(از سری مقالات دسیسههای سیاسی و فرقههای رازآمیز یهودی) اسباط گمشده
در نخستین سالهای پس از انقلاب پوریتانی آرمانهای مسیحایی ملهم از عهد عتیق در انگلستان جاذبهای شگرف یافت. (110) در این فضا بود که مناسه بن اسرائیل و دوستان و همفکرانش افسانه اسباط گمشده بنیاسرائیل را به اکتشافات ماوراء بحار در قاره آمریکا پیوند زدند و آن را به دستمایه ایدئولوژیک بسیار موثری برای نیل به اهداف غارتگرانه زرسالاری یهودی و الیگارشی مستعمراتی اروپا بدل ساختند.
مناسه در سال 1650 رسالهای به زبان لاتین در آمستردام منتشر کرد به نام امید اسرائیل؛ اسباط دهگانه بنیاسرائیل در آمریکا. (111) این رساله بلافاصله به وسیله موسس وال (112) پوریتان، از نویسندگان معروف عصر کرومول، به زبان انگلیسی ترجمه و در سال 1651 به وسیله دکتر جان دوری، دوست مناسه، در لندن منتشر شد. (113) در سرآغاز کتاب، اثر فوق به پارلمان و شورای دولتی انگلیس اهدا شده است. به نوشته نائوم سوکولو، این کتاب “تأثیری عمیق بر سراسر انگلستان بر جای نهاد.” (114)
این رساله مهم و جنجالی مناسه به مسئله حضور اسباط گمشده بنیاسرائیل در دنیای جدید (قاره آمریکا) اختصاص دارد. در این کتاب، گزارشهای یک مارانو پرتغالی به نام آنتونی مونتزینوس (115) به چاپ رسیده که نام واقعی او هارون (آرون) لوی (116) است.
مونتزینوس گویا در جریان گشت و گذار خود در آمریکای جنوبی در سالهای 1641-1642، تصادفاً در اکوادور به قبیلهای برمیخورد که مناسک دینی یهودیان را به جای میآورند. او در کاوش بیشتر درمییابد که اینان اعضای قبایل روبن و لوی، از اسباط دهگانه “گمشده” هستند. مونتزینوس در سال 1650، در جریان سفر برزیل، درگذشت ولی سران یهودی آمستردام بر صحت گزارش او گواهی میدادند. مناسه این ماجرا را با نقل قولهایی از عهد عتیق درآمیخت که در آن پایان پراکندگی بنیاسرائیل سرآغاز اعاده سلطنت مسیح عنوان شده بود. طبق این نظریه، تا بقایای اسباط بنیاسرائیل یافت نمیشدند مسیح ظهور نمیکرد.
کتاب مناسه به پرتغالی و زبانهای دیگر نیز منتشر شد، در محافل فرهنگی اروپا انعکاس گسترده یافت و نویسندگان انگلیسی چون توماس توروگود (117) (1650، 1660) و سِر حمون لسترنج (118) (1652) درباره آن کتابهایی در لندن منتشر نمودند. (119)
این رساله مناسه با انتشار پیشگوییهایی درباره ظهور قریبالوقوع مسیح تکمیل میشد. برای نمونه، یاکوب بوئنو مسکوئیتا، زرسالار یهودی مقیم مراکش، در همین حول و حوش پیشگویی کرد که در سال 1672 مسیح در هلند ظهور خواهد کرد. (120) یادآوری میکنیم که طبق متون عبری رایج و مقبول مسیحیان در آن زمان، ظهور مسیح با کشف اسباط گمشده و احیای دولت بنیاسرائیل توأم بود.
درباره اسباط گمشده بنیاسرائیل و کارکرد آن در ایدئولوژی سیاسی یهودیان پیشتر سخن گفتهایم. (121) پیشینه آمیزش این اسطوره با “اکتشافات” قاره آمریکا به دوران پس از سفر کلمب باز میگردد و محتملاً این نیز از ساختههای اسحاق آبرابانل است.
میدانیم که آبراهام بن مردخای فریزول اندیشهپرداز یهودی اوایل سده شانزدهم و معاصر اسحاق آبرابانل (122) در یکی از آثار خود فصلی مستقل به حضور اسباط گمشده بنیاسرائیل در قاره آمریکا اختصاص داده است. (123) این نظریه در نیمه سده هفدهم به وسیله مناسه بن اسرائیل و الیگارشی یهودی آمستردام با تبلیغات فراوان احیا شد و موجی بسیار موثر را پدید ساخت. گزارش مونتزینوس دومین شعبده بزرگ زرسالاری یهودی در دوران تکاپوی ماوراء بحار اروپاییان، پس از ماجرای دیوید روبنی است.
روشن است که این رساله مناسه دعوتی است به کاوش در اعماق قاره آمریکا؛ کاری عظیم که به سرمایهگذاری بسیار هنگفت و پشتوانه سیاسی و نظامی نیرومند نیاز داشت. یهودیان طبعاً به دنبال “خویشاوندان” خود (اسباط گمشده) بودند و مسیحیان مشتاق ظهور سریعتر مسیح خویش و هر دو در این جستجو سهیم و شریک؛ و این همه تنها جعل یک آرمان دینی بود برای غارت قاره آمریکا. کتاب مناسه بن اسرائیل روشن میکند که زرسالاری یهودی از پیوند با الیگارشی انگلیس اهدافی بس فراتر از مهاجرت یهودیان به جزایر انگلیس را میجست و درواقع یک اتحاد و شراکت استراتژیک را پیشنهاد میکرد.
نخستین کسی که ادعاهای مناسه را پذیرفت و به مروج اصلی آن در جامعه انگلیس بدل شد، دکتر جان دوری (124) مبلغ و سیاح نامدار پوریتان و به تعبیر سوکولو “دوست بزرگ یهودیان“، بود. او بر اساس گزارش مونتزینوس، که به نوشته دوری به تأیید “دوست ارجمند و همکارم” مناسه بن اسرائیل رسیده است، رسالهای درباره ردپای اسباط گمشده بنیاسرائیل در قاره آمریکا (1650) نوشت. دوری در رساله دیگر خود (1656) خواستار عضویت یهودیان در دولت مشترکالمنافع مسیحیان شد. (125)
دوری تنها مبلغ پیوند با یهودیان نبود. ادوارد نیکلاس (126) از دوستان پوریتان مناسه، نیز رسالهای با عنوان پوزش به درگاه ملت شریف یهود (127) به زبان انگلیسی در لندن منتشر نمود. (128)
در همین زمان فرقهای از پوریتانها تأسیس شد به نام اسرائیلیان انگلیس. (129) رهبری این گروه با جان سادلر عضو “پارلمان” و دوست دیگر کرومول و مناسه، بود. نخستین رساله این فرقه در حوالی سال 1650 به وسیله جان سادلر منتشر شد.
سادلر از سالها پیش مروج آرمانهای مسیحایی بود و در آن زمان ادعا میکرد در متون عبری یک پیشگویی کهن یافته که در آن زمان ظهور مسیح سال 5408 یهودی (برابر با سال 1648 مسیحی) ذکر شده است. چنانکه دیدیم، این پیشگویی، البته به شکل سقوط چارلز اول و با چند ماه تأخیر، تحقق یافت. اعضای فرقه سادلر مدعی بودند که ملت انگلستان بقایای “اسباط گمشده بنیاسرائیل“اند. این جمعیت تا اواخر سده هیجدهم فعال بود. (130)
سادلر تنها فرقهساز پوریتان نیمه سده هفدهم نبود. فردی به نام توماس ونر (131) نیز فرقهای ایجاد کرد به نام مردان سلطنت پنجم. (132) ونر میگفت پس از چهار سلطنتی که در عهد عتیق (کتاب دانیال) یاد شده (کلده، ایران، یونان و روم) سلطنت پنجمی به وسیله مسیح پدید خواهد شد و وظیفه مسیحیان هموار ساختن راه ظهور اوست. اعضای این فرقه خواستار کمک به یهودیان برای دستیابی مجدد به ارض اسرائیل بودند. (133)
“دوست بزرگ دیگر یهودیان“، به تعبیر سوکولو، کشیش دیگر به نام هنری جسی (134) (1601-1663) است که در مدرسه سن جان کمبریج (135) به تدریس زبان عبری و ادبیات یهود اشتغال داشت. او از اعضای کمیسیونی بود که اولیور کرومول برای رسیدگی به درخواست مهاجرت جمعی یهودیان به انگلیس تشکیل داد. جسی رسالهای نوشت بهنام افتخار یهودا و اسرائیل (136) که در سال 1653 به وسیله مناسه در آمستردام چاپ شد. (137)
اشاعهدهندگان این موج فراوان بودند:
توماس فولر (138) (1608-1661) در رسالههای خود یهودیان را دارای حقی بزرگ بر جهانیان میدانست. به زعم او، آنان بنا به “مشیت الهی” رسالت “پیروز ساختن خیر بر شر” را به دست دارند. (139)
توماس دراکس (140) کشیش متنفذ نیمه اول سده هفدهم، از وامداری مسیحیان به یهودیان و اعاده حاکمیت یهود در سرزمین کنعان سخن میگفت.
توماس برایتمن (141) (1562-1607)، متفکر پوریتان، در تفسیر خود بر عهد عتیق بازگشت سلاطین شرق (یعنی یهودیان) را به موطنشان (فلسطین) پیشگویی میکرد.
کشیش جیمز دورهام (142) (1622-1658) در متون مقدس مبانی محکمی برای اثبات اعاده دولت یهود یافته بود. (143)
واواسور پاول (144) (1617-1660)، متنفذترین رهبر فرقه باپتیست (145) در دوران نخستین پیدایش آن و کسی که در سالهای پس از 1655 بیست کلیسای این فرقه را در انگلستان بنیان نهاد، (146) پیشگویی میکرد که یهودیان سرزمین کنعان را از عثمانیها خواهند گرفت و دولت خود را اعاده خواهند کرد. (147) امروزه، باپتیستها بزرگترین فرقه پروتستان در ایالات متحده آمریکا به شمار میروند.
بدینسان، به تعبیر سوکولو، در سده هفدهم “علاقه به احیای دولت اسرائیل” به یک پدیده “عمیق و عمومی” در جامعه انگلیس بدل شد و انگلستان را به “نخستین حامیان صهیونیسم” بدل ساخت. (148) در نتیجه این فضای سیاسی و فکری است که در سده هیجدهم انگلستان به کانون اصلی استقرار زرسالاری یهودی بدل شد (149) و کسانی چون کشیش توماس نیوتون (150) (1704-1782) پدید شدند.
نیوتون، اسقف متنفذ بندر بریستول، یهودیان را با تمامی ملتهایی که در طول تاریخ به آمیختگی نژادی دچار شدهاند، از جمله انگلیسیها، مقایسه میکند و آنان را “کهنترین و شریفترین و برترین” ملتها میخواند که تبارنامهشان به آغاز جهان، به ابراهیم، میرسد. به زعم نیوتون، یهودیان در طول تاریخ قربانی کشتارها و ستمگریهای دینی بودهاند معهذا هنوز “بسیار پرشمارند.” آیا جز این است که “قدرتی ماوراء طبیعی” به حفظ آنان همت گمارده؛ مزیّتی که هیچ ملت دیگری از آن برخوردار نیست؟ آیا جز این است که همین “مشیت الهی” دشمنان مقتدر آنان را به نابودی میکشد؟ این سرنوشت مصریان است که یهودیان را به بندگی بردند. این سرنوشت آشوریان است که سرزمین ده قبیله بنیاسرائیل را اشغال نمودند. این سرنوشت بابلیان است که دو قبیله بازمانده یهودا و بنیامین را به اسارت گرفتند. مقدونیها بیرحمانه آنان را سرکوب کردند و سرانجام رومیان چنان به حیات دولت یهودا پایان دادند که هیچگاه نتوانستند آن را بار دیگر به چنگ آورند. “و اکنون آن سلطنتهای بزرگ و نامدار، که یکی پس از دیگری مردم برگزیده خداوند را به اسارت گرفتند و بر آنان ستم کردند، کجا هستند؟” آنان اکنون به یک رویا میمانند و اقتدار و حتی نامشان در زمین مدفون شده؛ ولی یهودیان هنوز ماندهاند. نیوتون میافزاید:
تمامی امپراتوریهایی که بر مردم [برگزیده] خداوند ستم میکنند فرومیپاشند… این سرنوشت مقدر تمامی دشمنان و ستمگران بر یهودیان است و باید هشداری باشد فراروی همه کسانی که… چنین رویهای پیش میگیرند. (151)
در سدههای هفدهم و هیجدهم چنین تهدیدهایی بسیار موثر بود. توجه کنیم که در اواسط سده هفدهم کمپانیهای هلندی و فرانسوی و انگلیسی، که رقبای یکدیگر به شمار میرفتند، همه جزایری را به یهودیان واگذاردند تا از نفرین خداوند در امان بمانند. در سال 1652، کمپانی هند غربی هلند جزیرهای را به جوزف نانز فونسکا (152) واگذار کرد، در سال 1654 انگلیسیها جزیرهای در سرینام (153) (اقیانوس اطلس) را به یهودیان بخشیدند، و در سال 1659 کمپانی هند غربی فرانسه جزیرهای را در کاین به دیوید ناسی (154) اعطا کرد. (155)
در کوران تلاطم فکری و سیاسی نیمه سده هفدهم در انگلستان و در فضای ظهور فرقههای متعدد کوچک و بزرگ پروتستان، فرقه دیگری نیز پدید شد که اعضای آن به کواکرها (156) شهرت یافتند. الیگارشی کواکر بعدها نقش مهمی در ترکیب زرسالاری جهانی سدههای نوزدهم و بیستم و در تحولات بریتانیا و ایالات متحده آمریکا ایفا نمود.
بنیانگذار فرقه کواکر فردی به نام جرج فوکس (157) (1624-1691) است که به یک خانواده گمنام تاجر تعلق داشت. در فضای انقلاب پوریتانی فوکس نیز فعالانه وارد گود شد و حرکتی گسترده را علیه نهاد کلیسا سامان داد. او مدعی شد که مسیح بر او ظاهر شده و اعلام کرده که خداوند در قلب تمامی بندگان حضور دارد و برای ایجاد رابطه با او نیازی به کلیسا و کشیش نیست. خدا در همه انسانها تجلی دارد و ایمان نوری است درونی که دریافت آن هیچ واسطهای را، اعم از انسان یا معبد، برنمیتابد. فوکس فرقه خود را به نامهای مختلف نامید: فرزندان نور، ناشرین حقیقت، دوستان حقیقت و انجمن دینی دوستان. سرانجام، نام اخیر به عنوان رسمی فرقه فوق بدل شد.
تکاپوی انجمن جرج فوکس با واکنش کلیسای انگلستان و پوریتانها مواجه شد و تعدادی از اعضای آن زندانی شدند. گروهی نیز در سال 1656 به آمریکای شمالی مهاجرت کردند و در فیلادلفیا یک کلنی مستقل تشکیل دادند. رهبری فرقه در آمریکا با ویلیام پن (158) (1644-1718) بود و هموست که در سال 1681 با فرمان چارلز دوم شهری را بنا نهاد که به نام او پنسیلوانیا نامیده میشود. پادشاه انگلیس این فرمان را در ازای بدهی 16 هزار پوندیاش به پدر ویلیام پن به او اعطا کرد. (159)
رهبری کواکرها، از آغاز تا امروز، در دست چند خاندان بسیار ثروتمند صرّاف و تاجر است که در پیوند تنگاتنگ با زرسالاران یهودی قرار دارند. خاندانهای لوید، (160) بارکلی، (161) گرنی، (162) بوان، (163) بارینگ، (164) ایروینگ (165) و فوکس از خاندانهای درجه اول زرسالار سدههای نوزدهم و بیستم هستند و مجتمعهای مالی غولپیکری نام آنان را بر خود دارد. بیمه لویدز و بانک بارکلی از شناختهشدهترین نامهای زمان ماست. در اوائل سده نوزدهم، جونز لوید (166) و ساموئل گرنی (167) از بزرگترین صرافان لندن و دوستان نزدیک ناتان مایر روچیلد و سِر موسس مونتفیوره بودند.
الیگارشی کواکر در تاریخ ایالات متحده آمریکا نیز از اهمیت سیاسی جدی برخوردار است. برای نمونه، هربرت هوور (168) که دوازده سال (1929-1933) ریاست جمهوری آمریکا را به دست داشت، از اعضای این فرقه بود. فرقه کواکر در سال 1970، حدود 200 هزار عضو داشت که 119 هزار نفر در ایالات متحده آمریکا و کانادا، 24 هزار نفر در انگلستان و سایر کشورهای اروپایی، 6 هزار نفر در آمریکای جنوبی و 45 هزار نفر در آفریقا سکونت داشتند.
پینوشتها:
110. بنگرید به: این مقاله.
111. Esperanca de Israel / 112. Moses Wall / 113. The Hope of Israel; Ten Tribes… in America. / 114. Sokolow, ibid, p. 19. / 115. Anthony Montezinos / 116. Aaron Levi / 117. Thomas Thorowgood / 118. Sir Hamon L’Estrange / 119. Judaica, vol. 11, p. 856; vol. 12, p. 278; vol. 15, p. 1006; Ben-Sasson, ibid, p. 653; Sokolow, ibid, vol. 1, pp. 18-19; vol. 2, pp. 171-172. / 120. Judaica, vol. 4, p. 1461.
121. بنگرید به: این مقاله.
122. بنگرید به: این مقاله.
123. ibid, vol. 6, p. 1185. / 124. John Dury (Durie) / 125. Sokolow, ibid, vol. 1, pp. 51-52; vol. 2, pp. 211-212. / 126. Edward Nicholas / 127. An Apology for the Honorable Nation of the Jews. / 128. Sokolow, ibid, vol. 1, p. 44; vol. 2, pp. 182-183. / 129. British Israelites / 130. Judaica, vol. 4, pp. 1381-1382; Sokolow, ibid, vol. 1, p. 40. / 131. Thomas Venner / 132. Fifth Monarchy Men / 133. Ben-Sasson, ibid, p. 654; Americana, vol. 11, p. 193. / 134. Henry Jessey (Jacie) / 135. St. John College / 136. The Glory of Jehudah and Israel. / 137. Sokolow, ibid, vol. 1, p. 52; vol. 2, p. 214. / 138. Thomas Fuller / 139. ibid, vol. 1, pp. 52- 53. / 140. Thomas Draxe / 141. Thomas Brightman / 142. James Durham / 143. ibid, pp. 42-43. / 144. Vavasor Powell / 145. Baptist / 146. Americana, vol. 3, p. 213. / 147. Sokolow, ibid, vol. 1, p. 43. / 148. ibid, p. 53.
149. درباره تکاپوی زرسالاران یهودی در انگلیس پس از انقلاب پوریتانی بنگرید به: این مقاله.
150. Thomas Newton / 151. ibid, p. 56; vol. 2, pp. 216-217. / 152. Joseph Nunez Fonseca / 153. Surinam / 154. David Nasi / 155. ibid, vol. 1, p. 57. / 156. Quakers / 157. George Fox / 158. William Penn / 159. Americana, vol. 11, pp. 677-678; vol. 12, pp. 93-95. / 160. Lloyd / 161. Barclay / 162. Gurney / 163. Bevan / 164. Baring / 165. Irving / 166. Jones Lloyd / 167. Samuel Gurney / 168. Herbert Hoover
منبع: عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج 2، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ دوم (پائیز 1390)
تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم: