روچیلدها و امپراتوری جهانی صهیونیسم – قسمت پنجم سرویسهای جاسوسی
نام ویکتور روچیلد، عجیبترین چهرهی خاندان روچیلد در سه عرصهی متفاوت بهعنوان شخصیتی طراز اول ثبت است:
* بهعنوان سومین بارون خاندان روچیلد انگلستان و فردی که به همراه عموزاده فرانسویش، بارون گی روچیلد، هدایت این امپراتوری نامرئی را در دوران معاصر عهدهدار بود،
* بهعنوان یک چهره استثنایی و موثر در تأسیس و توسعه سرویسهای معظم جاسوسی غرب، بهویژه اینتلیجنس سرویس انگلستان،
* و بهعنوان یک زیستشناس شهیر.
دائرةالمعارف یهود لرد روچیلد سوم را چنین معرفی میکند:
لرد ناتانیل مایر ویکتور روچیلد (متولد ۱۹۱۰) زیستشناس انگلیسی. تحصیلات خود را در سالهای ۱۹۳۵ـ۱۹۳۹ در کالج ترینیتی کمبریج به پایان رسانید، در سالهای جنگ دوم جهانی در سرویس اطلاعات نظامی خدمت نمود و مدالهای جرج (۱۹۴۴) و لژیون آمریکا (۱۹۴۶) را دریافت داشت. او پس از جنگ به زندگی غیرنظامی بازگشت و پژوهش در جنینشناسی، بهویژه در زمینه بیوشیمی و فیزیولوژی سلولهای تخمک و اسپرم، را دنبال نمود. لرد روچیلد در پی یک سری پروژهها با همکاری م.م.سوان در سالهای ۱۹۴۹ـ۱۹۵۲در زمینه واکنشهای باروری، نشان داد که باروری سبب تغییراتی در سطح تخمک میشود که از تخمک در قبال نفوذ اسپرماتوزوئید اضافی محافظت میکند. کتاب او بهنام باروری (۱۹۵۶) به بررسی باروری در جانوران و گیاهان میپردازد. از جمله آثار دیگر او باید به طبقهبندی حیوانات زنده (۱۹۶۱، ۱۹۶۵) اشاره کرد. لرد روچیلد از سال ۱۹۴۸ تا سال ۱۹۵۸ رئیس شورای پژوهشهای کشاورزی انگلیس و از سال ۱۹۵۰ مدیر همکار پژوهشی در دپارتمان جانورشناسی کمبریج بود. وی در ۱۹۶۵ هماهنگکننده پژوهشی گروه رویال داچ شل شد. او عضو انجمن سلطنتی [انگلیس] است. لرد روچیلد بهعنوان یک علاقهمند پرشور اسرائیل ریاست انستیتوی علوم وایزمن و دانشگاه عبری اورشلیم را به عهده دارد.
این بیوگرافی چهرهی معصوم یک دانشمند برجسته را ترسیم میکند و نمیتواند توصیفی جامع از لرد روچیلد سوم، بهعنوان یکی از دو گردانندهی امپراتوری جهانی روچیلدها باشد. گویا تجربهی سوءشهرت افسانهای روچیلدها از سویی و فعالیت ویکتور روچیلد بهعنوان یک مدیر برجستهی اطلاعاتی و جاسوسی از سوی دیگر، در ارائهی یک تصویر انحرافی از او و پردهپوشی نقش عظیم سیاسی وی سهم اساسی داشته است.
در واقع باید گفت که نهتنها لرد روچیلد سوم بلکه تمامی خاندان روچیلد به این استتار توجه اکید دارند و لذا در دهههای اخیر علیرغم هیاهویی که گاه در مطبوعات غرب پیرامون دودمانهای زرسالار چون راکفلرها در گرفته است، روچیلدها بهطور اعم و لرد ویکتور روچیلد بهطور اخص کوشیدهاند تا در پسِ هالهای از سکوت فرو روند.
زندگینامه لرد ویکتور روچیلد افشاگر پنهانترین بخش فعالیت امپراتوری روچیلدهاست؛ فعالیتی که نقش شگرف «بنیاد روچیلد» را در سرویسهای جاسوسی غرب نشان میدهد. امروزه، اطلاعات مستندی در دست است که ثابت میکند، تأسیس نهادهای بینالمللی صهیونیستی تنها در ابعاد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی متوقف نماند و به حیطهی پرارزش و تعیینکننده «اطلاعات» نیز کشیده شد.
اگر در سال ۱۹۰۲ با سرمایه روچیلدها «تراست مستعمراتی یهود» بهعنوان ابزار مالی صهیونیسم پدید شد، اگر در سال ۱۹۲۱ «آژانس تلگرافی یهود» در ایالات متحده و انگلستان بهعنوان اندام تبلیغاتی «سازمان جهانی صهینویستها» ایجاد گردید، احتمالاً در همین زمان سرّیترین اندام صهیونیسم جهانی یعنی «سرویس اطلاعاتی صهیونیستها» نیز تأسیس شد. (۱)
طبق اسناد فاش شده، این سازمانِ بهغایت سرّی بینالمللی در سراسر جهان در پوشش نهادهایی به فعالیت خود ادامه داده و میدهد، از جمله در دهه ۱۹۷۰ در وین در پوشش سازمانی بهنام «مرکز اطلاعات مستند» فعالیت داشته است. (۲)
«سرویس اطلاعاتی صهیونیستها» همانقدر با موساد متفاوت است که صهیونیسم جهانی با دولت اسرائیل. در واقع باید «سرویس اطلاعاتی صهیونیستها» را شبکهای جهانی و نامرئی دانست که بر فراز و در قلب مُعظَمترین سرویسهای جاسوسی غرب (بهویژه آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان) شبکههای خود را تنیده و مستقل از این سرویسها خطمشی صهیونیسم جهانی را دنبال میکند.
فعالیت «سرویس اطلاعاتی صهیونیستها» در سالهای پس از جنگ دوم جهانی تا امروز با نام لرد ویکتور روچیلد در پیوند است، فردی که بهدرستی باید «پدر جاسوسی صهیونیسم» خوانده شود. (۳)
خاطرات جنجالی پیتر رایت، کارمند بازنشسته MI5، مأخذ مهمی است که نقش عجیب لرد ویکتور روچیلد را در توسعه و تحکیم اینتلیجنس سرویس بریتانیا و همپیوندی «سرویس اطلاعاتی صهیونیستها» را با سرویسهای جاسوسی غرب نشان میدهد. طبق این سند لرد روچیلد طی سالیان مدید نوعی نقش قیمومیت را بر سرویسهای اطلاعاتی بریتانیا عهدهدار بوده و از طریق شبکههای گسترده خود در خاورمیانه و از طریق کمکهای مالی و علمی بذالانه خود سرویسهای ضعیف و بیپول انگلستان پس از جنگ را یاری میداده است.
پیتر رایت آشنایی خود را با روچیلد در سال ۱۹۵۸ چنین شرح میدهد:
در سال ۱۹۵۸ هنگامی که مدرک فنی مورد توجه قرار داشت، هالیس [سِر راجر هالیس رئیس وقت MI5] مرا با مردی بهنام ویکتور روچیلد آشنا کرد که برای پیشرفت کار سرویس و مدرن کردن آن خدماتی بیش از حد انجام داد. روچیلد در دوران جنگ در MI5 خدمت کرده بود (او برای شرکت در عملیات خنثیسازی بمب مدال جورج دریافت کرده بود) و با بسیاری از کارمندان رده بالا و بهویژه دیک وایت [سِر دیک وایت رئیس کل MI5 و سپس MI6] دوستی عمیق داشت. وی در زمان آشنایی با من بخش تحقیقاتی شرکت نفتی شل را اداره میکرد و بیش از ۳۰ آزمایشگاه مختلف را در سراسر جهان زیر کنترل خود داشت. هالیس به او گفته بود که من محقق MI5 هستم و او اظهار تمایل کرده بود تا با من ملاقات کند. برای صرف شام به آپارتمان مجلّل او در سنت جیمز دعوت شدم. (۴)
من شک دارم در زندگی با شخص دیگری که به اندازهی ویکتور روچیلد مرا تحت تأثیر قرار داده باشد برخورد کرده باشم. او یک دانشمند برجسته، عضو آکادمی سلطنتی، متخصص گیاهشناسی و جانورشناسی و یک کارشناس برجسته در مطالعات مربوط به شناخت ساختمان اسپرماتوزوئید بود. اما او خیلی بیشتر، بیش از یک دانشمند صرف بود. میزان تماسها و آشناییهای او، در سیاست، در امور اطلاعاتی، با بانکداران، با غیرنظامیان دولتی و با خارجیان شگفتانگیز بود. هیچ موضوعی در انگلستان وجود نداشت که از چشمان تیزبین او مخفی بماند.
روچیلد نسبت به برنامههایی که من برای مدرنسازی MI5 در سر داشتم شیفتگی نشان داد و پیشنهاداتی هم به من ارائه کرد. به زودی دریافتم که او علاقهای مفرط به دنیای پر از دسیسهی جاسوسی و عملیات مخفی دارد و گفتوگوی ما در مورد دوستانی که از دوران جنگ به خاطر میآوردیم گل انداخت. ما تا پاسی از شب حرف زدیم و من با این احساس از او جدا شدم که برای اولینبار با حمایت او حل بسیاری از مشکلات ممکن خواهد شد.
روچیلد پیشنهاد کرد برخی از واحدهای تحقیقاتی و آزمایشگاههای زیرنظر خود را در اختیار MI5 قرارداد و کار روی چند موضوع فنی مختلف از جمله تولید یک نوع گریس ویژه برای حفظ ابزاری که باید مدتها زیر خاک مخفی بماند را شروع کند. گریس موردنظر خیلی زود تهیه شد و MI5 و MI6 در موارد زیادی از آن تهیه میکردند. علاوه بر آن روچیلد پیشنهاد کرد برای دریافت منابع بیشتر به سِر ویلیام کوک قائممقام مؤسسه تحقیقاتی سلاحهای اتمی مراجعه کنم. من کوک را به خوبی میشناختم اما روچیلد دوست نزدیک او به حساب میآمد و این امر انجام ملاقات را برای من آسانتر میساخت… (۵)
نقش فائقه لرد روچیلد سوم تنها بر سرویسهای اطلاعاتی بریتانیا سنگینی نمیکرد، بلکه او از رابطهی خاصی با سازمان «سیا» نیز برخوردار بود. طبق اسناد فاش شده، کلیه مسائل «سیا» در رابطه با صهیونیسم از طریق ادارهی ویژهای حل و فصل میشد که در معاونت ضدجاسوسی «سیا» تشکیلات مستقلی را به خود اختصاص میداد. این تشکیلات سالهای سال تحت ریاست جیم انگلتون، چهرهی مخوف و مقتدر «سیا» قرار داشت. تشکیلات انگلتون از بدو تأسیس «سیا» تا زمان برکناری او در سال ۱۹۷۴ (زمستان ۱۳۵۲) توسط ویلیام کلبی، نوعی «دولت در دولت» محسوب میشد. پیتر رایت مینویسد:
انگلتون… بیش از حد انتظار موفق بود و نفوذی غیرقابل مقاومت بر تمامی عملیات و پرسنل «سیا» کسب کرده بود. او به مسائل اسرائیل نیز رسیدگی میکرد و ایستگاه «سیا» را در تلآویو گسترش داد. او اطمینان داد که تمام ارتباطات مهم با سرویس اطلاعاتی انگلستان از طریق ایستگاه «سیا» در لندن و زیرنظر خودش صورت میگیرد. (۶)
ارتباطات «سرویس اطلاعاتی صهیونیستها» با «سیا» در این سالها از طریق روابط دوستانه لرد ویکتور روچیلد با رؤسای «سیا» و بهویژه جیم انگلتون تأمین میشد. پیشینهی این روابط به سالهای جنگ جهانی دوم بازمیگردد که جیمز یسوع انگلتون بهعنوان مأمور OSS در لندن فعالیت میکرد. بهگفتهی بریان فریمانتل، انگلتون در این سالها مناسبات نزدیکی با «سازمان اطلاعاتی یهود» مستقر در لندن برقرار ساخت و همین سازمان بود که در سال ۱۹۴۵ دونالد مکلین، جاسوس برجسته شوروی در بریتانیا، را به انگلتون معرفی کرد، و با این کشف راه ارتقاء وی را هموار ساخت. (۷)
پیتر رایت روابط روچیلد را با «سیا» در سال ۱۹۶۷ / ۱۳۴۷ چنین بیان میدارد:
در آن زمان وضعیت خاورمیانه آشفته بود و انگلتون با سرسختی از روابط خود با سرویس مخفی اسرائیل محافظت میکرد. [او] از روابط نزدیک من با ویکتور روچیلد خبر داشت و همواره تلاش میکرد آن را به هم بزند. حتی یکبار به مناسبتی نامهای به فورنیوال جونز [رئیس کل MI5] نوشت و تلاش کرد روابط من و ویکتور را با برچسب مداخله کردنم در روابط سیا ـ موساد قطع کند…. (۸)
با روی کار آمدن دولت «محافظه کار» ادوارد هیث (۱۹۷۰/۱۳۴۸ ـ ۱۹۷۴/۱۳۵۲) لرد ویکتور روچیلد در نقش مشاور امنیتی هیث و رئیس «مجمع اندیشمندان» دولت بریتانیا ظاهر شد و نقش اساسی را در سیاستگذاری دولت بریتانیا بهدست گرفت و با همکاری سِر دیک وایت، رئیس پیشین MI6، اینتلیجنس سرویس بریتانیا را به عالیترین سطح ترقیاش پس از جنگ دوم ارتقاء داد:
یکبار دیگر ویکتور و دیک وایت درون هیئت دولت تیمی تشکیل دادند، زیرا دیک وایت بهدنبال بازنشسته شدن و خروج از MI6 بهعنوان هماهنگکننده مسائل امنیتی هیئت دولت به کار مشغول شده بود. آنها توان خود را روی هم گذاشتند تا سازمان اطلاعاتی انگلستان را به بالاترین حد ترقیاش در دوران پس از جنگ برسانند. (۹)
ادامه دارد…
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها:
1. جایگاه یهودیان در تاریخ سرویسهای اطلاعاتی بریتانیا چشمگیر است و از آنجا که به تصریح دائرةالمعارف بریتانیکا (ج۱۵، ص۱۱۶۳) روچیلدها «رهبران غیررسمی» جامعه یهود انگلیس بهشمار میروند، این نقش را باید به آنان منتسب ساخت. صهیونیستها با استناد به کتاب مقدس [و خداوند موسی را خطاب کرده گفت، کسان بفرست تا زمین کنعان را که به بنیاسرائیل دادم جاسوسی کنند…، پس موسی به فرمان خداوند ایشان را… فرستاد و همهی ایشان رؤسای بنیاسرائیل بودند ـ سفر اعداد، باب ۱۳] پیشینه فعالیت اطلاعاتی خود را به ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد میرسانند و در این عرصه برای خود نوعی «رسالت الهی» قائلند. سیدنی رایلی، برجستهترین مأمور اطلاعاتی انگلیس در روسیه بلشویکی یهودی بود و زندگینامه وی نشان میدهد که وی نیز مانند ریپورترهای ایران (اردشیرجی و شاپورجی) یک چهرهی اطلاعاتی «مستقل» و نه تابع کابینههای انگلیس، بوده و به عبارت دیگر توسط کانونهای مرموز و مقتدر یهودی ـ انگلیسی هدایت میشده است. نقش یهودیان در تأمین غیررسمی هزینه فعالیتهای اینتلیجنس سرویس نیز جالب توجه است. به تصریح کریستوفر آندریو (ص۳۵۸)، مخارج سنگین فعالیتهای اطلاعاتی سِر کلود دانسی، بنیانگذار «شبکهZ» در روسیه و اروپا، عمدتاً توسط میلیونرهای یهودی، و نه دولتهای مُمسک انگلیس، تأمین میشد. آندریو همچنین فاش میسازد که در دوران جنگ دوم جهانی و صدارت چرچیل، لئونیل و آنتونی روچیلد از منابع اصلی تأمین هزینههای سرویسهای انگلیس بودهاند (ص۴۵۵). برجستهترین شاهد، نقش منحصربهفرد سِر وینستون چرچیل در تجدید سازمان و تحکیم نقش اینتلیجنس سرویس در دستگاه دولتی انگلیس طی نیمه اول قرن بیستم میباشد. دربارهی پیوندهای مستحکم چرچیل با روچیلدها قبلاً سخن گفتهایم.
2. یوری ایوانف؛ صهیونیسم، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۶، ص۲۳۴
3. لرد ویکتور روچیلد در تقویت موساد و تبدیل آن به یکی از مقتدرترین سرویسهای جاسوسی غرب سهم اساسی داشته است. جالب است بدانیم که هماکنون یکی از اعضای دودمان روچیلد بهنام سرتیپ دانی روچیلد در رأس موساد قرار دارد.
4. پیتر رایت (ص۳۳۳) اطاق مطالعه روچیلد را چنین توصیف میکند: «… به اطاق مطالعه ویکتور راهنمایی شدیم که سالنی وسیع بود مشرف بر گرینپارک و نشاندهندهی شخصیتی استثنایی: تابلوها، طرحها و دیاگرامهای مربوط به مسائل علمی، آلات موسیقی، کتابهای قدیمی و جدید، و روی دیوارها حجم عظیمی از طرحهای مهندسی که خود ویکتور آنها را تهیه کرده بود. پیانویی نیز در آنجا قرار داشت که ویکتور با آن موسیقی جاز را با مهارتی فراوان و نشاطآور اجرا میکرد…».
5. پیتر رایت؛ شناسایی و شکار جاسوس، ترجمه محسن اشرفی، تهران: اطلاعات، ۱۳۶۷، صص۱۸۵ـ۱۸۶
6. پیتر رایت، همان، ص۴۷۱
۷. Freemantile, Brian. KGB – The Stunning inside Story. London: Futura, p. 73
۸. پیتر رایت، همان، ص۵۳۴
9. پیتر رایت، همان، صص۵۳۶ـ۵۳۷
منبع: عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد دوم، صفحات۱۱۹-۱۲۳
سرویسهای جاسوسی
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
سرویسهای جاسوسی