تربیت یزید

نقش جریان مسیحی – یهودی در تربیت یزید (۲)

نقش مسیحیت صهیونیستی در تاریخ اسلام به خصوص واقعه کربلا جای بسی تأمل دارد، در واقع کشیشان مسیحی یهودی شرایط را به گونه‌ای ترسیم کردند که حادثه کربلا به وقوع پیوست، بارزترین فردی که با نقشه طراحی شده کشیشان، تغییرات اساسی مبانی اسلام را دنبال می‌کرد، یزید بود، در واقع تربیت یزید با اجازه معاویه توسط «یوحنا» یا سرجیوس انجام گرفت، وی یک کشیش صلیبی صهیونیست (البته به تعبیر امروزی) است، وقتی دید که اوضاع شهر کوفه آشفته شد، سرجیوس (مشاور و محرم اسرار معاویه) به یزید پیشنهاد داد که عبیدالله بن زیاد را به فرمانروایی کوفه برگزیدند و….
در خصوص زمینه جریان‌شناسی مسیحیت در زمان امام حسین علیه‌السلام و نقش مسیحیت تبشیری در شکل‌گیری قیام عاشورا خبرگزاری فارس با حجت‌الاسلام سیدمحمدرضا طباطبایی کارشناس ادیان و مذاهب گفت‌وگو کرده است که قسمت دوم آن در ادامه می‌آید:

چرا حضرت ابراهیم (ع)، حضرت هاجر (س) را به مکه آورد

* فکر می‌کنم جریان هجرت حضرت اسماعیل (ع) و مادرشان برنامه‌ای الهی برای مصون ماندن پیامبر آخرالزمان از دست یهود بوده است.

-‌ در این مورد برخی می‌گویند به خاطر حسادت ساره (س)، حضرت ابراهیم (ع)، حضرت هاجر (س) و حضرت اسماعیل (ع) را به فاران آوردند، در حالی که این مسأله،‌ دیدگاهی توراتی است و اصل آن از تورات وارد منابع اسلامی شده است. شخص شما اگر بشنوید دوستتان ازدواج مجدد کرده و از ترس همسر اولش همسر دوم را به مکانی برده که چند ماه پیاده‌روی در بر و بیابان دارد و آنجا با فرزندی کوچک و برگشته رهایش کرده، در عقل او شک می‌کنید. چگونه حضرت ابراهیم (ع) با چنان عظمت و شخصیت جلیلی به خاطر حسادت خانم اول، بیاید و حضرت اسماعیل (ع) و مادر بزرگوارشان را بدین شکل، بعد از چند ماه پیاده‌روی، در بیابانی رها کند؟!

۴ جریان مسیحی با توجه به تأثیر از یهودیان در زمان امام حسین (ع) وجود داشت

* در زمان امام حسین (ع) جریان‌های مسیحی و یهودی وجود داشتند؟

-‌ در زمان امام حسین (ع) چند جریان مسیحی با لحاظ تأثیر یهودیان آن زمان وجود داشت. جریانات مسیحی‌ای که با یهودیان انس و الفت بیشتری را احساس می کردند:
۱- جریانی که شدیداً متدین و متعصب بودند و حتی گاهی احساس وظیفه می‌کردند که بیایند و پیامبر اسلام را به دین خودشان هدایت کنند. معمولاً شخصیت‌های برجسته مسیحی از این دست بودند. در این گروه عده بیشترشان ایمان نمی‌آوردند، اما برای پیامبر (ص) نیز احترام قائل می‌شدند و حداقل آزاری به مسلمانان نمی‌رساندند. خاطرات این نوع از افراد را در برخی روایات شنیده‌اید که مثلاً با لباس تجملاتی می‌آمدند و پیامبر اکرم (ص) تحویلشان نمی‌گرفت.
۲- جریان حق‌طلب مسیحی نیز در بین عوام مسیحی بود که بیشترشان وقتی ادامه حقیقت را در پیامبر گرامی اسلام و ائمه بعد از ایشان می‌دیدند، به آن حضرت ایمان می‌آوردند، برخی از این افراد مانند وهب از یاران امام حسین (ع) بودند.
ما متأسفانه کار عمیق پژوهشی در شناسایی نوع تحلیل این جریانات نداشته‌ایم، این شناسایی خیلی به ما کمک می‌کند که نحوه برخورد اهل بیت (ع) با این افراد را رصد کنیم و بر اساس آن‌ها استراتژی برخورد را در دنیای معاصر خودمان به دست بیاوریم، الان فضای غرب مسیحی و حتی شرق به گونه‌ای شده که مرزهای جغرافیایی از بین رفته و شوق اسلام شناسی بالا گرفته، بنابراین اگر زمانی یک وهب وجود داشت، الان هزاران جوان هستند که می‌خواهند از اسلام و به ویژه اسلام ناب بدانند و ما کم کاری کرده‌ایم.
۳- دسته سوم مسیحیان، کسانی بودند که به دنیای خود مشغول بودند. کاری به تخریب اسلام به منظور براندازی کامل آن نداشتند، فقط تا جایی با اسلام به مقابله بر می‌خواستند که دنیایشان خراب نشود. مانند مسیحیان نجران و داستان مباهله‌ای که اتفاق افتاد، از این دسته افرادی به درون نظام اسلامی ناحق آن زمان نفوذ کرده بودند، مانند دستگاه خلافت خلیفه اول، دوم، سوم، معاویه و… . بنابراین گاهی از چاه مسلمانان نیز به نفع خود دلو آبی می‌کشیدند، اما از رهبران نبودند.
سه جریان فوق بیشتر از مسیحیان متدین محسوب می‌شدند، دغدغه دین و دینداری داشتند. اگر چه گاهی نیز به سمت مادیات می‌تاختند اما خطوط قرمزی هم برای خود قائل بودند.
حالا اگر با دقت بیشتری نگاه شود، ممکن است جریانات بیشتری هم احصاء شده و به این‌ها افزوده شود، ولی در کل این‌ها مسیحیت دغدغه‌مند نسبت به دین خودشان بودند.
۴- اما جریان چهارمی هم وجود داشت که به نظر حقیر یک جریان مسیحی یهودیزه بود، به عبارت دیگر همان جریان مسیحیت صهیونیستی که امروزه مطرح می‌شود، با لحاظ شاخص نژادپرستی آن در جریان مسیحی یهودی زمان امام حسین (ع) نیز وجود داشت، طبعاً تعریف کاملی که امروزه بر مسیحیت صهیونیست با شاخصه‌های گوناگون مطرح می‌شود را نباید برای مسیحیت یهودیزه زمان امام حسین (ع) انتظار داشت و از آنان بحث‌هایی همچون بازسازی هیکل سلیمان و بازگشت مجدد مسیح و آرماگدون و… را جستجو کرد، اما نخ تسبیحی که این جریانات را به هم پیوند می‌دهد، نژادپرستی آنان است.

* پس نتایج بحث نژادپرستی یهودیان که در ابتدا مطرح کردید را می‌خواهید اینجا بیان کنید؟

-‌ بله! الان حکمت مقدمه‌ای که عرض کردم را به خوبی متوجه شدید، شناخت این جریان مسیحی بدون شناخت یهودیت صدر اسلام، کامل نیست، جریان مسیحی اخیر نسبت به نبوت پیامبر از نسل اسماعیل و نیز ادامه یافتن این نبوت تحت لوای امامت و به ویژه عزتی که از این رهگذر اهل بیت (ع) را در چشم‌خانه مردمان سربلند می‌ساخت، بسیار حساس بود، حسادت‌های بسیار می‌ورزید و به تنها چیزی که می‌اندیشید تخریب و عزت‌زدایی بود. پس این جریان مسیحی نژادپرستی یهودیزه زمان امام حسین (ع)، در راه اهداف خودش از هیچ عملی فروگذار نمی‌کرد.

ردپای وزیر مسیحی یزید در حادثه عاشورا

* آیا می‌شود وزیر مسیحی یزید را در راستای این جریان اخیر به حساب آورد؟

-‌ بله! به همین بحث می خواهم برسم، از جمله برنامه‌هایشان این بود که یزید را تربیت کنند. به عبارت دیگر شخصیت‌سازی کنند، سال‌ها بعد ژوزف ولف یکی از مبشران مسیحی بود که پدرش یهودی بود، از همان جنس مسیحیان نژاد‌پرست، وی زمانی به استان فارس و شیراز آمد، این مبشر مسیحی در سال ۱۸۲۴ وارد بوشهر شد و از اصفهان، تبریز، تهران، شیراز، کازرون و کاشان دیدن کرد و در تمامی این شهرها با یهودیان و مسلمانان برای جذب آنان به مسیحیت صحبت می‌کرد، حتی نقل می‌کنند که یک بار در شهر تبریز از ساعت ۱۰ صبح تا شش بعدازظهر به شش زبان؛ آلمانی، انگلیسی، ایتالیایی، روسی، سریانی و فرانسوی موعظه کرد، شاید این ادعا مبالغه باشد، چرا که در تبریز و این همه افراد به زبان‌های گوناگون پای صحبت‌های این فرد، درست به نظر نمی‌رسد ولی غرض این‌که این قدر این مبشران مسیحی،‌ آموزش‌دیده و هدفمند آمده بودند.
این فرد یک طرحی را برای مسیحی‌سازی منطقه ارائه می‌کند و آن هم تربیت یک مبشر بومی است، مبشری که بر کل کشور ایران تأثیر بگذارد، می‌دانید چه کرد. از اجدادش الگو گرفت، همان‌طور که یزید را تربیت کردند، شخصی را به نام میرزا ابراهیم شیرازی جذب کردند، تربیت کردند و این شخص معلم خصوصی فرزند شاه شد که قرار است بشود شاه بعدی ایران!
میرزا ابراهیم شیرازی (متوفی ۱۸۵۷ م.) در ۱۸۴۵ میلادی بازنشسته شد و با همسر مسیحی و هلندی و پسرش جان، ایران آمد، مدتی معلم سرخانه ولیعهد، ناصرالدین میرزا (ناصرالدین شاه جانشین محمد شاه)، بود. پسرش جان هم که در سال ۱۸۵۴ میلادی منشی دوّم سفارت انگلیس در تهران شده بود، منظور این‌که برای شستشوی مغزی بالاترین و تأثیرگذارترین شخصیت یک مملکت این‌گونه برنامه‌ریزی کردند.

* الان هم مسیحیت صهیونیسم از همین روش استفاده می‌کند؟‌

-‌ خیر! الان دیگر مسیحیت صهیونیسم این کار را نمی‌کند. بلکه فرزندان شخصیت‌های برجسته در کشورهای مختلف اسلامی را به بهانه بورسیه و دکترا و… به انگلیس و آمریکا و اسرائیل می‌برد، کامل تعلیم می‌دهد و به منطقه خود بر می‌گرداند و این برایشان کم هزینه‌تر است، بگذریم، خلاصه یکی از کارهایی که جریان چهارم مسیحی در زمان امام علی (ع) و امام حسین (ع) انجام می‌دهد، تربیت شخصیتی مانند یزید است.

نقش خانواده مادری یزید در تربیت وی/معلم‌های یزید از قبیله مسیحی مادرش بودند

* تا آنجا که من اطلاع دارم، یزید از مادری مسیحی متولد شده. درست است؟

-‌ بله! مادرش یک مسیحی بود به نام میسون از قبیله‌ای مسیحی، معاویه، مادر یزید را اخراج و به قبیله خودش تبعید کرد، به این عنوان که با غلام خودش روابط نامشروع داشته و یزید نیز حاصل همین رابطه نامشروع غلام مسیحی میسون با وی بوده است.
دایی‌های یزید همه مسیحی بوده‌اند، میسون از قبیله بنی کلاب بوده. بنی‌ کلاب مسیحی بوده‌اند، میسون دختر بَجدل کلبی بوده. بجدل کلبی هم خودش مسیحی بوده و غلامی مسیحی نیز داشته که این غلام با میسون رابطه نامشروع برقرار می‌کند، معلم و ندیم یزید هم شخصی توانمند در ادبیات عرب بود که اخطل نام داشت. اخطل شاعر مسیحی بود، دقت کنید. تربیتی که برای اهداف خود داشتند، دینی نبود، بلکه از هنر رزم و بزم و شعر و موسیقی و رقص و… بود.

* یعنی نفوذ از طریق هنر و تربیت هنری؟!

-‌ نفوذ از طریق هنر الان هم یکی از شاخصه‌های اصلی مسیحیت صهیونیسم است، هالیوود بزرگترین چهره رسانه‌ای مسیحیت صهیونیسم است، همان چیزی که تحت عنوان قَصّاصین یا قصه‌گوهای زمان خلفا بود، عمر بن خطاب منع حدیث کرد، به جای آن از بیت‌المال به افراد پول می‌دادند که در اماکن پر رفت و آمد برای مردم قصه بگویند، یعنی هنرنمایی کنند، نمایش. افسانه بسرایند. هری پاتر بگویند با زبان و ادبیات آن موقع. سراینده‌های این قصه‌ها چه کسانی بودند: کعب الاحبار (یهودی مدعی اسلام)، تمیم داری (مسیحی مدعی اسلام)، ابوهریره (شاگرد کعب) و…، هالیوود زمان معاویه و خفای اول تا سوم، خیانتی بیش از خیانت هالیوود الان به جهان کرد، سیل احادیث اسرائیلیات را این‌ها وارد منابع اسلامی کردند.
اگر این روایات نبود الان این تفرقه در جهان اسلام را شاهد نبودیم، صد تا روایت افسانه می‌گفتند و بین آن‌ها یک روایتی بصیرت‌زدا علیه اهل بیت (ع) یا حتی اگر فقط افسانه می‌گفتند برای این بود که کسی صدای حقیقت را نشنود، مانند کسی که در پای یک منبر حقیقت، به بلندترین صدای ممکن طبل بکوبد.
حالا من از ریز موضوعات فراوانی که در نوع تربیت صهیونیستی مسیحی در مورد یزید و مسائل شبیه آن در دوره معاصر وجود دارد، تصور می‌کنم اگر بحث شراب‌خواری یزید بپردازم، بهتر است. تا به حال ندیده‌ام کسی این موضوع را که در جامعه متأسفانه اثرات سویی هم دارد بررسی کرده باشد، ولی بحث مقداری طول کشید…

ادامه دارد…

قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله

تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم:

تلگرام اندیشکده مطالعات یهود

همچنین ببینید

سند تاریخی از شهادت امیرالمؤمنین (ع) به دست معاویه

تاریخ سبئوس که نگارش آن در زمان خلافت معاویه به پایان رسیده برخلاف مشهورات سُست تاریخی شهادت امیرالمؤمنین (ع) را به خود معاویه منسوب می‌کند.

یک نظر

  1. نوکر امام حسین

    تفکر شیطانی از قرنها پیش بوده
    شیطان همیشه نوکرای خودش رو داشته و داره
    خدایا عاقبت همه ما رو ختم بخیر کن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هشت − 6 =