تسلسل تاریخی نقش و تأثیر یهودیان مخفی بر کلیسای کاتولیک از قرون وسطا تا عصر حاضر
پاپهای کلیسای کاتولیک بیشترین تسامح را در جهان مسیحیت با یهود در طول قرون وسطا داشتهاند و علّت این موضوع، به نفوذ یهود به درون دربارهای کلیسایی در «رُم» مربوط میشود؛ امّا دیگر مردم مسیحی در «اروپا»، بیشترین دشمنی را نسبت به یهود از خود بروز میدادند و علّت آن ثروتهای بسیار هنگفت آنان و فعّالیتهای شدید ربوی آنها بود.
اما با اینکه «شورای لاتران سوم» در سال ۱۱۷۹ ربا را حرام و اعلام کرد که:
کسانی که رباخواریشان آشکار گردد، در مراسم «عشای ربّانی» پذیرفته نخواهند شد و اگر بر همین گناه بمیرند، بر دین مسیح دفن نخواهند شد و کشیش حق ندارد صدقات آنها را بپذیرد.
با این وجود، گرگوری نهم که با یهودیان روابط مالی داشت، این قانون را تغییر داد و اظهار داشت که ربا شامل تمامی آن چیزهایی میگردد که انسان همانند قرض کسب میکند. از آن پس، این نظریه تبدیل به قانون کلیسای کاتولیک رم تا سال ۱۹۱۷ گردید (۱) و بدینسان ما به میزان نفوذ و سیطرهی یهود بر پاپهای کلیسای کاتولیک پی میبریم که از آنجمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
پاپ گریگوری اول
[[۱]]
گریگوری اول (Pope Gregory I) مشهور به گریگوری کبیر با وجود تهوّر و شوری که در نشر دین مسیحیت داشت، از اجبار نمودن یهودیان به پذیرش دین مسیحیت جلوگیری و از اموال آنها بهعنوان شهروند در کشورهای تحت فرمان خود، محافظت کرد و در نامهای به اسقف ناپولی اظهار داشت:
اجازه نده بر یهودیان در اجرای نمازهایشان سختگیری شود و به آنان در پرداختن به اعیاد، روزهای مقدّس و جشنهای مربوط به آن، همانگونه که خود و پدرانشان از زمانهای دور انجام میدادهاند، آزادی کامل اعطا کن.
[[۲]]
هنگامی که پاپ اوژن سوم (به لاتین: Eugenius III : اِئوگِنیوس سوم) وارد «پاریس» شد و طی مراسم خاصّی عازم کلیسای بزرگی که در آن زمان در محلّهی یهودینشین پاریس قرار داشت، شد، یهود، هیئتی را برای اهدای «تورات» یا «کتاب شریعت» به سوی او فرستاد و او نیز آنها را گرامی داشت و راضی و خرسند به خانههایشان بازگرداند؛
پاپ الکساندر سوم
[[۳]]
پاپ الکساندر سوم (Alexander III) با یهود در هماهنگی کامل بود و یکی از آنها را برای ادارهی امور مالی خود به خدمت گرفت؛
پاپ گریگوری نهم
[[۴]]
گریگوری نهم (Gregory IX)، در محکمهی تفتیش عقاید، یهود را هنگامی که امنیت مسیحیان را مورد تهدید قرار میدادند یا پس از مسیحی شدن دوباره به دین یهود در میآمدند، مورد عفو قرار میداد. (به موضوع حلال کردن ربا توسط وی نیز قبلاً اشاره شد)؛
پاپ اینوسنت چهارم
[[۵]]
پاپ اینوسنت چهارم (Innocent IV) داستانی را در مورد اینکه از جمله شعائر یهودیان، «قربانی کردن کودکان مسیحی» بوده است، نقل کرده و میگوید:
برخی از قسّیسان، شاهزادگان، نجیبزادگان و اشراف بزرگ، روشهایی مخالف دین یهود را برای فریب و گمراه کردن آنان ابداع کرده و آنها را به ناحق و با استفاده از قدرت خود از مالکّیت املاک خود منع کرده و خود صاحب آن میشدند و آنها را به دروغ و بهتان متّهم میکردند که در روز «عید فصح» قلب یک بچهی خردسال ذبح شده را بین خود تقسیم کردهاند؛ امّا حقیقت این بود که آنها بهسبب کینهای که نسبت به یهود داشتند، هر حادثه یا قتلی را در هر مکانی که اتّفاق میافتاد، به یهود نسبت میدادند. بهسبب این تهمتهای گوناگون و امثال آن، قلبهای مردم آکنده از کینه نسبت به یهود میشد و موجب میگردید که اموال آنها را غارت کنند و با گرسنگی دادن به آنها و زندانی و شکنجه کردنشان و وسایل دیگر، درصدد اذیت و آزار آنها برآمده و گاهی نیز آنها را با اعدام حذف نمایند. از این رو شرایط یهود بسیار بدتر از وضعیت پدران آنان در حکومت فراعنه شد و اگر آنها اکنون تحت حکومت حاکمان مسیحی زندگی میکنند، بهسبب آن است که از کشورهای آبا و اجدادی خود رانده شدهاند و از آنجا که موجب خوشحالی ماست که آنها اذیت و آزاری نبینند، به شما فرمان میدهیم که رفتاری نرم و ملاطفتآمیز با آنها داشته باشید و اگر به شما خبری در مورد ستم و ظلم نسبت به آنان رسید، این ظلم و ستم را از آنها دفع کنید و اجازه ندهید که در آینده نیز چنین ستمی به آنان برسد.
این دلسوزی پاپ، دوست صمیمی یهود است. در حالیکه حادثهی قتل کودکان غیریهودی را برخی از منابع مسیحی نیز کردهاند. (۲)
با وجود انکار این وقایع توسط برخی از پاپها، هشدارها یا درخواستهای پاپهای جهان مسیحیت در «اروپا» گوش شنوا و همدردی را پیدا نکرد؛
[[۶]]
پاپ گریگوری دهم (Gregory X) در سال ۱۲۷۲ ناچار شد سخنان سابق پاپ اینوسنت چهارم را در مورد محکومیت ماجرای «کشتن کودکان مسیحی»، بر اساس برخی شعائر دینی یهود تکرار کرده و برای بخشیدن تأثیر و قدرت بیشتر به سخنان خود مقرّر داشت که شهادت هیچ فرد مسیحی علیه یک یهودی پذیرفته نشود؛ مگر آنکه یک یهودی دیگر آن را تأیید نماید؛
ویل دورانت میگوید:
قوانین حمایتی و اوامر مشابه آن، که پس از دوران گریگوری دهم، در سال ۱۲۷۲ از سوی پاپها تا سال ۱۷۶۲ به تصویب رسید، بیانگر آن است که قلب پاپها آکنده از ترحّم نسبت به یهود بوده و شاهد بر آن است که پاپها تا زمانی که یهودیان در دولتهای پاپی از آرامش بیشتری نسبت به همکیشان خود در دیگر دولتها برخوردار بودند، در دعوت خود صادق تلقّی میشدند. (۳)
پاپ پل ششم
[[۷]]
در سال ۱۹۶۵ م. پاپ پولس ششم (پاپ پل ششم : Paul VI) قطعنامهای را مبتنی بر تبرئهی یهود از خون مسیح (ع) صادر کرد که بزرگترین و مهمترین اعتراف در تاریخ روابط بین یهود و پاپهای واتیکان بهشمار میآید. از اینرو پس از دعوت پاپ یوحنّای بیستوسوم (پاپ ژان بیستوسوم : John XXIII) برای انعقاد «مجمع مسیحی دوم» در طول دورهی زمانی ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ م. تحت عنوان «روابط بین کلیسا و غیرمسیحیان» یکی از کاردینالهای آلمانی توانست فصل خاصّی را برای یهود در دستور کار مجمع، مبنی بر درخواست تبرئهی آنها از مسئولیت مصلوب کردن مسیح – بنابر اعتقاد مسیحیان – بگنجاند؛
پاپ ژان بیستوسوم
[[۸]]
در سال ۱۹۶۹ کاردینال لارنس شیهان (Lawrence Shehan) رئیس اسقفهای «بالتیمور» در «نیویورک»، سندی را منتشر کرد که در آن ««واتیکان» به روابط بین یهود و کاتولیکها اعتراف کرده و صراحتاً در آن آمده بود که باید کاتولیکها، به مفهوم دینی، به وجود دولت [جعلی] اسرائیل برای یهودیان اعتراف نمایند و ارتباط یهود با آن سرزمین را درک کنند و به آن احترام بگذارند. در این سند به ایجاد روابط نزدیکتر بین کاتولیکها و یهودیان دعوت شده بود و حتّی فراتر از این، پاپ ژان بیستوسوم، بخشی از دعای کاتولیکها را که در آن از «یهودیان ملعون» سخن میگفت، حذف کرد و گروههای یهودی از واتیکان درخواست کردند یهود را از دست داشتن در خون مسیح تبرئه نماید و مجمع نیز سندی را با عنوان «نوسترا اتیت» (Nostra aetate) صادر و اعلام کرد:
مرگ مسیح را نمیتوان بهصورت تصادفی به تمامی کسانی که در دوران او زندگی میکردند یا به یهودیان امروزی نسبت داد.
سند یاد شده همچنین تصریح میکرد:
نباید به یهود به چشم رانده شده از سوی پروردگار و لعنت شده، آنگونه که در کتاب مقدّس آمده است، نگریست.
[[۹]]
از زمان انتشار سند یاد شده که یهود را از خون مسیح (ع) تبرئه کرده بود، حملات اخّاذیگرانهی یهود با افزایش مطالبات از واتیکان آغاز شد (۴) و در ششم فوریهی سال ۱۹۸۲ پاپ ژان پل دوم (Pope John Paul II)، برای اوّلین بار در تاریخ «کلیسای کاتولیک» با یک حاخام یهودی دست داد و محافل یهودی صهیونیستی، این رویداد را یک واقعهی تاریخی قلمداد کردند؛ امّا درخواستهای آنان بسیار بیشتر از این بود؛
پاپ ژان پل دوم
[[۱۰]]
در سال ۱۹۸۵ سندی از سوی واتیکان منتشر شد که برای اوّلین بار اسرائیل را ترکیبی از یهود، بهعنوان پیروان یک دین آسمانی، بهعنوان یک رژیم به رسمیت شناخته شده با دو ویژگی زیر معرفی میکرد:
الف) تمسّک به عبادت خدا (یهوه)؛
ب) علاقه و دوستی به سرزمین آبا و اجدادی (اسرائیل).
برای اثبات نادرستی سخنان پاپی که در دوران او، سند بیگناهی یهودیان در ریختن خون مسیح (ع) براساس نصّ «انجیل» منتشر شد، متن انجیلی را که خلاف این مدّعا را اثبات مینماید به خوانندهی محترم ارائه مینماییم:
عادت والی آن بود که در مراسم عید از جمع اسیران، یک تن را بنا به خواست خود آزاد نماید. در آن زمان اسیر مشهوری وجود داشت که باراباس نامیده میشد. هنگامی که اسیران جمع بودند، پیلاطس به آنها گفت: دوست دارید چه کسی را برای شما آزاد نمایم؟ باراباس یا عیسی که مسیح نامیده میشود؟ زیرا او میدانست که یهودیان او را از روی حسادت دستگیر کردهاند و هنگامی که بر روی صندلی حکومتی نشسته بود، همسرش پیکی را به سوی او فرستاد و گفت: بر حذر باش از این مرد نیکوکار! زیرا من امروز خوابهای دردناکی دربارهی او دیدهام؛ امّا رؤسای کاهنان و بزرگان از جمع خواستند تا از والی بخواهند باراباس را آزاد و مسیح را به قتل برساند. والی پاسخ داد: مایلید کدامیک از این دو تن را برای شما آزاد نمایم؟ همه پاسخ دادند: باراباس. پیلاطس به آنها گفت: با عیسی که مسیح خوانده میشود، چه کنم؟ همگان پاسخ دادند: او باید مصلوب شود. آنگاه فرماندار گفت: او چه کار بدی انجام داده است؟ همه با صدای بلندتر فریاد زدند: باید به صلیب کشیده شود. هنگامی که پیلاطس مشاهده کرد این کار سودی ندارد و بلکه موجب شورش میشود، آبی درخواست کرد و با آن دستان خود را در برابر جمع شست و گفت: من در ریختن خون این مرد صالح تقصیری ندارم. خودتان میدانید. همهی مردم پاسخ دادند: خون این مرد به گردن ما و فرزندان ما باشد. در این هنگام، والی، باراباس را آزاد کرد و عیسی را برای مصلوب شدن تحویل آنها داد. (۵)
این متن صریح «انجیل» است که از قول یهود میگوید: خون این مرد برعهدهی ما و فرزندان ماست؛ امّا پاپ ژان پل دوم، سندی مخالف آنچه در انجیل آمده است، صادر کرده و ساحت یهود را از خون مسیح پاک مینماید. سندی که در دوران این پاپ صادر شد، نگرشی را ارائه مینماید که عمیقاً با موضع کلیسای سنّتی کاتولیک در برابر یهود متفاوت است. همین امر موجب شده است که بسیاری از مسیحیان غرب، آن را خطرناکترین و متناقضترین سند با آموزههای «کلیسای کاتولیک» توصیف نمایند. از جمله بندهای این سند عبارت است از:
* دعوت به فعّالیتهای تربیتی؛ براساس محتوای این سند، هر نوع اثر نژادپرستانه از جمله انگیزش دشمنی نسبت به نژاد سامی از قلبهای مسیحیان برداشته میشود و آنچه مطلوب است، تلاشهای بیشتر تربیتی برای ایجاد درک صحیح نسبت به رابطهی منحصر بهفردی است که کلیسا را به عبرانیت پیوند میدهد؛
* این سند تصریح مینماید که: مسیح عبرانی بوده و همواره عبرانی خواهد بود و از کاتولیکهای جهان میخواهد که ارتباط محکم یهود با سرزمین پیشینیان خود را درک نمایند. (۶)
اینگونه موضعگیریها که از سوی «کلیسای کاتولیک» به رهبری پاپ ژان پل دوم از طریق این سند و دیگر اسناد پس از آن منتشر شد، اعتراض بسیاری را در میان محافل متعدّد مسیحی برانگیخت؛ به گونهای که برخی از این محافل، این اسناد را حاکی از وجود عواطف نسبت به یهود دانستند که بیش از آنکه به حقیقت دین مسیح، کرامت مسیحیان و تاریخ و میراث روحی آنان توجّه داشته باشد، به منافع یهود اشتیاق دارد و برخی از محافل نیز آن را سندهایی بیپایه، با اهدافی مشکوک نامیدند.
پاپ ژان پل دوم، از پاپهایی بهشمار میآید که بیشترین تمایل را نسبت به یهود و دگرگونی عمیق در مواضع واتیکان نسبت به یهود داشته است. این واقعیت از ملاقاتهای او با رهبران یهودی، دیدارهای او از اسرائیل و گفتهها و تصریحاتش آشکار است. وی در یکی از تصریحات خود به بزرگترین حاخام اسرائیل، موسوم به لاوی اظهار داشت:
رابطهی یهودیان و کاتولیکها، رابطهای است که نظیر آن در هیچ دین دیگری یافت نمیشود.
[[۱۱]]
در تاریخ ۱۹۹۴/۶/۱۵ موافقتنامهای بین اسرائیل و واتیکان بهمنظور برپایی روابط کامل و فراگیر دیپلماتیک شامل تبادل نمایندگانی از هر دو طرف به امضا رسید. این موافقتنامه شامل بهرسمیّت شناخته شدنِ متقابلِ رژیم صهیونیستی و واتیکان بود و در آن اشارهای به قدس اشغالی نشده بود. موضوعات اساسی دوجانبهی این موافقتنامه، شامل موارد زیر میشد:
* همکاری برای مبارزه با خصومت نسبت به نژاد سامی، نژادپرستی و تعصّب دینی؛
* دوری گزیدن واتیکان از درگیریهای بین فلسطینیان و اسرائیلیها، بهویژه در مورد اراضی و مرزهای دو طرف.
یهود این موافقتنامه را یک پیروزی برای مردم یهود و دولت اسرائیل به حساب آورد. نظر واتیکان نیز این بود که این موافقتنامه، واتیکان را قادر میسازد که در روند صلح در منطقهی غرب آسیا (خاورمیانه) تأثیرگذار باشد؛
[[۱۲]]
در تاریخ ۱۹۹۴/۱۲/۱۶ واتیکان تصمیم به برپایی مراسم یادبود آنچه «سوزاندن یهود» نامیده میشد، با حضور پاپ ژان پل دوم و حاخامهای بزرگ «رم» و گروهی از نجاتیافتگان از «اردوگاههای نازی»، در «شهر واتیکان» گرفت و پاپ همچون کسی که مسئول مستقیم سوزاندن یهود میباشد، در اظهاراتی تصریح کرد:
یهودیانی که دوهزار سال در میان ملّتهای جهان پراکنده بودهاند، تصمیم به بازگشت به سرزمین اجداد خود گرفتهاند و این حقّ آنان است.
این بیانات، آخرین امتیازاتی نبود که این پاپ به یهود بخشید. در دوران او پیشنویسی نیز تهیه شد که از ضعیفترین پیشنویسهای صادر شده از سوی واتیکان دربارهی شهر «قدس» بود. در این پیشنویس آمده بود:
از آنجا که واتیکان هیچ قدرتی نسبت به حاکمیت بر سرزمینهای مقدّس ندارد، از اینرو در سطح دینی، خواستار حدّاقل تضمینهای بینالمللی نسبت به اماکن مقدّسه میباشد.
و البته حکومت غاصب اسرائیل در پاسخ به این درخواست، «آزادی عبادت» را تضمین کرد!!
[[۱۳]]
در سال ۱۹۹۷ واتیکان اقدام به امضای موافقتنامهای با اسرائیل نمود که به «کلیسای کاتولیک رم» در سرزمینهای «مقدّس»، شکلی قانونی میبخشید و این موافقتنامه براساس قوانین اسرائیل، شامل «قدس شرقی» میشد.
این موافقتنامه، تمامی پرهیزهای سابق واتیکان را فرو ریخت و پاپ ژان پل دوم، اوّلین پاپی بود که برای اوّلین بار در تاریخ کلیسای کاتولیک، در ۱۳ آوریل سال ۱۹۸۶ از معبد یهودیان در «رُم» دیدار کرد و در آنجا حاخامهای یهودی حاضر در معبد را با عبارت «دوستان گرامی و برادران بزرگ» مورد خطاب قرار داد و نیز اظهار داشت: این شروع راه برای از بین بردن ظلم و ستم و سختی است. البتّه مقصود وی ظلم و ستم بر یهود! بود.
دیدار پاپ ژان پل دوم از کنیسه بزرگ رم
و از آن زمان… این پاپ لهستانی الاصل، خطبهها و سخنرانیهای متعدّد و مشخّصی دربارهی رابطهی مسیحیت و یهودیت ایراد کرد.
قبل از دیدار پاپ از اسرائیل، سخنگوی او اظهار داشت:
پاپ به عنوان یک دوست مردم اسرائیل که بارها تکرار کرده است: هر نوع دشمنی با نژاد سامی گناه است، بهزودی از اسرائیل دیدن خواهد کرد. او کسی است که روابط دیپلماسی با اسرائیل را احیا کرده و از این طریق قلبهای بسیاری را فتح کرد و اسرائیلیان به خوبی از آن آگاهند.
پاپ در خلال دیدار خود از «قدس» (۷) از یاد واشم (یَد وَشِم) که موزهای برای یادبود افسانهی «هولوکاست» یا سوزاندن یهود توسط نازیهاست، دیدن کرد و در خطابهای اظهار داشت:
من به یاد واشم آمدم تا یاد میلیونها یهودی را که از همه چیز حتّی کرامت انسانی خویش محروم گشتند و در کورهها سوزانده شدند، گرامی بدارم… هیچ کس نمیتواند آنچه را اتّفاق افتاد، سهواً یا عمداً به فراموشی بسپارد یا از حجم آنچه روی داده است، بکاهد. (۸)
پاپ ژان پل دوم در یاد واشم! (در بالای تصویر، سمت چپ، تصویر نامهای که پاپ در دیوار ندبه قرار داد مشاهده میشود)
پاپ ژان پل دوم در موزه هولوکاست یاد واشم!
پاپ سخنانی را با همین مضمون در ورقهای نگاست و آن را در یکی از حفرههای موجود در «دیوار ندبه» قرار داد و حاخامهای یهودی بلافاصله آن را بهعنوان یک سند تاریخی به بنای یادبود «یاد واشم» انتقال دادند.
پاپ ژان پل دوم در حال قرار دادن نوشتهای در دیوار ندبه
روزنامهی «فایننشال تایمز» انگلیسی در ادامه، دربارهی دیدار پاپ از «قدس» میگوید:
بدون تردید آشتی و توبه، اساس دیدار پاپ از اسرائیل را تشکیل میدهد؛ امّا بسیاری از یهودیان اسرائیل، بُعد تاریخی این دیدار را درک نمیکنند.
حاخام روزن در این مورد میگوید:
برخی با این دیدار مخالفت ورزیده و برخی از هدف آن بیاطّلاعند. بیشترین خصومتها در این باره را میتوان در قلبهای یهودیان افراطی ارتدوکس یافت و در محلّههای ارتدوکسنشین قدس، علائم و تابلوهای آویخته بر دیوارها، پاپ را موجودی شریر توصیف کرده و به او توصیه میکرد در کشور خود باقی بماند.
دکتر یعقوب کاتز، استاد آموزش و پرورش در «دانشگاه برایلان» (Bar-Ilan University) در نزدیکی تلآویو میگوید:
هنوز یهودیان افراطی ارتدوکس در دوران قرون وسطا زندگی میکنند؛ زیرا به شدّت بر این باورند که پاپ دشمن یهود بوده و آمده است که دین آنها را از آنان بگیرد.
یهودیان متدّین شهر نیز به دلایل دیگری نسبت به دیدار پاپ تردید داشتند. کاتز در این باره میگوید:
قربانیان «هولوکاست» و نزدیکان آنان در حال حاضر آمادگی بخشدن «واتیکان» به سبب سکوت در برابر اردوگاههای کار اجباری را ندارند؛ امّا یهودیان سکولار، نه از دین خود اطّلاعی دارند و نه از مسیحیت چیزی میدانند.
کاتز اظهار میدارد:
وزارت آموزش و پرورش اقدامی برای تشریح اهمیت این دیدار انجام نداد. (۹)
روزنامهی معاریو چاپ سرزمینهای اشغالی مینویسد:
فعّال راست افراطی، ایتامار بن جفیر به اتّهام نگارش تفسیرهایی بر ضدّ دیدار پاپ از «قدس»، از چهار سال پیش محکوم شد.
این روزنامه در ادامه مینویسد:
دادگاه صلح در قدس در این هفته فعّال راست افراطی، ایتامار بن جفیر را به اتّهام تلاش برای بهدست آوردن املاک و مستقلّات بهصورت غیرقانونی محاکمه و محکوم کرد…
براساس گزارش این روزنامه، اتّهام قبلی بن جفیر در سال ۲۰۰۰ انتشار نظریاتی بر ضدّ دیدار پاپ از قدس بود. در این نظریات آمده بود که پاپ، بتپرست و دشمن نژاد سامی بوده و بیشتر اظهارات او ضدّ یهودی است. (۱۰)
ای نوع احساسات از سوی این یهودی افراطی و متعصّبان یهودی مشابه او که تمامی سرزمین «فلسطین» را تصرّف و غصب نمودهاند، بیانگر دامنهی تأثیر آموزههای افراطی «تلمود» در عقلانیت و شخصیت واقعی یهود است. (۱۱)
[[۱۴]]
این سقوطها و امتیازدهیهای بیسابقه در موضع «کلیسای کاتولیک» نسبت به یهود و دولت اشغالگر اسرائیل تسلسلوار ادامه پیدا میکند.
نفوذ یهود بر واتیکان به حدّی رسید که سیلی از اسناد و بیانیههایی منتشر شد که حاکی از عذرخواهیهای آمیخته با خواری، لابه و زاری نسبت به آنچه موسوم به کورههای آدمسوزی نازیها و آنچه یهودیان در دوران نازی از آن رنج بردهاند، میباشند و این حادثه تبدیل به یک گناه برای مردم «آلمان» بهطور خاص و مردم «اروپا» بهطور عام نسبت به یهود شده است که علّت این امر را باید در تسلّط یهود و یاوران صهیونیست آنها بر رسانههای جمعی جستوجو کرد که توانستهاند از این واقعه در جهت منافع دولت یهود استفاده کنند و اموال حکومتهای اروپایی را برای آنچه آنان نسبت به یهود مرتکب شدهاند، براساس طرحهای سازمانهای یهودی و صهیونیستی بهعنوان باج به یغما ببرند.
پاپ بندیکت شانزدهم
در ماه آگوست سال ۲۰۰۵ پاپ آلمانیالاصل واتیکان، بندیکت شانزدهم (Benedict XVI)، ثابت کرد که همان مسیر سلف خود، پاپ ژان پل دوم را در نزدیکی جستن، اظهار دوستی نسبت به یهود و عذرخواهی از آنان میپیماید؛ زیرا برای اوّلینبار در تاریخ پاپها، وارد یک معبد یهودی در آلمان که قبلاً بازداشتگاه نازیها بود، شد و این تصادفی نبود؛ زیرا آن روز، مصادف با روز یادبود کشتار یهودیان شهر «کلن» در زمان حکومت نازیها بود.
رسانههای آلمان در آن زمان، لقب پاپ دوم یهودی را به بندیکت دادند؛ همانگونه که پاپ سابق، ژان پل دوم را به سبب دلسوزی نسبت به یهود، به همان لقب نامیدند. انتصاب بندیکت به کرسی پاپی در ماه می سال ۲۰۰۵ صورت پذیرفت. وی قبل از آن، کاردینال راتسینگر خوانده میشد و خود لقب بندیکت شانزدهم را برگزید. پس از نشستن بر کرسی پاپی، واتیکان بیانیهای را دربارهی قداست آنچه در مراسم قدیمی لاتینی، «جمعهی غمگین» نامیده میشد و بیانگر تحوّل یهود نسبت به مسیحیت بود، صادر کرد. در این بیانیه اینگونه آمده بود:
هدف این متن به هیچوجه تغییر در احترام «کلیسای کاتولیک» نسبت به یهود نیست.
در بیانیهای که از سوی منابع واتیکان تدوین و به تصویب بندیکت شانزدهم رسید، آمده است:
روابط کلیسا با یهود، همواره مستند به بیانیهی تاریخی «مجمع واتیکان» در سال ۱۹۶۵ میباشد که مفهوم مسئولیت جمعی نسبت به خون مسیح را از یهود برداشت و گفتوگو با آنها را آغاز کرد… کلیسا هرگونه موضع تحقیرآمیز نسبت به یهود را رد نموده… و هر نوع دشمنی با نژاد سامی را به شدّت نفی مینماید.
منابع کاتولیکی و یهودی اظهار داشتند که این بیانیه، تسلیم دبیرخانهی دفتر حاخام ارشد اسرائیل شد و واتیکان اظهار داشت:
امید میرود توضیحات مندرج در این بیانیه به هرگونه سوءتفاهم موجود خاتمه دهد… این بیانیه مجدّداً بر تمایل ثابت و مستدام بر استمرار پیشرفت و توسعهی ملموس نسبت به درک متقابل و رشد احترام میان یهود و مسیحیان تأکید مینماید.
از دیگر خدمات پاپ بندیکت شانزدهم به یهودیان این بود که عبارت «حجاب را از قلبهای یهود بردار» را از دعای مسیحیان در حقّ یهودیان حذف کرد. متن اوّلیهی دعا این بود:
خداوندا! یهود را از این تیرگی که در آن قرار دارند، خارج نما و راهنمایی برای کوری آنها قرار ده.
پاپ بندیکت شانزدهم در ماه آوریل سال ۲۰۰۸ از «ایالات متّحده» و از «کنیسهی یهودیان» در «نیویورک» دیدار کرد که اوّلین دیدار پاپ در نوع خود از ایالات متّحده بود و همانطور که قبلاً نیز اشاره شد، علّت دیدار وی از کنیسهی یهودیان در نیویورک، بنا به گفتهی پاتریسیا مگوایر ابراز احترام نسبت دین یهود بوده است. (۱۲)
تصاویر دیدار پاپ بندیکت شانزدهم از کنیسه یهودیان نیویورک
بسیار جای تأسّف دارد هنگامیکه میبینیم درست در زمانی که مردم «فلسطین» در سال ۲۰۰۸ مراسمی را بهمناسبت روز نکبت سال ۱۹۴۸ پس از گذشت شصت سال از اشغال و غصب سرزمین فلسطین توسط یهودیان صهیونیست به بهانهی بازگشت به سرزمین آبا و اجدادی و آنچه در حقّ این مردم مظلوم از کشتار، خونریزی و کشتن زنان و کودکان، از بین بردن اراضی کشاورزی و برکندن درختان از ریشه انجام میدهند، برپا مینمایند، پاپ بندیکت شانزدهم به سوی آنان میآید و از آرزوهای صادقانهی خود به مناسبت شصتمین سالگرد برپایی دولت جعلی اسرائیل و تشکر از خداوند برای تملّک سرزمینهای آبا و اجدادی یهود، توسط آنان سخن میگوید.
دیدار پاپ بندیکت شانزدهم از اسرائیل با استقبال شیمون پرز!!
*****
با بیان این روایات تاریخی دربارهی نقش «یهودیان مخفی» در بازیچه قرار دادن پاپهای رم و واتیکان و به حرکت درآوردن آنها به هر نحوی که خود میخواهند، هیچ شکّی برای ما باقی نمیماند که پایههای اعتقادی به «کلیسای کاتولیک» در میان پیروان آن دچار فروپاشی شده و این پدیده پس از نفوذ یهود درون کلیسایی که خود را بزرگترین کلیسا و مادر تمامی کلیساهای جهان میداند، رخ داده است.
این نفوذ، بیشترین اثر را در از بین بردن مهمترین اعتقادها و باورهای کلیسای مسیحیت و نقض متون انجیلی داشته است و علّت آن، اعلام واتیکان در یک سند رسوایی در سال ۱۹۶۵ مبنی بر برائت یهود از خون مسیح (ع)، در دوران پاپ پل ششم بوده است. وی اوّلین پاپ واتیکان بود که طی دیدار خود از «قدس» در سال ۱۹۶۴ دولت اشغالگر اسرائیل را به رسمیّت شناخت و پس از او این سلسله کرنشها، تواضعها و اقرارها نسبت به یهود ادامه پیدا کرد و در دوران پاپ یهودی، ژان پل دوم به اوج خود رسید. در دوران او واتیکان بیانیهای جدید مبنی بر برائت یهود از خون مسیح براساس توجیهات شخصی پاپ صادر کرد؛ همانگونه که سند انتشار یافته در سال ۱۹۸۵ (۱۳) یهودیان را مردمی مطرود یا دشمن مسیح (ع) ندانسته و تصریح کرده بود که مسیح، یهودی بوده و یهودی باقی خواهد ماند. در ادامه، پاپ بندیکت شانزدهم براساس خطوط ترسیمشدهی دو سلف خود حرکت کرد و سرزمین اشغال شدهی «فلسطین» را سرزمین آبا و اجدادی یهود معرفی کرده و بدینگونه «یهودیان مخفی» نقش اوّلیه و اساسی را در کمال دقّت و پنهانکاری، در تبدیل دشمنی مسیحیان با یهودیان، به دوستی و محبّت نسبت به آنان ایفا نمودهاند.
همهی آنچه در این سه قسمت به آنها پرداخته شد، از سلسله اعمال «یهودیان مخفی» دربارهی «کلیسای کاتولیک» بود؛ اما نقش آنها در نفوذ به «کلیسای پروتستان»، نیاز به بررسی جداگانه دارد.
پینوشتها: تأثیر یهودیان مخفی
۱. «قصة الحضارة»، ۱۰۶/۱۵.
۲. بهعنوان نمونه به: «فضح التلمود» از آی. بی. برانایتس و «کنز المرصود فی قواعد التلمود» از چارلز لوران مراجعه نمایید. برخی، موضوع قربانیهای بشری توسط یهود را انکار و برخی آن را به وسیلهی اسناد و تصاویر و دلایل قاطع، تأیید و اثبات کردهاند. برای نمونه به «صراخ البریء فی بوق الحریة» و «الذبائح التلمودیه» از حبیب فارس و «الیهود و القرابین البشریة» از محمد فوزی حمزة و دیگر کتابهای اثباتکنندهی این وقایع مراجعه نمایید.
۳. «قصة الحضارة»، ۸۶/۱۴.
۴. همانگونه که عادت یهود، فشار بر دشمن یا خصم برای دستیابی به امتیازات بیشتر است و اکنون همین رویه در مذاکرات فلسطینیها با اسرائیل جریان دارد.
۵. «انجیل متی»، فصل ۲۷، پارگراف ۱۵-۲۶.
۶. نگاه کنید به بحث دربارهی این سند توسط انعام رعد در «مناقشة نقدیة للوثیقة الفاتیکانیة، المسیح و بولس – لا قیصر و هرتزل» و توسط یوسف الیاس ضاهر در «الرد علی الوثائق الفاتیکانیة عن لجنة العلاقات الیهودیة» بدون تاریخ یا مکان انتشار.
۷. این دیدار در اوایل ماه مارس سال ۲۰۰۰ انجام شد.
۸. روزنامهی «فاینشنال تایمز»، تاریخ ۲۰۰۰/۳/۱۸ در گزارش از «القدس» در هنگام دیدار پاپ یوحنا پولس دوم از اسرائیل.
۹. همان.
۱۰. روزنامهی «معاریو»، ۲۰۰۴/۱۴.
۱۱. «التوراة العدو اللدود للسامیة».
۱۲. از برنامهای از «واشینگتن» به مناسبت دیدار پاپ واتیکان از «واشینگتن» که از شبکهی ماهوارهای «الجزیرهی قطر» در روز ۲۰۰۸/۴/۲۱ پخش شد. پاتریسیا مگوایر، مدیر «جامعهی ترینیتی کاتولیکی» واشینگتن میباشد.
۱۳. مجلّهی «اوبسیر فاتوری رومانو»، سخنگوی فعلی واتیکان در شمارهی ۲۵ ژوئن سال ۱۹۸۵ متن کامل این سند را منتشر کرده و این سند به زبان عربی نیز ترجمه شده است.
منبع: یوسف رشّاد؛ نقشآفرینی یهودیان مخفی در مسیحیت، برگردان: عباس کسکنی، تهران: هلال، چاپ اول.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
تأثیر یهودیان مخفی ، تأثیر یهودیان مخفی
تأثیر یهودیان مخفی ، تأثیر یهودیان مخفی
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
تأثیر یهودیان مخفی ، تأثیر یهودیان مخفی ، تأثیر یهودیان مخفی ، تأثیر یهودیان مخفی ، تأثیر یهودیان مخفی ، تأثیر یهودیان مخفی ، تأثیر یهودیان مخفی ، تأثیر یهودیان مخفی