ارتش سرّی روشنفکران (قسمت چهارم) اصلاحات
جاسوسان در تهران (۴)
از فردای پیروزی در هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، عمق بحران تاکتیک و استراتژی در اردوگاه اصلاحات به عنوان «حزب حاکم» بیش از همیشه به چشم میآمد. از میانهی سال ۱۳۷۹، کادر رهبری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در هفتهنامه عصر ما بر ضرورت اتکاء به استراتژی «آرامش فعال» تاکید کرد و عملاً این استراتژی به جای ایدهی حجاریان (فشار از پایین، چانهزنی از بالا) نشست. اصلاحطلبان برخلاف توهّمات پیشین خود فهمیدند که هیچ بدنهی اجتماعی قدرتمند و فراگیری آنان را پشتیبانی نمیکند. بنابراین استراتژی خود را بر محور «تاکید قاطع بر حفظ آرامش و اجتناب از هرگونه اقدام واکنشی و احساسی ضمن تکیه بر مطالبات اجتماعی – سیاسی اصلاحات» بنا ساختند تا بتوان بهتدریج بدنهی اجتماعی اصلاحطلبان را برای یک حرکت تودهای آماده کرد. (۵۱)
با سقوط اسلوبودان میلوسویچ از کرسی رهبری یوگسلاوی در پی تظاهرات گسترده مردم، وقتی ابتدای سال ۱۳۸۰ عزتالله سحابی از رهبران گروهک ملی – مذهبیها در گفتگویی با رادیو فرانسه از مقبولیتِ شیوهی «مقاومت منفی» در ایران سخن گفت، (۵۲) علیرضا علویتبار که با دبیر اطلاعاتی – سیاسی سفارت انگلیس در تهران ارتباط نزدیک داشت، پیشنهاد پیروی از «نافرمانی مدنی» را داد. (۵۳) هر دو تاکتیک، دو روی یک سکه بودند. این تاکتیکها در جریان فروپاشی یوگسلاوی محک خورده بود و پیش از آغاز دور دوم ریاست جمهوری خاتمی، عباس عبدی را وسوسه به ارائه پیشنهادی کرد تا اصلاحطلبان از همه ظرفیتهای «مقاومت منفی» برای فلج کردن سیستم عصبی جمهوری اسلامی استفاده کنند.
عباس عبدی در کنار حجاریان و علویتبار سالها با وزارت اطلاعات همکاری داشت، اما به تدریج با واسطههای ایرانی CIA پیوند خورد. مثلاً از سال ۱۳۷۳ با احمد اشرف مکاتبه میکرد. اشرف، جانشین احسان یارشاطر (عضو فرقه ضاله بهائیت) در دایرةالمعارف ایرانیکا است و در پوشش «پژوهشگر» در بنیاد مطالعات ایران حضور دارد. او، عبدی را به عنوان یک «دانشمند گرامی» میستود (۵۴) و پل ارتباطیاش با نزدیکان اشرف پهلوی مانند علی بنوعزیزی به شمار میرفت. (۵۵) البته عبدی برخلاف شخصیت رادیکالش در نیمهی اول دهه ۱۳۷۰، پس از انتخابات دوم خرداد خطمشیای پیچیده را برگزید تا خود را یک «چهره معتدل سیاسی» جا بزند. ابتدا از هواداران راهبرد «آرامش فعال» بود تا آنجا که میگفت عمل سیاسی بعد از دوم خرداد باید از طریق گفتگو و با قانونگرایی و حتی گاهی با کوتاه آمدن پیش برود. (۶) حتی عبدی در اولین سالگرد دوم خرداد به نقد رفتارهای سیاسی اردوگاه اصلاحات پرداخت و سخن از «منزوی ساختن افراطیون جناحهای سیاسی» گفت، (۵۷) اما حالا با شکست اصلاحات فکر برپایی یک جنگ فرسایشی علیه نظام را در سرمیپروراند و میخواست پروژهای را که حجاریان از عهده آن برنیامده بود، اینبار به پایان رساند.
به گمان عبدی، حجاریان در مقام مشاور معتمدِ سیدمحمد خاتمی به او پیشنهاد نامطلوبی داد که هم «رئیس جمهور» باشد و هم «رهبر اپوزیسیون». پس باید این تناقض که یادآور تراژدی مضحک ابوالحسن بنیصدر بود، به گونهای حل میشد. در نتیجه عبدی به عنوان یک «پیش استراتژی» اصلاحطلبان را به خروج از حاکمیت فراخواند، چون میگفت با قرارگرفتن در «موضع نظام» نمیتوان در «نقش اپوزیسیون» بازی کرد. (۵۸) براساس راهبرد او، اصلاحطلبان باید سریعاً از مناصب دولتی استعفاء دهند تا ابتدا مشروعیت نظام سیاسی ایران را با مخاطره جدی مواجه کنند و با این کار، ظرفیتهای استفاده از همهی امکانات «مقاومت منفی» را فراهم سازند. (۵۹) این چنین عباس عبدی به عنوان عضو ارشد دفتر سیاسی حزب مشارکت ایران نفوذ رهبران گروهک ملی – مذهبیها مانند عزتالله سحابی را در فرآیند تصمیمسازیهای «جبههی دوم خرداد» برملا ساخت و از ائتلاف نانوشته با آنان برای پیشبرد پروژه «مقاومت منفی» پرده برداشت. با این حال، اصلاحطلبان حاضر به ترک قدرت نبودند و برای فرآیند استحاله مسیری متفاوت از نقشه عبدی در ذهن داشتند؛ چنانکه چند ماه پس از انتشار پیشنهاد مکمل سحابی (مقاومت منفی) و عبدی (خروج از حاکمیت) یک تحلیلگر مجلهی همشهری ماه نوشت:
تیر خلاص به استراتژی «خروج از حاکمیت» در ۱۸ خرداد ۱۳۸۰ شلیک شد، اما نه از سوی محافظهکاران بلکه از سوی اصلاحطلبانی که با تمام قوا در انتخابات حاضر شدند و به جای آنکه از قدرت خارج شوند، بار دیگر قدرت را در اختیار گرفتند. (۶۰)
همه این ایدهها شکست خورد. حجاریان در سال ۱۳۸۰ به صراحت از عدم توفیق تاکتیک خود سخن گفت. وانگهی، اکثر این پیشنهادات کپیبرداری از راهبردهای فروپاشی اروپای شرقی در پایان دهه ۱۹۸۰.م. بودند؛ گرچه حجاریان هیچگاه نگفت که تاکتیک «فشار از پایین، چانهزنی از بالا» رونویسی آشکار از آراء تیموتی گارتناش نظریهپرداز MI6 است که برای سلسله کودتاهای مخملی اروپای شرقی ساخته شد! تاکتیکهای سحابی، علویتبار و گنجی برای «نافرمانی مدنی» و «مقاومت منفی»، یک قرائتِ آمریکایی از روش مهاتما گاندی به شمار میرفت. این تاکتیک را نیز نخستین بار ماهنامه کیان در اردیبهشت ۱۳۷۹ با ترجمه مقالهای از رونالد دورکین به چاپ رساند. و به شرح کاربردهای آن با تکیه بر پروژه فروپاشی یوگسلاوی پرداخت. تز «اصلاح قانون اساسی» از هاشم آغاجری و عمادالدین باقی (۶۱) که سلسله نوشتارهای محسن کدیور در هفتهنامه راه نو پیرامون «نظریه انتصابی ولایت مطلقهی فقیه» پشتوانهی آن معرفی میشد، (۶۲) به سبب آشفتگی ساختاری و تئوریک هیچ راهی به عرصه عمومی سیاست ایران نیافت. همین طور پیشنهاد «رفراندوم» از محمدرضا خاتمی، نایب رئیس مجلس ششم سرنوشت بهتری از بقیه راهکارها نداشت. (۶۳)
این «بحران استراتژی» و «آوارگی معرفتی» اساساً به عدم فهم فعالان اصلاحطلب از پدیدهی دوم خرداد 1376 باز میگشت و خیلی زودتر از تصور، اصلاحطلبان را از پا درآورد. از سوی دیگر، این بحران به جنگ و جدالهای داغ میان آنان انجامید. وقتی میزگردی با حضور مجید محمدی، فریبرز رئیسدانا و عمادالدین باقی دربارهی «دوم خرداد: انقلاب یا اصلاح» برگزار شد، تحلیلهای حاضران چنان متناقض و سرگشته بود که حتی نزدیک بود کار به زد و خورد میان آنان بکشد. باقی در این میزگرد «دوم خرداد» را ابتدا یک «انقلاب آرام» نامید، ولی چند دقیقه بعد گفت «آن چیزی که در دوم خرداد رخ داد، بیش از اصلاح و کمتر از انقلاب بود!» (۶۴) یا رئیس دانا در آغاز از «پدیدهی ناگزیری که انقلاب نیست» حرف زد و دست آخر دوم خرداد را «یک جریان انقلابی آرام آرام» تعریف کرد. (۶۵) مجید محمدی هم که دوست داشت بدیع و بامزه سخن بگوید، همان ابتدا قاطعانه گفت «دوم خرداد نه حرکت بود، نه نهضت، نه انقلاب؛ هیچ یک از آنها نبوده و نیست» اما در پاسخ به سوال دوم مجری میزگرد در کمتر از ۵ دقیقه از نظر قاطع خود پشیمان شد و دوم خرداد را یک «حرکت» با ماهیتی «رفرمیستی» دانست! (۶۶)
تکاپوهای جدید به سرعت آغاز شد و باز هم سعید حجاریان در اوج جدالها و بحرانهای درون حزبی به میدان آمد. او روز ۷ شهریور ۱۳۸۰ نخستین سخنرانی جنجالیاش را در اردوی سالیانه دفتر تحکیم وحدت ایراد کرد؛ دههی ۱۳۸۰ را «دههی فعالیت معرفتی اصلاحطلبان» برای کسب قدرت نام نهاد و این عنوان را «راهبرد بنیادین جنبش دانشجویی» دانست:
وقتی در «میدان معرفتی» کار میکنید، «منزلت اجتماعی» پیدا میکنید و اسوه میشوید و مردم به شما اقبال میکنند. جنبش دانشجویی کاملاً در کانون «معرفت» قرار دارد… بسیاری از رهبران و تئوریسینهای محبوب جنبش دانشجویی مثل «یورگن هابرماس» در عرصه معرفت حرفی برای گفتن داشتند و منزلت پیدا کردند؛ و اِلا اگر وارد عرصه قدرت میشدند، به سرعت حذف میشدند. (۶۷)
این اولین بار بود که حجاریان در یک سخنرانی عمومی نام یورگن هابرماس فیلسوف آلمانی و نظریهپرداز مشهور «نافرمانی مدنی» را به زبان آورد و از او به مثابهی الگویی برجسته یاد کرد. اکنون حجاریان برنامهای جدید در ذهن داشت تا از شخصیتهایی مانند هابرماس برای بحرانزدایی از تئوری و عمل در سپهر اندیشهی اصلاحات کمک بگیرد. براساس طرح جدید حجاریان که عطاءالله مهاجرانی در مقام رئیس مرکز بینالمللی گفتگوی تمدنها و به توصیه رئیس جمهور، مدیریت اجرای آن را پذیرفت، این مرکز در کنار سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب مشارکت و حزب کارگزاران با مشارکت وزارت کشور برای تجدید ساختار معرفتی – ایدئولوژیک اصلاحات از سال ۱۳۸۰ تا سال ۱۳۸۴، از ۷ فیلسوف برجستهی انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی و آلمانی برای سفر به ایران دعوت کردند.
انقلاب زنانهی آلن تورن (Alain Touraine)
ایران، یک بهشت ایدهآل برای جنبش دانشجویی دختران! این پیامِ سفر آلن تورن 76 ساله و نظریهپرداز پرآوازهی «جامعه مدنی» از پاریس به تهران بود که پایان زمستان ۱۳۸۰ به دعوت عطاءالله مهاجرانی رقم خورد و بسته پیشنهادیاش برای اصلاحطلبان «خلق یک انقلاب زنانه در ایران» بود. (۶۸) او به عنوان تحلیلگری برجسته در زمینهی «جنبشهای اجتماعی اپوزیسیون» این ایده را در جلسات مشترکی با موسسه مطالعات وزارت امور خارجه، مرکز بینالمللی گفتگوی تمدنها، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و سرانجام ضیافت شام سفارت فرانسه طرح کرد. (۶۹)
تورن اعتقاد داشت «ایران، مکان ایدهآلی برای دانشجویان و جنبشهای دانشجویی به خصوص جنبش دانشجویی دختران است»، (۷۰) چون این جنبش نظرگاه خاصی در مورد یک مشکل اجتماعی دارد؛ تحصیل کردهاند، مدرن فکر میکنند، تفکراتشان شکلی جهانی دارد و در پی ایجاد نهادهای سیاسی جدید هستند. (۷۱) تصویر او از سیاستگزاران دولت دوم سیدمحمدخاتمی ماهیت جالبی داشت و به آنها میگفت «شما نه میخواهید آیتالله باشید و نه میخواهید سرمایهدار باشید، شما میخواهید شالوده نهادهای لازم انتخابات آزاد را برای اکثریت افراد پیریزی کنید.» (۷۲) این جامعهشناس فرانسوی به اصلاحطلبان توصیه کرد باید از یک «امکان سیاسی» که خلق آن در ایران به مراتب آسانتر از کشورهای اروپایی است، بهره گیرند:
به اعتقاد من شما میتوانید نخستین کشوری در جهان باشید که «انقلابی بر پایهی حمایت از حقوق زنان» به وجود میآورد. چرا که برحسب آنچه دیدهام ایران از معدود کشورهایی است که مسئله زنان در کانون مسائل آن قرار دارد. (۷۳)
آلن تورن رهبران دولت اصلاحات را به پیروی از الگوی موسسه تحقیقات امنیتی پنتاگون (Rand) در گستره «اسلام لیبرال» فراخواند و همرأی با فرید زکریا و ولیرضا نصر در شورای روابط خارجی آمریکا گفت «راه تجدد ایران» از ترکیه میگذرد:
«راه تجدّد ایران» از مرزهای «ترکیه» عبور میکند. ترکیه برای ما «آزمایشگاه» است. آزمایشگاهِ خوبیها و بدیهای تجدّد و چالشها و برونرفتهای «روشنفکران دینی» از آن. (۷۴)
ادامه دارد…
قسمت قبلی اين مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها:
51. برای مطالعه اجزای استراتژی «آرامش فعال» از منظر اصلاحطلبان، نک:
– قوچانی، محمد. برادر بزرگتر مرده است. تهران: انتشارات نقش و نگار، ۱۳۸۱، صص ۱۲۲ – ۱۲۰ و ۱۲۷.
52. پیشین، ص ۱۲۹.
53. برای مطالعه دیدگاه علیرضا علویتبار درباره استراتژی «نافرمانی مدنی»، نک:
– جنبش اصلاحات دموکراتیک ایران. «دوم خرداد، انقلاب یا اصلاح». تهران: نشرسرایی، ۱۳۸۳، ص ۴۶۸.
54. برای مطالعه اسناد ارتباط عباس عبدی با احمد اشرف (عضو ارشد بنیاد اشرف پهلوی) نک: «نامه دستنویس احمد اشرف به عباس عبدی»، بخش اسناد و تصاویر کتاب.
55. پیشین.
56. «نگاهی جامعهشناختی به واقعهی دوم خرداد» (گفتگو با عباس عبدی). هفتهنامه راه نو، ۵ اردیبهشت ۱۳۷۷، شماره ۱، صص ۱۹ – ۱۷.
57. پیشین، ص ۱۸.
58. برادر بزرگتر مرده است، ص ۱۳۱.
59. برای مطالعه ایدهی عباس عبدی برای «خروج از حاکمیت»، نک:
– اصلاحات در برابر اصلاحات (مجموعه مقالات). چاپ دوم. تهران: انتشارات طرح نو، ۱۳۸۴، صص ۸۱ – ۷۷.
60. برادر بزرگتر مرده است، صص ۱۳۲ – ۱۳۱.
61. باقی ،عماد. جنبش اصلاحات دموکراتیک ایران، صص ۴۷۷ – ۴۶۹.
62. پیشین، ص ۴۶۹.
63. پیشین، ص ۴۶۸.
64. برای دیدن متن کامل این میزگرد روزنامه نشاط، نک: باقی، عماد. جنبش اصلاحات دموکراتیک ایران. «دوم خرداد، انقلاب یا اصلاح». تهران: نشرسرایی، ۱۳۸۳، صص ۴۰۳ – ۳۷۳.
65. پیشین، ص ۳۷۵.
66. پیشین، ص ۳۷۵ و ۳۷۷.
67. «حجاریان: پروژه اصلاحات ناگزیر از تفکیک قدرت، ثورت و منزلت از یکدیگر است». روزنامه ایران، ۸ شهریور ۱۳۸۰، شماره ۱۸۹۳، ص ۴.
68. «تصویر من از ایران: گذر از مرحله تخاصم و تضاد» (گفتگو با آلن تورن). روزنامه ایران، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۱، شماره ۲۱۱۸، ص ۱۲.
69. پیشین.
70. پیشین.
71. پیشین.
72. پیشین.
73. پیشین.
74. «سرمایهداری، آمریکا و جهان» (گفتگو با آلن تورن، روزنامه ایران، ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۱، شماره ۲۱۱۹، ص ۱۲.)
منبع: پیام فضلینژاد ، ارتش سرّی روشنفکران ، تهران: شرکت انتشارات کیهان.
…
واریز كمک نقدی برای حمایت از اندیشكده |
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
با سلام ، بسیار مطالب جالبی در این سایت شما وجود دارد اما افسوس که در دانشگاهها مغفول واقع شده است بنده دو دانشجو در کاشان و اصفهان دارم که اصلا آشنایی با این اندیشکده نداشتند ، چرا ؟ واقعا چرا این همه مطالب حالب در بین دانشگاهیان ناشناخته است، خواهشا حوزه و دامنه تبلیغات را به دانشگاهها بکشانید. به امید موفقیت بیشتر
با سلام و عرض خسته نباشید.
خیلی عالی و بسیار جذاب
ایکاش این کتاب رو به صورت پی دی اف در اختیار میذاشتید تا راحت تر از اول تا آخرش رو مطالعه کنیم.
در ضمن وقتی این مطالب رو میخونم از خجالت آب میشم که چرا در دوران دانشجوییم مثل چوب خشک در هیچ عرصه سیاسی فعالیت نکردم و نقشی در یاری رهبر عزیزم ایفا نکردم.
الان حدود سه چهار ماه هست که عمیقا دارم کتب استاد شهید مطهری رو مطالعه میکنم.
واقعا به بسیاری از این چرندیات این جوجه هایی که نه چیزی از دین میدونستند و نه چیزی از فلسفه غرب در زمان خودش جواب گفتند و ظاهرا همون مطالب پاسخ داده شده، که روزی توسط گروه های مختلف ضد دین مطرح میشد، بعد از انقلاب توسط امثال حجاریان مطرح شد.
اون موقع شهید مطهری میفرمودند در آینده انقلاب اسلامی، آزادی فکر و اندیشه باید وجود داشته باشه ولی فریب نه.
هر کس میخواد حرفی بزنه زیر تابلویی حرف بزنه که طرفدارشه.
نه اینکه بیاد زیر تابلو اسلام و با آیات قرآن تفسیر مارکسیستی ارائه بده…..
بعد از انقلاب چقدر این خدعه ها و فریبها رو این خاتمیها و هاشمیها و عبدالکریم سروشها و دیگران انجام دادند.
برای اینکه اشرافیت و نظام سرمایه داری و لیبرالیسم رو توجیه کنند، رفتند متوسل به اسلام و آیات متشابه شدند و هنوز هم دارند همین خباثتهاشون رو انجام میدن….
ولی حیف که مردم ما از حق گریزان هستنددر حالی که از تشنگی دارن هلاک میشن و به جای آب گوارای حق، به آب گندیده و آلوده باطل میل دارند……
به هر ترتیب از تلاش شما خیلی سپاسگذارم.
بنظرم بزرگترین دشمن برای ایران همین حریان اصلاح طلبای داخلی خودشه که اشکارا خبانت میکنن معتقدم تو این جریان یهودی های نفوذی زیادی مشغول به کار هستند