معضلی به نام سلبریتی (۲)
پیشبینی اندی وارهول و واقعیت امروز
زمانی که اندی وارهول (Andy Warhol)، هنرمند پیشرو و آوانگارد، پیشبینی کرد: «در آینده هر کس برای ۱۵ دقیقه مشهور خواهد شد»، کمتر کسی این سخن را جدّی گرفت. اما امروز بهوضوح میبینیم که پیشبینی او به واقعیت پیوسته است. مسیر سلبریتیشدن، با قدرت رسانههای اجتماعی، چنان در زندگی ما نفوذ کرده که گاه حتی نمیپرسیم: «چرا فلان فرد ناگهان مشهور شده؟ چه ویژگیهایی دارد؟ و اساساً این شهرت بر چه اساسی استوار است؟»
در غرب، پاسخ به این پرسشها شاید بیمعنی باشد، چرا که —همانطور که در بخش پیشین اشاره شد— سلبریتیشدن در نظام لیبرالیستی تعریف میشود. در این نظام، سلبریتی (Celebrity) به فردی گفته میشود که بر اساس اصول لیبرالیسم، در عرصههای هنر، ورزش، سیاست، مُد یا حتی مذهب به شهرت رسیده و درنهایت، در خدمت ترویج ارزشهای این نظام قرار میگیرد.
سلبریتیها: از جاسوسی تا دیپلماسی عمومی
همانگونه که مریلین مونرو نماد سلبریتیشدن در دوران پس از جنگ جهانی دوم بود، تاریخ نشان داده که بسیاری از چهرههای مشهور غربی، آگاهانه یا ناخواسته، به ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی و فرهنگی تبدیل شدهاند. در سال ۲۰۰۸، دفتر ملی بایگانی و مدارک آمریکا (NARA) بیش از ۷۵۰ هزار سند را منتشر کرد که نشان میداد صدها سلبریتی آمریکایی با سازمان جاسوسی OSS (پیشدرآمد CIA) همکاری داشتهاند.

این همکاریها تنها محدود به سینما نبود. در کتاب «دیپلماسی عمومی نوین: قدرت نرم در روابط بینالملل» (The New Public Diplomacy: Soft Power in international Relations) آمده است:
«تاُثیر موسیقی؛ مخصوصاً موسیقی «جاز» و «راک» که شکاف در نمای کمونیست را آشکار کرده و با آزادیهای غربی ارتباط برقرار ساخت، بهطور مستدلی حتی از ادبیات نیز نیرومندتر بود. موسیقی جاز و راک از طریق برنامههای شبانهی موسیقی ایالات متحده امریکا (Music USA)؛ که توسط ویلیس کانور (Willis Connover) از سال ۱۹۵۵ میلادی تا زمان مرگش یعنی سال ۱۹۹۶ میلادی اجرا میشد، به داخل پرده آهنین نفوذ کرد… . علاوه بر خود موسیقی، قدرت جاز بهعنوان یک سفیر فرهنگی، از کشش ذاتی ایجاد شده بهوسیلهی سفر موسیقیدانان سیاهپوست به سراسر جهان و شیپور کردن ارزشهای امریکایی ناشی میشود. البته خود موسیقیدانان هم از این مهم غافل نبودهاند و چنین رسالت را برای خود قایل بودهاند.»

«ویلیس کانور» در حال اجرای برنامه در Voice of America سال ۱۹۶۹
فضای مجازی: بستری جدید برای سلبریتیشدن
امروزه، ظهور فضای سایبر / فضای مجازی (Cyberspace) مسیر سلبریتیشدن را دگرگون کرده است. شهرت به امری پیشپاافتاده تبدیل شده که هرکس —با رعایت قوانین رسانهای و الگوبرداری از مدل مریلین مونرو— میتواند به آن دست یابد.
رقابت در این عرصه چنان شدید است که اینستاگرام، درحالی که تنها دو سال از تأسیس آن میگذشت، در سال ۲۰۱۲ با ارزشگذاری ۱ میلیارد دلاری، از نیویورک تایمز (با ۱۶۱ سال سابقه و ارزش ۹۴۶ میلیون دلاری) پیشی گرفت! این فضای جدید، با ویژگیهایی مانند هزینهی کم، نفوذ نامحدود و آسیبپذیری نامتقارن، به مهمترین عرصهی حکمرانی فرهنگی (Cultural governance) تبدیل شده است.

ستارهها در برابر سلبریتیها: تغییری بنیادین
در گذشته، ستاره (Star) بودن به معنای حفظ جایگاه در میان رقابتهای سخت، پیری و چالشهای زندگی شخصی بود. اما امروز، سلبریتیها —برخلاف ستارهها— بهراحتی زندگی خصوصی خود را در شبکههای اجتماعی به نمایش میگذارند. آنها نهتنها اسرار گذشته را فاش میکنند، بلکه برای حفظ محبوبیّت، مجبورند به هر موضوعی —حتی غیرمرتبط— واکنش نشان دهند!
در این نظام جدید، پرستیژ هنری به ابزاری برای توجیه رفتارهای متناقض تبدیل شده است. استفاده از «جذابیّتهای جنسی»، «اظهارنظرهای احساسی» و «حاشیهسازی»، راههایی هستند که سلبریتیها برای ماندن در «عرصه رسانه» انتخاب میکنند.
سلبریتیها و صاحبان قدرت: رابطهای ناگسستنی
سلبریتیها امروزه چنان بر «عواطف عمومی» تأثیر میگذارند که سرمایهداران و سیاستمداران از آنها بهعنوان ابزاری برای تبلیغات و کنترل «افکار عمومی» استفاده میکنند. بهترین مثال، استفاده از سلبریتیها در انتخابات است، جایی که آنها —گاه ناخواسته— به مُهرهای در دست بازیگران سیاسی تبدیل میشوند.

سلبریتیهای ایرانی: خیانت یا سادهلوحی؟
در ایران، این پدیده رنگوبوی دیگری دارد. برخی سلبریتیها —آگاهانه یا ناآگاهانه— به ابزار نفوذ غرب تبدیل شدهاند. نمونههای آن را در فتنه ۸۸ و فتنه ۹۸ و… دیدیم، جایی که برخی چهرهها بهصورت هماهنگ، نقش اهرم فشار را ایفا کردند.
برخی از این افراد، با سفر به غرب برای زایمان، اخذ تابعیت خارجی و چشمپوشی از منافع ملی، عملاً در خدمت اهدافی قرار گرفتهاند که شاید حتی از درک آن عاجز باشند. اما مقصّر اصلی، «مدیران فرهنگی» کشورند که نهتنها در خنثیسازی این سناریوها ناتوان بودهاند، بلکه گاه با سادهانگاری یا خیانت، به این روند دامن زدهاند.

آیا راهحلی وجود دارد؟
البته همهی «هنرمندان ایرانی» چنین نیستند. بسیاری —باوجود شهرت— هرگز سلبریتی نشدهاند و به اصول هنر اصیل پایبند ماندهاند. اما بیماری حرص شهرت در جامعه هنری ما ریشه دوانده است. اگر مدیران فرهنگی بهجای بازیهای سیاسی، به فکر تقویت هویّت ملی و هنری بودند، شاید امروز شاهد این خودباختگیها نبودیم.
متأسفانه، در این بلبشوی مدیریتی، چارهای نیست جز اینکه به «ساز ناکوک سلبریتیها» عادت کنیم؛ سازهایی که گاه در موضوعات کاملاً بیربط، نوایی ناهنجار سر میدهند!
…پایان.
لینک مرتبط ⇐ قسمت قبل
««« پایان »»»
رنگهای بهکار رفته در متن:
رنگ آبی ⇐ کلمات کلیدی.
رنگ بنفش ⇐ تیترهای اصلی.
رنگ قرمز ⇐ لینک به خارج.
رنگ قهوهای ⇐ نقلقول.
سلبریتی – سلبریتی
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
اندیشکده مطالعات یهود | Jewish Studies Center



