ملک سلیمان

ملک سلیمان آخرین دوره حکومت انبیاء بر بنی‌اسرائیل

پس از داوود نبی و به سفارش و نصب او فرزندش سلیمان در سال ۱۰۱۷ پیش از میلاد به جانشینی وی می‌رسد. این امر به دلیل مخالفت‌های بی‌شمار گروهی از بنی‌اسرائیل و بهانه کردن سن کم سلیمان علیه‌السلام (که بارها و بارها پس از آن به‌عنوان حربه‌ای مؤثر در تاریخ از سوی حزب شیطان مورد استفاده قرار گرفت) به راحتی انجام نشد و بدین‌سان آغاز حکومت این پیامبر بزرگ الهی با چالش‌هایی جدی همراه شد.

در ادامه با تدبیر سلیمان علیه‌السلام و تقدیر خداوند، بنی‌اسرائیل در دوران حکومت این پیامبر بزرگ به درخشان‌ترین دوران خود در تاریخ این قوم و بلکه تاریخ بشریت رسید که قرآن کریم آن را از زبان سلیمان علیه‌السلام و به عنوان دعا و درخواست او به عنوان مُلکی معرفی می‌کند که پس از او شایسته هیچ‌کس نباشد. (۱) در اینجا این نکته شایان ذکر است که دعا و نفرین پیامبران در تعالیم الهی و با اذن خداوند صورت می‌گیرد و بر این اساس آنچه از ایشان به‌عنوان دعا یا نفرین به ما رسیده، تقدیرات الهی است که لازمه آن دعای پیامبر بوده است. لذا شکوه و عظمت خارق‌العاده حکومت سلیمان نبی حلقه‌ای از مجموعه برنامه‌ها و تقدیرات خداوندی برای ملک عظیم به شمار می‌آید که در آن دوره تاریخی ضرورت و استعداد تحقق آن نمایان گشته است.

در این دوران قدرت و معرفتی به سلیمان علیه‌السلام داده می‌شود که به‌وسیله آن می‌تواند کلام حیوانات را شنیده و با آنان گفت‌وگو نماید. قرآن کریم این دانش را به نام منطق الطیر به ما معرفی می‌کند. (۲) دو مصداق از این توانایی سلیمان علیه‌السلام و استفاده‌ی وی از آن برای تقویت و تثبیت حکومتش در قرآن کریم، در قالب داستان هدهد (۳) و خبر وی از بت‌پرستی قوم سبا و نقش این پرنده در همراهی با سلیمان علیه‌السلام و مدیریت دعوت ایشان به دین خداوند و همچنین داستان مورچه در جریان یکی از لشکرکشی‌های سلیمان علیه‌السلام بیان شده است. (۴) همچنین به فرمان خداوند، باد با سرعتی زیاد که می‌توانست مسافت یک ماه را در یک نیم‌روز طی کند در تسخیر سلیمان علیه‌السلام قرار داشت (۵) و از آن برای اداره امور حکومت بهره می‌برد. (۶)

اقتدار حکومت سلیمان علیه‌السلام و عجایب دوره او بدین‌جا ختم نمی‌شود. به بند کشیدن جنیان و شیاطین از سوی این پیامبر بزرگ و استفاده از آنان در امور گوناگون نظامی و حکومت‌داری در قرآن کریم به نحوی روشن بیان شده است. همراهی جن با او در لشکرکشی منجر به داستان مورچه، ‌(۷) بنایی و غواصی شیاطین در جریان ساخت بیت‌المقدس (۸) و اعلام آمادگی عفریتی از جن برای انتقال تخت ملکه سبا از یمن به شام و مقر حکومت سلیمان علیه‌السلام (۹) از مواردی است که در این باب در قرآن کریم بدان اشاره شده است و می‌تواند بیان‌گر حدود دخالت این موجودات در امر انسان‌ها به فرمان خداوند باشد.

البته در رأس تمامی این نعمت‌ها و توانایی‌های خارق‌العاده که خداوند به سلیمان نبی ارزانی داشت، برخورداری از همراهی انسان‌های بزرگی بود که در زمان حکومت وی و پدرش پرورش یافته بودند. آن هنگام که عفریتی از جن برای انتقال تخت بلقیس، ملکه سبا، اعلام آمادگی کرد و مدت زمان آن را به اندازه بلند شدن سلیمان علیه‌السلام از روی تخت خویش و اتمام آن مجلس (که یک نیمروز بود) تعیین کرد، آصف بن برخیا که وزیر وی بود، ضمن اعلام آمادگی، این زمان را به یک چشم بر هم زدن یا برگرداندن کاهش داد و در عمل نیز این اتفاق افتاد. این واقعه به حدی بر سلیمان علیه‌السلام تأثیرگذار بود که در پی آن زبان به شکر خداوند گشود و وی را بر این نعمت همراهی انسان‌های بزرگ سپاس گفت. (۱۰)

این جریان همچنین نشان می‌دهد که انجام امور خارق عادت در آن دوره تنها منحصر به سلیمان علیه‌السلام نبوده و در پی ایجاد حکومت الهی و فراهم شدن زمینه رشد انسان‌ها، همراهان او نیز به قدرت‌هایی دست یافته‌اند که آنان را از این جهت برتر از جنّیان قرار داده است. نکته جالب توجه در اینجا این است که این توانایی خارق‌العاده از آنجا در وجود آصف ایجاد شده بود که بنا بر تصریح قرآن کریم وی به “دانشی” از دانش‌های کتاب دست یافته بود. این در حالی است که بنا بر نقل قرآن کریم و تفسیر آن از سوی روایات، امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر “همه‌ی دانش کتاب” احاطه داشت و با این دانش در کنار رسول خدا به انجام وظیفه مشغول بود. (۱۱)

ملک سلیمان علیه‌السلام با این ویژگی‌های منحصر به‌فرد، در پایان دوره‌ی اقتدار بنی‌اسرائیل قرار داشت و آن‌چنان که خواهد آمد پس از وی، این قوم راه افول و سقوط را در پی اختلاف و تفرقه به سرعت پیمودند. به دیگر بیان، خداوند خواست به آنان و بلکه بشریت و به‌ویژه اقوامی که پس از آنان در معرض زمینه‌سازیِ مُلک عظیم اسلام قرار می‌گیرند، در قالب نمونه‌ای کوچک و ناقص نشان دهد که اگر بر این راه استوار بمانند، شاهد چه شگفتی‌هایی خواهند بود که در همین زمین مادی قابلیت تحقق دارد. (۱۲)

از سویی دیگر، این دوره حجّتی شد در تاریخ تا مؤمنان بتوانند با استناد به آن، امکان وقوع چنین شرایطی را در زمین بر مخالفان اثبات نموده و در شوق رسیدن به آن روز موعود سر از پا نشناسند. آنچه در قالب آیات و روایات از این‌گونه امور در وصف حکومت امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه بیان شده، بسیار فراتر از چیزی است که در این دوره از تاریخ بشر به وقوع پیوسته است.

با این تحلیل می‌توان ملک سلیمان علیه‌السلام را مقدمه، نشانه و بلکه یکی از مقاطع مهم پیش از ظهور دانست که با دعای وی و اراده‌ی خداوندی در زمین تحقق یافته است. همچنین با این فرض می‌توان در مورد تمامی اتفاقات مهم دوران انبیای عظام و به‌ویژه معجزات ایشان چنین اندیشید که همگی در اصل مربوط به دوران ظهور و ملک آخرالزمان بوده که بنا بر اقتضاء و ظرفیت در زمان هرکدام از این انسان‌های بزرگ، بخشی از آن به عنوان کمک و تأیید پیامبر آن دوره محقق شده است.

به هر حال از آنجا که شیطان همواره در صدد است تا با ایجاد راه‌های موازی و البته منحرف به مقابله با تلاش‌های انبیاء بپردازد، این گسترش فوق‌العاده در زمان سلیمان نبی سبب شد تا شیطان دست به کار شده و در مقابل، به گسترش سحر و جادو در میان بنی‌اسرائیل اقدام نماید. مشابه این اتفاق را در جهان معاصر و در پی گسترش موج انقلاب اسلامی و معنویت‌گرایی و شدت گرفتن شوق مؤمنان برای ظهور، در قالب‌های گوناگون رواج سحر و جادو و خرافه و همچنین ظهور و بروز مکتب‌های به ظاهر عرفانی و به‌ویژه گسترش شیطان‌پرستی شاهد هستیم. این امر در عین نامبارکی، نشانه‌ای است مبارک از اتفاقاتی باورنکردنی که جهان معاصر در کلیّت خود به استقبال آن می‌رود.

نخستین ردپای موضوع سحر و جادو را در دربار فرعون و در پی تعالیم شیطان و ارتباط وی با شخص فرعون یافتیم. اگر تاریخ درگیری دو جریان حزب الله و حزب شیطان را یک کلِ به هم پیوسته و معنی‌دار بدانیم، بایستی بپذیریم که همان تعالیم در دوران سلیمان نبی دوباره بر اثر تلاش‌های شیطان جان گرفت و از سوی منافقان بنی‌اسرائیل برای مقابله با حکومت سلیمان علیه‌السلام مورد استفاده واقع شد. این آموزش‌ها همانی است که امروزه آن را در قالب تعالیم فراماسونری، کابالا و شیطان‌پرستی می‌شناسیم. این تعالیم – همان‌گونه که آمد – امروز نیز دوباره در حال قوت گرفتن در سطح جهان معاصر است و به نظر می‌رسد بسیاری از زیرساخت‌ها و حوادث این دوره بر اساس آن بنا شده باشد.

به هر حال این جریان در زمان سلیمان علیه‌السلام به حدّی شدت گرفت که خداوند دو مَلَک را به نام‌های هاروت و ماروت در میان بنی‌اسرائیل فرستاد تا راه‌های بطلان سحر را به آنان آموزش دهند. متأسفانه این قوم لجوج از تعالیم این مأموران الهی نیز سوءاستفاده کرده و بر دامنه‌ی جادوگری خویش افزودند. (۱۳)

سرانجام کار بدان‌جا کشید که سلیمان علیه‌السلام ناچار شد با این گروه برخورد سختی کند و بساط جادوگری آنان را جمع کرده و در یک‌جا به آتش کشد. این امر سبب افزایش دشمنی این طایفه با سلیمان نبی شد به نحوی که امروزه در ادبیات و فیلم‌های سینماییِ آنان، از سلیمان و حتی پدرش داوود علیه‌السلام به‌عنوان حاکمانی زورگو و به‌اصطلاح دیکتاتور یاد می‌شود! این امر به خوبی نشان می‌دهد این قوم که امروزه آنان را به نام صهیونیست و نه بنی‌اسرائیلی یا یهودی می‌شناسیم، ادامه نسلی و حرفه‌ایِ همان جادوگران و شیاطینی هستند که در دوره سلیمان علیه‌السلام به کار اغوای مردم مشغول بودند.

در همین ماجرا و درگیری بود که شیاطین و جنیان شرور از حالت لطافت جسم و نامرئی بودن خارج شده و در مقابلِ دیدگان مردم قرار گرفتند. لطف خداوند در کنار زدن پرده‌ها و نشان دادن دشمنان به مردم ابزاری است که همواره در طول تاریخ، باطل و حزب شیطان را رسوا نموده و آنان را به شکست کشانده است. رسوایی‌ای که امروزه بر شیطان بزرگ و پایگاه خاورمیانه‌ای آن یعنی رژیم صهیونیستی می‌رود در این چارچوب قابل تحلیل است و حتماً بایستی منتظر ظهور صحنه‌هایی جدی‌تر از این اتفاق در ادامه‌ی تقابل انقلاب اسلامی با حزب شیطان باشیم.

داستان درگیری سلیمان علیه‌السلام با جادوگران و شیاطین و جنیان شرور تا بدان‌جا پیش رفت که به او تهمت کفر زدند که خداوند در قرآن کریم او را از این اتهام مبرّا دانسته و کفر را به شیاطین نسبت می‌دهد. این افتراء امروزه همچنان در ادبیات این قوم وجود دارد و او را به سبب ازدواج‌های متعدد با زنان بت‌پرست به بت‌پرستی در پایان عمر متهم می‌کنند! (۱۴) همچنین اعتقاد ایشان این است که همه‌ی کارهایی که حضرت سلیمان علیه‌السلام انجام می‌داد از باب سحر و جادو بود. شیطان پس از او، مجموعه‌ی سحر و جادو را نوشت و زیر تخت او دفن کرد و سپس ادعا کرد که وی با تعلیم عاصف از جادو استفاده می‌کرده است! (۱۵)

از دیگر اتفاقات و اقدامات مهم دوران سلیمان علیه‌السلام بنای بیت‌المقدس یا هیکل سلیمان است که برخی مورخان آغاز بنای آن را به دوران داوود و اتمام کار سخت را به دوران این پیامبر بزرگ نسبت داده‌اند. اگرچه در دوران معاصر تلاش می‌شود تا هیکل سلیمان بنایی جز مسجد بیت‌المقدس معرفی شود که بازسازی آن در نظر یهود از نشانه‌های آمدن مسیح و در گرو تخریب مسجد و بنای هیکل به جای آن است، اما باید دانست که فرقی میان این دو بنا نیست و آن همانی است که در زمان سلیمان علیه‌السلام و به‌دست شیاطین و جنیان در غل و زنجیر ساخته شد.

در خصوص این مسجد و مسائل امروزه مرتبط با آن در آینده بیشتر سخن خواهیم گفت، اما در اینجا ذکر این نکته لازم است که بنای این مسجد تنها اثر معماریِ این دوره‌ی برجسته نیست و سازه‌هایی چون بیت‌الرب، بیت‌الملک، دیوار اورشلیم و حاصور، مجدو، چارز، بیت حورون سفلی، بعله و تدمر در کنار مخازن و سربازخانه‌های بزرگ و همچنین بناهای منسوب به آن حضرت در لبنان و دیگر اماکن از یادگارهای این دوره است. (۱۶)

محدوده‌ی ملک سلیمان را از شام تا اصطخر (در جنوب ایران فعلی و حوالی شیراز) دانسته‌اند (۱۷) و بعید نیست که بر این اساس آنچه امروزه در این ناحیه به نام بناهای تاریخی دوران هخامنشیان شناسانده می‌شود، در واقع بقایای ساخت و سازهای این حکومت عظیم در مرز شرقی آن باشد، به‌ویژه آن‌که نام‌هایی چون تخت سلیمان و مقبره مادر سلیمان تا پیش از این در میان مردم این سرزمین رواج داشته است. در مورد این منطقه و سلسله هخامنشیان در آینده بیشتر سخن خواهیم گفت، اما بازگرداندن ریشه بقایای تمدنی این دوره از تاریخ این سرزمین به ملک سلیمان و سپس تحریف تمدنی آن و بنای تمدنی شیطانی بر پایه‌های این ملک در دوره‌های بعدی، امری بعید و غیرقابل دفاع نمی‌نماید.

ضمن این‌که تمدن معاصر این تمدن پارسی، یعنی تمدن یونانی را نیز می‌توان با ملک سلیمان مرتبط دانست. مورّخان (۱۸) آغاز تمدن یونان را مربوط به ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد دانسته‌اند که دوره نخست آن به نام عصر میسنی تا فتح شبه‌جزیره یونان به دست مهاجمان در ۱۱۰۰ سال قبل از میلاد امتداد دارد. از این تاریخ تا ۸۰۰ ق.م را عصر تاریکی خوانده‌اند که تقریباً معاصر ملک سلیمان نبی است. اما عصر تمدن هلنیک که از هومر آغاز شده و تا فتح دولت‌شهرهای یونان به دست مقدونیان ادامه می‌یابد، سال‌های ۸۰۰ تا ۳۰۰ پیش از میلاد را در بر می‌گیرد. در این سال‌ها است که شکوفایی تمدنی یونان و ظهور شخصیت‌هایی چون سقراط (۴۷۰ تا ۳۹۹ ق.م)، افلاطون (۴۲۷ تا ۳۴۷ق.م)، ارسطو (۳۸۴ تا ۳۲۲ ق.م)، و اسکندر مقدونی (۳۵۶ تا ۳۲۳ ق.م) در این قوم به وقوع می‌پیوندد.

با توجه به قرابت تاریخی این دوره با دوره ملک سلیمان، می‌توان این شکوفایی را نتیجه تلاش‌های تمدن‌سازانه این پیامبر بزرگ الهی دانست و موارد شرک‌آلود بعدی آن را به دخالت شیطان در بقایای ملک سلیمان در این سرزمین نسبت داد. بسیار بعید می‌نماید که ملک سلیمان با آن همه مقدمات و عظمت، تنها چند صباحی در منطقه شام برپا بوده و هیچ تأثیر تمدنی‌ای بر منطقه‌ی تحت سلطه‌ی خویش و مناطق همجوار آن نداشته باشد.

به هر حال در پس تمامی عجایبِ این مقطع از تاریخ، دوران مُلک استثنایی سلیمان علیه‌السلام با پایان یافتن عمر او در سال ۹۷۷ پیش از میلاد مسیح به پایان می‌رسد. خداوند مرگ این پیامبر بزرگ را نیز همچون زندگی پُربرکتش درسی قرار داد به تمامی مردم جهان و به‌ویژه امّت آخرالزمان که در این کشاکش کارزار بدانند که شیاطین و جنّیان علم غیب ندارند و این‌چنین نیست که بر هر کاری توانا باشند. این پیامبر بزرگ در حالی که بر عصای خویش تکیه داده بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد و تا مدت‌ها (که برخی مورخان آن را یک سال دانسته‌اند) جنّیان بدون اطلاع از این واقعه به کار ساختمان مشغول بودند تا آن را به اتمام رساندند. در این هنگام خداوند، موریانه را مأمور کرد تا عصای سلیمان علیه‌السلام را بخورد. با شکستن عصا پیکر بی‌جان سلیمان بر زمین افتاد و جنّیان دریافتند که اگر علم غیب می‌دانستند، بسیار پیش از این، از این عذاب دردناک رهایی یافته بودند. (۱۹)
ادامه دارد…

قسمت قبلی این مقاله  ؛  قسمت بعدی این مقاله

پی‌نوشت‌ها:
۱- سوره ص، آیه ۳۵: قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ هَبْ لِی مُلْکاً لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ‌
گفت: «پروردگارا، مرا ببخش و مُلکى به من ارزانى دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد، در حقیقت، تویى که خود بسیار بخشنده‌‏اى.»
۲- سوره نمل، آیه ۱۶: وَ وَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُدَ وَ قَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ إِنَّ هذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ‌
و سلیمان از داوود میراث یافت و گفت: «اى مردم، ما زبان پرندگان را تعلیم یافته‏‌ایم و از هر چیزى به ما داده شده است. راستى که این همان امتیاز آشکار است.»
۳- سوره نمل، آیه ۲۰ به بعد: وَ تَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقَالَ مَا لِیَ لاَ أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ‌ (۲۰) لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَاباً شَدِیداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ‌ (۲۱) فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ‌ (۲۲) إِنِّی وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَ أُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ لَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ‌ (۲۳) وَجَدْتُهَا وَ قَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لاَ یَهْتَدُونَ‌ (۲۴) أَلاَّ یَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی یُخْرِجُ الْخَبْ‌ءَ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ یَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَ مَا تُعْلِنُونَ‌ (۲۵) اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ‌ (۲۶) قَالَ سَنَنْظُرُ أَ صَدَقْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْکَاذِبِینَ‌ (۲۷) اذْهَبْ بِکِتَابِی هذَا فَأَلْقِهْ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَا ذَا یَرْجِعُونَ‌ (۲۸) قَالَتْ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتَابٌ کَرِیمٌ‌ (۲۹)
و جویاى [حالِ] پرندگان شد و گفت: «مرا چه شده است که هدهد را نمى‏‌بینم؟ یا شاید از غایبان است؟ (۲۰) قطعاً او را به عذابى سخت عذاب مى‏‌کنم یا سرش را مى‏‌برم مگر آنکه دلیلى روشن براى من بیاورد. (۲۱) پس دیرى نپایید که [هدهد آمد و] گفت: «از چیزى آگاهى یافتم که از آن آگاهى نیافته‏‌اى، و براى تو از «سبا» گزارشى درست آورده‌‏ام. (۲۲) من [آنجا] زنى را یافتم که بر آنها سلطنت مى‏‌کرد و از هر چیزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت. (۲۳) او و قومش را چنین یافتم که به‌جاى خدا براى خورشید سجده مى‏‌کنند، و شیطان اعمالشان را برایشان آراسته و آنان را از راه [راست] بازداشته بود، در نتیجه [به حق] راه نیافته بودند. (۲۴) [آرى، شیطان چنین کرده بود] تا براى خدایى که نهان را در آسمان‌ها و زمین بیرون مى‏‌آورد و آنچه را پنهان مى‌‏دارید و آنچه را آشکار مى‌‏نمایید مى‏‌داند، سجده نکنند (۲۵) خداى یکتا که هیچ خدایى جز او نیست، پروردگار عرشِ بزرگ است.» (۲۶)گفت: «خواهیم دید آیا راست گفته‌‏اى یا از دروغ‌گویان بوده‌‏اى.» (۲۷) «این نامه مرا ببر و به سوى آنها بیفکن، آن‌گاه از ایشان روى برتاب، پس ببین چه پاسخ مى‌‏دهند.» (۲۸) [ملکه سبا] گفت: «اى سرانِ [کشور] نامه‌‏اى ارجمند براى من آمده است، (۲۹)
۴- سوره نمل، آیه ۱۷-۱۹: وَ حُشِرَ لِسُلَیْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ‌ (۱۷) حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِی النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لاَ یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لاَ یَشْعُرُونَ‌ (۱۸) فَتَبَسَّمَ ضَاحِکاً مِنْ قَوْلِهَا وَ قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلَى وَالِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَ أَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ‌ (۱۹)
و براى سلیمان سپاهیانش از جنّ و انس و پرندگان جمع‏‌آورى شدند و [براى رژه] دسته دسته گردیدند. (۱۷) تا آن‌گاه که به وادى مورچگان رسیدند. مورچه‏‌اى [به زبان خویش] گفت: اى مورچگان، به خانه‏‌هایتان داخل شوید، مبادا سلیمان و سپاهیانش ندیده و ندانسته شما را پایمال کنند.» (۱۸) [سلیمان] از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت: «پروردگارا، در دلم افکن تا نعمتى را که به من و پدر و مادرم ارزانى داشته‏‌اى سپاس بگزارم، و به کار شایسته‌‏اى که آن را مى‏‌پسندى بپردازم، و مرا به رحمت خویش در میان بندگان شایسته‌‏ات داخل کن.» (۱۹)
۵- سوره سبا، آیه ۱۲: وَ لِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَ رَوَاحُهَا شَهْرٌ وَ أَسَلْنَا لَهُ عَیْنَ الْقِطْرِ وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَنْ یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ
و باد را براى سلیمان [رام کردیم:] که رفتن آن بامداد، یک ماه، و آمدنش شبانگاه، یک ماه [راه] بود، و معدن مس را براى او ذوب [و روان] گردانیدیم، و برخى از جنّ به فرمان پروردگارشان پیش او کار مى‌‏کردند، و هر کس از آنها از دستور ما سر برمى‌‏تافت، از عذاب سوزان به او مى‏‌چشانیدیم.
۶- علاوه بر سلیمان نبی، ذوالقرنین هم توانایی مشابهی داشت. در کتاب بصائر الدرجات از امام باقر علیه‌السلام آمده است: ذوالقرنین در میان ابرها می‌نشست و مرکب ذلول را به خدمت گرفته بود و ابری به نام صعب را که دارای رعد و برق فراوانی است برای صاحب شما یعنی قائم آل‌محمد (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) به ذخیره نهاد. او بر اسباب آسمان‌ها و طبقات هفتگانه زمین و کرات و کهکشان‌های لایتناهی قدم نهاد. (بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار، ج۵۴، ص ۳۴۴)
۱۷- سوره نمل، آیه ۱۷.
۸- سوره ص،‌ آیه ۳۷: وَ الشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ‌؛ و شیطانها را [از] بنّا و غوّاص.
۹- سوره نمل، آیه ۳۹: قَالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِکَ وَ إِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ‌
عفریتى از جنّ گفت: «من آن را پیش از آن‌که از مجلس خود برخیزى براى تو مى‌‏آورم و بر این [کار] سخت توانا و مورد اعتمادم.»
۱۰- سوره نمل،آیه ۴۰: قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرّاً عِنْدَهُ قَالَ هذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَ مَنْ شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ‌
کسى که نزد او دانشى از کتاب [الهى] بود، گفت: «من آن را پیش از آن‌که چشم خود را بر هم زنى برایت مى‏‌آورم.» پس چون [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود مستقر دید، گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسى مى‏‌کنم. و هر کس سپاس گزارد، تنها به سود خویش سپاس مى‏‌گزارد، و هر کس ناسپاسى کند، بى‏‌گمان پروردگارم بى‏‌نیاز و کریم است.»
۱۱- برای نمونه: ر.ک: أمالی الصدوق، ص ۵۶۵: رَسُولُ اللهِ فَقَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْ کَفی بِاللهِ شَهیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَن عِنْدَهُ عِلْمُ الکِتابِ؛ قالَ ذَاکَ أخِی عَلِیُّ بْنُ ابی طالبٍ.
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله ذیل این آیه فرمودند: منظور، برادرم علی بن ابی‌طالب است.
۱۲. ر.ک: سوره جن، آیه ۱۶: وَ أَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُمْ مَاءً غَدَقاً
و اگر [مردم] در راه درست، پایدارى ورزند، قطعاً آب گوارایى بدیشان نوشانیم.
سوره اعراف، آیه ۹۶: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ‌
و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتى از آسمان و زمین برایشان مى‏‌گشودیم، ولى تکذیب کردند، پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم.
سوره مائده، آیه ۶۶: وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا یَعْمَلُونَ‌
و اگر آنان به تورات و انجیل و آنچه از جانب پروردگارشان به سویشان نازل شده است، عمل مى‏‌کردند، قطعاً از بالاى سرشان [برکات آسمانى] و از زیر پاهایشان [برکات زمینى] برخوردار مى‏‌شدند. از میان آنان گروهى میانه‏‌رو هستند، و بسیارى از ایشان بد رفتار مى‏‌کنند.
۱۳- سوره بقره، آیه ۱۰۲: وَ اتَّبَعُوا مَا تَتْلُوا الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَ مَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَ لکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ مَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ وَ مَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ مَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَ لاَ یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ‌
و آنچه را که شیطان‌ها در سلطنت سلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند، پیروى کردند. و سلیمان کفر نورزید، لیکن آن شیطان‌ها به کفر گراییدند که به مردم سحر مى‏‌آموختند. و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت، در بابِل فرو فرستاده شده بود [پیروى کردند]، با این‌که آن دو [فرشته] هیچ کس را تعلیم [سحر] نمى‌‏کردند مگر آن‌که [قبلاً به او] مى‏‌گفتند: «ما [وسیله] آزمایشى [براى شما] هستیم، پس زنهار کافر نشوى.» و[لى] آنها از آن دو [فرشته] چیزهایى مى‏‌آموختند که به‌وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند. هر چند بدون فرمان خدا نمى‏‌توانستند به‌وسیله آن به احدى زیان برسانند. و [خلاصه] چیزى مى‏‌آموختند که برایشان زیان داشت، و سودى بدیشان نمى‏‌رسانید. و قطعاً [یهودیان] دریافته بودند که هر کس خریدار این [متاع] باشد، در آخرت بهره‌‏اى ندارد. وه که چه بد بود آنچه به جان خریدند اگر مى‏‌دانستند.
۱۴- سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، یهودیت، ص ۱۲۷.
۱۵- بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الائمة الأطهار، ج۶۰، ص ۲۷۹ و ج ۲۳، ص ۲۴۹.
۱۶- رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی حضرت محمد خاتم النبیین، ج سوم: تاریخ انبیاء، ص ۵۳۰.
۱۷- الخصال، ج۱، ص ۲۴۸. استخر شهری قدیمی در جنوب ایران در منطقه اهواز است که در صدر اسلام، آباد بوده است و آثار آن نزدیک شهر نفت خیز مسجد سلیمان هنوز دیده می‌شود. بلکه نقل می‌کنند که شهر استخر را حضرت سلیمان پیامبر علیه‌السلام بنا نمود و در فصل زمستان در آنجا حکمرانی داشته است و گویا مسجد سلیمان، مسجدی بوده است که حضرت سلیمان علیه‌السلام آن را ساخته است. (کورانی، علی، عصر ظهور، صص ۱۵۱-۱۵۰)
۱۸- آدلر، فیلیپ جی، تمدن‌های عالم، مترجم: محمدحسین آریا، ص ۱۲۱.
۱۹- سوره سبا،آیه ۱۴: فَلَمَّا قَضَیْنَا عَلَیْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمُهِینِ‌
پس چون مرگ را بر او مقرر داشتیم، جز جنبنده‌‏اى خاکى [موریانه] که عصاى او را [به‌تدریج] مى‏‌خورد، [آدمیان را] از مرگ او آگاه نگردانید. پس چون [سلیمان] فرو افتاد براى جنّیان روشن گردید که اگر غیب مى‏‌دانستند، در آن عذاب خفّت‏‌آور [باقى] نمى‏‌ماندند.

منبع: محمدهادی همایون ؛ تاریخ تمدن و ملک مهدوی، تهران: نشر دانشگاه امام صادق (ع) و پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، چاپ اول ۱۳۹۰.

ملک سلیمان ، ملک سلیمان ، ملک سلیمان ، ملک سلیمان ، ملک سلیمان

اندیشکده مطالعات یهود را در پیام‌رسان‌های ایرانی دنبال کنید:

کانال اصلی ما در ایتا / پیام‌رسان بله / پیام‌رسان سروش / پیام‌رسان گپ

همچنین ببینید

بت‌پرستی بنی‌اسرائیل، معابد و نمادهای بعل

بت‌پرستی بنی‌اسرائیل، معابد و نمادهای بعل

گوساله سامری در واقع، صورتی از بعل بود. بَعل عنوانی عام برای خدایان اقوام سامی و به‌ویژه ساکنان بین‌النهرین بود که در هیئت گاو مقدس طلایی نشان داده می‌شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × 4 =