نفوذ مهرههای فرهنگی یهود (۲) زید بن ثابت
زید بن ثابت بن ضحاک (۱)، در سال یازدهم قبل از هجرت در شهر مدینه متولد شد؛ اما در مکه رشد و پرورش یافت و هنگامی که شش ساله بود پدرش در جنگ «بعاث»، جنگی که پیش از هجرت پیامبر به مدینه بین دو قبیلهی اوس و خزرج اتفاق افتاده بود، کشته شد. (۲) او بعد از هجرت پیامبر به مدینه، دوباره به مدینه بازگشت. بنا بر گفتهی بیشتر منابع، جنگ خندق اولین جنگی است که زید بن ثابت در آن حضور یافت. (۳)
زید یکی از افراد تأثیرگذار جبههی نفوذ است. وی اهل مدینه و از مردمان قبیلهی بنینجار و از تیرهی بنیغانم بود. (۴) همانگونه که ذکر شد، پدر زید، «ثابت» بوده که از انصار خزرج و مادرش «النوار» دختر مالک بن صرفه نیز از قبیلهی خزرج بوده است. دربارهی پدر و برخی از مشخصات زید، اختلافاتی در منابع به چشم میخورد.
بعضی او را فرزند ثابت بن خلیفه اشهلی که از صحابه و از قبیلهی اوس بوده، دانستهاند. (۵) برخی دیگر وی را فرزند ضحاک اشهلی میدانند که از منافقان و جاسوسان یهود بود. (۶) مادر مطلقه زید، النوار بنت مالک از عدی بن نجار، با عمرو بن حزم ازدواج کرد. (۷) ناپدری زید، عمرو بن حزم، قدری قابل توجه است. برادر او، عمر بن حزم، توسط ناذر یهودی، همانند یک یهودی تربیت یافت؛ وقتی که ناذر از مدینه اخراج شد، عمرو نوجوانی یازده ساله بود که با آنها رفت و در ضمن، یکی از پسران زید با دختر عمرو بن حزم ازدواج کرد. (۸) ناپدری زید بهعنوان یک فرد ماهر در امر سحر شناخته میشد (۹) و سحر بعد از جادو بود که در میان یهودیان مدینه رایج بود. (۱۰)
زید بهعنوان متخصص در امر محاسبه تقویم، مورد توجه واقع شده است؛ (۱۱) چراکه مهارت خود را از اساتید یهودی خود فرا گرفته بود. (۱۲) زید به برخی علوم ممنوعه مختص به یهودیان راه داشت که اثر آن را در برخی اقدامات ویژهی زید، مانند محاسبه تقویم میتوان دید. این علوم در صدر اسلام در بین مسلمانان مرسوم نبود؛ از این جهت، افرادی مانند زید را در جایگاه ویژه و ممتاز اجتماعی قرار میداد که سبب میشد نظرات آنها در امور سیاسی، مورد توجه و قبول مردم قرار گیرد. زید آنقدر پسر داشت که تنها در ماجرای هجوم لشکر یزید به مدینه، هفت تن از آنها کشته شدند! (۱۳) برای وی ۲۰ پسر و ۹ دختر نام برده شده است. (۱۴) دربارهی یهودی بودن وی، دو قرینه در دست است:
الف. ذُؤابه داشتن در کودکی
ذؤابه، بخشی از موی سر است که یهودیان از کنار سر خود آویزان میگذارند. اُبَیّ بن کعب (۱۵) و عبدالله بن مسعود (۱۶)، بهگونهای کنایهآمیز ذؤابه داشتن زید را به رخ او کشیده بودند. این روایات با سندهای متفاوتی که به ابنمسعود بازمیگردد و تعابیر مختلفی که در روایات آمده است، دلالت بر اعتراض ابنمسعود به انتخاب زید توسط صاحبان قدرت دارد. (۱۷) البته در پایان، لازم است به این نکته توجه شود که اقدامات گستردهای در راستای حذف هویت یهودی زید در طول تاریخ و توسط برخی از چهرههای سرشناس عالَم اسلام و یهودیت وجود داشته است که از آن جمله میتوان به حذف «فرزند یهودی با دو زلف آویخته از کنار گوشهایش» اشاره کرد. چنانکه در برخی منابع از ابنمسعود نقل شده است: «من قرآن میخواندم، وقتی زید هنوز کودک بود.» (۱۸)
دو ایراد بر استناد به این روایات، بر یهودی بودن زید گرفته شده است:
١. این سخنان دلیل حسادت ابنمسعود و ابیّ بن کعب، نسبت به زید بن ثابت است که این دو صحابی برای تهیهی نسخهای از مصحف انتخاب نشدند. (۱۹)
ولی این ایراد وارد نیست؛ زیرا اعتراض این دو صحابی پیامبر (ص)، به عدم شایستگی زید برای این کار است در حالیکه آنها شایستگی بیشتری برای این کار داشتند. ابی بن کعب اولین کسی بود که آیات املاء شده توسط پیامبر (ص) را نوشته است. (۲۰) درواقع آشنایی طولانیمدت آنها با قرآن، به زمانی برمیگردد که زید کودکی بیش نبوده است. ابنمسعود تقریباً ۲۰ سال بزرگتر از زید بن ثابت بود. (۲۱)
۲. آویخته شدن موهای بسته شده از گوشها، کنایهای از نوجوان بودن در آن زمان بوده است (۲۲)، نه یهودی بودن.
ولی شواهد تاریخی نشان میدهد در آن زمان، این مدل مو مربوط به یهودیان بوده است. چنانکه انس بن مالک وقتی جوانی را با این نوع از موها میدید، با آنها مشاجره میکرد و از آنها میخواست که موهای خود را سریع اصلاح نمایند؛ بهخاطر اینکه این طرز مو گذاشتن متعلق به یهودیان بود. (۲۳)
موضعگیری تمام صحابهی همعصر زید بن ثابت در برابر او، دلالت بر نارضایتی آنان از او دارد. اما اینکه چرا تمام صحابه مخالفت علنی خود را مانند دو صحابی معروف – ابنمسعود و ابی بن کعب – ابراز نکردهاند، بهدلیل حمایت دستگاه حاکمیت از زید و نفوذ او در دستگاه حکومتی بوده است. (۲۴)
ب. تسلط بر زبان عبری و سریانی
بهگفتهی زید: «هنگامیکه رسولالله (ص) به مدینه آمد، یازده ساله بودم.» (۲۵) زید ادعا داشت: «وقتی رسولالله (ص) حافظهی من را دید که توانسته بودم (با سن و سال اندکم) هفده سوره را حفظ کنم، از من خواست نوشتن به زبان یهودی را فرابگیرم و من در کمتر از نصف ماه، آن را یاد گرفتم!» (۲۶) تاریخ این دستور را سال چهارم هجری، یعنی زمانی که زید تنها پانزده سال داشته، گفتهاند. (۲۷)
او نوشتن به زبان یهودی را در مدارس ماسکه فراگرفته بود. (۲۸) جالب آنکه زید ادعا داشت (علاوه بر عبری) زبان سریانی را نیز در مدت هفده روز فراگرفته است! (۲۹) هوش زید چنان قوی بود! که شگفتی ابنکثیر را نیز برانگیخته است:
«زید از باهوشترین مردم بود. او توانست زبان و نوشتار یهودیان را در مدت پانزده روز فراگیرد. گذشته از این، بهگفتهی ابوالحسن بن براء، وی توانسته بود زبان فارسی را در مدت هجده روز از فرستادهی کسری، و زبان حبشی و رومی و قبطی را نیز از خدمتکاران رسولالله (ص) فرابگیرد»!! (۳۰)
تسلط زید بر دو گویش یهودیان، آنهم در این زمان اندک، تردیدی در ارتباط ویژهی وی با یهودیان نمیگذارد. در نمونهی مشابه تاریخی: یکی از سران یهود، وقتی تسلط شخصی را بر زبان عبری دید، گفت:
«اگر سوگند بخورم که این شخص یکی از بزرگان یهود است، دروغ نگفتهام چرا که چنین تسلطی بر عبری، تنها از عهدهی کسی برمیآید که با این زبان، بزرگ شده باشد!» (۳۱)
میخائیل لکر در رابطه با شخصیت زید بن ثابت و آموزش وی توسط یهودیان، مینویسد:
«من اطمینان دارم که برای یک دورهی نامشخص زمانی – در حدود شش یا هفت سال که این فاصله در حدود سالهای مرگ پدر زید در نبرد بعاث (۳۲) و هجرت بوده است – زید تحت تعلیم یهودیان قرار داشته و احتمالاً همانند یک فرزند یهودی رشد یافته است.» (۳۳)
به نظر او، اعراب مدینه در مکتب یا مدراس یا ماسکه یهودیان به تحصیل میپرداختند و از آنجا که باسوادان یهود میبایست از روی عهد عتیق به آنها عبری میآموختند، لذا تلاش میکردند تا دانشآموزان را به دین خود برگردانند که بهنظر میرسد مورد زید بن ثابت یکی از این موارد بوده است. (۳۴)
زید، خط یهودی (۳۵) (یا سریانی یا آرامی) را در مدارس ماسله فرا گرفت. (۳۶) ماسله، تصحیف «ماسکه» است. زید تعلیمات خود را در مدراسی از گروه یهودیانی اخذ نمود که به آنها ماسکه میگفتند. براساس دیدگاه فرهنگهای لغت عرب، مدراس یهودیان، درواقع خانهی آنهاست که در درون آن، کتاب فرامین که به موسی نازل شد بهصورت مکرر خوانده میشود، یا خانهی آنهاست که در آن کتاب خدا خوانده میشود، یا بهصورت مکرر خوانده میشود، یا کتابهای یهودیان مطالعه میشود. (۳۷) اسلامی شدهی واژهی ماسکه، در لسان العرب انعکاس یافته است. (۳۸) ماسکه در روستایی قرار داشت که به آن القُف میگفتند و در قسمت پایینی مدینه قرار داشت.
در عین حال، شواهدی وجود دارد که القُف روستای قبیلهی بنیقینقاع بوده و گفته شده است، مدراس ماسکه یک نوع بیتالمدراس قینقاع بود که در جاهای دیگر ذکر آن آمده است؛ احتمال خیلی اندکی وجود دارد که در این روستا، دو نوع از این مؤسسات وجود داشته باشد. ارتباط میان ماسکه و قینقاع بهطور قطع معلوم نیست؛ یا ماسکه یکی از زیرگروههای قینقاع بوده است، یا اینکه به احتمال قابل قبولی، هردو گروههای مستقلی بودهاند. در هر حال، قینقاع جزء غالب در جمعیت القُف بوده است. این روستا ساکنان دیگری نیز غیر از سایر یهودیان داشته (۳۹) که شامل ماسکه بوده است. احتمال دارد استادِ زید، خارجه، دختر عمرو بن حزم (۴۰) بوده که در اشعار حسان بن ثابت انصاری نیز آمده است. (۴۱) او از یهودیان بنیماسکه است که خانهاش در منطقه القُف بود. پدرش رئیس یهودیانی بود که عهدهدار خانهی توراتخوانی بودند و وی فردی معتبر در میان یهودیان بود. (۴۲)
همچنین وقتی زید از دنیا رفت، ابوهریره گفت: «امروز رِبّی این امت (حبر هذه الأمة) مُرد، شاید که خدا ابنعباس را جانشین او قرار دهد.» (۴۳) اما سؤالی که در اینجا وجود دارد، این است که زید بهخاطر دانستن مطالب یهودیان به نام «ربی» مشهور شده بود یا اینکه وی در اصل یهودی بوده است؟! (۴۴)
زید بن ثابت بعدها به یکی از بازیگردانان اصلی جبههی نفوذ تبدیل شد.
مهمترین فعالیتهای فرهنگی- سیاسی زید عبارت است از:
الف. تلاش برای تثبیت جریان باطل
زید بن ثابت، در راه تثبیت و ماندگاری جریان باطل از شخصیتهای نقشآفرین بود. در سقیفه و پس از آنکه پیشنهاد انصار (شورای رهبری، متشکل از یکی از مهاجران و یکی از انصار) مطرح شد، زید به دفاع از خلافت مهاجران سخن گفت و خودشان را یاران خلیفهی انتخابی از مهاجران، معرفی کرد. ابوبکر نیز از سخنان او تشکر کرد و افزود: «اگر غیر از این میگفتید، با شما کنار نمیآمدیم!» (۴۵) در محاصرهی خانهی عثمان هم، زید یکی از مدافعان او بود. (۴۶) زید به وی گفته بود: «انصار میگویند بگذار همانگونه که بهوسیلهی رسولالله (ص) خدا را یاری کردیم؛ اینبار نیز بهوسیلهی تو خدا را یاری کنیم!» ولی او نپذیرفت. (۴۷) زید، به سفارش وی به میان مردم آمد و به دفاع از او پرداخت. سخنان زید بیتأثیر نبود و عدهای از محاصرهکنندگان، بهخاطر حرفهای او میدان را رها کردند. (۴۸)
ب. جایگاه ویژهی فرهنگی زید
زید بعدها (و با مناسب دیدن فضا) از خود تعریف و تمجید میکرد که: «من همسایهی رسولالله (ص) بودم و هرگاه قرآن نازل میشد، مرا برای نوشتن آن میطلبید و در تمامی زمینههای دنیایی و آخرتی، هرگاه وارد بحث میشدیم او نیز با ما همراهی مینمود. بنابراین هرآنچه برایتان میگویم، از اوست!» (۴۹) از دیگر سو، بعد از شهادت رسولخدا (ص) زید بهعنوان استاد گردآوری قرآن، معرفی میشود!
هرگاه که از خلیفه دوم درخواست میشد زید را به فرمانداری شهری نصب کند، میگفت: «جایگاه زید را خودم بهتر میدانم، ولی مردم این شهر (مدینه) به اندوختهی او احتیاج دارند»!! (۵۰) بدون تردید، باید اطلاعات دینی زید را بخشی از این اندوخته بهشمار آورد! پس از مرگ زید بن ثابت، عبدالله بن عمر او را «عالم الناس» گفت و افزود که پدرش او را در مدینه، برای پاسخ به مسائل مردم شهر و نیز مسافران، نگهداشته بود. (۵۱) مسروق، او را یکی از مفتیان و قاضیان اصحاب رسولالله (ص) معرفی کرده است. (۵۲) مسروق همچنین عقیده داشت: «دانش اصحاب رسولالله (ص) به شش نفر، از جمله زید میرسد.» (۵۳)
بهگفتهی علی بن عبدالله، در میان اصحاب رسولالله (ص)، تنها سه نفر یارانی داشتند که کلمات آنها را ماندگار کردند. زید بن ثابت و عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عباس. آگاهترین مردم به دانش زید، ده تن از جمله سعید بن مسیب و ابوسلمة بن عبدالرحمان و عبیدالله بن عبدالله بن عتبة بن مسعود و عروة بن زبیر و ابوبکر بن عبدالرحمان و خارجة بن زید بن ثابت و سلیمان بن یسار و ابان بن عثمان بن عفان و قبیصة بن ذؤیب بودند. پس از این طبقه، آگاهترین مردم به دانش این عده، ابنشهاب و پس از او مالک بن انس و پس از او عبدالرحمان بن مهدی بودند. (۵۴) اینها همه درحالی است که خود زید، در ماجرایی اعتراف کرد هرآنچه برای حاضران گفته، اجتهاد خودش بوده است! (۵۵)
با توجه به دو نکتهی آخر، راز و رمز اینکه خلیفه دوم او را در مدینه نگه داشته بود و دست او را در مسائل دینی باز گذاشته بود، کاملاً روشن میشود.
در هر حال بدیهی است که زهری (۵۶) و مالک (۵۷) که براساس فقه او روزگار میگذراندند، باید او را منحصر بهفرد بدانند! ابوهریره نیز پس از مرگ زید گفت: «بهترین این امت از دنیا رفت.» (۵۸) حسان بن ثابت نیز در شعر خود به خلأ وجود زید اشاره دارد. (۵۹)
ج. جایگاه ویژهی سیاسی زید
زید بعد از شهادت رسولالله (ص)، در مناصب ویژهای به کار گرفته شد. او در این زمان، بهعنوان کاتب و مأمور استخراج فرائض [و میزان میراث مردم] بود. (۶۰) زید قاضی مورد اعتماد نیز بود: براساس یک گزارش، خلیفه دوم دربارهی قضاوت و فتوا و فرائض [تعیین میزان ارث افراد]، هیچکس را بر زید برتری نمیداد. (۶۱) و هرگاه که شکوائیههای قضایی زیاد میشد، شاکیان را به زید حواله میداد و دلیل آن را هم، قضاوت زید براساس کتاب خدا و سنت میدانست! (۶۲)
زید بهخاطر منصب قضاوتش، حقوق هم میگرفت (۶۳)؛ و در بالاترین مرحله، زید جانشین خلیفه در مدینه بود و خلیفه در هر مسافرتی، زید را جانشین خود در مدینه میکرد و کارهای مهم را به او میسپرد. براساس گزارشی دیگر: خلیفه دوم هرگاه به حج میرفت و نیز زمانی که به شام رفت، زید را جانشین خود در مدینه قرار داد. خلیفه سوم نیز هرگاه به حج میرفت، زید را جانشین خود میکرد. (۶۴) زید در سالهای ۱۶ و ۱۷ ق. جانشین خلیفه در مدینه بود. (۶۵) جالب آنکه خلیفه دوم بیشتر اوقات، پس از بازگشت از سفر (گویا بهعنوان مزد زحمتهای زید) قطعه باغی به او میبخشید! (۶۶)
در دوران عثمان، علاوه بر منصب قضاوت و فتوا و فرائض که پیش از این اشاره شد، خزانه نیز به دست زید افتاد! (۶۷) همچنین در زمان وی امور قضاوت، بیتالمال و دیوان را برعهده داشت (۶۸) و در نبود او جانشین وی در مدینه بود. (۶۹)
در مورد بیعت یا عدم بیعت زید بن ثابت با حضرت علی (ع)، گفتارهای گوناگونی وجود دارد. ابنسعد معتقد است که زید از بیعتکنندگان با حضرت علی (ع) بوده است (۷۰) و برخی همچون مسعودی، علامه مجلسی و… در کتابهایشان آوردهاند که زید با حضرت على (ع) بیعت نکرده است. (۷۱) عبدالله بن حسن گوید:
«وقتی عثمان کشته شد، انصار بهجز چند کس، و از جمله حسان بن ثابت و کعب بن مالک و مسلمة بن مخلد و ابوسعید خدری و محمد بن مسلمه و نعمان بن بشیر و زید بن ثابت و رافع بن خدیج و فضالة بن عبید و کعب بن عجرد که عثمانی بودند، با حضرت علی (ع) بیعت کردند.» (۷۲)
پینوشتها:
(۱) ابناثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۳۴۶.
(۲) ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص۲۹۸؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۴۲۶.
(۳) ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۲۷.
(۴) تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص۲۹۷.
(۵) سمعانی، عبدالکریم، الأنساب، ج۱، ص۱۷۲.
(۶) ابنحجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۸؛ ابنکثیر، البدایة والنهایة فی التاریخ، ج۴، ص۹۶.
(۷) ابنقدامه مقدسی، الاستبصار فی نص بالصحابة من الأنصار، ص۶۹-۷۳.
(۸) طبقات الکبری، ج۵، ص۲۶۵.
(۹) الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۴، صص۳۱۳و۵۷۹.
(۱۰) ابنحبیب، مختصر فی الطب، ص۹۶، همچنین ر.ک:
Lecker, Michacl, ‘The Bewitching of the Prophet Muhammad by Jews: A Note a propose Abd al| Malik b. Habib ‘s Mukhtasar fil-tibb, “‘,p۵۶۹-۵۶۱, in al-Qantara ۱۹۹۲ ,۱۳.
(۱۱) المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۳۸.
(۱۲) ر.ک: تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۸، ص۸-۱۳؛
Zimmer, (1999), Society and Its Customs: Studies in History and Metamorphosis of Jewish Castonis, Vol ۱۵۰p ۳۹۹-۳۹۷,Jurasalein.
(۱۳) المعارف، ص۲۶۰.
(۱۴) تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص۲۹۸.
(۱۵) شرح نهج البلاغة، ج۲۰، ص۲۶.
(۱۶) المستدرک، ج۲، ص۲۲۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۳۳، ص۱۳۷.
(۱۷) سجستانی، کتاب المصاحف، ص۱-۱۷.
(۱۸) ابن شبه، تاریخ المدینة المنورة، ج۳، ص۱۰۰.
(۱۹) Lecker, Michael, Journal of Near Eastern Studies, p259, The University of Chicago, Stable.1997, Vol. 56, No.4.
(۲۰) البدایة و النهایة فی التاریخ، ج۵، ص۳۴.
(۲۱) ر.ک: معرفة القراء الکبار على الطبقات و الاعصار، محمد بن احمد ذهبی، ج۱، ص۳۶؛ الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۱، ص۱۲۶؛ معرفة الصحابة، ج۲، ص۱۹۷، ۲۰۲-۲۰۳.
(۲۲) شرح القصائد الطوال، ابنانباری، ص۵۰۶؛ وقعة الصفین، نصر بن مزاحم، ص۵۲۰؛
Lecker, Michael, “Judaaism among Kinda and the Ridda of Kinda”, vol. 6, p. 17 in The Journal of the American, Oriental society 115, 1995.
(۲۳) Obermann. J. (1944), “Is lamic Origins: A Study in Background and Foundation”, p324, in N. A. Faris, The Arab Heritage. Princeton: Rajy, 1944; Zimmer, (1996), Society and Its Customs: Studies in History and Metamorphosis of Jewish Customs, p6365-, Jurasalem, 1996.
(۲۴) «نقد و بررسی نظرات مستشرقان در خصوص شخصیت زید بن ثابت»، فصلنامه مطالعات قرآن و حدیث، شماره ۱۱، ص۲۱۳.
(۲۵) تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص۳۰۱.
(۲۶) همان، ص۳۰۲؛ تغلیق التعلیق ابنحجر، ج۵، ص۳۰۶و۳۰۷.
(۲۷) تاریخ طبری، ج۲، ص۲۳۰و۲۳۱.
(۲۸) تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص۳۰۵. پیش از این توضیحی دربارهی مدارس یهود، در عنوان «یهود و شهرهای مهم اسلامی» ذکر شد.
(۲۹) تغلیق التعلیق، ج۵، ص۳۰۷و۳۰۸.
(۳۰) البدایة و النهایة، ج۸، ص۳۳.
(۳۱) معجم الأدباء، ج۸، ص۱۰۲.
(۳۲) جنگ بعاث در شش سالگی زید و پنج سال قبل از هجرت پیامبر اتفاق افتاده است. (المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ابنجوزی، ج۵، ص۲۱۴).
(۳۳) Lecker, Michael, Journal of Near Eastern Studies, p259, The University of Chicago, Stable.1997, Vol. 56, No. 4.
(۳۴) Lecker, Michael (1997), Journal of Near Eastern Studies, Vol 56, No. 4, P.259 The University of Chicago, Stable, 1997.
(۳۵) Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, p257-258, London: Leiden, 1967; Ablot. N., Studies in Arabic Literary Papyri, Quranic Commentary and Tradition, vol. 2, p8. Chicago, Stable, 1967.
(۳۶) نظام الحکومة النبویة المسمى التراتیب الاداریة، عبدالحی کتانی، ج۱، ص۲۰۴.
Dodge, Muslim Education in Medieval Times, p159, Washington, D.C, 1962.
(۳۷) Lammens. H., Etudes sur le regne du calife Omaiyade Moawia ler, p87. London: Leipzig, 1908.
(۳۸) وفاء الوفا باخبار دارالمصطفی، سمهودی، ج۱، ص۱۶۴، ۱۵۸؛ العلاق النفیسة، ابنرسته، ج۶، ص۶۲؛
Lecker, Michael, Muhammad at Medina: A geographical Approach”, p39, In Jerusalem studie in Arabic and Islam 6, 1985.
(۳۹) Obermann. J. (1944), “Is lamic Origins: A Study in Background and Foundation,”p160, in N. A. Faris, The Arab Heritage. Princeton: Rajy.
(۴۰) عمرو بن حزم، برادر ناپدری زید بن ثابت است. عمرو بن حزم، توسط ناذر یهودی، همانند یک یهودی تربیت یافت. در ضمن یکی از پسران زید با دختر عمرو بن حزم ازدواج کرد (الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۶۵).
(۴۱) دیوان، حسان بن ثابت، ج۱، ص۱۷۶ و ج۲، ص۲۰۸.
(۴۲) معرفة الصحابه، ابونعیم ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۱۶۹.
(۴۳) الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۶۲.
(۴۴) Lecker, Michael, Journal of Near Eastern Studies, The University of Chicago, p261, Stable, Vol. 56, No. 4, 1997.
(۴۵) تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص۳۱۴.
(۴۶) همان، ص۳۱۹.
(۴۷) تاریخ المدینة، ج۴، ص۱۲۰۹. (جالب است که یهودیان دربار هر بار که پای جان و تهدید جانی در میان است، یکدفعه ناپدید میشوند! هم در ماجرای کشته شدن برخی از صحابه که قدرت را در دست داشتند، بهظاهر نشانی از کعب و عبدالله بن سلام و زید نیست؛ همانگونه که بهظاهر نشانی از بنیامیه نیست!)
(۴۸) تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص۳۲۰.
(۴۹) السنن الکبری بیهقی، ج۷، ص۵۲؛ المعجم الأوسط، ج۸، ص۳۰۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۳۶۹؛ کنزالعمال، ج۱۳، ص۳۹۴.
(۵۰) تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص۳۱۶.
(۵۱) همان.
(۵۲) همان، ص۳۱۴.
(۵۳) همان، ص۳۱۵.
(۵۴) تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص۳۲۷ نیز: ص۳۲۸.
(۵۵) همان، ص ۳۲۹.
(۵۶) زهری عقیده داشت: اگر زید، فرائض [و میزان ارث] را ننگاشته بود، این دانش از میان مردم، برچیده میشد! (همان، ص۳۲۲).
(۵۷) مالک بن انس، زید را پس از عمر، امام مردم و پس از او عبدالله بن عمر را امام مردم میدانست. (همان، ص۳۲۱).
(۵۸) همان، ص۳۳۳.
(۵۹) همان، ص۳۴۱.
(۶۰) همان، ص۳۰۸.
(۶۱) همان، ص۳۱۷.
(۶۲) تاریخ المدینة، ج۲، ص۶۹۳.
(۶۳) همان.
(۶۴) تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص۳۱۷.
(۶۵) الثقات، ج۲، ص۲۱۴و۲۱۶.
(۶۶) تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص۳۱۸و۳۲۰.
(۶۷) همان، ص۳۱۷.
(۶۸) ابناثیر، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۱۲۷؛ ابنسعد، طبقات، ج۲، ص ۲۷۵؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، ج۲، ص۶۲؛ طبری، تاریخ طبری، ج۶، ص۲۳۲۳؛ عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۶، ص۳۴۳.
(۶۹) ابناثیر، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۱۲۷.
(۷۰) ابنسعد، طبقات الکبری، ص۲۳.
(۷۱) مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ابوالقاسم پاینده، ج۱، ص۷۰۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۳۲، ص۸؛ جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، ص۲۳۰.
(۷۲) طبری، تاریخ طبری، ج۶، ص۲۳۳۱.
منبع: حجةالاسلام مهدی طائب، «دشمن شدید»، دفتر دوم، چاپ دوم، تابستان ۹۸، انتشارات شهید کاظمی، صص۱۲۹-۱۴۱. [در مواضع متعددی از کتاب، نویسندهی محترم، بهجای استفاده از نام خلفا، از عباراتی مانند «یکی از اصحاب» یا «یکی از خلفا» استفاده کرده است، که ما در متن مقاله آن را تغییر دادیم.]
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: