ارتش سرّی روشنفکران (قسمت بیستودوم) کودتای مخملی
سکولاریسم مقدس آمریکایی (۳)
چگونه «کودتای مخملی» در بستر «علوم انسانی سکولار» رقم میخورد؟
به گفتهی هانا آرنت «علم جدید» که از دل جهان سکولار برآمده، مبتنی بر «فلسفه شک» است و رشد این فلسفه به فروپاشی هرگونه «سازمان دینی» یا «حکومت مذهبی» میانجامد، (۸۸) «مگر آنکه علم جدید و دگرگونی جهان به دست آن را از میان بردارند.» (۸۹) فرضیه آرنت، از یک سو توجیهگر همه پروژههای CIA در حوزه «جنگهای علم» و تولید علوم انسانی سکولار بود و از سوی دیگر، پشت صحنهی تبلیغ تئوریهای او را نیز در ایران باز میتاباند. هواداران این «فرضیه سیاسی» میپنداشتند که با گسترش فلسفهی مدرن غربی، پشتوانههای نظری یک «انقلاب مکتبی» از بین میرود. در واقع، کودتایی ایدئولوژیک رقم میخورد که «کودتای مخملی» از پس آن میآید؛ فروپاشیای مکتبی رخ میدهد که «سقوط فیزیکال» یک نظام دینی را در پی دارد.
وانگهی، دقیقاً در همین نقطه «جنگ عقیده» میان دو جبههی حق و باطل آغاز میگردد؛ جنگی که از یک سو براساس آموزههای امام خمینی (ره) «جغرافیا و مرز نمیشناسد» و تا «نابودی» رژیمهایی که بر سه پایه صهیونیسم، سرمایهداری (لیبرالیسم) و کمونیسم استوارند، پیش خواهد رفت (۹۰) و رویای بلعیدن جهان را از رهگذر اقتدار سکولارها نقش بر آب خواهد ساخت؛ اما از سوی دیگر به قول رئیس آکادمی علوم سیاسی آمریکا «جدال خیر و شر در سیاست» با هدف «سرنگونی رژیمهای مذهبی از جمله ایران» کلید خورده است (۹۱) و به روایت بزرگترین فیلسوف معاصر آمریکا، یک «جهاد فرهنگی» در CIA برای استیلای لیبرال دموکراسی بر جهان جریان دارد؛ (۹۲) همان مواجههای که در عملیات جاسوسی آکادمیک (PSB) از آن با عنوان «جنگهای علم» یاد میشود.
ساختار انقلابهای آزادیبخش
«پروژه ترجمه» آثار فیلسوفان یهودی در ایران که دیماه ۱۳۵۹ با انتشار کتاب خشونت از هانا آرنت برای براندازی فلسفهی انقلاب اسلامی توسط عزتالله فولادوند کلید خورد، از زاویه دید امنیتی ظاهراً یک تکاپوی فکری بیخطر به شمار میآمد، اما اردیبهشت ۱۳۸۴ در روزهای پایانی حاکمیت اصلاحطلبان به نقطهای پرهیجان رسید؛ چنانکه با پروژه ایالات متحده برای «کودتای مخملی» در ایران پیوند خورد و سرانجام کارکردهای پنهان خود را نمایان ساخت.
در آستانهی نهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری، دو تن از پیروان پُر آوازه آرنت با دعوت اصلاحطلبان به ایران آمدند: یکی آگنش هلر و دیگری مایکل ایگناتیف. هر دو به سبب ترویج سنتِ فکری صهیونیسم، «جایزه هانا آرنت برای افکار سیاسی» را از بنیاد هاینریش بُل گرفتند. (۹۳) هلِر یهودی، اولین برنده این جایزه، از رهبران کودتای مخملی مجارستان و شاگرد برجسته آرنت محسوب میشد. او یک ماه پیش از انتخابات با ماموریت از CIA خود را به تهران رساند تا جلساتی را در ۲ سطح عمومی و محرمانه برای تدوین استراتژی «مبارزه مدنی» علیه جمهوری اسلامی برگزار کند. (۹۴) ایگناتیف، رهبر حزب لیبرال در پارلمان کانادا که رفتارش پهلو به مشاوران حزب کارگزاران سازندگی میزد، چند روز قبل از انتخابات در پوشش امنیتی خبرنگار نیویورک تایمز وارد ایران شد. (۹۵) او تا هنگام اعلام نتایج دور دوم، اقامتگاه ویلایی خود را در شمیران برای پرواز به کانادا ترک نکرد و پیوسته با سفرای مجارستان و ایتالیا ارتباط داشت. ماجرای حضور آنان فراتر از تبلیغات ایدئولوژیک برای یک فیلسوف یهودی بود و چندی بعد مجله بخارا از دلیل پنهان حضور پیروان آرنت در ایران رازگشایی کرد:
نظریات آرنت در مورد قدرت، خشونت و معنای آزادی، در نهایت به شکل «انقلابهای آزادیبخش ۱۹۸۹» و به عنوان یک موضوع کلیدی به اثبات رسید و یافتن «راههای تازه برای اتفاقات غیرقابل پیشبینی سیاسی» را امکانپذیر ساخت. (۹۶)
آنچه ماهنامه بخارا «انقلابهای آزادیبخش ۱۹۸۹» مینامد، سلسله کودتاهای مخملی آمریکا در اروپای شرقی است و برپایهی نقشه راه وزارت خارجه آمریکا باید در ایران بازتولید میشد؛ کودتاهایی که به قول تیموتی گارتناش «در لهستان ده سال طول کشید، در مجارستان ده ماه، در چکسلواکی ده روز» (۹۷) و با فروپاشی دیوار برلین در ۹ نوامبر ۱۹۸۹، دیگر اثری از اقتدار کمونیستها در اروپای شرقی دیده نمیشد. ساموئل هانتینگتون از آن رخدادها به مثابه «موج سوم دموکراسی» و «انقلابهای مخملی» یاد میکرد؛ (۹۸) تحولاتی که ناقوس پایان عصر جنگ سرد و نیم قرن نزاع لیبرالیسم و کمونیسم را به صدا درآورد و در کمتر از ۲ سال سبب فروپاشی شوروی (مظهر بلوک شرق و قطب کمونیستی جهان) شد.
هر چند اعتبار آرنت از سالیان پیش در میان آکادمیسینهای غرب فروریخته بود، اما نظریههایش به عنوان «نسخهای تبلیغاتی برای آمریکا» میتوانست به فروپاشی رژیمهای ضدسرمایهداری لیبرال بینجامد. برای همین، آرنتشناسان برجسته در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری به ایران آمدند تا اصلاح طلبان را در «یافتن راههای تازه برای اتفاقات غیرقابل پیشبینی سیاسی» یاری رسانند.
البته تزهای آرنت در باب انقلابهای مخملی آشکارا با آراء دیگرش درباره انقلاب تناقض داشت و حتی کوششهای آگنش هِلر که صاحب «کرسی آرنت» در مدرسه تحقیقات نوین اجتماعی نیویورک بود، نمیتوانست به آسانی اجزاء آن را با یکدیگر پیوند دهد. آرنت «انقلابی را که مدعی تغییر همه ساختارها باشد، انقلاب نمیدانست» اما هلر در تبلیغات خود برای انقلابهای مخملی روی «دگرگونی تمام سیستم سیاسی» تمرکز داشت و آن را برای ایران نیز لازم و مطلوب میدانست. (۹۹)
حالا، تکلیف «معنای انقلاب» چه میشود؟ مگر نه اینکه اصلاحطلبان از اکبر گنجی تا سیدجواد طباطبایی با ارجاع به آرنت میگفتند «انقلاب اسلامی انقلاب نیست، چون ادعادی دگرگونی همه ساختارها را دارد.» پس چگونه هِلر از کودتای مخملی مجارستان به عنوان انقلاب «مدعی تغییر کل سیستم سیاسی» ستایش میکرد و آن را تجلی نظریههای آرنت میدانست؟ یکی از معیارهای تشخیص انقلاب -بنابر فرضیه آرنت- چگونگی تغییر ساختارهای یک نظام سیاسی است، اما به گفته هلر تغییر ساختاری را که به استقرار سرمایهداری لیبرال (دموکراسی) بینجامد، میتوان انقلاب نامید؛ (۱۰۰) یعنی «انقلاب به شرط سرمایهداری.»
از این رو، سلسله کودتاهای مخملی اروپای شرقی نام «انقلابهای آزادیبخش» را میگیرند و انقلابهای اصیل، انقلاب فرض نمیشوند. از دل «علوم انسانی سکولار» چنین نسخههای تبلیغاتیای برای «کودتای مخملی» در میآید و البته، کارکردهای ابزاری فلسفهی آرنت نیز برملا میگردد. در همین زمان، محمدسعید حنایی کاشانی (۱۰۱) مدرس فلسفه در دانکشده علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی، ترجمه پیاپی گفتارهای دین ستیزانه و ضدتوحیدی این فیلسوف یهودی را در ایران شدت بخشید. او میگفت:
«هانا آرنت» را در سال ۱۳۶۰ از ترجمههای «عزتالله فولادوند» شناختم و کتابهای «خشونت» و «انقلاب» او برای من در همان سالهای نخستین انتشار، الهامبخش بسیاری از افکار و اعمالی شد که تا امروز زندگیام را شکل داده است. همیشه آرزو کردهام که ای کاش در کشور ما روشنفکرانمان و حاکمانمان قبل از (پیروزی) انقلاب اسلامی، هانا آرنت را میشناختند، اما «چه چاره با بخت گمراه». (۱۰۲)
از نگاه حنایی کاشانی، نه تنها پیروزی انقلاب اسلامی، بلکه دلبستگی ایرانیان به تشیع انقلابی «بخت گمراهی» بود؛ پس «چاره» نبود جز آنکه به هر نحوی با «اسلام انقلابی» مبارزه کرد و در این راه از آثار آرنت بهره گرفت. او از دهه ۱۳۷۰ عضو حلقه کیان و از شرکاء سیاسی رامین جهانبگلو و عزتالله فولادوند در پروژه «براندازی نرم» است (۱۰۳) که تا امروز نیز با نهادهای دولتی نظیر سازمان صدا و سیما و مرکز بازشناسی ایران و اسلام (زیرنظر سیدمصطفی میرسلیم) برای اجرای پروژههای پژوهشی در زمینهی «علوم انسانی» همکاری نزدیک دارد، (۱۰۴) اما در نوشتارهایش مانند یادداشت «آخوند – خدا» با تقلید از ادبیات گروهک تروریستی منافقین، نظام جمهوری اسلامی را «یک حکومت آخوندی» میخواند (۱۰۵) و همداستان با عطاءالله مهاجرانی از زبان محمد عابد الجابری (فیلسوف مراکشی) برای تمسخر روحانیت انقلابی میگوید:
همیشه فکر میکردم که علما نمایندگان خداوند بر روی زمیناند، اما بعد از انقلاب اسلامی ایران دریافتم که درست برعکس، خداوند نماینده آقایان در آسمان است! متدیان واقعی را نباید در میان روحانیون جست. (۱۰۶)
حنایی کاشانی سال ۱۳۸۳ با تحریر یادداشتی پیرامون «ماجرای کسب قدرت پس از انقلاب اسلامی» مدعی است «آنان که بهتر و بیشتر میتوانند بکُشند حاکم مطلق میشوند.» (۱۰۷) او سال ۱۳۸۴ برای تعقیب نقشهی راه جنگ نرم، ابتدا پروژهای مشترک را با رامین جهانبگلو و منصور انصاری در تجلیل از اندیشههای صهیونیستی آرنت برای برنامه «اندیشهها» در BBC فارسی به انجام رساند. (۱۰۸) سپس در نشریات دانشگاه آزاد اسلامی به ترجمه نظریههای دین ستیزانهی هانا آرنت پرداخت (۱۰۹) تا فروپاشی نظامهای دینی را اجتنابناپذیر نشان دهد؛ گفتارهایی که آرنت در آنها حتی وجود خداوند را انکار میکند و میگوید هر نوع فلسفه و علمی که به سراغ اثبات وجود خدا برود، دارای «نگرش غیرانتقادی خرافی» است. (۱۱۰) سپس نتیجه میگیرد که جهان راهی جز «سکولار شدن» ندارد:
مایلم به شما هشدار دهم که در اهمیت «احیاء دین» در عصر کنونی مبالغه نکنید. این «پُفهای روح زمانه» از عصر روشنگری تا به حال، خط مارپیچ خود را دنبال کردهاند و هر بیست سال یا در همین حدود، نگرشی طبیعتگرایانه با ادعای «احیاء دین» میآید. امر واقع مهم تاریخی این است که اکثریت غالب مردم از اعتقاد به «روز جزاء در آخرالزمان» دست برداشتهاند… این تصور که آدم «میتواند» یا «میباید» دین را همچون «نهادی» سازمان دهد، همواره به نظرم بیشتر خندهآور بوده است. به نظر میآید که همهی چنین کوششهایی محکوم به شکست خواهد بود. (۱۱۱)
آرنت دین را «پُفهای روح زمانه» میدانست که هیچگاه «احیاء» نخواهد شد و به «سامان سیاسی» نخواهد رسید، چون دیگر مردمان جهان به اعتقادات مذهبی همچون «قیامت» معتقد نیستند و «آگاهی عمومی به سوی دور شدن از مقولات دینی است.» (۱۱۲)
او در این گفتار «زوال اعتقادات دینی» را بسیار قدرتمندتر از «احیاء دینی» میبیند و میگوید جهان آینده صرفاً سکولار است، «به این دلیل که جهانی توأم با شک است.» (۱۱۳) علیرغم شکست این پیشبینیِ او با وقوع انقلاب اسلامی که به روایت میشل فوکو «روح یک جهان بی روح»، بود، (۱۱۴) محمدسعید حنایی کاشانی همزمان با اقبال اکثریت ایرانیان به اندیشه «اصولگرایی» ترجمه و تبلیغ این تزها را در دانشگاههای کشور گسترش داد تا این بار از رهگذر نفی «وجود خداوند» به تبیین «سکولاریسم از منظر آرنت» بپردازد:
«سکولاریسم» از حیث سیاسی، دقیقاً بدان معناست که «اعتقادات» و «نهادهای دینی» هیچ آمریت و «ولایت» الزمآور عمومی ندارند و به عکس، «زندگانی سیاسی» نیز هیچگونه «حرمت دینی» ندارد. (۱۱۵)
ادامه دارد… کودتای مخملی ، کودتای مخملی ، کودتای مخملی
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها:
88. Arendt. Hanna. Religion and Politics, in Essays inn Understanding: 1930-1945. Ed. By Jermon Kohn, Harcourt Brace & Company, 1994, Pp 368 – 390.
89. Ibid.
90. «پیام امام خمینی به مناسبت سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه ۵۹۸» (۲۹ تیر ۱۳۶۷) نک: صحیفه امام خمینی (رحمة الله). جلد ۲۱. تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، پاییز ۱۳۷۸، صص ۸۸ – ۸۱. امام خمینی (رحمة الله) در این پیام میفرمایند: «ما درصدد خشکانیدن ریشههای فاسد صهیونیزم، سرمایهداری و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفتهایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیدهاند نابود کنیم؛ و نظام اسلام رسول الله – صلیالله علیه و آله و سلم – را در جهان استکبار ترویج نماییم؛ و دیر یا زود ملتهای دربند شاهد آن خواهند بود… جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمیشناسد؛ و ما باید در جنگ اعتقادیمان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم.»
91. Huntington, Samuel P. “One Soul at a Time: Pilitical Science and Political Reform”, the American Pilitical Science Review, Vol. 82, No. 1. Mar, 1988.
92. کلانتری، عبدی. «جنگ آینهها». سایت نیلگون، ۸ می ۲۰۰۷، ص ۵. برای مطالعه بیشتر آراء ریچارد رورتی در این زمینه، نک:
http://nilgoon.org/pdfs/abdee/nilgoon-zamaneh-47-48-49.pdf
93. جایزه هانا آرنت برای افکار سیاسی از سال ۱۹۹۵ توسط بنیاد هاینریش بل و موسسه شهر برمن به شخصیتهایی اهداء میشود که «براساس سنت سیاسی هانا آرنت در رابطه با افکار و رفتار عمومی سیاسی حرکت میکنند.» چنانکه بنیاد هاینریش بل اعلام کرده، این جایزهای آکادمیک نیست، بلکه یک «جایزه سیاسی» است. وجه مشترک تمام برندگان جایزه هانا آرنت، دفاع آنان از «صهیونیسم سیاسی» میباشد و بسیاری از آنان در زمره کارگزاران پروژه جهانی «ناتوی فرهنگی» هستند. آگنش هلر در سال ۱۹۹۵ اولین برنده این جایزه بود و سپس فرانسیس فوره (تاریخدان فرانسوی)، فرایموت دووه (سیاستمدار و ناشر آلمانی)، آنتیه فولمر (سیاستمدار حزب سبزهای آلمان)، ماسیمو کاچیاری (فیلسوف و سیاستمدار ایتالیایی)، یلنا بونر (فعال حقوق بشر روسی)، ارنست فول رات (فیلسوف سیاسی آلمانی) و جیانی واتیمو (فیلسوف و سیاستمدار ایتالیایی) برنده آن شدند. در سال ۲۰۰۳ این جایزه به مایکل ایگناتیف (سیاستمدار کانادایی) رسید و پس از او به ارنست وولفگانگ بوکن فورده (فیلسوف و قاضی آلمانی)، وایراوایک فرایبرگا (رئیس جمهور لتلند)، جولیا کریستوا (فیلسوف و روانکاو فرانسوی)، دنیل کوهن بندیت و یوآخیم گاوک (مامور پیشین مدارک اشتازی) تعلق گرفت. در سال ۲۰۰۸ ویکتور زاسلاوسکی (جامعهشناس روسی)، سال بعد کورت فلش (فیلسوف و مورخ آلمانی) و در سال ۲۰۱۰ فرانسیس ژولین (فیلسوف فرانسوی) این جایزه را به دست آوردهاند.
94. برای مطالعه زندگی و حرفه آگنش هلر، نک: فضلینژاد، پیام. شوالیههای ناتوی فرهنگی. تهران: دفتر پژوهشهای موسسه کیهان، دیماه ۱۳۸۶، صص ۱۸۸ – ۱۷۸.
95. پیشین.
96. میرمعزی، مهشید. «جایزه هانا آرنت». فصلنامه بخارا، شماره ۵۸، زمستان ۱۳۸۵، صص ۳۵۸ – ۳۵۷.
97. Garton Ash, Timothy. Witnessed in Warsaw, Budapest, Berlin and Prague. US Edition: The Magic Lantern, 1990.
98. Huntington, Samuel P. The Third Wave Democratization in the Late Twentieth Century. USA: University of Oklahoma Press, 1992, 366 pages.
99. «گفتگوی ایرانیان با متفکر مجار». سایتخانه هنرمندان ایران، ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۴، از:
http://www.iranao.com/news.php?id=1446
100. پیشین.
101. محمد سعید حنایی کاشانی، عضو حلقه کیان و مدرسه فلسفه در دانشکده علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی، یکی از نویسندگان دینستیز، مترجمان سکولار و مبلغان فیلسوفان صهیونیست است که با مرکز بازشناسی ایران و اسلام نیز برای ترجمه آثار هانا آرنت همکاری دارد. او ۱۸ تیر ۱۳۳۸ در شهر مشهد و در خانوادهای با گرایش سیاسی به جبهه ملی متولد شد. سال ۱۳۶۴ از دانشگاه شهید بهشتی مشهد لیسانس فلسفه گرفت و سپس در دانشگاه تهران تحصیلاتش را در رشته فلسفه ادامه داد. از سال ۱۳۶۵ با مرکز نشر دانشگاهی به عنوان «دستیار ویراستار» همکاری خود را آغاز کرد و از سال ۱۳۷۰ تا سال ۱۳۸۲ به عنوان «ویراستار» در آن مرکز حضور داشت. از سال ۱۳۷۰ مربی آموزشی در رشتهی فلسفهی دانشگاه شهید بهشتی شد و همچنان به تدریس در این دانشگاه ادامه میدهد. از سال ۱۳۶۷ به ترجمه مقالات دایرةالمعارف ایرانیکا (زیرنظر احسان یارشاطر، عضو فرقه ضاله بهائیت و از کارگزاران بنیاد اشرف پهلوی در واشنگتن. دی. سی) پرداخت و نزدیک به ۵۰ ترجمهاش از ایرانیکا در دانشنامه جهان اسلام با نام «سعید کاشانی» منتشر شد. در همین هنگام همکاریاش را در حوزه «نقد سینما» و ترجمه مقالات سینمایی با فصلنامه فارابی (متعلق به بنیاد سینمایی فارابی) آغاز کرد و سپس در سراسر دهه ۱۳۷۰ با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در زمینه ترجمه پژوهشهای فرهنگی برای فصلنامه هنر و مجله ارغنون همکاری داشت. حنایی کاشانی با حاکمیت اصلاح طلبان به عنوان یکی از فعالان این اردوگاه ظاهر گشت. از سال ۱۳۷۷ برای ماهنامه کیان مقالاتی با عنوان «دین، مدارا و خشونت» (ش ۴۵)، «عاشورا و موقعیت تراژیک» (ش ۴۶)، «مدینهی احرار: دربارهی لیبرالیسم، استبداد شرقی، اسلام» (ش ۴۸) و … نوشت و از تابستان ۱۳۷۷ همکاریاش را با اکبر گنجی در هفتهنامه راه نو آغاز کرد. حنایی کاشانی یکی از مروجان اندیشههای نهیلیستی نیچه در ایران است و از سال ۱۳۷۶ به ترجمه آثار فیلسوفان سکولار غرب پرداخت. از میان ترجمههای وی میتوان از کتابهای علم هرمنوتیک، فلسفه اروپایی، لیبرالیسم؛ معنا و تاریخ آن و … نام برد. او پروژه ترجمه مجموعهای از «تاریخ فلسفه غرب» را در انتشارات قصیدهسرا پیش میبرد و تاکنون چندین مجلد آن به چاپ رسیده است. حنایی کاشانی در سال ۱۳۸۲ قرارداد ترجمه آثار هانا آرنت مانند کتاب میان گذشته و آینده را کتاب بحرانهای جمهوری را با مرکز بازشناسی ایران و اسلام (با مدیریت مصطفی میرسلیم) منعقد کرد و آنان را به بازار نشر فرستاد! از ابتدای دهه ۱۳۸۰ با تاسیس سایت فلسفه کوشید تا در محیط اینترنت به بسط علوم انسانی سکولار در میان فارسی زبانان بپردازد و آثار برنارد لوئیس (تئوریسین صهیونیسم سیاسی و استاد دانشگاههای اسرائیل) را در حوزه اسلام شناسی ترجمه کرد. در سال ۱۳۸۳ با رامین جهانبگلو و عزتالله فولادوند با هدف پیشبرد پروژه براندازی «گذار به دموکراسی» در دانشگاه امیرکبیر (پلی تکنیک) حاضر شد و تدریس مفاهیم اندیشه سیاسی غرب مانند اگزیستانسیالیسم را در «جشنواره تابستانی» این دانشگاه برای طیفهای سکولار – رادیکال برعهده گرفت و با وبلاگنویسان جاسوس در حزب مشارکت ایران مانند امید معماریان و شهرام رفیعزاده و همچنین با روزنامهنگاران اصلاحطلبی چون محمود فرجامی، جلیل اکبری صحت، علی پیرحسینلو (الپر)، رضا شکراللهی و … روابط نزدیکی برقرار ساخت. سال ۱۳۸۵ و همان هنگام که با علی دهباشی در فصلنامه بخارا برای انتشار ویژهنامهای در ستایش هانا آرنت همکاری نزدیکی داشت، در زمره نویسندگان مجله رواق اندیشه و هنر (متعلق به سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی) نیز قرار گرفت و در برنامههای تلویزیونی شبکه چهار (مانند سینما ماوراء، سینما ۴ و کتاب ۴) حضوری فعال یافت؛ گرچه در همین هنگام دوستان دیرینهاش که جاسوسان تابلوداری شده بودند (مانند مهدی جامی، سردبیر رادیو زمانه، ارگان رسانهای سرویس اطلاعات و امنیت هلند) از فعالیتهای سیاسی حنایی کاشانی ستایش میکردند. با انتشار ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت او در زمره همکاران آن قرار گرفت و از سال ۱۳۸۷ در فرهنگستان هنر (در دوره ریاست میرحسین موسوی) برای پیشبرد پروژه تبیین «هنر اسلامی» سخنرانیهایی را ایراد کرد.
102. «کارنامه دو ماههی محمد سعید حنایی کاشانی به روایت خودش». سایت آفتاب نیوز، ۱ آذر ۱۳۸۴، از: http://www.aftabnews.ir/vdcfj1do.w6dvtagiiw.html
103. برای مطالعه نمونه این همکاریهای مشترک در پروژه امنیتی «گذار به دموکراسی» با حضور جهانبگلو، سروش، حجاریان، فولادوند، حنایی کاشانی، نک: ریاضی، روزبه. «فستیوالی برای جنبش دانشجویی ایران». سایت گویانیوز، ۳۱ تیر ۱۳۸۳، از:
www.khabarnameh.gooya.com/politics/archives/2004/07/013929.php
104. حنایی کاشانی، محمد سعید. «کارنامه». سایت فلسفه. (بازیابی: ۲۲ شهریور ۱۳۸۹)، از:
http://www.fallosafah.ogr/main.curriculum/index.php
105. حنایی کاشانی، محمد سعید. «آخوند – خدا». سایت فلسفه. ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۴، از:
http://www.fallosafah.net/journals-39.htm#840125
106. پیشین.
107. حنایی کاشانی، محمد سعید، «درباره قرائت مذکر از انقلاب». سایت فلسفه. ۱۸ اسفند ۱۳۸۳، از:
http://www.fallosafah.net/Journals-37.htm
108. «کارنامه دو ماههی محمد سعید حنایی کاشانی به روایت خودش». سایت آفتاب نیوز، ۱ آذر ۱۳۸۴، از:
http:www.aftabnews.ir/vdcfj1d0.w6dvtagiiw.html
109. ترجمههای محمدسعید حنایی کاشانی از آراء ضد دینی و ضد توحیدی هانا آرنت ابتدا در برخی نشریات دانشگاه آزاد اسلامی مانند فصلنامه اشراق به چاپ رسید و سپس فصلنامه بخارا (زمستان ۱۳۸۵) آنها را بازنشر کرد. نک: آرنت، هانا. «دین و روشنفکران». ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی. فصلنامه اشراق (فصلنامه فرهنگی دانشگاه آزاد تبریز)، سال اول (دوره جدید)، شماره دوم و سوم، بهار و تابستان ۸۴، صص ۲۳۷ – ۲۳۲.
110. پیشین.
111. برای مطالعه اصل گفتار هانا آرنت با عنوان «دین و روشنفکران» نک:
Arendt, Hanna. Religion and the Intellectuals, in Essays inn Understanding: 1930-1945. Ed. By Jermon Kohn, Harcourt Brace & Company, 1994, pp. 228-231.
112. Arendt, Hanna. Religion and Politics, in Essays inn Understanding: 1930-1945. Ed. By Jermon Kohn, Harcourt Brace & Company, 1994, pp. 368-390.
113. Ibid.
14. فوکو، میشل. ایران: روح یک جهان بیروح. ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهان دیده. تهران: نشر نی، ۱۳۸۴، ۲۳۲ ص.
115. Religion and Politics, p. 380.
منبع: پیام فضلینژاد ، ارتش سری روشنفکران ، تهران: شرکت انتشارات کیهان.
کودتای مخملی ، کودتای مخملی
کودتای مخملی ، کودتای مخملی
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: