از مهمترین جریانهای فکری اروپا که اندیشهپردازان آن علیه یهودیت نظرات منفی ابراز داشتند، باید به هگلیهای جوان و سه چهره نامدار آن- برونو بوئر (۱) لودویگ فویرباخ (۲) و فریدریش دومر (۳) – اشاره کرد. (۴) این مکتبی است که در دهه ۱۸۴۰ در اوج تکاپوی خود بود و از درون آن کارل مارکس پدید شد. در سال ۱۸۴۳ برونو بوئر (۱۸۰۹-۱۸۸۲) رسالهی درباره مسئله یهود را نوشت و در همین سال کارل مارکس رساله دیگری نوشت به همین نام.
کارل مارکس (۱۸۱۸-۱۸۸۳) به یک خانواده یهودیتبار تعلق داشت. پدرش، هرشل هالوی (۵) از یکی از خاندانهای حاخامی بود. او بهمراه همسر و هشت فرزندش به مسیحیت گروید و هنریش مارکس نام گرفت. در این زمان کارل مارکس شش ساله بود. (۶)
کارل مارکس در سال ۱۸۴۳، یعنی در اوج اقتدار لویی فیلیپ و بارون جیمز روچیلد، مدتی در پاریس بود و در همین زمان بود که برای نخستین بار با فریدریش انگلس (۷) (۱۸۲۰-۱۸۹۵) آشنا شد. معهذا، در این زمان هنوز انگلس وارد زندگی مارکس نشده و هاینریش هاینه شاعر نامدار، صمیمیترین دوست مارکس در پاریس به شمار میرفت. این دو نزدیکترین روابط را با هم داشتند. (۸)
ایرج اسکندری مترجم فارسی کاپیتال مینویسد: مارکس هاینه را “بیاندازه دوست داشت.” (۹) هاینریش هاینه به خاندان یهودی درباری هاینه تعلق دارد و ۲۱ سال از مارکس بزرگتر بود. او در این زمان یکی از اعضای محفل روشنفکری است که در کاخ بارون جیمز روچیلد در پاریس گرد میآمدند و با بارونس بتی روچیلد همسر جیمز، رابطه نزدیک داشتند. کاملاً معقول و محتمل است که کارل مارکس ۲۵ ساله بهمراه هاینه به کاخ روچیلد رفته باشد.
در آثار منتشر شده کارل مارکس نخستین برخورد او به یهودیان را در سال ۱۸۴۳ میبینیم، زمانی که بتازگی از سفر پاریس به آلمان بازگشته است. او در نامهای به آرنولد روگه مینویسد:
رئیس جامعه یهودی اینجا [کلن] به دیدنم آمد و خواست تا درخواستی را برای عضویت یهودیان در انجمن ایالتی امضا کنم. هرچند من اصلاً از دین یهود خوشم نمیآید ولی قصد دارم این کار را بکنم. (۱۰)
در پائیز این سال، کارل مارکس رسالهی درباره مسئله یهود را نوشت در رد رسالهی برونو بوئر.
برونو بوئر که چون مارکس و سایر هگلیهای جوان به شدت ضد مذهب بود، شرط آزادی یهودیان از محدودیتهای سیاسی و اجتماعی در جامعه آلمان را ابتنای دولت بر شالودههای غیردینی (سکولار) و عقب راندن دین به عرصه جامعه مدنی میدانست و، متأثر از نظریات آلکسیس دوتوکویل (۱۱) (۱۸۰۵-۱۸۵۹)، به عنوان الگو به آمریکای شمالی نظر داشت.
کارل مارکس برخلاف بوئر، آزادی سیاسی را بدون تحقق عدالت اجتماعی ناممکن میدانست؛ تحقق عدالت اجتماعی را از طریق حذف طبقات اجتماعی و حذف طبقات اجتماعی را تنها از طریق الغاء مالکیت خصوصی میسر میپنداشت. او بر بنیاد این چارچوب نظری به نقد اعلامیه حقوق بشر فرانسه (۱۷۹۱) پرداخت و روح حاکم بر جهان معاصر را یهودیت خواند.
این رساله مارکس جوان بمنظور شناخت فضای آن روز محافل روشنفکری اروپا از اهمیت جدی برخوردار است. معهذا، به دلیل حملات شدید آن به یهودیت، کمتر مورد استناد قرار گرفته و ناشناخته مانده است. مارکس در این رساله، که به سبک نوشتار فلسفی-سیاسی آن روز آلمان آلوده به نثر پیچیده و مغلق هگلی است، راز مذهب واقعی یهود را چنین بیان میدارد:
شالوده سکولار یهودیت چیست؟ [اصالت] نیاز عملی و منافع فردی. مذهب زمینی یهودی چیست؟ دلالی! (۱۲) خدای زمینی او کیست؟ پول! بسیارخوب! آزادی از دلالی و پول، و در نتیجه رهایی از یهودیت عملی و واقعی، آزادی عصر ما خواهد بود. آن سازمان اجتماعی که بتواند پیششرطهای دلالی، و بدینسان امکان دلالی، را از میان بردارد، یهودیگری را غیرممکن ساخته است… از سوی دیگر، اگر یهودی به بیهودگی سرشت عملی خود پی برد و در راه از میان برداشتن آن بکوشد، خود را از گذشته خویش جدا ساخته است… از اینرو، ما در یهودیت یک عنصر ضداجتماعی عام دوران حاضر را مییابیم… بنابراین، در تحلیل نهایی، آزادی یهودیان عبارت است از آزادی بشریت از یهودیت.
برونو بوئر به اقتدار عملی و واقعی زرسالاران یهودی واقف است و این در حالی است که آنان هنوز از جایگاه حقوقی رسمی در ساختار مدنی جوامع اروپایی بهرهمند نیستند. بوئر مینویسد:
یهودی که در وین، برای مثال، تحمل میشود با قدرت مالی خود سرنوشت تمامی امپراتوری [اتریش] را تعیین میکند؛ و یهودی که ممکن است در کوچکترین دولت آلمان از حقوق سیاسی بیبهره باشد، درباره سرنوشت سراسر اروپا تصمیم میگیرد.
مارکس با تأکید بر این جمله بوئر میافزاید:
یهودیان هماکنون خود را به شیوهای یهودی آزاد ساختهاند، نه تنها به این دلیل که به اقتدار مالی دست یافتهاند، بلکه از اینرو نیز که، از طریق آنان و دیگران، پول به قدرتی جهانی بدل شده و روح عملی یهودی به روح عملی ملتهای مسیحی بدل گردیده است. یهودیان از طریق یهودی کردن مسیحیان خود را آزاد ساختهاند.
مارکس گویاترین نمونهی این سیطره یهودیت را در آمریکای شمالی مییابد:
درواقع، در آمریکای شمالی سیطره عملی یهودیت بر دنیای مسیحی تحقق یافته؛ چنان بیابهام و عادی که گویی بشارت انجیل است، و سازمان دینی مسیحی خود به کالایی تجاری بدل گردیده است… [بنابراین،] تضاد میان قدرت سیاسی عملی یهودیان و حقوق سیاسی آنها [نماد] تضاد میان سیاست و قدرت پول بطور عام است. هرچند در تئوری اولی تابع دومی است، ولی در واقعیت عملی سیاست به برده قدرت مالی بدل شده است. [در آمریکا] دین یهود در کنار مسیحیت جایگاه خود را به دست آورده است… زیرا روح عملی یهودی، دین یهود، به مقام خود دست یافته و حتی به بالاترین مرحله کمال خویش در جامعه مسیحی رسیده است. یهودی، به عنوان عضوی منفرد از جامعه مدنی، تنها تجلی خاصی است از [پدیده عام] یهودیت جامعه مدنی. یهودیت به حیات خود، نه بهرغم تاریخ بلکه به دلیل [ضرورت] تاریخ، ادامه میدهد. جامعه مدنی بهطور مدام از درون اعماق خود یهودی میزاید.
بنیان دین یهود چیست؟ [اصالت] نیاز عملی و خودخواهی!… [اصالت] نیاز عملی و خودخواهی اصل بنیادین جامعه مدنی است و چنین است که جامعه مدنی به نابترین شکل خود دولت سیاسی را میآفریند. خدای نیاز عملی و منفعت شخصی پول است. پول خدای هشیار اسرائیل است که در برابر آن هیچ خدایی حق حیات ندارد. پول تمامی خدایان انسان را تنزل میدهد و به کالا تبدیل میکند. پول ارزش خودساختهای است از برای همه چیز… پول گوهر بیگانه شده کار و وجود انسان است؛ و این گوهر بیگانه شده بر او مسلط میشود و مورد پرستش او قرار میگیرد. [بدینسان،] خدای یهودیان، زمینی [سکولاریزه] شده و به خدای جهان بدل گردیده است. “برات” خدای واقعی یهودی است و خدای او شکلی وهمآلود از “برات” است.
تصویر طبیعتی که در زیر سلطه مالکیت خصوصی و پول باشد توهینی است واقعی و تحقیری است عملی به طبیعت. آری، در دین یهود طبیعت وجود دارد، ولی تنها در اوهام. از اینروست که توماس مونتسر (۱۳) غیرقابل تحمل میداند که “همه مخلوقات به مملوک بدل شدهاند؛ ماهیها در آب، پرندگان در آسمان، درختان بر زمین؛ آفریدگان خدا باید آزاد شوند.” توهین به اندیشه، هنر، تاریخ، و انسان بما هو انسان، که به شکلی انتزاعی در دین یهود وجود دارد، دیدگاه و سیرت واقعی و آگاهانه انسانِ بنده پول است. [در دین یهود] رابطه نوعی، رابطه میان مرد و زن، نیز به موضوع تجارت بدل شده! زن خرید و فروش میشود. وطن موهوم یهودی [سرزمین] تاجران، انسانهای بنده پول، است.
قانون بیبنیاد یهودی تنها کاریکاتوری است مذهبی از اخلاقیات و حقوق بیوطن او، و تنها مناسکی است صوری که با آن دنیای منافع شخصی خویش را محصور ساخته است. و چنین است عالیترین رابطه میان انسانها که رابطه قانونی است. قانون برای او معتبر است نه از آنرو که آن را مبتنی بر اراده و طبیعت خود میداند، بلکه از آنرو که مسلط است و اگر اطاعت نشود مورد مجازات قرار میگیرد… یهودیت نمیتواند دنیایی جدید بیافریند، بلکه تنها میتواند مخلوقات و شرایط جدید جهان را در حوزه فعالیت خود کشد… با تکمیل جامعه مدنی، یهودیت به نقطهی اوج خود رسیده است؛ ولی این تنها در دنیای مسیحی بود که جامعه مدنی به کمال رسید. تنها در شرایط سیطره مسیحیت -که انسان را از تمامی عوامل ملی، طبیعی، اخلاقی، و نظری جدا ساخت- جامعه مدنی میتواند خود را بهطور کامل از حیات دولت جدا کند، تمامی پیوندهای نوعی میان انسانها را بگسلد، خودخواهی و نیاز خودپرستانه را به جای پیوندهای نوعی بنشاند، و با فروپاشیدن جهان انسانی جهان آحاد منفرد را، که بهطرزی خصمانه در مقابل هم قرار دارند، بیافریند. مسیحیت از درون یهودیت بیرون جهید و اکنون دوباره در آن جذب شده است… سرشت واقعی یهودی بهطور کلی در جامعه مدنی تحقق یافته و زمینی شده… لذا نه در پنتاتوک [اسفار پنجگانه] و تلمود بلکه در جامعه امروزین است که میتوانیم سرشت یهودیت نوین را بیابیم….
مارکس مقاله خود را با این جمله پایان میدهد: “آزادی اجتماعی یهودیان آزادی جامعه است از یهودیت.” (۱۴)
برگرفته از آثار استاد عبدالله شهبازی
به كوشش: اندیشکده مطالعات یهود
پینوشتها:
۱. Bruno Bauer
۲. Ludwig Feuerbach
۳. Friedrich Daumer
۴. BH. H. Ben-Sasson [ed.], A History of the Jewish People, Harvard University Press, 1976, p. 805.
۵. Hirschel Ha-Levi
۶. Wigoder, ibid, p. 332.
۷. Frederick Engels
۸. P. N. Fedoseyev, Karl Marx; A Biography, Moscow: Progress, 1977, p. 65.
۹. کارل مارکس، کاپیتال، ترجمه ایرج اسکندری، لایپزیگ: انتشارات حزب توده، ۱۳۵۲، ج اول، زیرنویس ص۵۵۱
۱۰. Karl Marx, Letter to Arnold Ruge, March 13, 1843, Karl Marx and Frederick Engels, Collected Works, Moscow: Progress Publishers, 1975, vol. 1, p. 400.
۱۱. Alexis de Tocqueville
۱۲. huckstering
۱۳. توماس مونتسر (Thomas Münzer 1490-1525) کشیش آلمانی که رهبری جنگ دهقانی آلمان را به دست داشت.
۱۴. Karl Marx, “On the Jewish Question”, ibid, vol. 3, pp. 169- 174.
….
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: