تحلیل سریال اتفاقات عجیب / چیزهای عجیب / Stranger Things – قسمت دوم منجی جادوگر
۵. «اِل» یا «الون»، منجی جادوگر فیلم
در زبان عبری، «ال» به معنای خدا یا گونهی خدایی است. [۱] در سریال «استرنجر تینگز» (Stranger Things)، شخصیت اصلی فیلم که در آزمایشهای مخفی آمریکا، بهعنوان «منجی» و «اَبَرانسان» تربیت میشود، دخترکی به نام «اِلِوِن» (Eleven) یا «یازده» است. در مکاتب جادوگرا و کابالایی، عدد «یازده» نماد ترکیبی از عدد پنج، بهعنوان نماد «عالم ماده» و عدد شش، بهعنوان نماد «عالم غیب» است. [۲]
یعنی کسی که به عالم غیب دست یافته باشد، در واقع تجلّیدهندهی عدد یازده و پیوند دهندهی بین عالم ماده و غیب است.
دقت شود که این خرافات با مفهوم متعالی «انسان کامل» در «عرفان اسلامی»، فرسنگها فاصله دارد و «کمال» در مکاتب کابالایی منحرف، در رسیدن به قدرتهای جادویی و ایندنیایی است. یعنی کسی که در مکاتب جادویی و کابالایی با مجیزگویی شیاطین به جایی میرسد، علاوه بر اینکه در چاه نفس خود بیشتر گرفتار شده، به هیچوجه دارای «کمال» نیست و صرفاً بازیچهای است در درست شیاطین جنّی. اما به هر حال در این سریال، منجی «الون» است که بهصورت مخفّف هم او را «ال» (خدا یا خداگونه) خطاب میکنند.
الون در آزمایشگاههای سرّی آمریکا، قدرتی را بهدست نمیآورد، بلکه قدرت خود را پیدا میکند. یعنی قدرتهای الون ناشی از تربیت و تمرین و علوم جدید نیستند، بلکه کاملاً صبغهی جادویی و عرفانی دارند.
مثلاً یکی از حالاتی که الون میتواند به عالم دیگر متصل شود، توسط غرق در آب در یک محفظه است. در این حالتِ معلقبودن در یک فضای آرام و تحریکنشدنِ حواس، الون در خلسه فرو رفته و میتواند از عالم موازی مطالبی را دریافت کند.
در واقع، «تکنولوژی» تنها برای «سلوک شیطانی» این «منجی جادوگر»، زمینهسازی میکند، نه اینکه قدرتهای الون، تکنولوژیک باشد.
۶. دفاع از انجمنهای شیطانپرستی
در آمریکا مدارسی تحت عنوان «شیطانِ پس از مدرسه»، تأسیس شده است. این مدارس پاسخی به مدارس اوانجلیکال مسیحی بوده و ادعا دارند ما به شیطان باور نداشته و با تأسیس جهانشناسی عقلی و علمی، شیطان را تنها بهعنوان سمبل طغیان در مقابل آتوریته میدانیم. اما سؤال اینجاست که آیا پیامبران الهی سمبلهای مناسبتری برای علمگرایی، تفکر عقلانی و مقابلهی با استکبار نیستند؟!
همچنین در دههی هشتاد میلادی، یک ترس عمومی از فرقههای شیطانپرستی شکل گرفته بود که باعث وحشت بسیاری از مردم آمریکا شد. ادعاهای مختلفی دربارهی تجاوز، قربانی انسان و اعمال شیطانی دیگر مطرح شد. میشل اسمیت (Michelle Smith) در کتاب «میشل به خاطر دارد» (Michelle Remembers)، ادعاهای مختلفی را در اینباره مطرح کرد. [۳] تعداد قربانیان مراسمات شیطانی حدود ۱۲۰۰۰ نفر عنوان شده است. اگرچه بهصورت رسمی اعلام شده است که گروههای گستردهی فرقهای در کار نبوده، اما موارد بسیاری از جرمهای شخصی (و نه سازمانیافته) اثبات شده است. [۴]
جلد کتاب جنجالی «میشل به خاطر دارد»
جدا از اینکه بالاخره در غرب شیطانپرستی تا این حد گسترده بوده یا هست، «سریال اتفاقات عجیب» (با: چیزهای عجیب)، خصوصاً در فصل چهارم، بهدنبال عادیسازی عضویت در فرقههای شیطانپرستی و قبحزدایی از آنهاست.
در فصل چهارم پسری به نام «مانسون» (شاید اشاره به «مریلین مانسون»، خوانندهی شیطانپرست معروف) انجمنی را بهنام «آتش جهنم» (Hellfire Club) تشکیل داده است. در قرن هجدهم مجموعهای از انجمنهایی با نام «انجمن آتش جهنم» وجود داشت. یکی منتسب به دوک «فیلیپ وارتون» (Philip Wharton) [۵] و دیگری به سِر «فرانسیس دشوود» (Francis Dashwood) [۶]. هر دوی این افراد از سیاستمداران عالیرتبهی انگلیسی بودند.
دوک فیلیپ وارتون (راست) و سِر فرانسیس دشوود (چپ)
گفته شده است جلسات انجمنهای هِلفایِر، تحت مدیریت «دوک وارتون» به ریاست خودِ «شیطان» برگزار میشده است! برخی هم گفتهاند ظاهراً آنها شیطانپرست نبودند، بلکه خودشان را شیطان مینامیدند. طبق حداقل یک سند، در مراسمات این انجمن، «ادیان» تمسخر میشدند. دوک پس از بستهشدن انجمن، به «فراماسونری» پیوست و «استاد اعظم» لژ انگلیس [۷] شد.
شعار اصلی انجمنهای هِلفایر به مدیریت سِر دَشوود، «آنچه را میخواهی انجام بده» بود [۸] که شعار اصلی هواپرستان و شیطانپرستان جهان است. دقیقاً همان اصل یگانهی «آلیستر کراولی» که نقطهی مقابل کلمهی لا اله الا الله است. «بنجامین فرانکلین»، از پدران بنیانگذار آمریکا نیز هنگام اقامت در انگلیس، عضو انجمن هلفایر به ریاست سِر دَشوود بوده است. [۹]
در سریال اتفاقات عجیب و غریب، نوجوانان سریال عضو یک فرقه بهنام «هِلفایِر» یا «آتش جهنم» شدهاند که در دید دیگران، یک فرقهی شیطانپرست است. اما در ادامه، فیلم با تدوین موازی بین جلسات فرقهی هلفایر و بازی بسکتبال، بهدنبال القای این مطلب است که جلسات چنین فرقههایی، دقیقاً مثل بازی بسکتبال بوده و جای ترس و نگرانی نیست! در ادامه هم مردم به ناحق قتل یک دختر را بهدست یک شیطان، بهعهدهی رئیس این انجمن میدانند، غافل از اینکه وی مدافع انسانها بوده و در آخر هم در راه دفاع از مردم، کشته میشود!!
در واقع یک لبهی قیچی شیطانی غرب، کوبیدن و به سخره گرفتن اعتقادات الهی است و لبهی دیگر، دفاع از تمام جنایتکاران عالم. معصومانه و کودکانه جلوهدادن یک فرقهی عمیقاً سیاسی و شیطانی نیز در همین راستا قابل ارزیابی است.
۷. الون، ابیس و منجی-خدا
اَبیس (Abyss) در فرهنگ یهودی کابالایی، جهان مردگان و جایی است که ارواح شیطانی و نفوس شرور پرسه میزنند. یکی از ترجمههای این کلمهی انگلیسی، پوچی بی انتهاست. در آخرتشناسی متأخر یهودی، ابیس یکی از قسمتهای هفتگانهی Gehenna یا دوزخ است. [۱۰]
در بعضی طرحها از «درخت کابالا» [۱۱]، «سفیروت» (Sefirot) جدیدی به چشم میخورد که «دعات» (Da’at or Da’ath) نام دارد. این سفیروت نمایانگر «ابیس» است. طبق برخی مکاتب کابالایی، سالک باید از این سفیروت (دعات) که پوچی بیانتهای مرگ (ابیس) است بگذرد تا بتواند به سفیروت سوم دست یابد. [۱۲]
سفیروتهای دهگانه و جایگاه سفیروت دعات
در سریال «استرنجر تینگز»، الون با حضور در یک مکان کاملاً سیاه و پوچ، دروازهی شیاطین را باز کرده و با عبور از همانجا میتواند افراد را در مکانهای دوردست مشاهده کند و سخنان آنها را بشنود. این فضا دقیقاً با ابیس مطابق دارد. البته در سری بازیهای پر طرفدار و بهشدت اسطورهای و یهودی «دارک سولز» (Dark Souls)، دقیقاً چنین مکانی با نام ابیس وجود دارد.
جالب توجه است که اگر ما «سفیروت دعات» را هم بهحساب بیاوریم، تعداد سفیروتهای درخت کابالا یازده تا میشود. بهعبارت دیگر «الون» یا «ال»، کاملاً نمایانگر خدای کابالا است که در قامت یک دختربچه در سریال نمود دارد. دقت شود که الون «مظهر خداوند» نیست، بلکه خودِ خداست. چرا که سفیروت اول یا «عین سوف» (Ein Sof) یا همان درجهی یازدهم برای سالک کابالایی، مقام خدایی است و وراء آن هیچ چیزی وجود ندارد.
تصویری نمادین از صلیب و گل رز که از علائم برخی فرقههای سرّی است.
۸. تلما در سریال چیزهای عجیب و غریب
شاید یکی از پُر تکرارترین مضامین در سینمای هالیوود، «عشق» است. البته این عشق با مفهوم والای شرقی و ایرانی-اسلامی از عشق کاملاً تفاوت دارد. عشقی که در هالیوود تبلیغ میشود، نه عشق مخلوق و خالق، بلکه عشق جسمانی دو موجود فانی آنهم در یک فصای «اومانیستی» است.
در سریال استرنجر تینگز، بارها بر تأثیر «عشق» و البته «اراده» تأکید میشود. این دو مورد، یعنی اتکاء انسان بر «نفس» خود و حاکم کردن ارادهی نفسانی-شیطانی بر زندگی انسانها (که همان هواپرستی، اومانیسم و چکیدهی تمدن غرب است) ذیل عشق دنیوی قرار میگیرد. تا جاییکه فیلم حتی معاشقهی دو بازیگر ۱۲ساله را بهعنوان عشق به تصویر میکشد!
جالب توجه است که «آلیستر کراولی» (Aleister Crowley)، بنیانگذار یا احیاکنندهی شیطانپرستی معاصر، در «کتاب قانون» (The Book of the Law)، تمام قانون را در یک چیز میداند: «آنچه میخواهی انجام بده، این تمام قانون است». [۱۳] وی پس از ذکر چند نکته در باب کتاب میگوید: «عشق، قانون است، عشق تحت اراده». [۱۴] [۱۵]
آلیستر کراولی و کتاب قانون
همچنین کراولی حالتی را در «سلوک شیطانی» خود به تصویر میکشد که «شب پان» (Night Of Pan) نام دارد. در این حالت آگاهی فرد دچار دگرگونی شده و احساس میکند بهطور کلّی نابود شده است. فرد باید در این حالت از «ابیس» گذشته و با «پرسه زننده» [موجودی در ابیس] دیدار کند. سپس او در ابیس غوطهور شده و دوباره متولد میشود. کراولی مدعی است این شخص در واقع از رَحِم «بابالون» (Babalon) که توسط «پان/پن» (Pan) [خدای شاخدار مذکر، شبیه به بافومت] آبستن شده است، به تولدی دوباره میرسد.
«پان / پن» خدای شاخدار مذکر
این مسأله را دقیقاً در حالت خلسهی «ال» در سریال میبینیم. او در «ابیس» با یک هیولا برخورد کرده و درواقع این سفرها به ابیس، نشان از سیر استکمالی شیطانی وی دارد. [۱۶]
دقت شود که در تمام ادیان الهی، هدف، رسیدن به خلوص و پاکی از هر آلودگی است تا خداوند متعال با جذبهی خود، این بنده را به محضر خویش راه دهد. اما در این «سیر و سلوک شیطانی»، شخص درواقع با تکیه بر خود و نه خدا، سعی دارد هرچه بیشتر از خداوند دور شده تا در همین چند صباح دنیا، به «قدرتهای فانی» دست یابد که البته اگر بر فرض هم برسد، در جهان پس از مرگ بینهایت برابر باید تاوان این شرک و کفر را پس دهد. چرا که گناه کبیرهای همچون «جادوگری» در تمام ادیان، مذموم و «جادوگر» در دنیا و آخرت مورد لعن فرشتگان الهی است.
در واقع در هالیوود «هواپرستی» انسانی مسلّط بر عشق شده و به جای مفهوم متعالی «عشق الهی» در عرفان اسلامی، ما با یک مفهوم شیطانی به نام «عشقِ نفسانی» طرف هستیم. در «سریال چیزهای عجیب»، بارها دیالوگهای مختلفی در باب اراده و عشق رد و بدل میشود. یعنی همان «عشق زمینی» و «ارادهی منقطع از خداوند».
اینکه امام خمینی (ره) فرمودند: آمریکا شیطان بزرگ است، کاملاً بیانگر فهم عمیق حضرت امام از باطن «تمدن غرب» است.
نتیجهگیری
«سریال اتفاقات عجیب» با ترسیم یک «جهان شَرگرا» و «منجی جادوگر» / «منجی کابالیست»، سعی دارد مخاطبین نوجوان و جوان را با تعالیم شیطانی-کابالایی اُنس دهد و آنها را به فرقههای شیطانپرستی، علاقهمند سازد. دیدن چنین سریالهایی دست کمی از مطالعهی «کتابهای ضالّه» ندارد، اگر مؤثرتر نباشد.
هرچه دین مبین اسلام، اصل و هدف زندگی انسانها را رسیدن به «عالم غیب» با عافیت و سیر و سلوک الهی و تلاش برای نزدیکی به خداوند بیان میکند، این سریال با ترسیم یک جهان موازی شیطانی، همین زندگی پست دنیوی را محور قرار داده و هدف انسانها را دفاع از این جهان میداند. البته پایان فصل جهارم با یک تم آخرالزمانی تمام شد و فصل آخر نیز به آخرالزمان دینی خواهد پرداخت.
جریان رسانهای غرب دارای یک پشتوانهی عمیق تصوف کابالایی است. مخاطبین عزیز باید دقت کنند چه غذای فکریای را برای خود و خانوادهی خود انتخاب میکنند تا مبادا مجذوب شیطان یا آیینهای شیطانی شوند.
گرچه امر الهی حتمی است و بهزودی ان شاء الله با ظهور منجی حقیقی عالم (عج)، وعدهی الهی محقق خواهد شد. در این بین، تمام هنر ما انتخاب راه سعادت و تعیین آیندهی ابدی برای خودمان است.
اندیشکده مطالعات یهود
پینوشتها:
[۱] بنگرید به یادداشت «مفاهیم و اسامی خداوند در دین یهود» در آدرس زیر:
https://jscenter.ir/jewish-studies/beliefs-of-jewish/17960
[۲] Understanding Aleister Crowley’s Thot Card ,Lon amilo DuQuette , p44
یازده، یعنی: پنج (جهان ما) + شش (جهان بالا)؛ در واقع ترکیب دو جهان.
[۳] https://www.amazon.com/Michelle-remembers-Smith/dp/0865530017
[۴] https://en.wikipedia.org/wiki/Satanic_panic
[۵] https://en.wikipedia.org/wiki/Hellfire_Club#:~:text=dissolved.%5B8%5D-,Duke%20of%20Wharton%27s%20club,-%5Bedit%20source
[۶] https://en.wikipedia.org/wiki/Hellfire_Club#:~:text=England.%5B20%5D-,Sir%20Francis%20Dashwood%27s%20clubs,-%5Bedit%20source
[۷] https://en.wikipedia.org/wiki/Hellfire_Club#:~:text=he%20became%20the-,Grand%20Master,-of%20England.
[۸] https://en.wikipedia.org/wiki/Hellfire_Club#:~:text=tu%20voudras%20(-,Do%20what%20thou%20wilt,-)%2C%20a%20philosophy%20of
[۹] https://en.wikipedia.org/wiki/Hellfire_Club#:~:text=Benjamin%20Franklin%20is%20known%20to%20have%20occasionally%20attended%20the%20club%27s%20meetings%20in%201758%20during%20his%20time%20in%20England.
[۱۰] THE Ecpncclopedia of Jewish Myth magic & Mysticism,geoffry w.dennis, Abyss
[۱۱] https://jscenter.ir/jewish-studies/kabbalah/9524
[۱۲] The 32 Secret paths of solomon, timothy w.hogan, p35
[۱۳] Do what thou wilt shall be the whole of the Law.
[۱۴] Love is the law, love under will.
[۱۵] Liber Al, Aleister crowley, the comment section
[۱۶] Sexual magick in Thelema, By Fr. In Sterquiliniis Invenitur, p8.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
منجی جادوگر ، منجی جادوگر ، منجی جادوگر
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
سلام عليكم
واقعا خدا اجرتون بده از همين كار علمي و متقن ان شاءالله بزودي در ركاب حضرت در جنگ با يهوديان شهيد بشيد
التماس دعا
بسیار عالی و متقن ، اما شما به عنوان اندیشکده مطالعات یهود و فتنه های منشعب از آن ، باید ضمن مشخص کردن اینکه فتنه شیطان و یارانش چیست راه های دقیق و عملی مقابله با آن را به شکلی نظام مند ، تدوین کنید . تنها دانستن نقشه شوم دشمن کافی نیست ، مثل این میماند که شمشیر و سپر دست شخصی بدهیم و بگوییم خودت از طرز کار آن سر در بیار ، بی آنکه شیوه استفاده از آن را به او بیاموزیم . در ضمن در جایی از گزارش از (پان) یاد کردید ، من این نام را تقریبا با همین توضیحات و توصیفات در مورد یونان باستان هم شنیده ام . در فکر یونانیان باستان ، پان خدای همسرایان بود که به جزیره لیکسوپتالی یا پسوتالی رفت و آمد میکرد ، جزیره ای که ذکر آن در توصیف نبرد اغراق آمیز سالامیس هم آمده که به این بحث ارتباطی ندارد
سلام
من مخالفم
این سایت وظیفش دشمن شناسیه
خود این نقد ها هم مقابله ی با دشمنه
اقدامات میدانی که دیگه به عهده ی اینا نیست
این نقد ها که گفتید مثل دارو هستند ، کم خوردنش فایده ای ندارد ، زیادش هم کشنده است باید به اندازه مصرف شود . اندازه آن را هم باید پزشک مشخص کند . اینکه دشمن شناسانده بشود خوب است اما اصل کار مشخص کردن راه مبارزه با اوست . بیشتر ما اگر نه همه این فتنه ها را میدانیم و با یک تحقیق ساده هم میتوان آنها را فهمید اما باید هم اندیشی کنیم که با آن چگونه مقابله کنیم. اصل معنای اندیشکده همین است ، کانونی متشکل از چند متفکر و اندیشمند که در مورد یک موضوع تحقیق میکنند ، بیماری های واگیر را در نظر بگیرید . همه ما مقداری میدانیم که چگونه از خودمان در برابر آن محافظت کنیم اما یک مرکز تخصصی لازم است که بررسی کند چگونه با این مسئله در ابعاد کلان باید مقابله کرد
اطلاعات شما زیربنای فهم غرب هست و بدون دانستن این مسائل هر حرف یا اظهارنظری راجب غرب ساده انگارانه هست