هیچکس نمیتواند ادعا کند که شناخت جامعی از سازمانها و مجامع مخفی حاکم بر مقدورات و مقدّرات ساکنان جهان امروز دارد؛ ریشهی بلند این مجامع توطئهگر، مشی مخفیکارانهی اعضا و پیچیدگی تشکیلات آنها تاکنون، بخش بزرگی از این مجامع و اشخاص اصلی آنها را از نظرها پنهان داشته است.
گویا آنها در جزیرهای با ثبات و مستحکم نشسته و حصارهایی تودرتو و لایه به لایه را به گرد خویش کشیدهاند؛ چنانکه امکان دسترسی دیگران را به مرکز اصلی سخت نموده است. بیشک، بهدلیل سلسله مراتب سخت تشکیلاتی این مجامع، بسیاری از اعضا با مراتب پایینرتبه نیز از کار و بار اعضای اصلی و عالی اطلاع کافی ندارند.
این تودرتویی تشکیلات، بیشباهت به راهروهایی که خانههای محلههای یهودینشین (گتوها) را از گذشتههای دور به هم متصل میکرده نیست.
در حقیقت از آنجا که این جریان شریر همهی همّت خود را طیّ اعصار و قرون، مصروف «سلطهجویی»، تسخیر عالم و تصرّف در مشیّت و معیشت ساکنان زمین ساخته است، از همراهی، همنفسی و الهامات شیطانی و جنود شیطان (اجنّه) بیبهره نبوده است.
از اولین روزهایی که «حرص و حسد» مانع از قبولافتادنِ «بنیقابیل» و پس از آن «بنیاسرائیل» در پیشگاه پروردگار شد و اسباب طرد و لعن آنها را فراهم آورد، آنها کینه و عداوت دربارهی «بنیهابیل» و پس از آن، «بنیاسماعیل» را چنان در دل جای دادند که از درک هرگونه حقیقتی محروم شدند و هرلحظه بر سرکشی و طغیانشان افزوده شد.
از اینجا، عَلَم خودمختاری برافراشتند و با حیله و تزویر سعی نمودند، مانع سر راه رشد عبادالرّحمان شوند. شاید از همین روست که چونان ابلیس، آرزوی عمر گزاف کردند و مرگ را پس زدند.
این همه باعث بود تا حیله، تزویر، ریا و نفاق در مناسبات انسانی و نفرت و بیزاری از مرگ، جزو خصوصیات دائمی و لاینفکّ حیات آنها شود؛ چنانکه نسل در نسل تا به امروز در میانشان منتقل شده است.
تفکر استکباری یهودیانه در سیر تاریخی طولانی خود و با کسب تجربههای فراوان در معاملات اجتماعی، منجر به شکلگیری یک نظام پیچیدهی فکری، یک دستگاه بزرگ اجتماعی و سرانجام نظامنامهای تودرتو برای اقدام در شرایط مختلف و در اقصا نقاط جهان شد؛ تا آنجا که به روحی مخوف و کنترلناپذیر تبدیل گشت و همهی عالَم را هم برای سر دادن نعرهی «أنَا رَبُّكُم الأعلى» [۱] تنگ پنداشت.
از همینجاست که این جریان توقفناپذیر و سیریناپذیر دستیابی و تصاحب کلیهی مقدورات و مقدّرات همهی ساکنان جهان را برای ابد طلب میکند.
هیچگاه نباید گمان برد که در این نظام مخوف، چیزی از نیکی و خیر، خضوع و افتادگی، پرستش معبود آسمانی و دیانتورزی و بالأخره رحم و شفقت باقی مانده است. بدین لحاظ هرکدام از اسماء و مفاهیم مقدّس، همچون خدا، دین، انسان و جهان هستی، در این دستگاه، مفهوم و معنایی كاملاً متضاد یافته است. همهی جنبههای خیر و سود و نیکی، اختصاص به «بنیاسرائیل» و لژنشینان مجامع مخفی پیدا میکند و همهی شرّ و غضب و مشقّت مخصوص پیروان ادیان الهی و سایر انسانها است که از نظر بنیاسرائیل بهمثابه حیواناتند.
طیّ همهی قرون ماضی، علمای بنیاسرائیل به مدد فیلسوفان همکیش، از هیچگونه بدعت، تحریف و القای اندیشههای ضد دینی و ضد انسانی خودداری نکردند.
از میان آن همه بدعت و تحریف، موضوع برگزیدگی بنیاسرائیل چونان شربتی گوارا به مذاق یهودیان خوش آمد و آنان از «برگزیدگی» حفاظی برای ماندگاری در میان ابتلائات ساختند.
شاید به مدد همین اندیشه بود که این جماعت، بهرغم پراکندگی، اضطراب و نفرتِ مقدّر شده در اثر عصیان و عهدشکنی پیدرپی، با حفظ ماهیّت استکباری در میان سایر اقوام ماندند تا با صبوری در میان همهی اقوام و ملل نفوذ کرده و به مفسدهجویی و تباهی ادامه دهند. فرصتها را فراچنگ آورده و بر سایرین چیره و مسلّط شوند. آنان بهتدریج، از همهی آموزههای دینی و مقدّسات، سلبِ حیثیت کردند و آسمانیان را کُشتند، زمین را تباه و مردم را به فساد کشیدند تا در سایهی این همه، به حیات مذبوحانهی خود ادامه دهند.
آنان با زیرکی تمام، مردانی مستعد، شقی و جاهطلب از میان سایر اقوام و ملل را شناسایی و نشان کردند و با حمایت و پشتیبانی از آنان بهعنوان عاملی مفسدهجو و ناشرِ فساد استفاده کردند؛ موجوداتی با عنوان عَمَلهی ظلم که به نمایندگی از طرف یهودیان، اقوام را پراکنده ساختند، دست معنوی ديانت الهی و مردان آسمانی را از سر جوامع کوتاه ساختند و همهی تمهیدات لازم برای سلطهجویی شیطانی «بنیاسرائیل» را فراهم آوردند تا آنجا که طیّ تاریخی دراز، هرجا مصلح یا ولیای را مانع خود یافتند از آزار و کُشتن آنان دریغ نورزیدند؛ جان انسانهای آزاده را که سر تمکین بر پیشگاه آنان فرود نیاوردند، با حیلهها و شعبدهها در رنج و مرگ افکندند؛ اخلاق مطهر انسانی را به هر نکبت و معصیت آلودند و طلا را بهجای خدا بر اریکهی قدرت نشاندند.
اینهمه را از بهر آن کردند که رابطهی انسان و خدا گسسته شود و احکام الهی تعطیل بماند، تا آنان بتوانند احکام صرفاً بشری و شیطانی را در جوامع جاری کنند.
آنان دریافتهاند که تا انسان خدا را قادر متعال و تنها حامی خود بداند و مطیع امر خدا باشد، هرگز وسوسه (خنّاسان بنیاسرائیلی) و نه هیچ جادو و افسون دیگر بر او کارگر نخواهد افتاد و از همینجاست که یهود میکوشد تا انسان، طاغی، مشرک و متخلّف در برابر خدا شود؛ همانگونه که شیطان بود و لعنت شد و بنیاسرائیل بود و لعنت شد.
یهود از پسِ قرون و مجاهدتی شیطانی، برای تحریف و تخریب تا آنجا پیش رفت که بزرگترین نقطهی عطف در تاریخ حیات بشر را رقم زد. تاریخ جدید غربی، همانکه در غفلت از نام خدا و بر پایهی خودبنیادی و استکبارورزی تولد یافت، نضج تفکر انسانمداری اومانیستی را سبب شد؛ فرهنگ الحادی و لیبرالیستی را بارور ساخت تا تمدّنی بیخدا، واسپس چهارصد سال (تاریخ جدید غربی) نمودار شود؛ تمدّنی که انسان در آن، همهی همّت خود را صرف لذتپرستی میکند.
منظومهای که پس از جعل نوعی هستیشناسی الحادی، حوزهی فرهنگی و تمدنی خاصی را برکشید که با گذر از نقطه عطفها، همهی مرزها را درنوردید، همه را آلودهی خویش ساخت و در صورت مجموعهای مفصّل از مناسبات و معاملات پیچیده؛ همهی ساکنان جهان را در نظر و عمل بهسوی برهوت الحاد و شیطانپرستی کشید تا بهعنوان بندگان بنیاسرائیل، تابع اوامر و نواهیاش شوند و حکومتی جهانی را در بافتی بنیاسرائیلی رقم بزنند.
پیرامونِ جوامع مخفی (فراماسونری و…) را مجموعهای از افسانهها، نشانهها و نمادها فرا گرفته است که گاه عمرشان به قرنها میرسد و با ماجراهایی مانند ساحری، جادوگری و شیطانپرستی گره خورده است.
پیوستگی نظری و عملی جوامع مرموز که نخبگان و محارم ساکن در این جوامع را شامل میشود، با توطئه و حیله، باعث شده تا جملگیِ شیوههای مذموم و شیطانی تجربهشده در میان هزارههای گذشته در کارنامهی حیات دراز آنها ثبت شود.
در حالیکه ساکنان شرقی «دریای مدیترانه» (آسیای غربی) و ازجمله جوامع مسلمان، از غرب و حوزهی فرهنگی و تمدنی آن تصویر جامعهای صددرصد علمی و پیراسته از هرگونه افسانهپردازی و خرافهپرستی در ذهن دارند و حسب همین گمان و در هوای رسیدن به تمدن غربی (توسعه و مدرنیته) از همهی آموزهها و سنّتهای دینی و رازآلود مقدّس خود دست کشیدهاند، این حوزهی فرهنگی بهویژه سران پردهنشین آن، بهشدت آلوده به آموزههای رازآلود و نامقدّسند.
در گذشته، به استناد مدارک و منابع، از آلودگی بنیانگذاران غرب جدید به آموزههای کابالایی سخن به میان آمده بود.
دکتر جی. دامنگوئز [۲]، متخصص امور مرموز و سرّی میگوید:
در آمریکا ده هزار نفر طالعبین وجود دارد. چهل میلیون نفر برای یافتن جواب سؤالات و ابهامات خود به طالعبینان مراجعه میکنند. کلیسای شیطانپرستی در کالیفرنیا هشت هزار عضو دارد. در میامی و نیویورک بیست هزار کشیش سانترو [۳] وجود دارد و در انگلستان نُه هزار جادوگر شناسایی شده است. [۴]
اگرچه روزگاری، نام شرق، فرهنگ شرقی و ساکنان شرق یادآور افسانهها، موجودات ماورایی آسمانی مثل جنّ و پری، تجربهی علوم غریبه و جادویی و از همه مهمتر آموزهها و تجربههای دینی توحیدی و مقدّس بود و نام مردان سالک طریق الی الله و تواناییهای خارقالعاده ایشان در صدر تذکرهها مینشست و اذکار و نسخههایشان در طرفةالعینی، هر امر ناشدنی را به اذن الله ممکن میساخت، امروزه چنان از آن همه دور افتادهاند که حتی گفتوگو در اینباره را هم نوعی خرافهپرستی میشناسند، امروزه ردّ و نشان همهی منابع کهن شرقی را باید در آموزههای غربی جستوجو کرد.
جوامع مخفی، بهرغم غفلت مسلمانان، برای سلطه بر جهان و حفظ سلطه، به هر ترفندی دست زدند، به هر علم مذموم و غریبی نزدیک شدند و برای بهرهگیری از تواناییهای ویژهی شیطانی و جنودش، به هر آئین جادویی دست یازدیدند و خود را به هر گناه کبیرهای آلوده ساختند تا شاید از این رهگذر، بر سلطهی غیر رحمانی خود تداوم بخشند.
در مطالعهی سير تحوّل تاریخی و فرهنگی «قبیلهی لعنت» و گذار آموزههای علوم غریبه و جادویی از میان اقوام و ملل، این موضوع تبیین شد که «مصر باستان» مجموعهای بزرگ از آموزهها، علوم و شیوههای جادویی و شیطانی را در خود داشته است؛ چنانکه رویارویی اولیهی حضرت موسی (ع) با جادوگران حلقهزده بر گرد فرعون و فرعونیان بود.
این آموزهها و شیوههای عملیاش را اشرار «بنیاسرائیل» با خود به «سرزمین مقدس» آوردند و پس از اعتزال و دور شدن از آئین مقدس موسی کلیم الله آنهمه را برای رخنه در کار دین و دینداران و غلبه بر مؤمنان به ادیان آسمانی، بهکار گرفتند.
انتقال میراث سامری نهفته در ویرانههای «اورشلیم» از مسیر شوالیههای معبد به اروپا، موجب بسط این آموزههای جادویی و کابالایی در میان اروپاییان و تشکیل مجامع سرّی شد و پس از آن نیز، مجامع مخفی اروپایی که خود را وارث «بنیاسرائیل» و شایستهی تأسیس حکومت جهانی میشناختند، برای بسط سلطه از این فنون و علوم بهره جستند.
بیگمان، یکی از حکمتهای بهرهگیری حضرت صاحبالزمان (عج) از میراث همهی انبیاء و از جمله خاتم حضرت سلیمان (ع) و عصای حضرت موسی (ع) برای مقابله با اشرار مزاحم و مانع در عصر ظهور، به همین امر برمیگردد که مجامع مخفی و مسلّط بر جهان که خود در زمرهی حاکمان و «دولت در سایه»ی مجامع غربیاند، در عصر غیبت کبری برای کنترل رفتار مردم، سلطهی اقتصادی، کنترل سیاسی و نظامی و اجرای برنامهها از همهی علوم و فنون مذموم بهره میگیرند.
آقای دیوید بی [۵] از مؤسسهی «کاتینگ اِج» [۶] دربارهی این مجامع میگوید: این مجامع مشخّصات یکسانی دارند و دربارهی آنان، نشانههای عمومی زیر را میتوان ذکر کرد:
۱. غرور
اعضای این مجامع حس میکنند بالاتر و برتر از دیگران و گروه ممتاز هستند و بهخاطر دانش درونی و نابشان از «حقیقت»، منتخب هستند؛ در حالیکه سایر مردم جهان غلامانی بیش نیستند، حقیقت پنهانی که فکر میکنند متعلّق به آنهاست و نباید برای هیچ عضوی فاش شود.
۲. شخصیتهای دوگانه
رفتاری که افراد درون جوامع مخفی با همعضوانشان میکنند، با رفتاری که هنگام حضورشان در میان عوام مردم دارند، متفاوت است. کلاً این جوامع خدا را نمیپرستند؛ چون خود را عالیترین ترکیب حیات و برتر از انسان عادی میانگارند.
۳. آموزش
اعضای انجمنها آموزش به اعضای تازه را ارزشمند قلمداد میکنند، اطلاعات اندک اندک داده میشود تا اینکه عضو تازه حائز شرایط لازم سازمان شود. در گذشته، آموزش شفاهی مقدّس بود؛ چون تنها از طریق بیان شفاهی میشد رازها را با اعضا در میان گذاشت و نوشتن موجب برملا شدن آنها میشد.
۴. ذات خوب
برخلاف آموزههای کتاب مقدس [مقصود نویسنده انجیل و آموزههای کلیسا است] که میگوید انسان ذاتاً بدسرشت است (بهدلیل گناهِ خوردنِ میوه در بهشت عدن) جوامع مخفی ادعا میکنند انسان ذات خوبی دارد و باید رازها [راز سلطهجویی، مقصد نمایی و شیوهها] از طریق عضویت، به او گفته شود؛ البته مشروط به اینکه فرد شرایط لازم را برای عضویت در انجمن کسب کند.
۵. آمدن منجی
در تعالیم اغلب مذاهب گفته میشود، منجی میآید که کلّ جهان را در دست گیرد. مسیحیان او را با نام مسیح میشناسند؛ در حالیکه شیطانپرستان و اعضای جوامع او را ضدّمسیح میدانند و اینکه سرانجام بعد از نبردی سخت، یکی از آن دو به قدرت میرسد.
این جوامع، باشگاهی برای نوجوانان نیستند، بلکه سازمانهای جدّی و ترسناکی هستند که قصدشان ریشهکنی تمام حکومتها و محو ریشههای مذاهب است. [۷]
وودرو ویلسون گفته است:
قدرتی چنان سازمانیافته، دقیق، کامل و فراگیر حاکم است که بهتر است هنگامی که علیهشان سخن گفته میشود ساکت بود.
ارائهی فهرست کاملی از این جوامع سخت است، همچنین ارائهی اطلاعاتی کامل دربارهی اعضا و عملکردشان؛ با این حال به مدد برخی پژوهشگران سختکوش امروز فهرستی از مهمترین و بانفوذترین آنها را میتوان ارائه کرد. قبل از معرفی مشروح برخی از این مجامع، فهرستی از مهمترین و بانفوذترین آنها را ارائه میکنیم:
۱. بنیادها [۸]؛
۲. شورای روابط خارجی آمریکا (CFR) [9]؛
۳. بیلدربرگرها [۱۰]؛
۴. کمسیون سهجانبه (TLC) [11]؛
۵. ایلومیناتی و نهادهای اجرایی [۱۲]؛
۶. جمجمه و استخوان [۱۳]؛
7. فراماسونری؛
۸. فدرال رزرو [۱۴]؛
۹. بوهمین [۱۵]؛
۱۰. نجبای سیاه [۱۶]؛
۱۱. واتیکان؛
۱۲. ویکا [۱۷]؛
۱۳. گروه میزگرد [۱۸]؛
۱۴. روتاری [۱۹]؛
۱۵. لاینز [۲۰]؛
۱۶. بنای بریث [۲۱]؛
۱۷. باشگاه رم [۲۲]؛
۱۸. مؤسسه سلطنتی بینالمللی [۲۳]؛
دکتر جیانی دوینسنت هیز، پس از برشمردن سایر مجامع مخفی که از شهرت کمتری برخوردارند، مینویسد:
اینک جنگ جهانی سوم در حال انجام است. این جنگ با جنگافزارهای اطلاعاتی و با استفاده از انواع تکنیکهای کنترل ذهن، پروپاگاندا، اطلاعات غلط، ارعاب و… انجام میشود تا نظم کهن را پیش از «نظم جدید» نابود کند. وظیفهی ماست که از تک تک جوامع مخفی آگاهی یابیم.
فهرست انتهایی او عبارتند از:
۱۹. انجمن رم [۲۴]؛
۲۰. کمیته ۳۰۰ [۲۵]، که امور پولی، بیمهی تجارت مواد مخدر، سیاست، صنعت، مذهب و غیره را کنترل میکند.
۲۱. گروه فلاسفه آتش [۲۶]؛
۲۲. گروه هشت [۲۷]؛
۲۳. برنامهی رودس اسکالرشیپ [۲۸]؛
۲۴. لژ سیاه [۲۹]؛
۲۵. مؤسسه آسپن [۳۰]؛
۲۶. شوالیههای مالتا [۳۱]؛
۲۷. محفل تازه عضوها [۳۲]؛
۲۸. نه مرد ناشناس [۳۳]؛
۲۹. لوسیس تراست [۳۴]؛
۳۰. مؤسسه تاویستاک [۳۵]؛
۳۱. بریتیش کویتر کروناتی [۳۶]؛
۳۲. گروه ماما [۳۷]؛
۳۳. شاهزادگان ناسی [۳۸]؛
۳۴. گروه میلنر [۳۹]؛
۳۵. انجمن اقتصاد جهان [۴۰]؛
۳۶. اپوس دی [۴۱]؛
۳۷. انجمن هرمسی طلوع طلایی [۴۲]؛
۳۸. رز و صلیبیان [۴۳]؛
۳۹. شوالیههای گارتر [۴۴]؛
۴۰. خانقاه صهیون [۴۵] که اعتقاد دارند از شجرهی عیسی (ع) هستند؛
۴۱. پرنس چارلز و نجبای سیاه اروپا؛
۴۲. انجمن ثول [۴۶]؛
۴۳. انجمن تئوسوفی [۴۷]؛
۴۴. اتحادیه جادوگران برای آگاهی عمومی [۴۸]؛
۴۵. محافظان [۴۹]؛
۴۶. انجمن برادری کلید [۵۰]؛
۴۷. انجمن برادری مار [۵۱] و چندین انجمن مخفی دیگر که بهدلیل محدودیت جا در فهرست آورده نشد.
در ادامهی تحقیقات و یادداشتهای آینده معلوم خواهد شد که سر رشتهی عموم این مجامع به کدام سازمان و مجمع مخفی منتهی میشود.
بهجز آنچه بیان گردید، برخی پژوهشگران ضمن تأیید تنوّع و تکثّر و حتی ماهیت این مجامع، دستهبندی دیگری را ارائه کردهاند.
شبکهی temporis SPirtus بدینگونه مجامع مخفی موجود در «آمریکا» و «اروپا» را تقسیمبندی میکند:
سازمانهای تجاری، بینالمللی یا سازمانهای غیردولتی
۱. بیلدربرگ؛
۲. کلوپ رم؛
۳. شورای روابط خارجی؛
۴. گروه میزگرد؛
۵. مؤسسه رویال امور بینالمللی؛
۶. کمسیون سهجانبه.
انجمنهای دانشجویی
شاید ذکر فهرست بلندی از مجامع خرد و منتشر در مجامع علمی و دانشگاهی، به نظر ضروری نمیرسد؛ اما نگارنده بر این باور است که شناسایی استعدادها، بهویژه از میان جوانان دانشجوی غیرغربی و نخبه از همین مسیر اتفاق میافتد و زمینهی جذب و تربیت آنها بهنحوی فراهم میآید تا در آینده، بهعنوان بازوی عملیاتی مجامع مخفی اصلی عمل نمایند. از اینرو فهرستی از آنها برای تأمل و دقتنظر خوانندهی محترم ارائه میگردد:
۱. آنگرا [۵۲] در دانشگاه سیتی، «لندن»؛
۲. آناک [۵۳] در مؤسسه تکنولوژی «جورجیا»؛
۳. باسیلیاز [۵۴] در دانشگاه «نورث وسترن»؛
۴. برزلئوس [۵۵] در دانشگاه «ییل»؛
۵. انجمن اسقف جیمز مدیسون [۵۶] در کالج «ویلیام وری، انگلستان»؛
۶. کتاب و مار [۵۷] در دانشگاه «ییل»؛
۷. انجمن برادری تبر طلایی [۵۸]، دانشگاه «راتگِرز» [۵۹]؛
۸. کلوپ بولینگدان [۶۰]، دانشگاه «آکسفورد»؛
۹. حواریان کمبریج [۶۱]، دانشگاه «کمبریج»؛
۱۰. تابوت و کلیدها [۶۲]، دانشگاه «نوادا»؛
۱۱. وجدان [۶۳]، کالج آکسفورد دانشگاه «ایموری»؛
۱۲. اپیسکوپون [۶۴]، دانشگاه «ترینیتی کالج»؛
۱۳. DERU دانشگاه نورث وسترن؛
۱۴. اليهو [۶۵]، دانشگاه «ییل»؛
۱۵. چشمهای تگزاس [۶۶]، دانشگاه «تگزاس»؛
۱۶. کلوپ کلاه صاف [۶۷]، کالج «ویلیام و مری»؛
۱۷. کلوپ آلمانی [۶۸]، مؤسسه تکنولوژی «ویرجینیا»؛
۱۸. انجمن مخفی گریدیرون [۶۹]، دانشگاه «جورجیا»؛
۱۹. انجمن آی.ام.پی [۷۰]، دانشگاه «ویرجینیا»؛
۲۰. انجمن کاپا آلفا [۷۱]؛
۲۱. شوالیههای امین قدیمی [۷۲]، دانشگاه «اوکلاهوما»؛
۲۲. L.O.S.A.B، دانشگاه اندروز مقدس [۷۳]؛
۲۳. قصاب [۷۴]، دانشکده حقوق دانشگاه «نورث وسترن»؛
۲۴. میشیگاما [۷۵]، دانشگاه «میشیگان»؛
۲۵. کوه [۷۶]، دانشگاه «وست ویرجینیا»؛
۲۶. انجمن برادری نوز [۷۷]، دانشگاه «دوک»؛
۲۷. انجمن خونِ بول [۷۸]، دانشگاه «راتگرز»؛
۲۸. انجمن گیمقول [۷۹]، دانشگاه «کارولینای شمالی»؛
۲۹. انجمن مخفی هفت [۸۰]، دانشگاه «کارولینای شرقی»؛
۳۰. انجمن صلیب و دایره (کراس اربیس) دانشگاه «جرج تاون»؛
۳۱. انجمن خرس طلایی [۸۱]، دانشگاه «کالیفرنیا، برکلی»؛
۳۲. انجمن اسبسواران یونانی [۸۲]، دانشگاه «جورجیا»؛
۳۳. انجمن کرگدن [۸۳]، دانشگاه «جرج واشنگتن»؛
۳۴. انجمن جغد [۸۴]، دانشگاه «پنسیلوانیا»؛
۳۵. انجمن فی بتاکاپا [۸۵]، کالج «ویلیام و مری»، که بهعنوان یک انجمن مخفی آغاز بهکار کرد؛ اما در سال ۱۸۳۱م. مخفیکاری را کنار گذاشت و هماکنون یک سازمان میباشد؛
۳۶. فونیکس (ققنوس) [۸۶]، دانشگاه «میشیگان»؛
۳۷ پیامبران آیندهنگر، دانشگاه «قطامی کولور»؛
۳۸. قلم و خنجر [۸۷]، دانشگاه «کورنل»؛
۳۹ سالن آنتونی مقدس [۸۸]، در دانشگاه «ترینیتی»، با شعبههای فعال در «پرینستون»، دانشگاه پنسیلوانیا»، «ییل»، «کلمبیا» و برخی کالجهای کوچک در شرق؛
۴۰. انجمن Scarabaen، دانشگاه «تنسی»؛
۴۱. جمجمه و کلید [۸۹]، دانشگاه «ییل»؛
۴۲. انجمن هفت [۹۰]، دانشگاه «ویرجینیا»؛
۴۳. تغییردهندگان، دانشگاه «ویتنبرگ»؛
۴۴. جمجمه و استخوان [۹۱]، دانشگاه «ییل»؛
۴۵. انجمن تاریخی پسیفیکا [۹۲]، دانشگاه «براون»؛
۴۶. پسران آزادی [۹۳]، دانشگاه «ویرجینیا»؛
۴۷. انجمن سر ابوالهول [۹۴]، دانشگاه «کورنل»؛
۴۸. استواردز [۹۵]، دانشگاه «جرج تاون»؛
۴۹. انجمن جرج مقدس [۹۶]، دانشگاه «تورنتو»؛
۵۰. شمشیرها و صندلها [۹۷]، دانشگاه «کالیفرنیا»؛
۵۱. شمشیر و اژدها [۹۸]، دانشگاه «راتگرز»؛
۵۲. تابارد [۹۹]، دانشگاه «پنسیلوانیا»؛
۵۳. تئو، دانشگاه «پنسیلوانیا»؛
۵۴. ماشین [۱۰۰]، دانشگاه «آلاباما»؛
۵۵. انجمن P، دانشگاه «راتگرز»؛
۵۶. انجمن ویترُوِیَن [۱۰۱]، دانشگاه «هارتفورد»؛
۵۷. T.U.B، آکادمی «فیلیپ»؛
۵۸. ولكانها [۱۰۲]، دانشگاه «میشیگان»؛
۵۹. جادوگران، دانشگاه «ویتنبرگ»؛
۶۰. سر گرگ [۱۰۳]، دانشگاه «ییل»؛
۶۱. انجمن Z، دانشگاه «ویرجینیا»؛
۶۲. انجمن نعش، دانشگاههای «واشینگتن وَلی».
سازمانهای برادری
۱. AMORC (انجمن سرّی قدیمی رز و صلیب)؛
۲. انجمن برادری رز و صلیب؛
۳. انجمن برادری معمایی وان دیمن؛
۴. فراماسونری؛
۵. فودونسی؛
۶. شوالیههای کلومبوس؛
۷. انجمن ملی تونگ پرشینگ؛
۸. انجمن قطامی تصلیب اوانجلیک؛
۹. انجمن دمولی؛
۱۰. انجمن ستاره شرقی؛
۱۱. انجمن معبد خورشیدی؛
۱۲. انجمن معبد شرق؛
۱۳. ماسونهای کامل؛
۱۴. رز و صلیبیان.
سازمانهای جنایی
۱. خون ما؛
۲. Camorra کامورا؛
۳. Cnips؛
۴. مافیا (یا لاكوسا نوسترا)؛
۵. توگی؛
۶. تانگ؛
۷. تریاد؛
۸. ياكوزا.
انجمنهای مخفی تاریخی
۱. ایلومیناتی؛
۲. هیچندانها؛
۳. کوکلاکس کلان (در حال حاضر با اعضای محدود موجود است)؛
۴. انجمن ممتازها؛
۵. SPK؛
۶. انجمن بیداران گسترده.
سازمانهای انقلابی یا زیرزمینی (پیوسته و وابستهی مستقیم و غیرمستقیم به مجامع مخفی)
۱. کاربوناری؛
۲. انجمن برادری مینان؛
۳. انجمن آلمانی؛
۴. کاپیتپونان؛
۵. مائو مائو؛
۶. اخوان المسلمین؛
۷ نارودینک؛
۸. انجمن مشتهای مارمونیک (نظم)؛
۹. ویهان ویلجت؛
١٠. والهالا اُردِن.
انجمنهای مخفی در داستانها و فرهنگ عامیانه
در میان برخی داستانها و در میان فرهنگ عامیانهی برخی ملل، از مجامعی مخفی نام برده میشود که برای جلوگیری از اطالهی کلام، از ذکر فهرست آنها خودداری میشود.
اگر چه جملهی مجامع ذکر شده در مخفیکاری، دسیسهگری و گاه اعمال جنایتکارانه به نقاط مشترکی میرسند؛ لیکن بعید بهنظر نمیرسد که این تنوّع و تکثّر، خود بهانهای برای شناسایی و تربیت تدریجی افراد مستعد و آمادهساختن آنها برای ورود به مجامع اصلی، اجرای پروژهها و طرحهای خُرد توسط عوامل پاییندستی و مخفی نگهداشتن عوامل و مجامع اصلی باشد که با در اختیار داشتن اهرمهای بزرگ اقتصادی و سیاسی، هدایت عموم جریانات سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی «ایالات متحده آمریکا»، «اروپا» و سایر کشورهای غیرغربی را در عهده دارند و با استراتژی قابل تأملی، سیر به سوی «تأسیس جهان تک حکومتی» را پی میگیرند.
این یادداشت، سعی در معرفی و تشریح عملکرد بزرگترین مجامع مخفیای دارد که با داشتن ریشههای بلند در دل تاریخ اروپا و چنگالهایی سرطانی به اقصا نقاط عالم چنگ انداخته است، نقش محوری عمدهای را در سیاست و اقتصاد عمومی و کلّی جهان ایفا میکنند.
نباید از نظر دور داشت که بهرغم تکثّر و تنوّع مجامع مخفی منتشر در اروپا و آمریکا، جملگی آنها در نظر و عمل به سرفصلهایی ثابت میرسند. این سرفصلها نوعی اتحاد و اتفاق عملی و نظری را میان اعضای جوامع مخفی باعث شده است. این اتفاق شیطانی، مجامع مخفی را در هیئت آشکارترین دشمنان خدا، ادیان الهی و انسان معرفی مینماید.
شناسایی ماهیت این مجامع که خود مصداق تمامعیار استکبارورزی در عرصهی زمینند، مؤمنان را در مصون ماندن از حیلهها و توطئههای آنان و پیراستن جامعه از نفوذ اشرار یاری میدهد.
عموم لطمات و ضربات وارد شده بر جهان اسلام و مؤمنان آلمحمد (ص) ناشی از عدم شناسایی دشمنان آلمحمد (ص) است؛ همان که مؤمنان وظیفه داشتند با شناسایی کامل در عمل و نظر، از آنان تبرّی حاصل کنند و با این تبرّی، بهنوعی تقرّب الی الله دسترسی پیدا کنند؛ به همان سان که معرفت دین خدا و اسوهها از میان انبیاء و اوصیای الهی و توسّل و تمسّک به ساحت مقدس آنها موجب تقرّب به خداوند و مصون ماندن از شرّ اشرار میشود.
دکتر جان کولمن، پژوهشگر و محقق و نویسندهی کتاب «کمیته ۳۰۰»، جملهی اهداف گروههای مخفی را در عناوین زیر خلاصه میکند:
۱. ایجاد یک حکومت جهانی (جهان تک حکومتی با نظام دینی و پولی یکسان)؛
۲. تخریب نهایی هویّت و عِرق ملّی همهی کشورها؛
۳. تخریب دین و بهویژه مسیحیت به استثنای کلیسایی که خود پرداختهاند؛
۴. تسلّط بر آحاد مردم جهان از راه بهکارگیری وسایل کنترل ذهن (به قول برژینسکی: فنسالاری الکترونیک)؛
۵. قانونیکردن مواد مخدر و تصاویر و فیلمهای جنسی؛
۶. پایانبخشیدن به روند صنعتیشدن و تولید مولّدهای برق هستهای که امکان رشد برابر صفر دوران فراصنعتی فراهم آید؛
۷. تخلیهی شهرهای بزرگ بر اساس برنامهی (آزمایشی) که رژیم پل پت در «کامبوج» به مرحلهی اجرا در آورد. گفتنی است که برنام های انجامشدهی پل پت، همگی در «ایالات متحده» و بهوسیلهی یکی از مؤسسات تحقیقاتی باشگاه «رم» تهیه و تنظیم گردید؛
۸. سانسور و نابود کردن تمام برنامههای آفرینشهای علمی، بهجز آن که در راستای منافع کمیته ۳۰۰ قرار دارند؛
۹. کشتار و نابودی حدود سه میلیارد انسان که اصطلاحاً «مصرفکنندگان بیمصرف» نامیده میشوند، از طریق ایجاد جنگهای محدود موضعی در کشورهای پیشرفته و ایجاد گرسنگی و بیماری در کشورهای جهان سوم؛
۱۰. تضعیف بافت اخلاقی ملّتها از طریق افزایش بیکاری، رواج مواد مخدر، موسیقی راک، تبدیل کارگران و جوانان به طبقهی بدون اخلاق، ناامید و مبتلا به الکل و مواد مخدر و عصیانکننده علیه سنتهای موجود؛
۱۱. بهراه انداختن بحرانهای پی در پی و راهبری آنها تا مردم همهی نقاط جهان از بهدست گرفتن سرنوشت خود بازداشته شوند و در سرخوردگی و بیتفاوتی به بیاعتنایی اخلاقی کشیده شوند؛
۱۲. بهوجود آوردن و معرفی فرقههای تازه و فعال نمودن فرقههایی که در حال حاضر موجود هستند؛ از آن جمله میتوان از گروههای طرفدار (موزیک) راک و دزدان مسلّح و گروههای ناهنجاری، مانند «رولینگ استونز» بهرهبری مایک جَگر [۱۰۴] نام برد؛
۱۳. اهتمام در گسترش فرقههای دینی مانند «سیکها» و آدمکُشهایی نظیر «جیم جونز» [۱۰۵] و «پسر سام» [۱۰۶]؛
۱۴. صدور اندیشهی آزادی دینی به اطراف جهان برای بیاعتبار کردن ادیان موجود؛
۱۵. کشاندن نظامهای اقتصادی جهان بهسوی فروپاشی کامل و سوقدادن کشورها به جانب بحرانهای سیاسی؛
۱۶. تسلّط بر تمامی سیاستهای خارجی و داخلی «ایالات متحده آمریکا»؛
۱۷. نفوذ و سلطه بر دولتها و تخریب اعتبار حاکمیت آنان در درون و بیاعتبار ساختن هرچه بیشتر ملّتی که آنها سِمَت نمایندگیشان را عهدهدار میباشند؛
۱۸. سازماندهی یک ماشین ترور بینالملل و سازش با تروریستها؛
۱۹. کوشش برای تسلّط بر نظام آموزش و پرورش «آمریکا» با هدف تخریب کامل آن؛
۲۰. تلاش برای کاهش نفوذ مؤسسات محلّى و حمایت از مؤسسات بینالمللی سازمان ملل، صندوق بینالمللی پول، دادگاه لاهه و… برای سلطهی سازمان ملل بهعنوان جانشین آنها؛
کولمن اضافه میکند:
بیشتر این اهداف را که نخستینبار در سال ۱۹۶۹م. طبقهبندی نمودم، یا به موفقیت رسیده یا در حال رسیدن به پیروزی هستند. [۱۰۷]
پینوشتها:
[۱] این جمله بهمعنای «من پروردگار بلندمرتبهی شما هستم» از زبان فرعون در قرآن کریم، سورهی نازعات، آیهی ۲۴، نقل شده است.
[۲] Dr. J. Dominguez
[۳] santeria Priest
[۴] Gianni Derincent «بررسی جوامع مخفی»، ترجمه: فاطمه شفیعی سروستانی.
[۵] David Bay
[۶] Cotting edge
[۷] Gianni Devincint Hages, Ph.D, News With vlews.com Dec 28, 2005
[۸] Foundation
[۹] Councol on Foteign Relations
[۱۰] Bilderbergers
[۱۱] Trilareral Connission
[۱۲] Illuminati
[۱۳] Skull and Bones
[۱۴] Federal Reserre
[۱۵] Bohemian
[۱۶] The Black Nobility
[۱۷] wicca
[۱۸] The Round Table
[۱۹] Rotary
[۲۰] Lions Clubs International
[۲۱] B’nai B’rith
[۲۲] Club of Rome
[۲۳] Royal Institute of International Affairs
[۲۴] The elobofrome
[۲۵] Commitee of 300
[۲۶] Fire Philosophes
[۲۷] Group of Eight
[۲۸] Rhodes Scholarship
[۲۹] Black Lodge
[۳۰] Aspen Institute
[۳۱] Knights of Malta
[۳۲] Circle of Initiates
[۳۳] Nine Unknown Men
[۳۴] Lucis Trust
[۳۵] Tavistock Institute
[۳۶] British Quatuor Coronati
[۳۷] Mama Group
[۳۸] Nasi Princes
[۳۹] Milner Group
[۴۰] World Economic Forum
[۴۱] Opus Dei
[۴۲] Hermetic Order of the Golden Dawn
[۴۳] Rosicrucians
[۴۴] Knight Companion of the Garter
[۴۵] Priory of Sion
[۴۶] Thule Society
[۴۷] Theosophical Society
[۴۸] The Witches League for Public Awareness
[۴۹] Guardians
[۵۰] Fraternity Key
[۵۱] Brotherhood of the Snake
[۵۲] ANGRA
[۵۳] ANAK
[۵۴] Basiliaz
[۵۵] berzelius society
[۵۶] The Bishop James Madison Society
[۵۷] book and snake society
[۵۸] Golden Axe
[۵۹] Rutgers
[۶۰] Bullingdon Club
[۶۱] Cambridge Apostles
[۶۲] Coffin & Keys
[۶۳] Wise Heart Society
[۶۴] Episkopon
[۶۵] Elihu Club
[۶۶] Mind’s Eye Society
[۶۷] The Flat Hat Club
[۶۸] The German Club of Virginia Tech
[۶۹] Gridiron Secret Society
[۷۰] IMP Society
[۷۱] Kappa Alpha Society
[۷۲] Loyal Knights of Old Trusty
[۷۳] St Andrews
[۷۴]The Butcher Society
[۷۵] mishigamaa society
[۷۶] Mountain
[۷۷] The NoZe Brotherhood
[۷۸] the Order of the Bull’s Blood
[۷۹] Order of Gimghoul
[۸۰] Seven Society
[۸۱] The Order of the Golden Bear
[۸۲] Order of the Greek Horsemen
[۸۳] the Order of the Hippo
[۸۴] The O.W.L. Society
[۸۵] Phi Beta Kappa Society
[۸۶] Phoenix Society
[۸۷] Quill and Dagger
[۸۸] saint antoine Salon
[۸۹] The Scroll and Key Society
[۹۰] Seven Society
[۹۱] Skull and Bones
[۹۲] The Pacifica Historical Society
[۹۳] Sons of Liberty
[۹۴] Sphinx head society
[۹۵] the Second Stewards Society
[۹۶] The St. George’s Society
[۹۷] Sword and Sandals
[۹۸] Sword and Serpent
[۹۹] Tabard Society
[۱۰۰] The Machine
[۱۰۱] The Vitruvian Society
[۱۰۲] Vulcans
[۱۰۳] Wolf’s Head Society
[۱۰۴] Mick Jagger
[۱۰۵] Jim Jomes
[۱۰۶] Son of sam
[۱۰۷] کولمن، جان، «کمیته ۳۰۰، کانون توطئههای جهانی»، ترجمه: دکتر یحیی شمس، انتشارات فیروزه، ۱۳۸۷، صص۲۶-۲۹ (با تلخیص).
منبع: «قبیله لعنت»، جلد هفتم: «فراماسونری در صحنهی حیات سیاسی، اجتماعی ملتها»، نوشته: اسماعیل شفیعی سروستانی، تهران: انتشارات هلال، چاپ سوم، ۱۳۹۸، صص۴۱-۶۴.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
مجامع مخفی ، مجامع مخفی ، مجامع مخفی
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
با سلام. خدا قوت.
آیا انجمن افتخاری فی بتا کاپا در کالج ویلیام و مری یک مجمع مخفی بوده؟ این انجمن قدیمی ترین انجمن افتخاری (honor society) است ولی خط مشی علمی دارد. پس با این حال ذیل انجمن های افتخاری در آمریکا تعداد بیشماری گروه با سرواژه های یونایی از اسم انجمن به زبان یونانی وجود دارد که باید آنها را نیز جزو مجامع مخفی دانست. در ویکی پدیا انگلیسی هم لیست این انجمن ها آمده است. در برگ honor society
سلام. در متن مقاله به همین نکته اشاره شده است.
سلام وقت بخیر
رد پایی ازین مجامع مخفی قطعا توی ایران هم اومده و هست کاش لیستی هم از این موارد چ قدیمی چ جدید ارائه بدین
سپاس و خدا قوت
اجرتون با امام زمان ان شاءالله
شیخیه ، ازلیان ، بهاییان، اسماعیلیان. عرفان حلقه ، بسیاری از شرکت های هرمی که ظاهر تجاری دارند اما اصل فعالیتشان چیز دیگری است. دراویش همچو دراویش گنابادی (باید متذکر شوم که همه دراویش اهداف الحادی و فتنه گرانه را دنبال نمیکنند بعضی واقعا و باطنا خدا دوست هستند) ، فرقه رجوی و منافقین، بازماندگان اعضای کلوپ روتاری و فراماسونری و… در پیش از انقلاب که پس از آن با تغییر ظاهرشان در نظام مقدسمان رخنه کرده اند ، اعضای شبکه بدامن (be damn) که اکثر آنها شناسایی نشدند ، تحصیل کردگان مدارس میسیونری پیش از انقلاب و شاید نسل های بعدی آنان خلاصه هرکه و هرچه با اجانب در ارتباط باشد میتواند از جانب آنها مامور شود پس باید ارتباط با خارجی ها کنترل شده صورت گیرو مثل کرونا که برای عدم ابتلا به آن ماسک میزدیم.
همچنین کمیساریای عالی پناهندگان و سایر شاخه های سازمان ملل در ایران، و جامعه پنهان lgbt در ایران و آشکار آن در سایر نقاط جهان که هدف نابودی خانواده به عنوان اولین بخش یک جامعه و آخرین خط دفاعی آن در برابر ویرانی را دنبال میکنند به عنوان چرخ دنده های ماشین جنگ شیطان و ایادی آن بر علیه حق و پیروان آن عمل میکنند
سلام ممنونم از زحمات دست اندرکاران عزیز بابت تهیه و توزیع مقاله ها و نشر رایگان و روشنگری ایرانیان عزیز ، اگر امکان داره درباره انجمن NA هم برای شخص خودم اگر تحقیق یا مقاله ای دارید به آدرس ایمیلم بفرستید خدا اجر خیر دهد
سلام ممنون از سایت خوبتون.
سوال ۱. آیا سامری جادوگر بوده؟ و اگر نبوده چطور گاو طلایی را محبوب کرده؟ آیا با علم صنعتی ک آموزش دیده بود یا …. ؟؟؟
سوال ۲. در فهرست مجامع مخفی از اخوان المسلمین نام بردید، آیا منظور همان اخوان المسلمین فعال در فلسطین هست ؟ اگر بله،برنامه شون چجوری هست که در مقابل اسرائیل غاصب هستند؟