ارتش سری روشنفکران (قسمت چهاردهم)
علوم انسانی؛ الهیات جنگ نرم (۷)
در اسناد عملیات PSB به عنوان بزرگترین عملیات جاسوسی قرن بیستم در حوزهی علوم انسانی، از «علوم انسانی» به مثابهی «الهیات جنگ سرد» یاد میشود و فیلسوفان و روشنفکران نیز «الهههای پاسدارِ» کشتی طلایی لیبرالیسم هستند، (۱۴۴) اما در ادبیات جاسوسی آن را به «جنگهای کثیف» تعبیر میکنند و از کارگزارانش به عنوان «افسران عملیات مخفی» نام میبرند. (۱۴۵)
بازخوانی تاریخ عملیات PSB، شش فاز به هم پیوسته را نمایان میسازد که گرچه تفکیک آنها از یکدیگر دشوار است، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی سکانس به سکانس در ایران بازسازی گشت. فاز اول این عملیات، «ساخت حلقههای روشنفکری» زیر چتر سرویسهای جاسوسی لیبرال است که یک دهه پیش از تاریخ تاسیس رسمی شورای برنامهریزی روانی در ایالت متحده آغاز گشت؛ یعنی از سال ۱۹۴۲.م (۱۳۲۰ هـش) که سرویس خدمات استراتژیک (OSS) در قامت اولین سازمان متمرکز اطلاعاتی ایالات متحده فعالیتش را آغاز کرد و تا سال ۱۹۸۳.م (۱۳۶۲ هـش) به یک قدرت تئوریک بزرگ بدل گشت.
در طول این ۴۲ سال بزرگترین فلاسفه، جامعهشناسان، اقتصاددانان و هنرمندان غرب به خدمت سازمانهای جاسوسی اروپا و آمریکا درآمدند. سرلشگر ویلیام داناوان، رئیس کل OSS دوست داشت که آن را به حیاط خلوت روشنفکران تبدیل کند و نام همه آنها را در لیست جاسوسان حقوقبگیر خود ببیند. (۱۴۶) برای همین تنها با گذشت ۵ سال، سرویس خدمات استراتژیک توانست چهرههای برجستهای را تحت عنوان «ارتش سری روشنفکران» گردهم آورد. (۱۴۷) در سال ۱۳۲۰ ارتش سری روشنفکران در OSS شامل سه حلقه فلسفی – سیاسی، هنری و اقتصادی بود.
ما همیشه این پندار را در ذهن داریم که هنرمندان اولین قربانیان نقشههای جاسوسی و سیاستهای حکومتی هستند، اما به روایت آلفرد هیچکاک در فیلم طناب، گاهی میان «قدرت خلاقهی هنرمند» با «قدرت خلاقهی جنایت» رابطه مستقیمی برقرار است. نمونه این «رابطه مستقیم» را میتوان زیر پوستِ دیگر بازیگران عملیات PSB دید؛ اسطورههای هنر مدرن. این نسل گرچه شعار «هنر برای هنر» میدادند، اما مانند متفکران لیبرال سرمایهداری آثار خود را در چارچوب هدفگذاریهای امنیتی بلوک غرب آفریدند.
از سال ۱۹۴۲ تا امروز، فقط بیش از ۲۰ رماننویس برجسته به استخدام سرویس جاسوسی آمریکا و اینتلیجنس سرویس انگلستان درآمدند و ۹ حلقه هنری – ادبی را در کشورهای شوروی، چکسلواکی، رومانی، لهستان، مجارستان، آلمان، آمریکا، انگلستان و فرانسه رهبری کردند. ارنست همینگوی، جان اشتاینبک و جان فورد، از معروفترین اعضاء حلقه هنری سرویس خدمات استراتژیک بودند.
تصویر ارنست همینگوی و جلد کتاب زنگها برای که به صدا در میآیند.
همینگوی (۱۹۶۱ – ۱۸۹۸) در آن هنگام یک «جاسوس دو جانبه» به شمار میرفت و یک سال پیش از پیوستن به سرویس، در سال ۱۹۴۱ با اسم رمز آرگو جذب سازمان امنیت شوروی (KGB) گشت؛ (۱۴۸) یعنی همان زمان که او را با رمان زنگها برای که به صدا در میآیند میشناختند.
تصویر جان اشتاینبک و جلد چاپ اول کتاب خوشههای خشم
جان اشتاینبک (۱۹۶۸ – ۱۹۰۲) که از پیشروان مکتب ادبی «سوسیال رئالیسم آمریکایی» و «نویسنده محرومین» لقب گرفته بود، سال ۱۹۳۹ رمان خوشههای خشم را منتشر کرد و به همراه جان فورد از هنگام تاسیس OSS به استخدام آن درآمد. (۱۴۹)
فورد در سال ۱۹۴۰ نسخه سینمایی خوشههای خشم را ساخت و دومین جایزه اسکار را به کارنامهاش افزود. در سال ۱۹۴۲ با ساختن فیلم مستند نبرد میدوی برای سرویس خدمات استراتژیک توجه سرلشگر ویلیام داناوان را به خود جلب کرد و باز هم با اهداء جایزه اسکار بهترین فیلم مستند از او تقدیر شد. سپس رئیس کل سرویس، بیدرنگ جان فورد را به سمت مدیر «بخش سینمایی» سازمان اطلاعات نظامی آمریکا برگزید. (۱۵۰) او رابط OSS با هالیوود شد تا به شناسایی و شکار فیلمسازان برای سرویس جاسوسیاش بپردازد. (۱۵۱) خدماتش چنان ارزشمند بود که سرلشگر داناوان او را در کنار ریچارد هلمز به سمت مشاور ارشد در امور جنگ روانی منصوب کرد. (۱۵۲) فورد تا پایان عمر در خدمت رسمی CIA ماند (۱۵۳) و به سبب همین فعالیتها و خصوصاً حمایت از جنگ ویتنام، ریچارد نیکسون چند روز قبل از مرگ جان فورد در سال ۱۹۷۳ مدال آزادی را به او داد.
تصویر جان فورد و پوستر فیلمهای نبرد میدوی و خوشههای خشم
در مرکز حلقهی فلسفی و سیاسی OSS دو چهره برجسته بیش از دیگران به چشم میآمدند: یکی آیزایا برلین و دیگری جرج کنان. برلین یک مارکسشناسِ برجسته، دیپلمات و جاسوس ارشد اینتلیجنس سرویس انگلستان (MI6) به شمار میرفت. (۱۵۴) او نه تنها در مقام مشاور بلندپایه جرج کنان در طراحی استراتژی عملیات PSB مشارکت کرد، بلکه «نماینده جهانبینی فرهنگی CIA» شناخته میشد. (۱۵۵) به برلین لقب «مدافع اشرافی لیبرالیسم» و «روباه فلسفه» را دادند (۱۵۶) و در زمره حامیان مشرف فلسفه تحلیلی نیز قرار داشت. البته آن هنگام، برلین تنها فلسفهدان برجسته CIA و MI6 نبود. استوارت همپشایر، فیلسوف معروف و دوست صمیمی برلین، دسامبر ۱۹۹۷ به جاسوسی برای اینتلیجنس سرویس انگلستان از دهه ۱۹۴۰ اعتراف کرد. (۱۵۷)
پس از تأسیس آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده در سال ۱۹۴۸ حلقه «فیلسوفان یهودی» روز به روز بزرگتر میشد، چنانکه هانا آرنت، ریمون آرون، توماس کوهن و دانیل بل نیز به جمع سِر کارل پوپر و سِر آیزایا برلین و هربرت مارکوزه پیوستند. (۱۵۸) هربرت مارکوزه، جامعهشناس یهودی و پدر جنبش «چپ نو» که در کنار تئودور آدورنو و اریش فروم از بنیانگذاران یهودی «مکتب فرانکفورت» و منتقد نظام سرمایهداری بود، در سال ۱۹۴۲ به ریاست قسمت «پژوهشهای مارکسیستی» سرویس خدمات استراتژیک (OSS) رسید. (۱۵۹)
هربرت مارکوزه یهودی ؛ از بنیانگذاران مکتب فرانکفورت
در همین سال پُل سوئیزی، برجستهترین اقتصاددان سوسیالیستِ آمریکایی که به روایت خودش میخواست «بنیانی از اندیشه را پایه بگذارد که رقیب اندیشه مارکس باشد» (۱۶۰) در ۳۲ سالگی به بخش اقتصادی سرویس جاسوسی آمریکا ملحق شد. (۱۶۱) ابتدا به مدیریت «اداره جاسوسی اقتصادی از انگلستان» و سپس به ریاست «مرکز جاسوسی قاره اروپا» دست یافت. (۱۶۲) با تاسیس CIA او به این سازمان پیوست. (۱۶۳) ریمون آرون نیز در سال ۱۹۵۰ عضویت در کادر رهبری عملیات PSB را پذیرفت و به عنوان اولین جامعهشناس مشهور فرانسوی، پایش به سرویس جاسوسی ایالات متحده باز شد. (۱۶۴)
پل سوئیزی که میخواست رقیب اندیشه مارکس باشد سر از CIA درآورد!
دانیل بل نویسنده کتاب پایان ایدئولوژی، تنها عضو زندهی حلقه فیلسوفان یهودی (تا سال ۲۰۱۱) و جامعهشناس بزرگ قرن بیستم، همواره ستایش رئیس عملیات سرّی سیا را برمیانگیخت و سال ۱۹۵۰ نامش به لیست کارگزاران جنگ روانی کاخ سفید راه یافت. (۱۶۵) او به همراه جرجکنان و ریمون آرون در کادر رهبری عملیات PSB حضور داشت و همچنین در ساخت مهمترین حلقه فلسفی – روشنفکری آمریکا در مجله پارتیزان ریویو نقشی فعال ایفاء کرد. (۱۶۶) همین فعالیتها سبب اهداء ۱۶ عنوان عمدتاً افتخاری از دانشگاههای معتبر جهان به بل شد. توماس کوهن، استاد دانشگاه هاروارد و فیلسوف علم که با نگارش کتاب جنجالی و نامدار ساختار انقلابهای علمی نقشی بیبدیل در ساختارسازی لیبرال برای علوم انسانی ایفا کرد، پس از تاسیس CIA به جمع همکیشان خود پیوست. (۱۶۷) او را هیجانانگیزترین تئوریسین جنگهای علم میدانند.
دانیل بل نویسنده کتاب پایان ایدئولوژی
توماس کوهن نویسنده کتاب جنجالی ساختار انقلابهای علمی
نام ۳ فیلسوف بزرگ قرن بیستم نیز در کادر رهبری بزرگترین عملیات جاسوسی تاریخ معاصر به چشم میآید: لُرد برتراند راسل، جیمز برنهام و ژاک مارتین. آنان نیز از سال ۱۹۴۸.م به CIA ملحق شدند. راسل، نجیبزادهی انگلیسی و مشهورترین فیلسوف ملحد جهان، وقتی در سال ۱۹۵۰ جایزه نوبل ادبیات را گرفت، CIA نیز او را به ریاست افتخاری کنگره آزادی فرهنگی برگزید که در مقام اصلیترین سازمان روشنفکری برای فروپاشی بلوک شرق عمل میکرد. (۱۶۸) راسل تا سال ۱۹۵۲ با نظر شورای برنامهریزی روانی در مقام خود ابقا گشت و سپس برای یک دوره ۴ ساله دیگر در سمت خود باقی ماند. (۱۶۹) وزارت خارجه انگلستان یک بار روی پرونده راسل نوشت: «یکی از موذیترین خُلهای کشور.» (۱۷۰)
برتراند راسل مشهورترین فیلسوف ملحد جهان
ژاک مارتین در ۶۶ سالگی یک فیلسوف بزرگ اخلاقگرا در فرانسه به شمار میرفت و با آثاری مانند مدارج معرفت، درآمدی بر مابعدالطبیعه و مبادی فلسفه صاحب اعتبار ویژهای بود. (۱۷۱) از این رو، ریاست شاخه فرانسوی عملیات کیوکپریا (Qkopera) را برای پیشبرد بخشی از پروژه «جنگهای علم» به ژاک مارتین سپردند. (۱۷۲)
جیمز برنهام، منتقد فلسفهی تاریخ مارکسیستی و صاحب نظریه «انقلاب مدیریتی» یکی از جنجالبرانگیزترین جامعهشناسان سازمان بود که اساساً خطوط استراتژیک عملیات PSB برپایهی آراء او شکل گرفت. (۱۷۳) او از آغاز عصر تکنوکراتها و حاکمیت طبقهی مدیران فنسالار سخن میگفت و مانند آیزایا برلین و جرج کنان از سیاست استخدام «روشنفکران چپ غیرکمونیست برای مبارزهی ضد کمونیستی» در سیا حمایت میکرد. (۱۷۴)
با پیروی از همین سیاست حلقه «فیلسوفان اصلاح طلب در مارکسیسم» زیر چتر تئوریهای یهودیان نامداری چون سیدنی هوک، جورج لوکاچ، هربرت مارکوزه، لشک کولاکوفسکی و… شکل گرفت که گرچه به ظاهر از منتقدان سرمایهداری بودند، اما همگی وابستگیهای امنیتی آشکاری به سرویسهای جاسوسی لیبرال داشتند و از کارگزاران عملیات PSB به شمار میآمدند. آنان میکوشیدند تا با صورتبندی فلسفهی سوسیال دموکراسی، یک «مکتب رقیب» در دل ایدئولوژی کمونیسم بسازند؛ فلسفهای که به «چپ آمریکایی» معروف شد.
سیدنی هوک، متولد دسامبر۱۹۰۲ در نیویورک، از اولین فیلسوفان یهودی مارکسیست و چریکی پشیمان بود که با تشویق جان دیویی به سازمان سیا پیوست. (۱۷۵) البته او از نیمه دهه ۱۹۳۰ اطلاعات رفقای همحزبیاش را به آژانس FBI رد میکرد. (۱۷۶) پایان دهه ۱۹۴۰ با برپایی سمینارهایی در نقد مارکسیسم، همکاری خود را با خانه آزادی (فریدوم هاوس) آغاز کرد (۱۷۷) و همان سیاستی را پیش گرفت که دونالد جیمسون، افسر کارکشتهی جنگ روانی CIA میخواست، یعنی جلوگیری از نفوذ ایدئولوژیک کمونیسم در جهان غرب. هوک سرانجام در سال ۱۹۴۹ پروژهای کلیدی را برای سازمان سیا طراحی کرد و در آن نوشت: «به من صد میلیون دلار و هزار انسان مصمم بدهید، تضمین میکنم چنان موجی از ناآرامیهای دموکراتیک در میان تودهها، بلکه حتی در میان سربازان امپراتوری استالین ایجاد کنم که برای مدتی طولانی تمامی دغدغه وی به مسائل داخلی معطوف شود.» (۱۷۸) طرح او تصویب شد و سرانجام در جمع رهبران بزرگترین عملیات جاسوسی قرن جای گرفت.
جورج لوکاچ که در غرب به «مارکسیستی با گرایشهای انساندوستانه» و از فلاسفه موثر بر مکتب فرانکفورت شهرت دارد، در جمع سران شورش مجارستان (قیام بوداپست) در سال ۱۹۵۶ جای گرفت (۱۷۹) و جرقه حرکتی را زد که تحلیلگران CIA رسماً آن را سرچشمهی کودتاهای مخملی در اروپای شرقی دانستهاند. (۱۸۰) او سال ۱۸۸۵ در خانواده یک بانکدار یهودی متولد شد. پیش از پیوستن به مارکسیسم در حلقه فکری هایدلبرگ که ماکس وبر از سال ۱۹۰۶ گرد خود آورد، شرکت داشت. تحت تأثیر همان آموزهها هم کتاب نظریه رمان را نوشت، اما ناگهان از سال ۱۹۱۸ به حزب کمونیست گروید و چهره اصلی این مشرب فکری در جهان شد. با این حال زلزلهای که اردوگاه سرمایهداری از دهه ۱۹۵۰ برای شکاف در میان فیلسوفان چپگرا به راه انداخت، لوکاچ را در هم شکست، همانطور که یک دهه بعدتر نیز دیگر همکیش و هممشربش، لشک کولاکوفسکی را دگرگون ساخت. لیبرالها از او هم مانند لوکاچ چهرهی «فیلسوفی آزاداندیش، مداراجو و معنوی» را ساختند. (۱۸۱)
کولاکوفسکی ۴۲ سال از لوکاچ کوچکتر بود و از سال۱۹۵۳ به مدت ۱۵ سال بر کرسی استادی «فلسفه تاریخ» در دانشگاه ورشو مینشست. بعد از لوکاچ از سخنگویان اصلی مارکسیسم – لنینیسم به شمار میرفت و عنوان «فیلسوف متعهد» را از سوی رفقای روس خود گرفت. (۱۸۲) با این همه، نیمه دهه ۱۹۶۰ با گذراندن یک بورس مطالعاتی یک ساله در هلند، تحت تأثیر افکار باروخ اسپینوزا (فیلسوفی که هلندیها او را یهودی ملحد خواندند) از مشرب فکریاش دست شست و پیوندهای استواری با اردوگاه سرمایهداری پیدا کرد. (۱۸۳) در سال ۱۹۶۸ پروژه جرج کنان، آیزایا برلین و جیمز برنهام برای دوقطبیسازی درون جامعه کمونیستی به نقطه حساسی رسید و به قول آدام میچنیک «زمانی آمد که کمونیستها علیه کمونیستها میجنگیدند.» (۱۸۴) در همین زمان، کولاکوفسکی با نگارش جلد اول کتاب جریانهای اصلی در مارکسیسم و اعلام تغییر موضع ایدئولوژیک و سیاسیاش، گرایش «سوسیال دموکراسی» (چپ آمریکایی) را برگزید و به خاطر مشارکت در کودتای ناکام آمریکایی در لهستان، ابتدا به کانادا و فرانسه، سپس به انگلستان و آمریکا گریخت. (۱۸۵) سرانجام به دانشگاه ییل رفت، به مرکز تربیت نظریهپردازان و جاسوسان CIA. گویی سرنوشت محتوم بیشتر فلاسفه یهودی این چنین بود که پس از دگرگونی فکریشان سر از آمریکا درآوردند: مثل هانا آرنت، هربرت مارکوزه، تئودور آدورنو، اریش فروم.
ادامه دارد…
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها:
۱۴۴. جنگ سرد فرهنگی، ص ۴۵۵.
۱۴۵. حیلههای کثیف، ص ۲۲۸.
۱۴۶. Richard Harris Smith. OSS: The Secret History of America’s First Central Intelligence Agency. Berkeley, University Of California Press, 1972.
۱۴۷. Ibid. ارتش سری روشنفکران
۱۴۸. Ibid. ارتش سری روشنفکران
۱۴۹. Ibid. ارتش سری روشنفکران
۱۵۰. Ibid. ارتش سری روشنفکران
۱۵۱. Ibid. ارتش سری روشنفکران
۱۵۲. Ibid. ارتش سری روشنفکران
۱۵۳. سند عضویت جان فورد در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا را وبسایت رسمی CIA منتشر کرده است. نک:
– “A Look Back…. John Ford: War Movies”. Central Intelligence Agency Website:
https://www.cia.gov/news-information/featured-story-archive/john-ford.html
۱۵۴. برای مطالعه اسناد و شواهد همکاری سِرآیزایا برلین با M16 و CIA، نک:
الف) ویتاکر، بن. موسسات: تحلیلی درباره نوعدوستی و جامعه. لندن: آیرمتوئن، ۱۹۷۴.
ب) هیچنز، کریستوفر. «مرگ یا خویشتنداری؟». ژورنال بازبینی کتاب لندن، ۲۶ نوامبر ۱۹۹۸.
۱۵۵. A) Williams, Hywel. “An English liberal stooge”. The Guardian, 14 April 2004.
B) “Isaiah Berlin: The free thinker”. The Independent, 28 May 2009.
۱۵۶. آیزایا برلین مقالهی «خارپشت و روباه» را در کتاب متفکران روس با یک شعر کوتاه آغاز میکند: «روباه بسیار میداند، اما خارپشت یک چیز بزرگ میداند.» سپس بر مبنای این شعر به تقسیم متفکران، نویسندگان و افراد بشر میپردازد و مینویسد روباهان «هدفهای فراوانی را دنبال میکنند که غالباً با یکدیگر مربوط نیستند یا حتی با هم تناقض دارند. این دسته در زندگی و اندیشه میل به پراکندگی دارند تا تراکم و بر سطوح مختلف حرکت میکنند.» بسیاری براساس همین توصیفِ برلین، او را «روباه فلسفه» خواندهاند. نک:
– برلین، آیزایا. متفکران روس. ترجمهی نجف دریابندری. تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۱، صص ۴۶ – ۴۵.
۱۵۷. جنگ سرد فرهنگی، ص ۲۴.
۱۵۸. برای مطالعه همکاری سِرکارل پوپر، سِرآیزایا برلین، هانا آرنت، ریمون آرون، توماس کوهن و دانیل بل با CIA به افشاگری جنجالی پرفسور پل بوهان، استاد «تاریخ جنبشهای رادیکال» در دانشگاه براون در ژورنال تیکون (می و ژوئن ۲۰۰۰.م) مراجعه کنید. تیکون یک نشریه روشنفکری یهودی است که در ایالات متحده آمریکا چاپ میشود. بوهل به نقش فائقه روشنفکران یهودی در جنگ سرد فرهنگی سیا و حلقه «روشنفکران نیویورک» میپردازد.
نک:
-بوهل، پل. «سیا و لیبرالهای یهودی». ژورنال تیکون (چاپ آمریکا). می و ژوئن ۲۰۰۰. صص ۱۸۵ – ۱۷۰.
همچنین برای مطالعه اسناد عضویت این متفکران یهودی در کادر رهبری کنگره آزادی فرهنگی و عملیات Psb، نگاه کنید به رساله مایکل وارنر، تاریخدان رسمی آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا و عضو کادر تاریخی CIA در:
-مایکل وارنر. ریشههای کنگره آزادی فرهنگی: مطالعات درباره اقدامات جاسوسی. شناسه جلد ۳۸/۵، تابستان ۱۹۵ .
۱۵۹. الف) براون، استوارت و دایان کالینسون و رابرت ویلکینسون. صد فیلسوف قرن بیستم. ترجمه عبدالرضا سالاربهزادی. چاپ سوم. تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۸۶، صص ۳۰۷ – ۳۰۶.
ب) «سپنتا، نیلوفری در لجنزار یا مرتدی دنبلدار؟». پیام زن، نوامبر ۲۰۰۷، شماره ۶۷.
۱۶۰. Richard Harris Smith. OSS: The Secret History of America’s First Central Intelligence Agency, Pp 215 – 220.
۱۶۱, Ibid.
۱۶۲. Bellamy Foster, John. “On the Laws of Capitalism”. Monthly Review, 1 May 2011.
۱۶۳. Bellamy Foster, John. “The Commitment of an Intellectual: Paul M. Sweezy (1910 – 2004)”. Monthly Review, 24 February 2004.
۱۶۴. برای مطالعه سند همکاری ریمون آرون با CIA و کنگره آزادی فرهنگی، نک:
A) David N. Gibbs. Academics and Spies: The Silence That Roars. Los Angeles Times, Sunday, January 28, 2001.
B) Peter Coleman. The Liberal Conspiracy: The Congress for Cultural Freedom and the Struggled for the Mind of Postwar Europe, Pp 178 – 184.
C) Saunders, Frances. The Cultural Cold war: The CIA and the World of Arts and Letters. London: The New Press, 2000, Pp 90 – 125.
D) Boneau, Denis. “When the CIA financed European Intellectuals”. Voltaire Network, 27 November 2003. Ref:
http://www.voltairenet.org/When-the-CIA-financed-European
۱۶۵. بوهل، پل. «سیا و لیبرالهای یهودی». ژورنال تیکون (چاپ آمریکا). می و ژوئن ۲۰۰۰. صص ۱۸۵ – ۱۷۰.
۱۶۶. پیشین.
۱۶۷. بوهل، پل. «سیا و لیبرالهای یهودی»، ص ۱۷۷.
۱۶۸. A) Baldwin, Paul. “Bertrand Russell aide wins libel damages”. The Guardian, 10 November 1999.
B) Saunders, Frances. The Cultural Cold War: The CIA and the World of Arts and Letters, p 373.
۱۶۹. Ibid.
۱۷۰. برای مطالعه این اظهارنظر معاون دائمی وزارت خارجه انگلیسی و دیگر اسناد درباره برتراند راسل، نک:
– Barry Feinberg & Ronald Kasrils. Bertrand Russell’s America: His Transatlantic Travels and Writing. Vol. i. London: 1973.
۱۷۱. Saunders, Frances. The Cultural Cold War: The CIA and the World of Arts and Letters, P 153.
۱۷۲. Ibid.
۱۷۳. Ibid, Pp 146 – 147.
۱۷۴. Ibid.
۱۷۵. Ibid, p 182.
۱۷۶. Ibid.
۱۷۷. Ibid, p 90.
۱۷۸. Peter Coleman. The Liberal Conspiracy: The Congress for Cultural Freedom and the Struggle for the Mind of Postwar Europe, p 188.
۱۷۹. Wikipedia contributors. “György Lukács.” Wikipedia, The Free Encyclopedia. 25 Jan. 2012. Web. 29 Jan. 2012.
۱۸۰. طاهری، علیرضا، «بهار پراگ؛ سرچشمه انقلاب مخملی». رادیو فردا، ۲۷ دی ۱۳۸۵، از:
http://www.radiofarda.com/content/feature/371689.html
۱۸۱. “György Lukács.” Wikipedia, The Free Encyclopedia. 25 Jan. 2012.
۱۸۲. «کولاکوفسکی، فیلسوف لهستانی درگذشت». بیبیسی فارسی، ۲۷ تیر ۱۳۸۸، از:
http://bbc.co.uk/persian/world/2009/07/090719-mm-Kolakowski-marxism.shtml
۱۸۳. پیشین.
۱۸۴. Adam Michnik. In Search of Lost Meaning: The New Eastern Europe. London: University of California Press, 2011, Pp 205.
۱۸۵. Wikipedia contributors. “Leszek Kolakowski.” Wikipedia, The Free Encyclopedia. 20 Jan. 2012. Web. 29 Jan. 2012.
منبع: پیام فضلینژاد ، ارتش سری روشنفکران ، تهران: شرکت انتشارات کیهان.
ارتش سری روشنفکران
ارتش سری روشنفکران
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: