به بهانهی اکران تازهترین قسمت «اسپایدرمن» / سوپر هیروها
از دوم ماه ژوئن جاری، بازهم تصاویر «اسپایدرمن» دیگری در قالب انیمیشن و تحت عنوان «مرد عنکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی» (Spider-Man: Across the Spider-Verse) بر پرده سینماها رفت تا تماشاگر امروز جامعهی آمریکا در هزاران سالن سینما به تماشای آن بنشیند و آرزوهایش را در وجود آن قهرمانِ قرمز و آبی پوش ببیند (همان رنگهای پرچم آمریکا) که از در و دیوار مثل آب خوردن بالا میرود، تارهای عنکبوتیاش را همچون رشتههای طناب به گوشه و کنار ساختمانهای مرتفع گیر میدهد و بهوسیلهی آنها از این سو به آن سو میپرد تا با قدرت شگفتآورش، دشمنان جامعهی انسانی که خبیث و بدجنس و طمّاع هستند را نابود سازد. در مقابل همهی این قهرمانبازیها، پلیس و نیروهای نظامی نظارهگر آرتیست بازیهایش، تنها برایش دست میزنند و هورا میکشند!
این قسمت «اسپایدرمن» یا همان «مرد عنکبوتی» بعد از چندین فیلم که توبی مگوایر (Tobey Maguire)، اندرو گارفیلد (Andrew Garfield) و تام هالند (Tom Holland) نقش اسپایدرمن را بازی کردند، در واقع دنبالهی یک انیمیشن بهنام «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» (Spider-Man: Into the Spider-Verse) محسوب شده که فعلاً طیّ این مدت کوتاه نمایش، کلی رکوردهای فروش و استقبال مخاطبان را شکسته است.
سوپر هیروها یا فوق قهرمانها از کجا آمدند؟
در واقع این قهرمانان خیالی و بهاصطلاح سوپر هیروها، توسط اشراف یهود مهاجر به آمریکا و از اسطورهها و افسانههای عهد عتیق گرفته شدند. مانند «سوپرمن» که از دنیایی دیگر آمده و بهسان یهودیان جامعهی آمریکای اوایل قرن بیستم، عنصری بیگانه و غریبه بهحساب میآمد ولی در نقش یک «منجی» دنیا را از نابودی نجات میبخشید و یا مانند «بتمن» و «اسپایدرمن» و «آیرون من» و… که در مقابل دشمنان بشریّت میایستادند و دنیا را از شرّشان خلاص میکردند.
شخصیت «سوپرمن» در سال ۱۹۳۳ بهصورت داستان مصور (کمیک استریپ) توسط دو جوان یهودی به نامهای «جری سیگل» (Jerry Siegel) و «جو شوستر» (Joe Shuster) براساس اسطورههای عهد عتیق خلق شد. سوپرمن در واقع نشانهی رویاهای آمریکای جدید بود که توسط اشراف یهود شکل میگرفت و به جامعهی سنّتی آمریکا القاء میشد که آنها نیاز به قهرمانانی از خارج از اجتماع خود دارند، قهرمانانی که از دنیای دیگر آمدهاند. سوپرمن نیز (آنگونه که بنیانگذاران معروف به مغولهای هالیوود ادعا کردند) مانند حضرت موسی (ع) از دنیایی دیگر در قد و قواره کودکی معصوم به دنیای آدمها میآمد و منجی آیندهی تیره و تاریک این بشر میشد.
جری سیگل (ایستاده) و جو شوستر (نشسته)
بعد از آن، در ۱۹۶۰ دو یهودی دیگر به نامهای «استنلی مارتین لیبر» (Stanley Martin Lieber) که بعداً به «استن لی» شهرت یافت (Stan Lee) و «جیکوب کارتزبرگ» (Jacob Kurtzberg) مشهور به «جک کربی» (Jack Kirby) با نشریهای به نام «تایملی کامیکس» (Timely Comics)، شروع به خلق سوپرهیرو یا فوق قهرمانهایی در قالب انتشار داستانهای مصور یا «کمیک بوک» (Comic book) کردند و با موفقیت این کمیک بوکها، نام نشریهی «تایملی کامیکس» به «مارول کامیکس» (Marvel Comics) تغییر یافت که بعداً کمپانی «مارول» (Marvel Cinematic Universe) بر همین اساس شکل گرفت و خیل عظیم کمیک استریپ (Comic strip)ها یا انیمیشن و کارتون و سپس فیلمها و سریالهای متعدد از آن شخصیتهای «سوپر هیرو» یا فوق قهرمان تولید گردید؛
استن لی (نفر اول از سمت چپ) و جک کربی (نفر دوم)
استن لی (سمت راست) و جک کربی
شخصیتهایی مانند اسپایدرمن (مرد عنکبوتی)، بلک پنتر (پلنگ سیاه)، هالک، آیرون من (مرد آهنی)، ایکس من (مردان ایکس)، کاپیتان آمریکا و اونجرز (انتقامجویان) در همین مسیر و توسط «استن لی» و «جک کربی» بهوجود آمدند و براساس آنها، داستانها و فیلمهای بسیاری تولید گردید.
دو یهودی دیگر به اسامی «رابرت کان» (Robert Kahn) مشهور به «باب کین» (Bob Kane) و «بیل فینگر» (Bill Finger) در کنار یهودی دیگر بهنام «جری رابینسون» (Jerry Robinson) هم شخصیت «بتمن» (مرد خفاشی) را تولید کردند.
باب کین
بیل فینگر
چرا «یهودیان مهاجر» سوپر هیروها (Superheroes) را خلق کردند؟
روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» (Haaretz) (۱) در سال ۲۰۰۹ به بهانهی برپایی دو نمایشگاه در دانشگاه براون آمریکا (Brown University) دربارهی نقش یهودیان در گونهی کتابهای مصور (کمیک بوک) و فوق قهرمانها (سوپر هیروها) مطلبی پژوهشی به چاپ رساند که در آن به ایدئولوژیک بودن این قهرمانها و ارتباط آنها با «آرمانهای صهیونی» اشاره داشت. در آن مطلب آمده بود:
«… هیچیک از این قهرمانها چهرهی یهودی ندارند، ولی خُلق و خو و اعتقادات خالقان [یهودیِ] خود را به ارث بردهاند…»
نمایشگاههای یاد شده با هدف بررسی نقش مهم و بنیادی یهودیان مهاجر به آمریکا، در تولید کارتون (کاریکاتور و کمیک استریپ) برپا شده بود. در همان زمان یک مجلهی تخصصی بهنام «Mad Magazin» از نشریات معروف کارتونی در غرب، نوشت:
«… یهودیان در طراحی شخصیتهای سوپرمن، اسپایدرمن، هالک، بتمن و کاپیتان آمریکا، نقش کلیدی داشتند. کارتونیستها اغلب یهودیان مهاجر بودند و این کارتونها در واقع آرزوهای آنان را به نمایش میگذاردند…»
اما این آرزوهایی که یهودیان مهاجر به آمریکا در سر داشتند، چه بودند که برای نمایش آنها، اقدام به تولید داستان و کارتون و فیلم و انیمشین از شخصیتهای خیالی در حد و قواره سوپر هیروها یا فوق قهرمانها کردند؟ روزنامه «هاآرتص» در همان مطلب پژوهشی، این سؤال را با یک جملهی کلیدی پاسخ داد:
«… تلاش برای بازگرداندن آمریکا به مسیر اصلی خود…»
اما آن «مسیر اصلی» چه بود که خالقان فوق قهرمانها یا سوپر هیروها یعنی همان یهودیان مهاجر، سعی داشتند با فیلمها و داستانها و کارتونهای خود، آمریکا را به آن بازگردانند؟
مأموریت آخرالزمانی ایالات متحده آمریکا
اسناد پیوریتنهای مهاجر به قاره نو در قرون ۱۷ و ۱۸ و همچنین همین یهودیان مهاجر نشان میدهد که آنها برای تبدیل آمریکا به پایگاهی برای برپایی «اسرائیل بزرگ» و راهاندازی جنگ آخرالزمان یا «آرماگدون» (Armageddon) و به قول خودشان «نجات جهان»، به آمریکا مهاجرت کردند. در واقع آنها برای ایالات متحده آمریکا یک «مأموریت آخرالزمانی» قائل بودند و آن را «منجی دنیا» بهشمار میآوردند.
پس از جنگ جهانی اول و خصوصاً در دهههای ۳۰ و ۴۰ میلادی و بروز بحرانهای اقتصادی در آمریکا، دیگر سران این کشور، موقعیت مناسبی برای ایفای نقش ژاندارمی آمریکا در جهان نمیدیدند، ولی تولید فیلمهای سوپرهیرویی خصوصاً در این دو دهه، مجدداً آمریکا به نقش بهاصطلاح منجیگرایانهاش در جنگ دوم جهانی بازگرداند.
همچنین اوجگیری مجدد این نوع آثار در دههی ۶۰، آمریکا را با ورود به جنگ ویتنام و حضور مداخلهجویانه در آسیای جنوب شرقی به نقش ژاندارمیاش در دنیا برگشت داد.
پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، اوجگیری تولید مجدد آثار سوپر هیرویی، تأکید بسیار جدّی بر ایفای نقش آخرالزمانی ایالات متحده داشت، که با اشغال دو کشور عراق و افغانستان شدت گرفت.
از همینروی در اولین تابستان بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر بود که نخستین «اسپایدرمن» جدید به کارگردانی «سم ریمی» (Sam Raimi) یهودی و با بازی «توبی مگوایر» و «کریستین دانست» (Kirsten Dunst) به روی پرده سینماها رفت و دومین قسمت در سال ۲۰۰۴ با همان گروه سازنده تولید شد.
سم ریمی یهودی ؛ کارگردان مرد عنکبوتی
سال بعد، «بتمن» با روایت داستان آغازینش تحت عنوان «بتمن آغاز میکند» (Batman Begins) به کارگردانی «کریستوفر نولان» (Christopher Nolan) به میدان آمد. این «بتمن» دیگر علناً در مقابل تروریستهایی که از «شرق» به گاتهام سیتی هجوم آورده بودند تا به قول خودشان آن شهر گناه و فساد را نابود گردانند، میایستاد!!
پوستر فیلم «بتمن آغاز میکند»
سال بعد نیز علیرغم درگذشت «کریستوفر ریو» (بازیگر اصلی نقش سوپرمن) بالاخره صاحبان کمپانی برادران وارنر (Warner Bros) پس از دو دهه، یک سوپرمن جدید و تازهنفس از قوطی خود بیرون آورده و تحت عنوان «بازگشت سوپرمن» (Superman Returns) در سال ۲۰۰۶ روانهی پرده سینماها کردند. این سوپرمن نیز به شکل مضحکی سعی داشت تا دنیا را یکتنه از شرّ آدم بدها خلاص کند و این مضحکه آنقدر شور بود که بارها و بارها در جدّیترین صحنههای آن، صدای خندهی تماشاگران سالن را پُر میکرد!!
پوستر فیلم «بازگشت سوپرمن»
«سوپرمن»؛ پسر یهودی از بروکلین نیویورک
روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» در همان مقالهی تحقیقی سال ۲۰۰۹، پاسخ یک جملهی خود دربارهی سوپر هیروها یا فوق قهرمانها و آرزوهای خالقان آنها را اینگونه تشریح کرد:
«… این قهرمانها بسیار نیرومند بودند با قدرتهای استثنایی. این قهرمانها، افرادی بیگانه بوده یا مثل سوپرمن از فضا آمده بودند و تلاش میکردند آمریکا را به مسیر اصلی خود بازگردانند. آنچه مفسران آن را با وضعیت مهاجران آن زمان مرتبط میدانند…»
هاآرتص به داستان نشریهی Mad Magazin دربارهی سوپرمن اشاره نموده و با این جملات مطلب خود را تکمیل کرده که:
«… داستانی در این مجله مربوط به سال ۱۹۹۴ چاپ شده که سوپرمن را بهعنوان پسر یهودی هِیمن و دوریس فیلدستین از منطقهی بروکلین نیویورک معرفی نموده که حتی بر روی لباسش، ستاره ششپر داوود (نشان صهیونیستها) نقش بسته است…»
نوبسنده: سعید مستغاثی
بهکوشش: اندیشکده مطالعات یهود
پینوشت:
هاآرتس (به عبری: הָאָרֶץ، به معنای «سرزمین»، اشاره به سرزمین اشغال شده با نام جعلی اسرائیل) که به اشتباه «هاآرتص» هم نوشته میشود، قدیمیترین روزنامه به زبان عبری چاپ اسرائیل غاصب است که از سال ۱۹۱۹ و حدود سی سال قبل از تشکیل کشور جعلی اسرائیل منتشر میشود.
حرف «ץ» در انتهای نام این روزنامه تنها معادل حرف «ص» در عربی است، ولی تلفظ آن در عبری مدرن بهصورت /t͡s/ (تس) است. این یعنی اگر بخواهیم نویسهگردانی کنیم باید تنها «ص» بگذاریم که میشود «هاآرص» و اگر آوانگاری کنیم میشود: «هاآرتس»، کاری که دقیقاً «ویکیپدیای عربی» انجام داده است و هیچ نشانی از «هاآرتص» یا «هاآرص» هم در آن نیست، بلکه «هاآرتز» را ذکر کردهاند، توجه شود که عربی جزو زبانهای رسمی و رایج در سرزمینهای اشغالی است.
یادداشت مورد اشاره در متن ما، در آدرس زیر منتشر شده است:
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: