جایگذاری مشعل المپیک بهعنوان یک رویداد تشریفاتی که در آن مردم از طبقات مختلف اجتماعی مشعل المپیک را در سراسر کشور میزبان میگردانند، مخصوصاً برای کسانی که این سنّت را ابداع نمودند حرکتی نمادین محسوب میشود.
در اسطورهشناسی یونان، مشعلدار اصلی «پرومتئوس» بود. پرومته یا پرومتئوس (به یونانی: Προμηθεύς به انگلیسی: Prometheus) یکی از تیتانها و خدایگانی است که آتش را از دیگر خدایان ربود و به انسانها داد. مردم باستان آتش را بارقهی کوچکی از خورشید میدانستند که بهنوعی مظهر مادی خدا بود. بنابراین پرومتئوس با آوردن آتش، انسانها را در تمام ویژگیهای «الهی» سهیم نمود و حتی به انسانها اجازه داد آرزوی خدا بودن را در سر بپرورانند.
به همین دلیل پرومتئوس از احترام ویژهای در جوامع مخفی برخوردار است، چرا که افسانهی او نشاندهندهی افق نهایی فلسفه و اهداف مکاتب سرّی است: «عروج به الوهیت و ابدیت از طریق راههای غیرالهی»!
پرومتئوس آتش میآورد / اثر: هاینریش فردریش فوگر
در آموزههای سرّی، عمل «حمل مشعل» نماد آگاهی انسان از وجود بارقهی الهی در خود و نمایانگر اشتیاق او برای نایل شدن به مقام خدایی است. بهطور خلاصه این همان هستهی مرکزی فلسفهی نخبگان جهان است که بهشدت تحت تاثیر آموزههای هرمسی فراماسونری، تصوفگرایان و فلسفه اشراق است. از اینرو مشعل روشنگر پرومتئوس اغلب در نمادگرایی مخفی نخبگان استفاده میشود.
فوارۀ پرومتئوس در مرکز راکفلر. در پشت این فواره نوشته شده است: «پرومتئوس، آموزگار همهی فنون، آتش را که برای انسان به معنای راهی بهسوی آرمانهای بزرگ است، به او اعطا نمود».
مشهورترین مشعلدار جهان، یعنی «مجسمه آزادی» را، «فراماسونهای فرانسوی» به ایالات متحده اهدا کردند!
مجسمه يک دست که مشعل را نگهداشته بر روی هرم و برفراز «کتابخانه عمومی لس آنجلس»! (Los Angeles Public Library)
اسطوره پرومتئوس از بسیاری جهات به افسانهی لوسیفر (شیطان) شباهت دارد. نامی که در لاتین به معنای «آورنده نور»، «مشعلدار» یا «روشنیبخش» است. زیرا او با نزول خود از بهشت به زمین، نور آگاهی و دانش را نیز بههمراه آورد! و بههمین جهت در آموزههای سرّی از او بهعنوان «آورندهی روشنی ستاره صبح» که همان عقلگرایی و روشنگری است، شناخته میشود!!
نقاشی کفرآمیز از لوسیفر آورنده نور!
از آنجا که مشعل روشنگری نمایانگر نخبگان است، آیا حضور آن بهطور آشکار در مراسم افتتاحیهی عظیمترین رویداد ورزشی جهان عجیب است؟
المپیکها
اولین جایگذاری مشعل المپیک در سال ۱۹۳۶ در برلین و در زمان رژیم نازی برگزار شد.
اولین مراسم حمل مشعل المپیک
علیرغم این حقیقت که هیتلر سازمانهای فراماسونری را از آلمان اخراج نمود (در ظاهر او آنها را خدمتگزار یهودیان میدانست)، اما رژیم او از این جوامع مخفی الهام میگرفت و به سمت عقاید آنان گرایش داشت! او برای نمادگرایی و تأسیس جوامع مخفی ارزش بسیاری قائل بود. هرمن روشنینگ در کتاب «از زبان هیتلر» آورده است:
«همهی آن بهاصطلاح پلیدیها، اسکلتها و سرهای مردگان، تابوتها و اسرار، همه فقط به درد ترساندن کودکان میخورند. اما تنها یک موضوع خطرناک وجود دارد که من از آنها الگوبرداری میکنم. آنها در خود نوعی اصالت و نجابت مقدس دارند. آنها یک خط مشی سرّی را برای خود ایجاد کردهاند که نهتنها بهخوبی اجرا شده، بلکه این رویکرد از طریق نمادها و اسرار به مرحلهی ظهور درآمده است. سلسله مراتب سازمانی و آئینهای نمادین ورود به تشکیلات که میتوان گفت بدون تکیه بر نیروی فکر و تنها از طریق کار بر روی تصور و جادوگری و نمادهای یک آیین عمل میکنند. همهی این موضوعات دارای عنصری خطرناک میباشند، عنصری که من به آن غلبه کردهام. آیا شما نمیدانید که حزب ما باید آن ویژگی را داشته باشد…؟ نظم، که باید وجود داشته باشد – نظم و سلسله مراتب روحانیت سکولار و ضددینی … ما یا فراماسونها یا کلیسا -. تنها یک نفر پیروز این میدان است و نه بیشتر… ما قویترین هستیم و دو گروه دیگر را شکست خواهیم داد. حزب نازی بهشدت تحت تأثیر عرفان و تصوف آلمانی قرار داشت. چند عضو این حزب بخشی از جامعه نروژ بودند. یک جامعهی مخفی که در مونیخ تأسیس شده بود. برخلاف تفاوتهای ظاهری با دیگر جوامع مخفی مانند فراماسونری، در نهایت تمامی آموزههای درونی این جوامع یکسان هستند.»
بیشتر بدانیم:
رازهای پنهان صعود نازیسم
آدولف هیتلر و استادان غیبی
از آنجا که تفکرات سرّی یکسانند، جایگزاری مشعل بخشی از سنّت المپیک شد. بنابراین هر چهار سال یکبار تمام کشورها گرد هم میآیند و دست به دست شدن مشعل پرومتئوس را جشن میگیرند! مشعلی که تنها باید بهوسیلهی منبع اصلی یعنی خورشید -همان نماد الوهیت– روشن گردد.
اکثر مردمی که در این مراسم شرکت دارند ازجمله کسانی که مشعل را حمل میکنند از مفهوم سرّی این رویداد آگاهی ندارند، بنابراین حمل این مشعل بهعنوان یک مثال برجسته از مناسک و فلسفهی نخبگان است که توسط انبوه مردم متحیر و ناآگاه جشن گرفته میشود!
مردم یکبار دیگر لوسیفر مشعلدار خود را تشویق میکنند و غفلت و ناآگاهی خود را جشن میگیرند!!
شباهت اتفاقی! آرم المپیک ۲۰۱۲ لندن و موزه یهود برلین با کلمهی ZION (زایون/صهیون)
بنگاه خبرپراکنی بریتانیا یا همان بیبیسی، در قسمتی از یکی از مقالات خود [بنگرید به: اینجا] در اینباره، مینویسد:
لندن ۲۰۱۲: جایگذاری مشعل المپیک چیست؟
چه شد که بازیهای المپیک مراسم آیینی حمل مشعل را در خود جای داد؟
تلقی و درک از جایگذاری مشعل این است که میتوان آن را نوعی بازآفرینی رسم یونانیان باستان دانست. در واقع این یک رسم در المپیک مدرن است که از بازیهای تابستان ۱۹۳۶ در برلین و بازیهای زمستان ۱۹۵۲ در اسلو آغاز شد، اما ایدهی آن از افسانههای دلربای یونانی در حدود قرون پنجم و ششم پیش از میلاد نشأت میگیرد.
بر اساس افسانهها، پرومتئوس یک خدای دوستدار بشر بود که آتش، عنصر مقدس را ربود و آن را به دور از دید زئوس، پدر خدایان، به انسان بخشید.
بیبیسی: شعله از نور خورشید روشن میشود – با مشعلهای پشتیبان که از چند روز قبل برای جلوگیری از خاموششدن احتمالی مشعل در هوای ابری و بارانی روشن شدهاند.
یونانیان باستان مسابقات lampadedromia (مسابقات دو مشعل) را برگزار میکردند که در آن تیم برنده یک شعلهی مقدس را شاید بهعنوان بخشی از آیین پرستش پرومتئوس و مخالفت او با خدایان برای بخشش دانش به فانیان روشن مینمود. این جایگذاری مدرن توافقی است با راهبان پاکدامن روشنکنندهی مشعل و تمدن رقیب روم. این مراسم همچنین روح صلح مقدس را سوگند میدهد. صلحی که در سراسر یونان باستان پیش از مسابقات المپیک ایجاد شد و بهواسطهی دوندگان به تمام کشور رسانده شد.
در سال ۱۹۲۸ در بازیهای المپیک آمستردام این مشعل روشن شد. اما از سال ۱۹۳۶ بود که مراسم با مشعل به دستور رژیم نازی شکل تازهای به خود گرفت. در المپیا مشعلی با استفاده از نور خورشید و آینهای خاص روشن شد و توسط دوندگان از بلغارستان، یوگوسلاوی، مجارستان، اطریش و چکسلواکی –کشورهایی که بعداً در قلمرو نازی قرار گرفتند- به برلین برده شد. آتش نماد رژیم هیتلر و مشخصهی آن حرکت دستهجمعی برای مشعل بود. هدف رهبری ایجاد ارتباطی مستقیم با تمدن باستان بود.
آنها خواستار پلی نمادین میان یونان باستان و آلمان کنونی بودند. نور نماد پاکی است. نور خیرهکننده، پاک، سفید و درخشنده یونان باستان بود که به افسانه آریایی راه یافت. آدولف هیتلر لنی ریفنشتال فیلمساز را برای به تصویر کشیدن این افسانه و ساخت مستندی دربارهی این رویداد در فیلم المپیا در سال ۱۹۳۸ برگزید.
پس از جنگ برای مسابقات لندن در سال ۱۹۴۸ برگزارکنندگان مسابقه ایدهی حمل مشعل را پذیرفتند. جدا از دورههای سخت و تلخ، مشعل در طول مسیر مورد استقبال انبوه مردم قرار میگرفت. از آن زمان به بعد، مشعل لحظات خوبی را به خود دیده است.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: