. وی از طریق تبریز به اصفهان رفت. سفر دوم او از ۱۳ سپتامبر ۱۶۸۳ آغاز شد و وی در سال ۱۶۳۹ از طریق بندر ریگ و شیراز به اصفهان رسید. او سپس از شهرهای سورت، آگرا، گوا، گلکنده، داکا و سایر شهرهای مهم هند دیدن کرد. سفر سوم او در سال ۱۶۴۳ بود و وی از راه موصل به اصفهان رفت و در سال ۱۶۴۵ از طریق بندرعباس به بندر سورت عزیمت نمود. وی سپس به بنگال و سیلان و سواحل سوماترا و بندر باتاویا رفت و از طریق دماغه امیدنیک و جزیره سن هلنا به فرانسه بازگشت. سفر چهارم تاورنیه در سالهای ۱۶۵۱-۱۶۵۵ است و وی در این سفر در ایران توقف طولانی داشت. سپس با کشتی سلطان گلکنده از بندرعباس به هند رفت و از گجرات، اورنگ آباد، گلکنده و سورت دیدن کرد. سفر پنجم تاورنیه از سال ۱۶۵۷ آغاز شد. این باور از طریق ایروان و تبریز به اصفهان رفت. در سال ۱۶۵۹ اصفهان را به قصد هند ترک کرد و به مچلی بندر (ماسوله پاتام) و برهانپور رفت. در بازگشت (۱۶۶۲) بار دیگر در ایران بود. در سفر بعدی (۱۶۶۵) در بندرعباس با شاردن مواجه شد و در سال ۱۶۶۷ نیز در بندرعباس بود. تاورنیه سرانجام در سال ۱۶۶۸ با ثروت فراوان در پاریس استقرار یافت، مورد توجه و لطف لویی چهاردهم قرار گرفت و عنوان بارونی به وی اعطا شد. او در جریان آخرین سفر خود به شرق، در مسکو فوت کرد. اولین نسخه سفرنامه تاورنیه در سال ۱۶۷۵ منتشر شد و در سال بعد شرح کامل شش سفر وی به شرق انتشار یافت. بخشی از سفرنامه‌های تاورنیه به دستور علیقلی خان سردار اسعد بختیاری به فارسی ترجمه و منتشر شده است: کتاب تاورنیه، ترجمه ابوتراب نوری (نظم الدوله)، تهران: مطبعه برادران باقروف، محرم ۱۳۳۱ قمری.

۵. Jean Chardin [Sir John Chardin] (1643-1713).

ژان شاردن، یاسر جان شاردن، پسر یک جواهرفروش ثروتمند پروتستان بود و در پاریس به دنیا آمد. در سال ۱۶۶۵، در ۲۲ سالگی ظاهراً برای حل مشکلات تجاری پدرش در هند، به همراه یک تاجر لیونی راهی سفر ایران و هند شد. از طریق تبریز به اصفهان رفت، ۱۸ ماه در پایتخت دولت صفوی ماند و از حمایت شاه عباس دوم برخوردار گردید. سپس به هند رفت ولی کمی بعد به ایران بازگشت. به محافل دربار شاه سلیمان (شاه صفی دوم) راه یافت و در سمت زرگر دربار منصوب شد. در سال ۱۶۷۰ به فرانسه بازگشت و گزارشی از تاجگذاری شاه سلیمان را منتشر نمود. در اوت ۱۶۷۱ بار دیگر راهی ایران شد و حدود دو سال بعد از طریق عثمانی، کریمه و قفقاز به اصفهان رسید. این بار به مدت چهار سال در اصفهان بود. سپس برای بار دوم به هند رفت و در سال ۱۶۷۷ از طریق دماغه امید نیک به فرانسه بازگشت. در سال ۱۶۸۱ به لندن مهاجرت نمود، از سوی چارلز دوم به عنوان “شهسوار” نایل آمد و تاجر جواهرات دربار شد. سر جان شاردن در سال ۱۶۸۳ به عنوان نماینده کمپانی هند شرقی انگلیس و وزیر مختار چارلز دوم به هلند اعزام شد. او در ۲۵ دسامبر ۱۷۱۳ در لندن درگذشت. متن کامل و ده جلدی سفرنامه شاردن در سال ۱۷۱۱ در پاریس به چاپ رسید. این سفرنامه به فارسی ترجمه و منتشر شده است: سفرنامه شاردن، ترجمه محمد عباسی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۳۵-۱۳۴۹، ۴ جلد؛ سفرنامه شاردن، ترجمه اقبال یغمایی، تهران: توس، ۱۳۷۲-۱۳۷۵، ۵ جلد.
۶- آلفونس گابریل، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ترجمه فتحعلی خواجه نوری، تهران: ابن سینا، ۱۳۴۸، صص ۱۴۵-۱۴۷.

۷. Britannica, 1977, vol. 12, p. 401.
۸. James Fitzjames, Duke of Berwick-upon-Tweed, Earl of Tinmouth, Baron of Bosworth, duc de Fitz-James (1670-1734).

فیتزجیمز در فرانسه پرورش یافت، در ۱۷ سالگی پدرش او را به دوک برویک ملقب کرد و در سال بعد به عنوان حکمران پورتزموث منصوب نمود. با سقوط جیمز دوم در سال ۱۶۸۸ به فرانسه گریخت، کمی بعد فرماندهی قشون هوادار جیمز در ایرلند را علیه دایی اش، دوک مارلبورو، به دست گرفت و البته کاری از پیش نبرد. در سال ۱۶۹۳ به عنوان ژنرال ارتش فرانسه منصوب شد. با شروع جنگ وراثت اسپانیا در سال ۱۷۰۱ در مقام یکی از فرماندهان نظامی فرانسه علیه اتحاد انگلستان، اتریش و هلند جای گرفت. گفتیم که در این جنگ دوک مارلبورو فرمانده ارتش انگلیس بود. در سال ۱۷۰۶ به دلیل اخراج نیروهای اوگن ساوئی، فرمانده قشون اتریش، از شهر نیس به مقام مارشالی ارتش فرانسه دست یافت و در سال ۱۷۱۰ لویی چهاردهم او را به دلیل موفقیت در جنگ اسپانیا به “دوک فیتزجیمز” ملقب کرد. وی سرانجام در جنگ وراثت لهستان به قتل رسید.

۹. Madame de Lambert
۱۰. Britannica, 1977, vol. 12, p. 401.
۱۱. Earl of Waldegrave
۱۲. ibid
۱۳. Albert G. Mackey, Encyclopedia of Freemasonry, New York: Macoy Publishing and Masonic Supply Company, 1966, vol. 3, p. 1312.
۱۴. Edward Yonge
۱۵. Walter Strickland
۱۶. Robert Freke Gould, The History of Freemasonry, [1885] London: Caxton Publishing Company, vol. V, p. 138.
۱۷. Lord Dursley
۱۸. Lord Chewton
۱۹. Count de Saint Florentin
۲۰. Gould, ibid, vol. IV, p. 353; vol 5, p.138

۲۱- در بریتانیکا (۱۹۹۸) نام دوک کینگزتون تنها یک بار ذکر شده است. در زندگینامه ژرژ لویی لکلرک، کنت بوفون (Georges-Louis Leclerc, Count de Buffon) عالم طبیعی سده‌ی هیجدهم و مؤلف کتاب متنفذ ۵۲ جلدی تاریخ طبیعی (۱۷۴۹-۱۸۰۴)، آمده است که وی در شهر نانت با یک انگلیسی جوان به نام دوک کینگزتون زندگی می‌کرد. این دو جوان به ایتالیا سفر کردند و در اوایل سال ۱۷۳۲ وارد شهر رم شدند. آنها سپس به انگلستان رفتند و در این سفر بود که بوفون به عضویت انجمن سلطنتی درآمد.

۲۲. Mackey, ibid, vol. 3, p. 1312.

۲۳- بنگرید به: منتسکیو روح القوانین، ترجمه علی اکبر مهتدی، تهران: امیرکبیر، چاپ هشتم، ۱۳۶۲. صص ۲۹۶-۲۹۷، ۵۰۷-۵۱۷، ۵۲۴.
۲۴- همان مأخذ، ص ۵۳۲.
۲۵- برای نمونه بنگرید به: همان مأخذ، صص ۲۸۱-۲۸۲، ۷۱۸-۷۲۱.
۲۶- دورانت، همان مأخذ، ج۹، ص ۴۰۵.

۲۷. H. H. Ben- Sasson [ed], A History of the Jewish People, USA: Harvard University Press, 1976, p. ???.

منبع: عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج۴، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

همچنین ببینید

فراماسونری و میراث صلیبی

فراماسونری و میراث صلیبی (۱)

سومین دیدگاه در زمینه منشأ فراماسونری این نهاد را تداوم فرقه‌های شهسواری دوران جنگ‌های صلیبی می‌داند. در میان این فرقه‌های صلیبی، طریقت شهسواران معبد مورد توجه است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

16 − 5 =