فرازهای این مقاله از کتاب «رنجهای بشری» نوشتهی استاد «رضا مرادی غیاثآبادی» نقل شده است. مقابل هریک از تیترها شمارهی مربوط به آن فراز از کتاب مشخص شده است. کوروش شناسی
بزرگی کوروش (رنجهای بشری ۶)
کورش را شاید به این دلیل بتوان «بزرگ» نامید، که او نابودگری بزرگ بود. او توانست در طول مدت پادشاهی خود چندین کشور و تمدن درخشان بشری را چنان برای همیشه نابود کند که جز نامی از آنان برجای نماند.
کشورهای پهناور و صلحطلبی (رنجهای بشری ۸)
نقشه پهناور شاهنشاهی کورش و هخامنشیان با هر ادعایی که سازگاری داشته باشد، با ادعای صلح و حقوق بشر سازگاری ندارد و فقط یک سادهدل میتواند آنرا باور کند.
کوروش و سکوت فردوسی (رنجهای بشری ۱۰)
سکوت مطلق فردوسی و بایکوت نام کورش در شاهنامه دلایل مختلفی میتواند داشته باشد. از جمله اینکه، احتمالاً فردوسی آوردن نام کورش را در شأن شاهنامه نمیدانسته و یا اینکه کورش ناشناختهتر و بیاهمیتتر از آن بوده که نامش به گوش فردوسی رسیده باشد.
جهانگشایی در صلح (رنجهای بشری ۱۳)
به کسی که باور میکند کورش کشورگشایی میکرد و خون از دماغ کسی نمیآمد، چه میتوان گفت؟!
منشور کوروش علیه کوروش (رنجهای بشری ۱۸)
قاعدهای حقوقی میگوید که «اعتراف و ادعای هر شخص فقط علیه خودش اعتبار دارد و نه به نفع خودش». بر همین اساس از آنچه کورش در منشور مشهورش نوشته است، فقط میتوان علیه خودش استفاده کرد و نه به نفع خودش. از هیچ «فتحنامهای» که یک مهاجم مسلح در شرایط غلبه و بهرهمندی از قدرت نوشته است، نمیتوان به نفع آن مهاجم و به زیان کشور مغلوب و مردم لگدمال شده استفاده کرد.
کوروش و سازندگی (رنجهای بشری ۲۱)
سازندگی در زمان کورش بزرگ به اندازهای بیمعنا است که از زمان فرمانروایی هفده ساله او بر بابل حتی یک خشت برجای نمانده که بر خشتی دیگر نهاده شده باشد.
کوروش و فرهنگ ایران (رنجهای بشری ۳۹)
کورش معادل با فرهنگ ایران نیست و ظاهراً خود از نابودکنندگان فرهنگ ایران بوده است. از دوران طولانی پادشاهی کورش نه تنها نشانهای باستانشناختی یا روایتی تاریخی از انجام فعالیتهای سازنده و خدمت به فرهنگ و مردم و کشور به دست نیامده است، که بسیاری از یادمانهای کهن در مدت پادشاهی او از بین رفتند.
کوروش و سکوت منابع ایرانی (رنجهای بشری ۴۷)
نام کورش نه تنها در شاهنامه فردوسی نیامده، که در سراسر متون اوستایی، متون پهلوی اشکانی، متون پهلوی ساسانی، متون مانوی، متون سغدی، و دیگر متون ایرانی میانه نیز نیامده است. این سکوت در کنار سکوت یا کمتوجهی متون فارسی و تاریخنامههای سدههای میانه، نشان میدهد که گویا ایرانیان برای کورش اهمیتی قائل نبودهاند و توجهات غلوآمیز اخیر ظاهراً ناشی از القائات استعماری و عادت و علاقه دیرین ما به ساختن پهلوانهای پوشالی و امامزادههای قلابی است.
هخامنشیان بدون شهر (رنجهای بشری ۵۲)
در فاصله زمانی ساخت شهر مادی هگمتانه (از آخرین شاه ماد) و ساخت شهر سِلوکی سِلوکیه (از نخستین شاه سلوکی) هیچ شهری در ایران ساخته نشد. این زمان برابر است با زمان پادشاهی کورش و بازماندگان هخامنشی او.
نبود نام کوروش در میان ایرانیان (رنجهای بشری ۵۸)
شخصیت کورش به اندازهای برای ایرانیان جدید و ساختگی است که نمیتوان ایرانی هشتاد سالهای را یافت که نامش کورش باشد.
هخامنشیان و شناخته نشدن سکونتگاه انسان (رنجهای بشری ۵۹)
حمله و استیلای کورش به اندازهای ویرانگرانه بود که از زمان شروع تجاوزات او تا پایان شاهنشاهی هخامنشیان، نه تنها شهر یا روستایی ساخته نشد، که حتی شهر یا روستایی در ایران شناسایی نشده که در زمان آنان سکونتگاه انسان بوده باشد.
ناشناختگی کوروش در عصر قاجار (رنجهای بشری ۶۲)
فرصتالدوله شیرازی که پژوهش و گزارش مفصل و مصوری از آثار باستانی و تاریخ و جغرافیای استان فارس را در اواخر پادشاهی ناصرالدینشاه قاجار نوشته، در شرح بنای موسوم به مشهد مادر سلیمان آورده است: «بنابر آنچه مورخین فرنگستان را عقیده است، آن مقبره پادشاهی است که نام او کوروش بوده و او را چتریش نیز مینامیدهاند». این عبارت و این تنها یادکرد از نام کورش در کتاب فرصتالدوله نشان میدهد که حتی در دوره قاجار و در میان پژوهشگران تاریخ و جغرافیا، نام کوروش تا این اندازه برای ایرانیان جدید و ناشناخته بوده است. این در حالی است که شرح حال بسیاری از پادشاهان پیش از اسلام در کتاب او آمده است. (۱)
وادار کردن دختران به فحشا در زمان کوروش (رنجهای بشری ۶۷)
به موجب لوحه شماره ۲۵۲ از سال هشتم پادشاهی کورش در بابل، دختری به نام تابموتو به دلیل اینکه پدرش به مؤسسه مالی یا رباخانه اگیبی بدهی داشت، به گرو گرفته شد تا زمانی که پدرش بدهی خود را تسویه کند. دخترانی که به گرو گرفته میشدند، برای بهرهکشی جنسی اجاره داده میشدند تا خسارت تأخیر را جبران کنند. (۲)
کوروش و اسکندر در شاهنامه فردوسی (رنجهای بشری ۷۱)
فردوسی در حالی نام کورش را در شاهنامه نیاورده است که از افتخارات و کرامات اسکندر تعریف و تمجید کرده و از او با صفات نیکی همچون خردمند، بیداردل، دورکننده بدیها، سازنده، آرامکننده کشور، شاهوار، با فر و فرهنگ، خوبچهر، خوبگفتار، دادگر، پیروزبخت، بخشنده و آشتیجو یاد کرده است. (۳)
کوروش در تورات (رنجهای بشری ۹۷)
کوروش بزرگ در متن عهد عتیق (تورات) گرامی داشته شده و نجاتدهنده یهودیان از اسارت هفتاد ساله در بابل معرفی شده است. اما در همان کتاب او مجری خواست و اراده و این سخن خدای بزرگ برای نابودی بابل نیز بوده است: «من خود بر ضد بابل بر خواهم خواست و آنرا نابود خواهم کرد. نسل بابلیان را ریشهکن خواهم کرد تا دیگر کسی از آنان زنده نماند. بابل را به باتلاق تبدیل خواهم کرد تا جغدها در آن منزل کنند. با جاروی هلاکت بابل را جارو خواهم کرد تا هر چه دارد از بین برود» (کتاب اشعیا، باب ۱۴، بند ۲۲ و ۲۳)؛ «پس از هفتاد سال، پادشاه بابل و قوم او را بخاطر گناهانشان مجازات خواهم نمود و سرزمین ایشان را به ویرانهای ابدی تبدیل خواهم کرد» (کتاب اِرمیا، باب ۲۵، بند ۱۲). شواهد تاریخی و باستانشناختی نشان میدهد که این خواست در عمل به دست کورش اتفاق افتاد و پس از حمله کورش به بابل تمدن کهن و باشکوه آن برای همیشه از میان رفت.
کوروش و مصادره املاک به نفع نظامیان (رنجهای بشری ۲۱۵)
یکی دیگر از کارهایی که پس از تجاوز کوروش هخامنشی به بابل و تصرف آن متداول شد؛ مصادره املاک، مجتمعهای مسکونی، زمینهای زراعی و نیز منافع حاصل از آنها به نفع سرداران سپاه و خاندان سلطنتی بود. املاک مصادره شده به نفع نظامیان و سرداران سپاه متناسب با نوع خدمت یا خوشخدمتیهایی بوده است که به حکومت میکردهاند. این املاک و زمینها گاه به اندازهای بزرگ بودهاند که در آنها استحکاماتی با برج و بارو ساخته میشد، پاسدارانی برای مراقبت از آنها گماشته میشدند و انبوهی از بردگان در آنجا به کار گرفته میشدند. گاه نیز متصرفین، این زمینها را تفکیک میکردند و در قطعات کوچکتر به صاحبان اصلی آن و مردم بابل اجاره میدادند. مردم علاوه بر آنکه موظف بودند اجارهبهای زمین را به موقع بپردازند، وظیفه داشتند تا در ازای هر خانواده یک سرباز در اختیار سپاه هخامنشی بگذارند.
گزنفون نیز از مصادره خانههای مردم توسط کورش و به نفع سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، یاد کرده است. (۴)
در تفاوت اسکندر با کوروش (رنجهای بشری ۲۱۷)
یکی از تفاوتهای مهم اسکندر با کورش (که هر دو ید طولائی در خشونتورزی و تجاوزگری داشتند) در این بود که اسکندر به سپاهیان خود فرمان داد به خانههای مردم وارد نشوند و کورش خانههای مردم را به سرداران سپاه خود میبخشید. این نکته به مانند بخشیدن زنان به سرداران، نشان دهنده مفهوم «بخشندگی» است که گزنفون به کورش منسوب میدارد و بدون در نظر گرفتن مفهوم و مصداق آن، موجب خوشایند عدهای شده است که گزنفون را ستایشگر کورش میدانند.
شاید دلیل اینکه نام اسکندر در شاهنامه فردوسی به نیکی ثبت شده و از کورش یادی نشده است، و مردم ایران و دیگر کشورها نیز از دیرباز تاکنون نام اسکندر (و حتی نام چنگیز و تیمور) را بر روی فرزندان خود مینهادند، اما نام کورش را طرد کرده بودند، در همین تفاوت مهم میان این دو تن بوده باشد. (۵)
درخواست منبع تاریخی برای آرشیت دانا و بانو ورتا
مدتی است کورشپرستان ادعای تازهای را بالا آوردهاند که در زمان هخامنشیان دانشمند و فیلسوف بیهمتایی به نام «آرشیت دانا» زندگی میکرده که نظریهپرداز دموکراسی در ایران باستان هم بوده است. سخنان حکیمانهای را نیز بدو منسوب کردهاند. همچنین مدعی شدهاند او شاگرد برجستهای هم داشته که «بانو ورتا» بوده است. (برای آگاهی از حجم انتشار این ادعا، نامهای بالا را در گوگل جستجو کنید). از آنجا که در طول بیست سال پژوهش و تألیف فرهنگنامه ایران باستان به چنین نامهایی برخورد نکردهام، از مدعیان فوق درخواست و خواهش دارم که منبع تاریخی برای این دو تن را به نگارنده معرفی کنند و مرا مرهون الطاف خویش سازند.
کتیبه کوروش به خطی ابداعی داریوش
کسانی را دیدهام که هم به ابداع خط میخی فارسی باستان توسط داریوش افتخار میکنند و هم به کتیبه کورش در مشهد مادرسلیمان (پاسارگاد احتمالی) به همین خط. وقتی مدال افتخار ساخته شدن خط میخی فارسی باستان را به گردن داریوش میاندازیم، مفهوم ثانوی و بدیهی چنین مدال و افتخاری اینست که کتیبه کورش بعد از زمان او نوشته شده و متعلق بدو نیست.
شخصیت تقلبی جدید: یوتاب یا سردار زن هخامنشی و خواهر آریوبرزن
به تازگی ادعا میشود که در ایران عصر هخامنشی یک سردار زن شجاع وجود داشته که خواهر آریوبرزن بوده و چنین و چنان از خود شجاعت نشان داده است. عده دیگری نیز او را ملقب به «یوتاب شیرزن بختیاری» کردهاند! چنین شخصی وجود خارجی ندارد و در هیچیک از اسناد و مدارک تاریخی نامی از او نیامده است. بانو یوتاب از آخرین ساختههای کارخانه جعل و تقلب کورشپرستان است.
پینوشتها: کوروش شناسی . کوروش شناسی . کوروش شناسی . کوروش شناسی
(۱) منبع: فرصتالدوله شیرازی، آثارالعجم در تاریخ و جغرافیای مشروح بلاد و اماکن فارس، به کوشش علی دهباشی، تهران، ۱۳۶۲، ص ۲۲۸.
(۲) برای آگاهی بیشتر بنگرید به:
Beitrage zur Assyriologie und Semitischen Sprachwissenschaft, Dritter band, heft 3, Leipzig, 1897.
ترجمه پنجاه لوح حقوقی و اداری از زمان پادشاهی کورش، دانشنامه آشورولوژی و زبان شناسی، جلد سوم، دفتر سوم، لایپزیک، ۱۸۹۷
(۳) بنگرید به: شاهنامه فردوسی، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، ۱۳۸۶، دفتر پنجم، صفحه ۵۲۳ به بعد.
(۴) برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: کورت، آملی، هخامنشیان، ترجمه مرتضی ثاقبفر، تهران، ۱۳۷۸، صفحه ۱۱۹ تا ۱۲۲؛ بریان، پییر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۵؛ گزنفون، کورشنامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۶.
(۵) بنگرید به: گزنفون، کورشنامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۶٫
Sachs, A., and H. Hunger, Astronomical Diaries and Related Texts from Babylon, Vienna, 1988-1996, Vol. I, p. 179.
Van der Spek, R.J. (Bert), Darius III, Alexander the Great and Babylonian scholarship, in: Achaemenid History XIII, Leiden, 2003, pp. 289-346.
The archaeology of Alexander the Great: 3. Babylonian Diary
بیشتر بدانیم:
کوروش در تورات : مسیح خداوند یا منصوب خداوند؟
کوروش هخامنشی در منابع کهن ایرانی
کوروش هخامنشی و مصادره اسناد تاریخی
محبوبیت مردمی: کوروش یا نبونید؟
از مقبره مادر سلیمان تا آرامگاه کوروش
تمدنهایی که به دست کوروش نابود شدند
کوروش شناسی . کوروش شناسی . کوروش شناسی . کوروش شناسی . کوروش شناسی
تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم:
واقعا اندیشکده جالبی هستید. لطفا تفاوت اندیشکده با وب سایت شخصی یک نفر رو بیان بفرمایید ؟ حالا اگه چند سال دیگه فهمیدیم نظریات شخصی غیاث آبادی اشتباه بوده تکلیف چیه ؟
با سلام
با توجه به اینکه تعداد مقالات آقای غیاثآبادی در سایت اندیشكده كمتر از ۱ درصد حجم كل مقالات است، لذا دو سؤال از شما داریم:
اول اینكه چرا فقط همین ۱ درصد را میبینید و آن ۹۹ درصد را نمیبینید؟! اگر نیاز به چشمپزشک متخصص دارید بفرمایید تا آدرس تقدیم كنیم!!!
دوم اینکه استاد غیاثآبادی در همین مقالات محدودشان به رسم تمام محققان و پژوهشگرانِ واقعی، برای تمامی ادعاهای خود دلیل ذكر كردهاند. لذا اصل عقلایی و اسلامی این است كه استدلال را ببینید نه شخص نویسنده را. اگر توان رد استدلالات ایشان را دارید بفرمایید و الا اگر مشكل شخصی با استاد غیاثآبادی دارید ما مسئول پاسخ به مشكلات شخصی شما نیستیم!!