حکومت پهلوی گرایشهای ناسیونالیستی داشت. از آنجا که یکی از مهمترین مؤلفههای ناسیونالیسم، باستانگرایی است، تصمیماتی در این زمینه اتخاذ شد. یکی از این اقدامات، تغییر تقویم هجری شمسی به تقویم شاهنشاهی بود. حکومت پهلوی در تغییر مبدأ تقویم، با استفاده از نمادهای باستانگرایانه یک نماد اسلامی را کنار گذاشت. این تغییر دفعتاً ایجاد نشد بلکه زمینههایی داشت که از سالها قبل شروع شده بود. پیشنهاد این تغییر توسط دربار مطرح و با استقبال محمدرضاشاه روبهرو گشت.
باستانگرایی
پس از سقوط سلطنت رضاشاه در شهریور 1320، محمدرضا پهلوی، شاه ایران شد. او پس از کودتای 28 مرداد 1332، قدرت خود را تثبیت کرد. یکی از مهمترین ویژگیهای محمدرضا پهلوی، توجه به باستانگرایی بود.
پژوهشگران حوزهی باستانگرایی، یکی از اهداف باستانگرایی در ایران را تفکیک دو دوره از تاریخ ایران میدانند، که عبارتاند از: تاریخ باستان و تاریخ دورهی اسلامی. این دیدگاه، ایران باستان را در اوج عظمت قرار داده و به ستایش آن میپردازد، اما ایران دورهی اسلامی و تصرف ایران بهدست اعراب را علت همهی بدبختیها عنوان میکند. (بیگدلو، 1380: 20)
برای پیاده کردن ایدهی باستانگرایی، حکومت باید هزینه میکرد و آن نیز مستلزم داشتن درآمد بالا بود تا بتواند به اهداف خود دست یابد. افزایش قیمت نفت به پیشبرد این اقدامات کمک فراوانی کرد. (نجاتی، 1373: 1/528) کل درآمدهای نفتی که در سالهای 1343 تا 1353 شمسی 13 میلیارد دلار بود، از سال 1353 تا 1356 شمسی به 38 میلیارد دلار رسید. (آبراهامیان، 1392: 525)
رشد درآمد نفت موجب گشت تا استقلال مالی و قدرت سیاسی دولت نسبت به جامعه افزایش یابد و همچنین واقعبینی و حزم و احتیاط در شاه و اطرافیانش از بین برود. (همایون کاتوزیان، 1373: 286) افزایش قیمت نفت، اعتماد بهنفس کاذبی به شاه داد تا او تصمیماتی اتخاذ کند بدون اینکه به تبعات این تصمیمات بیندیشد؛ ازجمله برگزاری جشن تاجگذاری، برگزاری جشنهای 2500ساله شاهنشاهی، برگزاری جشن پنجاهمین سال سلطنت پهلویها و تغییر تقویم از شمسی به شاهنشاهی.
در سال 1336ش (1957م) اسرائیلیها تصمیم گرفتند بهمنظور آزادی ملت یهود از اسارتشان در بابل توسط کوروش، کنگرهای با شرکت تاریخدانان در سال 1340ش (1961م) برگزار نمایند. تاریخنویسان و شرقشناسان ایرانی هم به این اجلاس دعوت شدند. شجاعالدین شفا [یهودیتبار] مشاور فرهنگی شاه بههمراه تاریخشناس معروف (که به احتمال زیاد سعید نفیسی [یهودیتبار] باشد – در اسناد نامی از این شخصیت نیامده است) پیشنهادی به شاه ارائه کردند مبنی بر اینکه بهجای آنکه اسرائیلیها این بزرگداشت را برگزار کنند، خود ما با تأکید بر ارزشهای والای کوروش کبیر، به سلطنت رسیدن او را جشن بگیریم تا نشان دهیم که سلطنت در ایران منشأ اصیل و تاریخی دارد. (نراقی 1382: 59)
شجاعالدین شفا یکی از روشنفکران تولیدکنندهی نماد و همچنین مهمترین مشوّق شاه در برگزاری این جشن بود. او معتقد بود:
«این جشن باعث شد تا همگان متوجه شوند که دوران انحطاط و حقارت ایران برای همیشه به پایان رسیده است.» (شفا 1379: 121)
به اینترتیب فکر برگزاری جشنهای 2500ساله شاهنشاهی در ذهن باستانگرای محمدرضا پهلوی خطور کرد. در 24 اسفند 1337، بهفرمان شاه جزوهای شامل رئوس و مواد کلی طرح مربوط به برگزاری جشنهای 2500سال بنیاد شاهنشاهی ایران بهدست کوروش کبیر که در پاییز سال 1340ش عملی میشد، در اختیار برگزارکنندگان قرار گرفت.
شجاعالدین شفا
برای همراهکردن مردم، به روزنامهها دستور داده شد تا دربارهی تاریخ شاهنشاهی کهن ایران مقالاتی به چاپ برسانند و اخبار مربوط به برنامهی برگزاری جشن را انتشار بدهند. (جشنهای…1377: 1/140) با وجود هزینههای فراوان و دستور شاه، این مراسم در نهایت با چهارده سال تأخیر برگزار شد. جشن از 21 تا 27 مهرماه 1350 (13-19 اکتبر 1971) برگزار شد.
در این سالها، کتابهای بسیاری دربارهی تاریخ شاهنشاهی ایران نوشته و با حمایت حکومت به چاپ رسیدند. یکی از این کتابها «تقویم تاریخی فرهنگی هنری دوهزار و پانصد سال شاهنشاهی ایران» تألیف محمدجواد بهروزی بود. این اثر که بهصورت فهرستوار شروع و پایان دوران پادشاهی هر پادشاه ایران را نوشته است، سالشمار پادشاهی کوروش را اینگونه ثبت کرده است:
1 شاهنشاهی = 539 قبل از میلاد = 1160 قبل از هجرت. (بهروزی، 1350: 1)
زمینهسازی تغییر تقویم
مجله سخن به صاحبامتیازی پرویز ناتل خانلری، در شماره 11 خود در آذر 1332، پرسشی را دربارهی «مشکل چند تقویمی در کشور» از استادان و دبیران تاریخ و دانشمندان دیگر پرسید که میتوان آن را زمینهسازی برای تغییر تقویم دانست:
یکی از دشواریهایی که شاگردان ایران در آموختن تاریخ با آن روبهرو هستند این است که تاریخ وقایع در کتابها مبدأ واحدی ندارد. وقایع ایران با سه مبنای مختلف ذکر شده است، حوادث مربوط به پیش از اسلام با سالهای پیش از میلاد مسیح یا پس ازآن تعیین میگردد، مبدأ تاریخ حوادث پس از اسلام هجرت پیغمبر است. تا سال 1297ش تاریخها قمری است و پس ازآن تاریخ شمسی میشود. این اختلاف در مبدأ تاریخ موجب میشود که حوادث تاریخی ایران و جهان در ذهن شاگردان، توالی و ترتیب لازم را پیدا نکند. برای رفع این مشکل چه میتوان کرد؟ آیا میتوان همهی حوادث تاریخی را با ذکر مبدأ واحدی بیان کرد؟ (مجله سخن، 1363: 867)
یکی از کسانی که پاسخی برای مجله سخن فرستاد، «سیدحسن تقیزاده» بود، او که خود پیشینهی تحقیقی دربارهی تقویم داشت، اینگونه پاسخ داد:
یکنواخت کردن تاریخگذاری کاری مطلوب و مفید است، چون تاریخ مبنی بر سال قمری را نه بر عصر حاضر که حالا تاریخ شمسی را قبول کرده است و نه بر وقایع قبل از اسلام میتوان توسعه و شمول داد… پس برای قبول مبدأ واحد باید یا تاریخ مسیحی [میلادی] را پذیرفت… یا تاریخ شمسی را برای وقایع قبل از اسلام و بعد از اسلام استعمال کرد. (تقیزاده 1381: 365)
از نظر تقیزاده، قبول کردن تاریخ میلادی در صورت موافق ساختن افکار عامه ترجیح داشت. این در صورتی بود که تقیزاده در سال 1300ش در مجله کاوه استعمال تاریخ میلادی را مایهی ننگ میدانست (کاوه، 21 فروردین 1300، دوره جدید، 4/ 6-9) زیرا در آن مقطع هنوز تاریخ هجری شمسی رسمی نشده بود و او در پی این بود که ایران از تاریخ شمسی استفاده کند!
در آبان 1345، مجید کفایی خراسانی [عضو وزارت خارجه و نوهی آخوند خراسانی، صاحب کفایه] نامهای به محمدرضا پهلوی نوشت با این موضوع که مبدأ گاهشماری رسمی ایران را بهجای هجرت پیامبر، تاریخ تأسیس شاهنشاهی هخامنشی قرار دهید. در این موقع شاه و اطرافیانش به این پیشنهاد توجهی نکردند، اما در سال 1350ش دوباره این پیشنهاد طی نامهای دیگر تکرار شد و برای توجیه و تبیین این پیشنهاد، کفایی نزد شاه رفت. (امین 1384: 30)
همزمان با برگزاری جشنهای 2500ساله شاهنشاهی، محمد فرهمند معاون سیاسی وزارت کشور در تاریخ 12 تیر 1350 شرحی برای شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران نوشت که در سال 1346ش دربارهی اصلاح تاریخ تقویم ایران و تأسیس تاریخ جدید شاهنشاهی گزارشی به وزارت کشور داده است تا به عرض شاه برسد و از طرف دفتر مخصوص شاهنشاهی برای تحقیق به دانشگاه تهران ارجاع گردیده است و پس از اصلاح و تأیید دانشگاه برای رسیدگی به هیئت دولت تقدیم و نظر مثبت دولت به شاه اعلام شده و به تصویب رسیده است و در ابتدا میخواستند تا در سال برگزاری مراسم جشن 2500ساله شاهنشاهی تقویم نیز تغییر کند اما نظر کمیسیون هماهنگی برنامههای جشن شاهنشاهی ایران مطرح گردید و نظر کمیسیون این بود که چون آشنا ساختن مردم کشور با تقویم شاهنشاهی احتیاج به مرور زمان دارد فعلاً در کلیهی تقویمها علاوه بر سنوات موجود، تاریخ سال شاهنشاهی که شروع آن 559 ق.م است و 2500مین سال آن، سال جلوس محمدرضا شاه است، اضافه شود تا پس از آشنایی عمومی، سال شاهنشاهی جایگزین سایر تقاویم گردد. (جشنهای…1377: 4/75)
پیشنهاد دربار برای تغییر تقویم
در 20 آذر 1354 شجاعالدین شفا، معاون فرهنگی و مطبوعاتی دربار، دربارهی تغییر تاریخ رسمی ایران به بنیانگذاری شاهنشاهی کوروش گزارش داد:
«در ایران از تقویم هجری قمری و شمسی و میلادی استفاده میشود که تاریخ هجری قمری و میلادی اصالت دارند ولی تاریخ هجری شمسی ابداع استثنایی است که باعث شده کشور ما از کلیهی کشورهای مسلمان و غیرمسلمان جهان جدا شود. منطقیتر آن است که تاریخ کاملاً ایرانی یعنی تاریخ شاهنشاهی رایج شود و تاریخ اسلامی همان هجری قمری باشد. تاریخ شاهنشاهی 2513 خواهد شد که بر مبنای بنیانگذاری شاهنشاهی کوروش است که با اضافه کردن عدد 1160 به تاریخ شمسی، تاریخ شاهنشاهی بهدست میآید.» (کمام، 7/970/4/7/10)
در 26 آذر 1354 در جلسهای به درخواست نخستوزیر هویدا، با حضور شفا معاون دربار، بهروز معاون سازمان برنامه و هدایتی معاون نخستوزیر در دربار مطرح شد که:
«تقویم شمسی نه یک تقویم ایرانی است و نه یک تقویم مذهبی؛ زیرا در زمان خلافت معتضد وضع گردیده است و سالها بعد توسط غازان خان و سلطان جلالالدین اصلاح شده است و در اواخر دورهی قاجاریه معمول گشته است و تقویم مذهبی ایرانیان همان تقویم هجری قمری است. عیب دیگر تقویم شمسی این است که ما 2500 سال تاریخ مدوّن داریم ولی با این تقویم بیش از 1436 سال را نمیتوان شماره کرد و برای مطالعهی تاریخ باستان باید به تقویم میلادی رجوع کرد. باید تقویمی را جایگزین کنیم که یادآور شکوه شاهنشاهی ایران باشد.» (ساکما، 8720 -220)
در این جلسه سه پیشنهاد برای مبدأ تاریخ شاهنشاهی داده شد. شفا سال 539 ق.م را پیشنهاد داد که مقارن بود با فتح بابل بهدست کوروش و صدور منشور کوروش و سال 2500 آن مقارن بود با صدور منشور شاهنشاه دربارهی «انقلاب سفید». اشکال این پیشنهاد آن بود که قسمتی از تاریخ شاهنشاهی یعنی جلوس کوروش تا فتح بابل را در بر نمیگرفت و دیگر اینکه مبدأ تاریخ شاهنشاهی با آزادی قوم بنیاسرائیل مقارن میشد و مناسب بهنظر نمیرسید. (ساکما، 8720 -220)
هادی هدایتی سال 559 ق.م را که همان سال جلوس کوروش بود بهعنوان مبدأ تاریخ شاهنشاهی پیشنهاد داد. حُسن این پیشنهاد این بود که تمام تاریخ شاهنشاهی ایران را در بر میگرفت و سال 2500 آن با سال جلوس محمدرضا پهلوی مقارن بود و دو رقم آخر این تاریخ نشاندهنده سالهای سلطنت شاهنشاه بود. (ساکما، 8720 -220)
پیشنهاد بهروز سال فرضی تولد کوروش بود. فرض کنیم کوروش در 21سالگی به سلطنت رسیده بود در اینصورت سال 2500 آن با کودتای 1299 رضاشاه مقارن میشد؛ اشکال این پیشنهاد این بود که مبتنی بر فرض بود و دوم اینکه تولد مؤسس شاهنشاهی را نمیتوان بهعنوان مبدأ پذیرفت. قرار میشود تا محمدرضا پهلوی بین این سه پیشنهاد یکی را برگزیند.
محمدرضا پهلوی سال جلوس کوروش (559 ق.م) را بهعنوان مبدأ تقویم شاهنشاهی ایران برگزید. (ساکما، 8720 -220)
سال 1355ش پنجاهمین سالگرد سلطنت پهلوی بود. بههمین خاطر شاه در تدارک جشن بزرگی بود و تأکید داشت که تقویم از ابتدای سال 1355 شاهنشاهی باشد.
زینت توفیق، احمد اشرف، محمود عنایت و شاهرخ مسکوب ازجمله کارشناسانی بودند که ایراداتی را به مباحث جلسهی سهنفره هدایتی، شفا و بهروز مطرح کردند. این ایرادات عبارت بودند از:
1. ایجاد تقویم هجری شمسی در زمان معتضد رد شده زیرا پیش از حملهی اعراب گاهشماری ایرانیان شمسی بود نه قمری.
2. ایجاد تقویمی تازه نهتنها مشکلی را حل نمیکند بلکه گاهشماری چهارمی هم به قبلیها اضافه میکند. کتابهایی که تاکنون به چاپ رسیدهاند با تاریخ شمسی و قمری و میلادی است اگر گاهشماری دیگری اضافه شود بازهم باید سالها را تبدیل کرد.
3. تغییر تقویم رابطهی ایرانیان را با دوران اسلامی مخدوش میکند.
4. تغییر تقویم امری سیاسی نیست که گزارش آن را مقامات سیاسی به شاه بدهند! این موضوع مربوط به تاریخ و فرهنگ است و باید از افراد صاحبنظر دعوت به عمل بیاید.
5. چند مورد اشتباه تاریخی هم در طرح وجود داشت. سلطان جلالالدوله ملکشاه سلجوقی دو قرن قبل از غازان خان میزیسته است. در زمان او تقویم جلالی معمول شد و در آخر تقویم شمسی هرچند تقویم مذهبی نیست، اما مبدأ آن هجرت پیامبر است. با توجه به تبلیغاتی که در پارهای از کشورهای عربی نسبت به ایران وجود دارد، تغییر مبدأ بهانهای است تا موجب تبلیغاتی علیه شاهنشاهی ایران گردد و درنهایت پیشنهاد میشود که موضوع با دقت نظر بیشتری بررسی گردد. (ساکما، 8720 -220)
جلسهای دیگر بهفرمان شاه در 18 بهمن 1354 برای تغییر تقویم تشکیل شد. در این جلسه کیانپور وزیر اطلاعات و جهانگردی، هدایتی معاون اجرایی نخستوزیر، شجاعالدین شفا معاون فرهنگی دربار، امیرهوشنگ متقی معاون اداری دربار، جعفریان معاون سازمان رادیو و تلویزیون، خطابخش معاون وزیر مشاور، امین صالحی مدیر فرهنگ و هنر و جهانگردی، باستانی پاریزی استاد تاریخ دانشگاه تهران، مصطفی کامکار استاد ریاضی دانشگاه تهران و شاهرخ مسکوب نماینده سازمان برنامه و بودجه حضور داشتند.
در این جلسه تعدادی موافق تغییر تقویم بودند و عدهای مخالف آن. ابتدای جلسه هدایتی به سایر افراد گوشزد کرد که:
«گزارش تبدیل تقویم به عرض شاهنشاه رسیده است و ارادهی شاه بر این است که حتماً این کار انجام شود.» (ساکما، 8720 -220)
شفا، متقی و کامکار از موافقان تغییر تقویم بودند و دربارهی ارزش ملّی تغییر مبدأ سخن گفتند و مزایای این کار را بیشتر از مشکلاتی دانستند که ممکن است پیش آید، حتی کامکار پیشنهاد کرد که یک رصدخانه سلطنتی آریامهر در تهران ایجاد شود. (ساکما، 8720 -220)
باستانی پاریزی اظهار داشت که از آنجا که تقویم یک مقیاس است، هرچه به اندازههای بینالمللی نزدیکتر باشد بهتر است، این روزها سال میلادی جنبهی بینالمللی دارد و کشورهای آسیایی و اروپایی همه از این تقویم استفاده میکنند. تاریخ قمری را بهسادگی نمیتوان تبدیل به تاریخ جدید کرد و در کلاس درس تطبیق آن با سالهای جدید مشکلات تازه بهوجود میآورد.
محمد ابراهیم باستانی پاریزی
شاهرخ مسکوب توضیح داد که تقویم ارتباطی به برانگیختن حس ملّی ندارد، کما اینکه کشورهای مختلف دارای تقویم میلادی هستند. جعفریان اضافه کرد که اجرای این کار به طرحی نیاز دارد که چگونگی مواجهه با افکار عمومی را با بهترین روش مشخص کند تا به قبول بیانجامد. (ساکما، 8720 -220)
سالها بعد باستانی پاریزی شرح این جلسه را در اثر خود «شاهنامه آخرش خوش است» آورده است. از قرار معلوم محمداسماعیل رضوانی به این جلسه دعوت شده اما بهعلت مشغلهی زیاد، باستانی را بهجای خود فرستاده بود. باستانی اینگونه روایت میکند:
در آن مجلس حرف زیاد زده شد. یکی گفت اعراب و مسلمانان مخالفت میکنند، دیگری گفت افغانها بهخاطر ما تاریخ قمری خود را به شمسی تبدیل کردهاند… من چند سال پیش بحثی دربارهی تغییر تاریخ دارم که عملی نمیشود. نه تاریخ اسکندری و نه تاریخ اکبر و نه ملکشاه هیچکدام باقی نمانده و مبدأ شمارش نشده. تاریخ را مسیح و محمد و تا حدّی موسی ساختهاند و فعلاً جز این امکان ندارد تاریخی بدون پشتوانهی مذهبی باقی بماند. (باستانی پاریزی، 1396: 360-363)
باستانی پاریزی معتقد بود اگر قرار است تقویم تغییر کند، بهتر است تقویم میلادی جایگزین شود. در این جلسه باستانی با اینکه میدانست شاه گزارش این جلسه را میخواند مخالفت خود را مکتوب کرد.
قرار شد طرحی با همکاری وزارت اطلاعات و جهانگردی و سازمان رادیو تلویزیون ملّی ایران تهیه شود. این طرح سرّی برای این بود که به جهت تغییر تقویم، ابهامی در افکار عمومی باقی نماند. (مراسان، 2،17593) طرح توجیهی تغییر تقویم شمسی به شاهنشاهی در 19 بهمن 1354 آماده شد. هدف این طرح، چگونگی تغییر تقویم را توضیح میداد بهنحوی که ایرانی از آن استقبال کند و غیرایرانی علل وقوع این امر داخلی ایران را بشناسد. مخاطبان این طرح، افکار عمومی ملت ایران، افکار منطقه و افکار جهان بودند.
در ابتدای این طرح رابطهی افکار عمومی ملت ایران با سال هجری شمسی بررسی شد:
1. در افکار عمومی ماههای مذهبی از محرم آغاز میشود و در ذیقعده پایان میپذیرد پس ماههای فروردین تا اسفند، ماههای مذهبی نیست. (طراحان دقت کافی نداشتند که ماههای قمری با ذیحجه به پایان میرسد.)
2. مبدأ تقویم هجری شمسی یعنی هجرت پیامبر در افکار عمومی یک مبدأ مذهبی است.
3. سال هجری شمسی جنبهی مذهبی ندارد، اما حذف این تقویم افکار عمومی را به مبدأ آن متوجه میکند. در اینصورت جنبهی مذهبی خواهد یافت.
4. هر ایرانی همهی حوادث زندگی خود اعم از سال تولد را به سال هجری شمسی میداند و بهنحوی با این تقویم پیوند عاطفی دارد.
5. هر ایرانی حوادث پنجاه سال اخیر را با تقویم شمسی میشناسد.
6. مردم ایران عموماً از سال هجری قمری بیخبر هستند و در صحبتهایشان میگویند محرم 1345 که منظورشان 1345 شمسی است.
7. بهاستثنای گروهی معدود، مردم نمیدانند که تقویم شمسی با شاهنشاهی پهلوی آغازشده. پس در صورتیکه بیاحتیاط مبدأ آغاز تقویم شمسی را 1304 مطرح کنیم، افکار عمومی به حذف تقویمی توجه خواهند کرد که معیار زمانسنجی شاهنشاهی پهلوی بوده است.
8. جز معدودی مردم نمیدانند که تقویم شمسی در تاریخ ایران چگونه مورد استفاده بوده است. تقویم هجری شمسی در سال 1304ش رسمیت یافت، یعنی زمانی که رضاخان رئیسالوزرا بود، البته که رضاخان در تغییر تقویم هیچ دخالتی نداشت. (مشروح…شورای ملی، 11 فروردین 1304، 5/148)
9. مردم میدانند نوروز روز مذهبی نیست، اما لحظات تحویل سال برای ملت جنبهی تقدّس دارد.
در این 9 مورد که ذکر شد حداقل پنج مورد آن نگاه مذهبی افکار عمومی به تقویم را نشان میدهد، این موضوع نشاندهندهی این بود که نویسندگان طرح تا حدودی افکار عمومی ملت ایران را میشناختند. (متما، 5-465-2-171-الف)
رابطهی افکار عمومی با تقویم هجری قمری هم مورد ارزیابی قرار گرفت:
1. ماههای قمری برای مردم ماههای مذهبی است، اما سال قمری را بهتدریج از یاد بردهاند.
2. روحانیون و عدهای از متعصّبان مذهبی از سال قمری استفاده میکنند و سال هجری شمسی بههیچوجه برای روحانیون معتبر نیست.
3. تاریخ حوادث بعد از اسلام در کتابها سال قمری است بهاستثنای عصر پهلوی.
4. وقتیکه مردم میگویند قرن چهارم به شمسی و قمری آن توجه ندارند، بلکه از قرنی صحبت میکنند که مبدأ اسلامی دارد.
5. بهدلیل به کار رفتن تقویم هجری شمسی در پنجاه سال گذشته، تقویم قمری در ذهن مردم از نظر سنجش سالها متروک شده است. (متما، 5-465-2-171-الف)
سعی شد تا با این اقدامات افکار عمومی توجیه شود:
1. به چگونگی رابطهی افکار عمومی با سالهای قمری و شمسی و روز و ماه این سالها توجه شود.
2. مقام سال هجری قمری در افکار عمومی برجسته شود: مثلاً گفته شود در کشورهای اسلامی سال مذهبی فقط سال قمری است و سال شمسی مفهومی ندارد و این کشورها تاریخ میلادی را به کار میبرند و سال قمری فقط از نظر ماهها مثل رمضان کاربرد دارد، اما در ایران ماههای بیشتری از سال قمری مورد توجه است، مانند رمضان، محرم و صفر. به همین دلیل سال قمری برای ایرانیان معتبرتر از سایر کشورهای اسلامی است و کلیهی حوادث تاریخی بعد از اسلام با سال قمری مشخص شده است.
3. ضمن مباحث مختلف، اعتبار مذهبی را از سال شمسی سلب کنیم.
4. بر دلایل علمی بودن سال شمسی و پیوند آن با ماههای شمسی تأکید شود.
5. برای افکار عمومی توضیح داده شود که رابطهی ایران با کشورهای جهان بهوسیلهی تاریخ میلادی است.
6. بنابراین با این اقدامات افکار عمومی به این نتیجه میرسد که تقویم هجری قمری تنها تقویم مذهبی ایران است، تقویم شمسی همهی تاریخ ملت ایران را در بر نمیگیرد، تقویم شاهنشاهی تنها تقویم ملی ایران خواهد بود و انتخاب آن بههیچوجه به مفهوم حذف یک تقویم مذهبی نیست.
7. بحث دربارهی این مسائل از سوی مراجع علمی تاریخ آغاز شود، مثل انجمن تاریخدانان.
8. آغاز اعلام مباحث از روزنامهها بهصورت متفرق باشد.
9. بر اساس آنچه در این طرح آمد، اجرای طرح تا رسیدن به اعلام تقویم شاهنشاهی از پیش معین نخواهد بود و میتواند تا سال 1356ش به طول انجامد.
10. دربارهی لزوم داشتن تقویم شاهنشاهی باید بر این نکته تأکید کرد که رضاشاه لزوم داشتن یک تقویم علمی و ملّی را دریافت و اینک تقویم شاهنشاهی شکل تکاملیافتهی ارادهی بنیانگذار ایران نو است. (متما، 5-465-2-171-الف)
نویسندگان این طرح با اینکه دربارهی رابطهی افکار عمومی ملت ایران با سال شمسی بر این نکته تأکید کردند که حذف تقویم شمسی، افکار عمومی را به مبدأ آن تقویم متوجه میکند، اما راهحل درستی برای این نکته پیدا نکردند. مبدأ هجرت حضرت محمد (ص) از مکه به مدینه یک نماد اسلامی بود و تغییر تقویم در این دوره به معنای تغییر مبدأ آن بود، تغییر نماد اسلامی و جایگزین کردن نماد شاهنشاهی برای مردم مسلمان غیر قابل پذیرش بود و این نکتهای بود که نویسندگان طرح به آن توجه نکردند.
در این طرح تأکید شده بود که از عجله در تغییر تقویم پرهیز شود و بهنوعی تصریح شده بود که حداقل تا سال 1356ش تقویم تغییر نکند تا شاید اذهان مردم با اقدامات این طرح تحول یابد، اما حکومت به این طرح اعتنا نکرد. ارادهی شاه بر این بود که هرچه زودتر این اتفاق محقق شود.
شاه طرح توجیهی را تأیید کرد، اما گفت که امسال تقویم تغییر پیدا کند، برنامه عملی شود و گفته شود که مسلمانان (اعراب) سال مسیحی دارند و ما سال قمری و ایرانی. (کمام، 7/970/4/7/10)
اسدالله عَلَم در یادداشت خود به تاریخ 10 اسفند 1354 دربارهی تغییر تقویم مینویسد:
شاهنشاه به این کار علاقه دارند، زیرا که خود، مرد تاریخ، خود تاریخ [و] محوّل تاریخ است و میخواهد که مبدأ تاریخ هم بشود و حق هم با او است. عرض کردم: تکیهی ما باید بر تاریخ هجری [قمری] باشد که از لحاظ مذهبی مورد قبول است، ولی از لحاظ ملّی، این تاریخ شمسی اختراع یکی از خلفای اموی است برای گرفتن باج از ایران و بیجهت در سابق ما آن را تاریخ ملّی کردهایم. ولی چون در زمان شاهنشاه فقید قانونی شده، باید حالا دو مجلس قانون بگذرانند و تاریخ شاهنشاهی را جایگزین کنند. [شاه] فرمودند: پیش از عید قطعاً این کار بشود. (عَلَم 1393: 5/ 490)
شاه خود را کوروش زمان میدید پس مبدأی با سلطنت کوروش گویا مبدأ سلطنت خود او بود!
آخرین جلسهی بررسی تغییر تقویم در 23 اسفند 1354 تشکیل گردید. در این جلسه افرادی همچون خسرو بهروز، معاون سازمان برنامه، حسن جمشیدیپور، ستارهشناس دانشگاه تهران، پرویز مرآت، دبیر فرهنگستان شاهنشاهی، لطفاﷲ مفخمپایان، مشاور پژوهشی سازمان جغرافیایی، مصطفی کامکار پارسی، استاد دانشگاه تهران، منوچهر بهرامی، دانشیار دانشگاه تهران، محمود جعفریان، معاون سازمان رادیو و تلویزیون، ایرج منصوری دارا، رئیس دفتر شناخت انفورماتیک و محمدرضا صیاد، دانشجوی علوم کامپیوتر دانشگاه تهران، حضور داشتند. (ساکما، 8720 -220)
در این نشست آغاز تاریخ شاهنشاهی کشور ایران، از نخستین سال پادشاهی کوروش بزرگ (یکشنبه یکم فروردین، در 2534 سال پیش 1166 سال پس از رصد نیمروز) تعیین شد و نخستین روز سال، یکم فروردین باشد. رصدخانهای بهنام رصدخانه شاهنشاهی بنا شود که ستارهشناسان از این به بعد تمام محاسبات نجومی و سالنامه ایران را در آنجا انجام دهند. سالنامهای بهنام سالنامه شاهنشاهی ایران، از آغاز شاهنشاهی کوروش بزرگ تهیه و چاپ شود که در هر صفحه یک ماه از تاریخ شاهنشاهی خورشیدی با روزهای هفته و رویدادهای تاریخی ذکر و در برابر هر روز، روزهای مربوط به سالهای هجری قمری و میلادی نوشته شود. از این به بعد برای تعیین سالهای خورشیدی کافی است رقم 1180 را به سالهای هجری شمسی اضافه کرد تا سالهای شاهنشاهی خورشیدی بهدست آید. (ساکما، 8720 -220)
در آخرین جلسه از استادان تاریخ دعوت به عمل نیامده بود، احتمالاً به این علت که در جلسهی گذشته، استادان تاریخ موافق تغییر تقویم نبودند. در این جلسه همهی اعضا فقط برای تأیید این موضوع آمده بودند نه اینکه بتوانند انتقادی انجام دهند و این جلسه کاملاً تشریفاتی بود که فقط منویات شاه را به انجام رساند.
تصویب قانون تغییر تقویم در مجلسین
لایحه تغییر تقویم از شمسی به شاهنشاهی در روز 24 اسفند 1354 همزمان با روز تولد رضاشاه و بهمناسبت برگزاری بزرگداشت پنجاهمین سال شاهنشاهی پهلوی، در جلسه مشترک مجلسین شورای ملی و سنا، به تصویب رسید و مذاکرات این جلسهی مجلسین بهصورت کتاب چاپ شد.
واکنش امام خمینی (ره) به تغییر مبدأ تقویم
در 4 مهر 1355 (26 سپتامبر1976م) حدود شش ماه پس از تغییر تقویم ایران، امام خمینی (ره) که در عراق در تبعید به سر میبرد بهمناسبت عید فطر پیامی به عموم مسلمین و دانشجویان نوشت. ایشان معتقد بود که:
«برای تضعیف اسلام و محو اسم آن، نغمۀ شوم تغییر مبدأ تاریخ را ساز کردند. این تغییر از جنایات بزرگی است که در این عصر به دست این دودمان کثیف واقع شد. بر عموم ملت است که با استعمال این تاریخ جنایتکار مخالفت کنند؛ و چون این تغییر: هَتْک اسلام و مقدمۀ محو اسم آن است ـ خدای نخواسته ـ استعمال آن بر عموم حرام و پشتیبانی از ستمکار و ظالم و مخالفت با اسلام عدالتخواه است.» (صحیفه امام، 1385: 3/ 170)
نویسنده: مریم مدنی جاوید با تلخیص توسط اندیشکده مطالعات یهود
بیشتر بدانیم:
یهودیزادهای بهدنبال حذف تاریخ هجری از تقویم ایران
منابع:
الف. اسناد
سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران (ساکما)، شناسه سند: 8720 -220؛ 2096 -264.
کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی (کمام)، 7/970/4/7/10.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی (مراسان)، شماره پرونده: 17593، ص2.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران (متما)، 5-465-2-171-الف.
ب. کتابها
آبراهامیان، یرواند (1392)، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گل محمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران: نشر نی.
باستانی پاریزی، محمدابراهیم (1396)، شاهنامه آخرش خوش است، تهران: علم.
بهروزی، محمدجواد (1350)، تقویم تاریخی فرهنگی هنری 2500ساله شاهنشاهی ایران، شیراز: کانون تربیت.
بیگدلو، رضا (1380)، باستانگرایی در تاریخ معاصر ایران، تهران: نشر مرکز.
تقیزاده، حسن (1381)، بیست مقاله تقیزاده، ترجمه احمد آرام و کیکاوس جهانداری، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی به روایت اسناد ساواک و دربار: بزم اهریمن (1377)، ج4،1، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
شفا، شجاعالدین (1379)، جنایت و مکافات ایران: سیری در نخستین انقلاب سیاه تاریخ جهان، پاریس: فرزاد.
صحیفه امام؛ مجموعه آثار امام خمینی (1385)، ج3، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
عَلَم، امیر اسداﷲ (1393)، یادداشتهای عَلَم، ج 5، ویرایش علینقی عالیخانی، تهران: مازیار: معین.
مجله سخن (1363)، تهران: انتشارت علمی.
نجاتی، غلامرضا (1373)، تاریخ سیاسی بیستوپنجساله ایران؛ از کودتا تا انقلاب، ج1، تهران: مؤسسه رسا.
نراقی، احسان (1382)، از کاخ شاه تا زندان اوین، ترجمه سعید آذری، تهران: رسا.
همایون کاتوزیان، محمدعلی (1373)، اقتصاد سیاسی ایران؛ از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران: نشر مرکز.
ج. مقاله
امین، حسن (مهر 1384)، «تبدیل گاهشماری شمسی به گاهشماری شاهنشاهی»، ماهنامه حافظ، ش19، ص30-32.
د. روزنامه
کاوه، دوره جدید، ش4، 21 فروردین 1300.
هـ. منابع وبی
لوح فشرده مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده میشود.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده میشود.
…..
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: