ویلیام هسه کاسل

ظهور خاندان روچیلد (۲)

(از سری مقالات یهودیان، انگلیسی‌‏ها و آغاز عصر نوویلیام هسه کاسل

پیوند نزدیک خویشاوندی خاندان هسه و خاندان سلطنتی انگلیس تا به امروز تداوم دارد:
در نیمه دوم سده نوزدهم، لویی چهارم (۱۸۳۷-۱۸۹۲)، گرانددوک هسه دارمشتات (۳۹) همسر آلیس، دومین دختر ملکه ویکتوریای انگلیس، بود. در سال ۱۸۸۴، یکی دیگر از اعضای خاندان هسه، به ‏نام پرنس لویی باتنبرگ (۴۰) (۱۸۵۴-۱۹۲۱)، با نوه ملکه ویکتوریا (دختر بزرگ آلیس و گرانددوک هسه دارمشتات) ازدواج کرد و از این طریق باجناق گرانددوک سرج (۴۱) برادر آلکساندر سوم تزار روسیه (۱۸۸۱-۱۸۹۴) شد. (همسر آلکساندر دوم، مادر آلکساندر سوم و گرانددوک سرج، نیز از خاندان آلمانی هسه است.) در سال ۱۸۹۴، نیکلای دوم پسر آلکساندر سوم و تزار بعدی روسیه (۱۸۹۴-۱۹۱۷)، نیز با یکی دیگر از دختران آلیس و گرانددوک هسه ازدواج کرد. این نیکلای دوم آخرین تزار روسیه و همان کسی است که بهمراه همسر و تمامی فرزندانش به دست بلشویک‌‏ها به قتل رسید. نیکلای دوم در میان اعضای خاندان سلطنتی انگلیس به دایی نیکی (۴۲) شهرت داشت.
پرنس لویی باتنبرگ پسر بزرگ پرنس آلکساندر هسه دارمشتات است. او در سال ۱۸۶۸ تبعه دولت انگلستان شد، به استخدام وزارت دریاداری این کشور درآمد و به سرعت ارتقاء یافت. باتنبرگ در سال‌‏های ۱۹۰۲-۱۹۰۵ ریاست سرویس اطلاعاتی نیروی دریایی بریتانیا را به دست داشت و در سال ۱۹۱۲ در سمت لرد اول دریاداری منصوب شد. پس از آغاز جنگ اول جهانی و حمله برخی مطبوعات انگلیس به حضور آلمانی‏‌ها در رأس نهادهای نظامی این کشور، باتنبرگ در ۲۹ اکتبر ۱۹۱۴ از سمت فوق استعفا داد. وینستون چرچیل وزیر دریاداری وقت، استعفای او را پذیرفت و به پاس خدماتش مبالغ هنگفتی به وی اهدا کرد. در سال ۱۹۱۷، به دنبال تغییر اسامی آلمانی خاندان سلطنتی انگلیس، (۴۳) لویی باتنبرگ و تمامی اعضای خانواده‌اش نیز عناوین آلمانی خود را کنار نهادند و نام انگلیسی مونت‌باتن را برگزیدند. در همین سال به او لقب مارکیز میلفورد هاون (۴۴) اعطا شد.

پرنس لویی باتنبرگ

یک سال پس از وصلت لویی باتنبرگ با نوه ملکه ویکتوریا، در سال ۱۸۸۵ برادر کوچک او، پرنس هنری باتنبرگ (۴۵) (۱۸۵۸-۱۸۹۶)، با بئاتریس، کوچکترین دختر ملکه ویکتوریا، ازدواج کرد. هنری باتنبرگ نیز در سال ۱۸۹۵ به خدمت ارتش بریتانیا درآمد و در برخی جنگ‏‌های مستعمراتی شرکت کرد. در سال ۱۹۰۶ دختر او با آلفونسوی سیزدهم (۱۸۸۶-۱۹۴۱)، پادشاه اسپانیا، ازدواج کرد. سلطنت آلفونسو مقارن با جنگ‌‏های داخلی اسپانیا (۱۹۳۶-۱۹۳۹) و صعود فرانسیسکو فرانکو دیکتاتور این کشور است. خوان کارلوس پادشاه کنونی اسپانیا، نوه آلفونسوست. بدین‌سان، خوان کارلوس، این واپسین پادشاه خاندان بوربن را نیز باید از تبار ملکه ویکتوریا و عضو خاندان سلطنتی انگلیس شمرد. در سال ۱۹۱۷ پسر هنری باتنبرگ، به ‏نام پرنس آلکساندر باتنبرگ نام خود را به مونت‌باتن تغییر داد و مارکیز کاریسبروک (۴۶) لقب گرفت.
پرنس لویی باتنبرگ (مارکیز میلفورد هاون) دارای دو پسر و یک دختر است. پسر بزرگ، که او نیز لویی نام داشت، با لقب لرد مونت‌باتن برمه شهرت فراوان دارد.
لویی مونت‌باتن (۱۹۰۰-۱۹۷۹)، که در میان اعضای خاندان سلطنتی انگلیس به دایی دیکی (۴۷) شهرت داشت، در سال ۱۹۱۶ به خدمت نیروی دریایی بریتانیا درآمد و در دوران جنگ دوم جهانی از فرماندهان این نیرو بود. در سال‏‌های ۱۹۴۳-۱۹۴۶ فرماندهی نیروی دریایی متفقین را در جنوب شرقی آسیا به دست داشت و در این زمان موفق به اخراج ارتش ژاپن از برمه شد. به این دلیل در سال ۱۹۴۶ به لقب ویسکونت و در سال بعد به لقب ارل مونت‌باتن برمه (۴۸) بارون رومزی (۴۹) و منصب دریاداری مادام‌العمر دست یافت. لرد مونت‌باتن برمه در سال‌‏های ۱۹۴۷-۱۹۴۸ در سمت نایب‌السلطنه و فرمانفرمای کل هندوستان جای گرفت. او آخرین نایب‌السلطنه بریتانیا در هند است و در زمان حکومت او و با سازماندهی موثر او بود که قدرت بریتانیا به دو جمهوری جدید هند و پاکستان انتقال یافت. لرد مونت‌باتن به درجه دریاسالاری (۵۰) عالی‌ترین درجه در نیروی دریایی بریتانیا، رسید و در سال‏‌های ۱۹۵۵-۱۹۵۹ لرد اول دریاداری و سپس تا زمان بازنشستگی (۱۹۶۹) رئیس ستاد نیروهای مسلح بریتانیا بود. در ۲۸ اوت ۱۹۷۹ اعضای ارتش جمهوریخواه ایرلند قایق تفریحی لرد مونت‌باتن را در آب‏‌های ایرلند منفجر کردند و وی را به قتل رسانیدند.

لویی مونت باتن

لرد مونت‌باتن برمه از نزدیکان ادوارد هشتم، جرج ششم و الیزابت دوم بود و در دوران سلطنت الیزابت “ریش‌سفید” و “بزرگ” خاندان سلطنتی انگلیس به ‏شمار می‌رفت. وی از برجسته‌ترین اعضای الیگارشی زرسالار معاصر، از موثرترین چهره‌های سیاسی و نظامی بریتانیا در دهه‌های ۱۹۵۰-۱۹۷۰ و از گردانندگان صنایع تسلیحاتی این کشور بود. لرد مونت‌باتن برمه شوهر ادوینا اشلی، نوه محبوب سِر ارنست کاسل، زرسالار نامدار یهودی، و دختر تعمیدی ادوارد هفتم، پادشاه انگلیس، است.
پسر دوم پرنس لویی باتنبرگ، به ‏نام جرج، لقب پدر را به ارث برد و مارکیز میلفورد هاون دوم (۱۸۹۲-۱۹۳۸) نام گرفت. او پدر دیوید، مارکیز میلفورد هاون سوم (۱۹۱۹-۱۹۷۰)، و پدر بزرگ جرج مونت‌باتن، مارکیز میلفورد هاون چهارم (متولد ۱۹۶۱)، است.
دختر پرنس لویی باتنبرگ با پرنس آندریو یونان ازدواج کرد و حاصل این وصلت پرنس فیلیپ، همسر الیزابت دوم ملکه کنونی انگلیس، است. بدین‌سان، فیلیپ نیز از تبار ملکه ویکتوریا و خاندان آلمانی باتنبرگ و خویشاوند نزدیک الیزابت دوم است. پرنس فیلیپ از کودکی در کاخ دایی‌اش لرد مونت‌باتن برمه بزرگ شد، در سال ۱۹۴۲ با الیزابت ازدواج کرد و در سال ۱۹۴۷ نام خانوادگی مونت‌باتن را بر خود نهاد. (۵۱)
با قتل لرد مونت‌باتن برمه، عناوین اشرافی او به دختر بزرگش، پاتریشیا ادوینا ویکتوریا (۵۲) (متولد ۱۹۲۴) رسید که با نام کنتس مونت‌باتن برمه از نخستین نسل لردان زن در پارلمان انگلیس است. کنتس مونت‌باتن برمه تحصیلکرده آمریکاست. او ریاست “تراست آموزشی سِر ارنست کاسل” و ده‌‏ها نهاد اجتماعی و فرهنگی را در عرصه‌های حمایت از زنان، کودکان، نابینایان، مبارزه با سلاح‌‏های هسته‌ای و غیره و غیره به دست دارد.
همسر او، جان ناچبال (لرد برابورن) (۵۳) از خانواده‌ای است که در سال ۱۶۴۱، در اوج کشاکش چارلز اول استوارت و پارلمان انگلیس، به مقام موروثی بارونتی و در سال ۱۸۸۰ به عنوان بارونی دست یافتند. جان ناچبال (متولد ۱۹۲۴) شانزدهمین بارونت و هفتمین بارون خاندان خود است. مادر او دختر لرد اسلیگو (۵۴) از خاندان معروف براون (۵۵) است و دارنده “نشان سلطنت هند”. (۵۶)

جان ناچبال ، لرد برابورن

جان ناچبال تحصیل‌کرده اتون و آکسفورد، از مهم‌ترین تولیدکنندگان فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی انگلیس در چهار دهه اخیر است. او تکاپوی خود را در این عرصه با ساخت فیلم هاری بلک (۱۹۵۸) آغاز کرد. برخی از فیلم‌های ساخته او عبارتند از اتللو (۱۹۶۵)، میکادو (۱۹۶۶)، رومئو و ژولیت (۱۹۶۷)، رقص مرگ (۱۹۶۸)، مرگ در کشتی شرقی (۱۹۷۴)، مرگ در نیل (۱۹۷۸)، شیطان در زیر نور خورشید (۱۹۸۲) و سفر به هند (۱۹۸۴). آخرین ساخته او فیلم سینمایی دوریت کوچولو (۱۹۸۷) و سریال تلویزیونی لئونتین (۱۹۸۷) است.
لرد برابورن از گردانندگان ده‌‏ها مرکز و نهاد متنفذ سینمایی و فرهنگی در انگلستان است. از جمله، از سال ۱۹۷۴ ریاست انجمن ترویج کپی‌رایت (۵۷) را به دست دارد و از سال ۱۹۷۹ رئیس انستیتوی فیلم بریتانیا (۵۸) و از سال ۱۹۸۰ عضو هیئت مدیره دانشکده ملی فیلم و تلویزیون بریتانیا (۵۹) است. او از سال ۱۹۷۸ عضو هیئت مدیره تلویزیون تیمس (۶۰) است و در سال‏‌های ۱۹۹۰-۱۹۹۲ ریاست این موسسه را به دست داشت.
کنتس مونت‌باتن برمه و لرد برابورن دارای چهار پسر و دو دخترند. پسر بزرگ و وارث کنتس مونت‌باتن و لرد برابورن، نورتون ناچبال (لرد رومزی) (۶۱) ۵۰ ساله است و وارث این یکی عالیجناب نیکلاس لویی چارلز نورتون ناچبال (۶۲) (متولد ۱۹۸۱). (۶۳)
چنان‌که می‌بینیم، در پیامد این فرایند بغرنج و طولانی، چارلز ناچبال هم از تبار ملکه ویکتوریاست و هم وارث مستقیم ثروت و عناوین و افتخارات سه خاندان هسه (آلمانی)، کاسل (یهودی) و برابورن (انگلیسی یا اسکاتلندی یا ایرلندی و شاید “یهودی مخفی“). او در عین حال در شبکه‌ای گسترده و متنفذ از مناسبات خویشاوندی جای دارد که وی را با سایر اعضای الیگارشی جهانی معاصر پیوند می‌دهد. اگر همه چیز طبق روال سه سده گذشته سیر کند و عاملی غیرعادی روند زندگی این نوجوان را برنیاشوبد، از هم اکنون آینده سرشار از رفاه و افتخار او قابل پیش‌بینی است. این نمونه‌ای است از تداوم میراث کهن مستعمراتی در الیگارشی زرسالار معاصر.
در جریان جنگ‏‌های هفت ساله اروپا (۱۷۵۶-۱۷۶۳)، ویلیام هشتم حکمران هسه، با همسایه خود جرج دوم پادشاه انگلیس و شاه هانوور، متحد بود. در این دوران منبع اصلی درآمد حکمرانان محلی آلمان اجاره دادن یا فروش ارتش‌های کوچکی بود که از طریق اسارت اتباع خود فراهم می‌آوردند. (۶۴) دوک‌های هسه نیز، به کمک “پیمانکاران” یهودی خود، چنین رویه‌ای داشتند و پادشاهان انگلیس مشتریان اصلی آنان بودند. جرج دوم، پادشاه انگلیس، در جنگ هفت ساله اروپا از این دسته‌های نظامی بهره سیاسی فراوان برد و ویلیام هشتم، دوک هسه، از این طریق سودهای هنگفت به جیب زد. این رویه ادامه یافت: در دهه ۱۷۷۰ موجی از شورش و ناآرامی آمریکای شمالی را فراگرفت و جرج سوم پادشاه انگلیس و شاه هانوور، برای تأمین نیروی سرکوبگر خود با فردریک دوم پسر ویلیام هشتم و دوک هسه کاسل، وارد معامله شد. فردریک با روش‌های خشن و قساوت‌آمیز هفده هزار تن از اتباع خویش را به اسارت گرفت و آنان را به دربار انگلستان “اجاره” داد. در سال ۱۷۷۶، ویلیام، ولیعهد هسه کاسل و حکمران هانو، به لندن سفر کرد؛ مستقل از پدر قراردادی مشابه با دولت انگلیس منعقد نمود و حدود پنج میلیون پوند استرلینگ سود برد. فردریک دوم از این طریق ثروتی هنگفت اندوخت و در زمان مرگ ارثیه‌ای عظیم، که حجم آن ۸ الی ۱۰ میلیون پوند استرلینگ تخمین زده می‌شود، برای پسرش بر جای گذارد. بدین‌سان، ویلیام نهم از آغاز حکومتش به عنوان ثروتمندترین حکمران اروپای زمان خود شناخته می‌شد. (۶۵)

ویلیام نهم و خانواده

ویلیام در دوران ۳۶ ساله حکومت بر هسه کاسل رویه پدر و پدر بزرگ را ادامه داد و ثروت خویش را انبوه‌تر ساخت. جرج سوم و جرج چهارم پادشاهان انگلیس، مشتریان واحدهای بردگان نظامی بودند که او فراهم می‌آورد. چنین بود که ثروت ویلیام هسه کاسل ابعادی عظیم یافت تا بدان‌جا که ریچارد دیویس، مورخ معاصر یهودی، او را کروزوس سده هیجدهم می‌خواند. (۶۶)
ویلیام در پی آن بود که ذخایر عظیم نقدینگی‌اش نه تنها محفوظ بماند بلکه به گردش درآید و بیشتر و بیشتر شود. پیش از انقلاب فرانسه، او موسسات مالی و تجاری هلند را بهترین محل برای انباشت و ازدیاد سرمایه‌های خود تشخیص می‌‏داد. لذا، بخش مهمی از این سرمایه‌ها را با مدیریت یک موسسه مالی مستقر در آمستردام به ‏نام وان درنوتن (۶۷) به جریان انداخت. در پیرامون ویلیام گروهی از دلالان یهودی قرار داشتند. پیش از اقتدار مایر آمشل روچیلد متنفذترین آنان فردی به ‏نام ویدل دیوید (۶۸) بود. (۶۹)
مورخین ویلیام نهم را حکمرانی خودکامه، زنباره، فاسد و حریص توصیف کرده‌اند که مورد نفرت مردمش بود. مردم هسه کاسل او را “ستمگر و حیوانی وحشی” می‌دانستند که “برای انباشتن جیب خود خون آنان را [به انگلیسی‌‏ها] می‌فروخت.” (۷۰) ویرجینیا کاولس می‌نویسد ویلیام به دو چیز علاقه فراوان داشت: انباشت پول و پس انداختن فرزندان نامشروع. وی تنها از یکی از معشوقه‌هایش هشت فرزند نامشروع داشت؛ و این در حالی است که چنان‌که گفتیم، کاترین، همسر وی، دختر پادشاه دانمارک و نوه پادشاه انگلستان بود. (۷۱) به نوشته اوگن کورتی، خاندان‌‏های هاینو (۷۲) هیمرد (۷۳) و هسنشتین (۷۴) اعقاب نامشروع ویلیام نهم هستند و وی از طریق پرداخت رشوه به امپراتور هابسبورگ برای آنان القاب اشرافی دریافت کرد. (۷۵) کورتی می‌افزاید ویلیام هسه کاسل در امور دینی “اهل تسامح کامل” بود. زمانی‌که از چنین مفهومی در اروپای سده‌های هفدهم و هیجدهم سخن می‌رود منظور تسامح در قبال عملکرد زرسالاران یهودی و به عبارت دیگر پیوند نزدیک با ایشان است نه تسامح به معنایی که امروزه می‌فهمیم. توضیح بعدی کورتی صحت این تلقی را ثابت می‌کند. او می‌نویسد ویلیام با فراماسون‏‌ها پیوند گسترده داشت و صرافان و تجار یهودی در سرزمین وی از آزادی کامل برخوردار بودند. (۷۶)

ادامه دارد…

قسمت قبلی این مقاله  ؛  قسمت بعدی این مقاله

پی‌نوشت‌ها:
۳۹. Louis, Grand Duke of Hesse- Darmstadt / 40. Louis Alexander Battenberg / 41. Grand Duke of Serge / 42. Uncle Nicki
۴۳. بنگرید به: این مقاله
۴۴. Marquess of Milford Haven / 45. Henry Maurice of Battenberg / 46. Marquess of Carisbrooke / 47. Uncle Dickie / 48. 1st Earl Mountbatten of Burma / 49. Baron Romsey / 50. Admiral of the Fleet / 51. Robert Lacey, Majesty; Elizabeth II and the House of Windsor, London: Hutchinson, 1977, pp. 27, 126; Who’s Who 1978, pp. 1757-1758; Who’s Who 1993, p. 1300; Americana, vol. 3, p. 356; vol. 19, p. 588; vol. 21, p. 889. / 52. Patricia Edwina Victoria, Countess Mountbatten of Burma / 53. John Ulick Knatchbull, 7th Baron Brabourne / 54. 6th Marquess of Sligo / 55. Browne / 56. Order of the Crown of India / 57. Copyright Promotions / 58. British Film Institute (BFI) / 59. National Film and Television School of Great Britain / 60. Thames Television PLC / 61. Norton Louis Philip Knatchbull, Lord Romsay / 62. Hon. Nicholas Louis Charles Norton Knatchbull / 63. Who’s Who 1993, pp. 211-212, 1352, 1625.
۶۴. درباره “بردگی نظامی” در آلمان بنگرید به: این مقاله
۶۵. Corti, ibid, p. 11; Cowles, ibid, pp. 16-17. / 66. Richard Davis, The English Rothschilds, London: William Collins, 1983, p. 28. / 67. Van der Notten / 68. Veidel David / 69. Corti, ibid, p. 12. / 70. ibid, p. 21. / 71. Cowles, p. 14. / 72. Haynau / 73. Heimrod / 74. Hessenstein / 75. Corti, ibid, p. 10. / 76. ibid, p. 11.

منبع: عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج ۲، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ دوم (پائیز ۱۳۹۰)

تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم:

تلگرام اندیشکده مطالعات یهود

همچنین ببینید

روچیلدها و اقتصاد غرب

روچیلدها و اقتصاد غرب

ابعاد سیطره و نفوذ روچیلدها در «اقتصاد غرب» چنان عظیم بود، که در قرن بیستم کشورهای غربی را به تیول «امپراتوری جهانی روچیلدها» بدل ساخت!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست + 11 =